eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. (مادر، تو دلِ من یه دنیا غمه مادر، ذکرِ لبامه یا فاطمه مادر، روضۀ ما شبیه هَمه ، مادر) ۲ ارث از مادرم بردم ، تو کوچه زمین خوردم قلبم مثلِ خونه‌م سوخت ، روزی صد دفعه مُردم (مدینه شهرِ پیمبر مزارِ مخفیِ مادر ، خدانگهدار) ۲ مادر، غربتِ من شده بی حساب مادر، نالۀ من شده بی جواب مادر، دست منو رَدِ یک طناب ، مادر رفتم نیمه هایِ شب ، در کوچه پِیِ مرکب گریه کردمُ گفتم (اِی وای ازدلِ زینب)۲ (یه روز خوش هم ندیدم تو کوچه‌ها می‌دویدم ، نفس بریدم) ۲ (مدینه شهرِ پیمبر مزارِ مخفیِ مادر، خدانگهدار) ۲ مادر، غُصه شده فقط قِسمتم مادر، مجلسِ دشمن و غربتم مادر، خیلی شکسته شد حُرمتم ، مادر اَشکام اشک غم بوده ، شمشیر رو سَرم بوده اما دیگه کِی خنجر (رویِ حنجره‌ام بوده). ولی امان از عاشورا سرِ بریده بر نی‌ها ، عزیز زهرا ... حسین… حسین… امروز روز عاشوریِ امامِ صادقه ، خود امام صادق برا ابی عبدالله گریه می‌کرد ... بانی گریه بر حسین بوده ... آی عاشورایی‌ها… آی محرمی‌ها. یه عده سال‌های پیش بین ما بودن الان زیرِ خاک خوابیدن… آی شهدا…خوش به حالِ اونایی که امروز کربلان… یه سِری‌ها نجفَن. یه سِری‌های تو این روضه‌ها بزم گرفتند. امان از دل زینب ... شد زمانِ غروب ، اذان گفتند همه رفتند شمر ول کن نیست ای حسین… زمین خوردی و یک حَرم رفت غارت حرم رفت غارت ، سَرم رفت غارت خدایا کمک ، مَعجرم رفت غارت چنان ضربه زد زیوَرم رفت غارت شده چَشمم از ضربه‌ها تیرِ و تار… تو را زدن ، نگفتم که خواهری سخت است مرا زدن تو گفتی برادری سخت است چگونه خَصم سرت را شکست من دیدم برویِ سینه پاکت نشست من دیدم ... حسین ... .👇
2. دوباره بوی.mp3
4.66M
🎤 (دوباره بویِ دود از شهرِ مدینه اومد) ۲ (دوباره رنگِ غصه و شرر به سینه اومد) ۲ یه عده به شیخ‌الائمه ، بی‌احترامی می‌کنند با ناسزا دور و بَرش ، شیرین‌زبونی می‌کنند کوچکترا دارن فرار می‌کنن از هر طرفی نامردا، با بچه‌ها هم نامهربونی می‌کنند آه… دل من دوباره غصه داره ... آه… دل من هوای گریه داره ... آه… دلِ من ، امون از این غریبی ... (کِشون کِشون ، پیاده ، آقامونو می‌بردن رَمق تو زانواش نبود ، همش زمین می‌خوردن) ۲ الهی اون کسی که آقا رو برد ، خیر نبینه حداقل نذاشت برا یه لحظه آقا بشینه بیخود نبود با دست بسته ، کارت آقا گریه بود اینجایه روضه اشکایِ چشات برا رقیه بود آه… دل من… رقیه و اسیری آه… دل من… امون از این غریبی آه… دل من ... چته دوباره گیری آه… دلِ من ، امون از این غریبی ... .
. علیه_السلام هرچند در کوی غمت بد نام هستم اما به لطف روضه هایت رام هستم با دانه ی عشق تو در تور محبت شادم از اینکه صید در این دام هستم روضه مرا معراجی پای غمت کرد لبریز اشک از خوردن این جام هستم شش گوشه ات قلب مرا تسخیر کرد جلد ضریح عرشی این بام هستم این چند مدت که اسیر دست هجرم با خاطرات کربلا آرام هستم در حسرت یک بوسه از لبهای شش گوش یک چند سالی می‌شود ناکام هستم کی این حرم را بین آغوشم بگیرم وقتی هم آغوشش شدم آندم بمیرم... ✍محمد حبیب زاده ۱۴۰۱/۲/۲۹ ‌......... ما از مریدان در این خانه هستیم اهل جنونیم و همه دیوانه هستیم لب بر لب جام کس و ناکس نساییم ما طالب می از همین میخانه هستیم درد خماری می کشیم اما به دست ما باده نوش از لطف این پیمانه هستیم آباد عشق و دیده ی مست حسینیم هر چند در ظاهر چنان ویرانه هستیم در روضه ها مانند مادر مرده زاریم درگیر اشک و گریه ای جانانه هستیم ما در مُحرم چشمه ی جوش و خروشیم تا پای جان پای علم مردانه هستیم هر روز و شب در ذهن ما فکر حسین است ذکر لب لبهای ما ذکر حسین است... ✍محمد حبیب زاده ۴۰۱/۳/۱۹ .
. عج پریشان حالم و دیگر ندارم طاقت دوری دگر خسته شدم از این جدایی های مجبوری تمام لحظه های من شده با با یاد تو لبریز مرا دعوت کن آقا جان به مهمانیت هر جوری ببین دلتنگ بارانم بر این دل که شده ویران هوایت را به سر دارم گرفتم پا به سر شوری تهی دستم شما شاهی همان آقای دلخواهی سلیمانا نظر انداز بر اشک چو من موری نمیخواهم دو چشمی که نمی بارد برای تو بجز اشکی اگر خواهم نصیبم کن غم و کوری نمیخواهم بیفتم از بلندای نگاه تو طلب کن محضرت آیم که مردم از غم دوری ببین دوری چه آورده سر قلبم سر جانم ترحم کن به حال زار و این چشمان گریانم... ✍محمد حبیب زاده ۱۴۰۱/۲/۳۰ .
. شعر علیه_السلام مادرش دید گل نسترن پرپر را مادری در ته گودال تن بی سر را مادرش دید به خون بال و پرش آغشته مادری دید جسارات لب خنجر را مادرش دید که خون پسرش پاشیده مادری دید سر جسم پسر لشکر را مادرش دید شده پاره تن پاره ی تن مادری دید غروب نفس آخر را مادرش دید ندارد پسرش داغ پسر مادری دید جگر پارگی اکبر را مادرش دید عزیزش دهنی سالم داشت مادری دید لب و پارگی سرور را مادرش دید پسر رفته به معراج خدا مادری دید حسین داشت غم معجر را مادرش سینه زن گل پسر نازش بود مادری سینه زن زخم سر حنجر بود... ✍محمد حبیب زاده ۱۴۰۱/۳/۲ .
. سلام خدا بر تو ای صحیفه ی ناطق حجت دین خدا مولا امامِ صادق زنده کننده ی دین با درس فقه و اصول عنایتی کن ما را به سائلی کن قبول از خوبان عالم سرآمدی یا امام صادق یا سیّدی تو جان علی و محمدی یا امام صادق یا سیّدی یا امام صادق یا سیّدی... خانه ات آتش گرفت از جفای اشقیا افتادی یاد غمِ جانسوز کرببلا یاد آن شب تاریک ک سرها بریده بود یاد غمهای زینب ک قدّش خمیده بود غارت و هجوم و آتش و دود خیمه های سوزان و هلهله گریه های عالم سوز رباب خنده های سَنان و حرمله صلی الله علیکَ یا حسین... ✍🎤 .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
پاسخ طنز پرداز و نویسنده مذهبی به خشک مذهبی ها در رابطه با کمپین ایرانگرایان دمش گرم! مگر اینکه این جماعت خوش فکر مذهبی حریف این ...🤨خشکه مقدسها بشن هر چند مطمئن باشید رده های بالای نظام درک بسیار زیادی از حقایق دارند و به سوی جذب جامعه در حرکتن. ✍امید دانا .....................
. 📋 لیلای منی مجنون توام / / کربلایی سید رضا نریمانی __ لیلای منی ، مجنون تو ام هر شب تو حرم ، مهمون تو ام من با تو باشم ، آروم میگیرم آرامشمو مدیون توام سینه نزنم ، دیوونه میشم چون کارم اینه ، گریون توام لحظات خوبمو تو هیئتم مادرت به روضه‌ها میارتم میدونه که عاشق شهادتم آرامشم ، تنها خواهشم هر جا که تو باشی اونجا خوشم آخر خودم رو برات میکشم یه کاری کن ، دیوونه شم «حسین وای ، حسین وای» تو روضه‌ی تو ، پرپر میزنم با سینه‌زنی ، من در میزنم اسم یا حسین ، مستم میکنه با اسم حسین ، ساغر میزنم چون عشق تو رو ، ریخته تو دلم بوسه به پای ، مادر میزنم اسم تو دلیل استجابته همه زندگیم به زیر قبته آرزوی نوکرت شهادته بیچارم‌و ،ببین آوارم‌و دوری گره میزنه کارم‌و خیلی آقا ، تو رو دوست دارم‌و واسه حرم خمارم‌و آرامشم ، تنها خواهشم هر جا که تو باشی اونجا خوشم آخر خودم رو برات میکشم یه کاری کن ، دیوونه شم «حسین وای ، حسین وای» آقا واسه من ، شیرینه غمت زنده‌م میکنه ، عطر حرمت چشمای منو ، وا کن دوباره به باب الحسین ، باز از کرمت کاش میشد آقا ، میگفتی به من هرجوری باشی ، من میخرمت آقا عطر پرچمت رو دوست دارم تو مسیحی و دمت دوست دارم شبای محرمت رو دوست دارم دیوونتم ، گدای خونتم هرشب دم در میخونتم تو شمعی و مثه پروونتم من عاشقم ، دیوونتم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
محرم نریمانی ، لیلای منی_۲۰۲۲_۰۵_۲۱_۱۲_۲۱_۲۰_۴۴۱.mp3
3.71M
لیلای منی... مجنون توام سید رضا نریمانی
. 📋 بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن / (ع) کربلایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن حالا که میزنی، جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا میکِشی، بکش اما لگد به تربت کرببلا نزن آتش زدی به زندگی‌امژ بس کن و برو دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟ حداقل مقابل همسایه‌ها نزن با تازیانه‌ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه‌ام هر طور میزنی بزنم، با عصا نزن وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین" زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن ای شمر بس کن و به روی سینه‌اش نرو با چکمه‌ات قدم روی عرش خدا نزن با دست و پا زدن گره‌ای وا نمی شود تشنه لبم! عزیز دلم! دست و پا نزن *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/62254 👇
CQACAgQAAxkDAAFq0S5ijgVt4C6MBilY4YFx2gv-mC6vcAACcwcAAjf2UFOo1pQUpfE1piQE.mp3
3.41M
🔳 (ع) 🌴بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن 🌴حالا که میزنی جلوی آشنا نزن 🎤حاج
‍ . زبان حال با علیهمالسلام *سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی غیبتت خواب دو چشممو ربوده چشمام از هجر تو یک کاسه ی خونه وقتی می بینم که تو خیلی غریبی آسایش تو قلب من باشه چگونه چرا تو ساکنی توی بیابونا ای شهریار شدی از شهر خود جدا تو لحظه لحظه هات به فکر امّتی ولی خودت یه عمر انیس غربتی الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان ببین که نیمه شب یه کافر با حمله به خونه قلبمو سوزونده من رو با پای برهنه با جسارت به دنبال اسب تو کوچه ها دوونده ببین که نیمه شب،امام مؤمنین چندبار تو کوچه ها خورده روی زمین وقتی با خنده هاش منو میزد صدا تو رو صدا زدم میون کوچه ها الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان ببین که آتیش سقیفه یه عمره‌که مونده روشن تو مدینه خونم‌رو آتیش زده از نسل اون که یه دوشنبه مادرم رو زد با کینه به یادم اومده آتیش و میخ در مادرو می زدند با کینه چل نفر ببین که ناله ی بضعه ی احمده در پشت در تو رو مادر صدا زده الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان بیا با پای دل بریم باز پیش جسم پاره پاره بین گودال بشنو که داره تو رو میخونه با درد رو سینش سکینه ای که رفته از حال چشم انتظار تو،عمّه ی مضطره ببین که بی پناه ،میون لشکره تو رو صدا زده،لب نخورده آب به زیر آفتاب خونده تو رو رباب الله الله عجل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *اشاره به این روایت شیخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ج 2 باب 33 حدیث 51 نقل می‎کند که: سُدَیر صیرفی می‎گوید: من، مُفَضَّل بن عَمْرو، ابوبصیر و ابان بن تَغلَب خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالیکه ایشان بر خاک نشسته و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده بودند و ایشان مانند مادر فرزند مرده‎ی شیدای جگر سوخته می‎گریستند درحالیکه زمزمه می‎کردند: سیدی غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی غیبتک أوصلت مصابی بفجائع الأبد … فما أحس بدمعة ترقی من عینی و أنین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک « ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.  ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدی پیوند داده … من دیگر احساس نمی‎کنم اشکی را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و ناله‎ای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینه‎ام سر می‎کشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگذازتر و سخت تر و ناآشناتر است، ناملایماتی که با غضب تو در آمیخته و مصائبی که با خشم تو عجین شده است. » .👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ما صبح جمعه ها ، اعضای خانواده را به هوای خوردن یک نون و پنیر ساده(نان سنگک داغ و پنیر) دور هم جمع میکنیم، تا این صبحانه باعث شود یک وعده در هفته ، همه دور هم جمع شویم . حالا یک اثر بقول بعضی ها؛ شاید نه چندان فاخر، توانسته یک همدلی ملی ایجاد کند و به زبان ساده اش ، یک ملت را، هم صدا کرده و دورهم جمع کند. پس این اثر باید قابل تقدیر باشد. از نظر من (امیر یعقوبیان) که شاعر نیستم، حتی آبکی ترین شعر هم قابل تقدیر است و سراینده اش قابل احترام. چون من حتی نمی توانم یک مصرع مثل همان شعر را بگویم. آنانکه دانسته یا ندانسته با مخالفت میکنند، در واقع با همدلی یک ملت و یا بخشی از یک ملت مخالفت میکنند. لطفا بلندنظرانه تر بیندیشیم ، چون .
. پسر زهرا دل شب تنها داره زیر لب گله از دنیا تو شهری که حتی یهودی‌ها در امونن یه عمره که خونۀ ماها رو می‌سوزونن امون از این روزگار نمی‌بینن سفیدی موها مو یادم آوردن دوباره بابامو وقتی که بستن توی کوچه رامو واویلا غریب مدینه امام صادق حقمو خوردن منو آزردن از در خونه بی عبا بردن اونایی که حرمت موی منو شکستند جلو چش اهل حرم دست و پامو بستن امون از این روزگار تا شکستن در خونۀ ما رو انگار می‌ریختن رو سرم دنیا رو می شنیدم ناله یا زهرا رو واویلا غریب مدینه امام صادق رو لبم جونم با دل خونم این دم آخر نوحه می‌خونم توکربلا عمه مارو اسیر کردن تو قتلگاه یک شبه زینب رو پیر کردن امون از این روزگار هر چی که توی خیمه‌ها بود بردن شاخه گل سه ساله رو پژمردن جای بابا براش یه سر آوردن واویلا غریب مدینه امام صادق «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
salam farmande vocal .mp3
7.13M
🔸سرود کامل "سلام فرمانده" 👈 بدون آهنگ
. هم نفس با افتاب آینه بی اثر شود گر که تو جلوه گر شوی روشنی سپیده دم هم نفس سحر شوی ای مه من چه می شود از افق زلال عشق پرده ز رخ برافکنی جلوه کنی بدَر شوی ریخته بال و پر مرا ای همه بال و پر مرا سوی تو بال و پر زنم بال و پرم اگر شوی فُلک بدون لنگرم بحر تهی ز گوهرم گوهر حق چه می شود بحر مرا گهر شوی صبر و قرار تا به کی بی گل و یار تا به کی جان ز تنم برون رود تا ز دلم خبر شوی خسته ز کار و بار ما جانب خود بخوان مرا ترسم از آن که سوی ما آیی و خسته تر شوی چهره ز اشک شُسته ام خانه ز غیر رُفته ام تا که تو میهمان این خسته خون جگر شوی مانده به راه یکدگر کوی تو و دو چشمم من یا من از آن گذر کنم یا که تو رهگذر شوی «یاسر» اگر به راه وصل آینه دار غم شدی بعد صبوری عاقبت همقدم ظفر شوی ** «یاسر»✍ .
‍ . 🎤 دلم شکسته و دوباره زائر مدینه ام تو مسجد النبی خودم را دارم می بینم بال ملائکه فرش اهل علمه به پای منبر امام صادق می شینم یه گوشه جابر ابن حیان نشسته رو به روی خورشید یه گوشه محو قل هو الله مفضل و حدیث توحید سر افرازم شده دین تو مذهب من سرافرازم شده راه تو مکتب من سرافرازم که شده ذکر رو لب من **** شبیه تشنه ای که پا به دریا میذاره کنار منبر آقا نشسته زُراره یه گوشه انگار ابو بصیرو میبینم حدیث کربلا شنیده و بی قراره حدیث غربت امامو باید شنید از این مدینه که غربت امام صادق مثه امیر مومنینه تو این فکرم چه کنیم این ادای دینو که مدیونیم به احادیث صادقینو به این اشک و نوای یا امام حسینو **** با گریه میخونه دوباره احکام آبو میون قلبشه یه ماتمه بی حسابو به یاد کربلا محاسنش خیسه اشکه یادش میاد غم عزای طفل ربابو امام مکتب محرم دلش هوای گریه کرده داره میون جمع اصحاب دنبال روضه خون میگرده اباهارون بگو از کربلا برامون اباهارون بگو از اون تن پر از خون اباهارون بگو از خیمه پریشون ............................................. شاعر: جناب آقای محمدرضا رضائی https://eitaa.com/emame3vom/62265 .👇
. دستِ ستم، امام اُمم را ز ما گرفت زهرا دوباره در غم دیگر عزا گرفت داغِ دلِ پیمبر و حیدر که تازه شد بارِ دگر، مدینه غم کربلا گرفت یک مجتبای دیگر و یک باقرِ دگر سجادِ دیگری به بقیع باز جا گرفت □ □ □ کرب و بلای صادق آل عبا رسید شعله دوباره دامن آل کسا گرفت آتش رسید باز به دهلیزِ بیتِ وحی این خانه باز هم ز سقیفه بلا گرفت با اینکه خانواده، همه در امان شدند هُرمش، تمام اهلِ حرم را فرا گرفت تا حال، نیمه شب به حرم حمله ای نبود این بارِ اول است که این فتنه پا گرفت دشمن ز در نرفت، ز دیوارِ خانه رفت بَد فرصتِ نماز ولیِ خدا گرفت با بددهانی از پسر فاطمه ربود... سجاده و مجالِ نماز و ثنا گرفت آن سالخورده را پیِ مرکب ز بس کشید ناگه میانِ رَه، نفَسَش بی هوا گرفت □ □ □ در کاخِ ظلم، گرچه فراخوانده شد، ولی هربار، تیرِ قهرِ رسول خدا گرفت اینجا چه شد، رسول خدا فرصتِ قتال... از قاتلانِ صادق آل عبا گرفت؟ اما حسین،،، طعمه ی شمشیرها شد و بر جای جایِ پیکرِ او نیزه جا گرفت با چکمه روی سینه ی آقا نشست و گفت: باید که تیغ بر سرِ تو از قفا گرفت بس استخوانِ پیکرِ او نعلِ تازه خورد "اِبنِ زیاد" پای جفا را طلا گرفت وقتیکه حکمِ حمله به خیمه مباح شد تازه تمامِ نقشه ی آن بی حیا گرفت غارت که شد تمامِ حرم، تازه بعد از آن معجر بروی نیزه ی کفار جا گرفت شاعر: ✍ .
‍ . شفق رنگ چشمای صادق،لب لعل قرآن ناطق غزل خون و سرخه شبیه، شقایق مادر بیا و گره واکن از کارم امشب مادر بیا و ببین چشم بیدارم امشب مادر بیا و ببین خون به لب دارم امشب ببین خون به لب دارم امشب +++++ شبیه تودارم نشونه،رو دستام رد تازیونه کشید از در خونه آتیش زبونه مثل تو پای برهنه تو کوچه دویدم مثل تو رو خاک کوچه خودم رو کشیدم مثل تو خسته دویدم خمیدم بریدم +++++ غمم غصه عمه بوده،دیدم خونم آتیش و دوده روی یاسمن های باغم کبوده دیدم تو آتیش خونه همه خیمه ها رو دیدم پر چادر سوخته ی عمه هارو دیدم غروب و پریشونی کربلارو https://eitaa.com/emame3vom/62268 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👇