eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
وای از نگاه بی خرد بی مرام‌ها بر نیزه بود جاذبۀ انتقام‌ها بازیّ کودکانۀ اطفال گشته بود پرتاب سنگ از وسط پشت‌بام‌ها آن روز از تمامی دیوارهای شهر با سنگ می‌رسید جواب سلام‌ها در مدخل ورودی آن سرزمین درد از بین رفته بود دگر احترام‌ها وای از محلّه‌های یهودی‌نشین شهر وای از صدای هلهله و ازدحام‌ها یک کاروان به ناقۀ عریان گذر نمود آهسته از میان نگاه امام‌ها بر نیزه‌های گمشده در لابه‌لای دود هجده سر بریده نشسته بدون خوود در سرزمین شام خزانِ بهار بود ازگریه جاده‌ها همگی شوره‌زار بود ناموس اهل بیت به صحرای بی‌کسی بر ناقۀ بدون عماری سوار بود در بین ناقه‌های یتیمانِ هاشمی هجده عدد ستارۀ دنباله‌دار بود آن روز نیزه دار ِسر حضرت حسین تنها به فکر جایزه و کسب و کار بود در جمع کاروان کف پاهای دختری زخمیِّ تکه سنگ وَ یا اینکه خار بود صف‌های چند بدصِفَتِ تازیانه دار دور و بر کجاوۀ زینب قطار بود گویا که بود لعل لب و مغز استخوان آمادۀ معانقه با چوب خیزران دروازه پر ز لهو و لعب، ساز و هلهله رقّاصه‌های شهر به دنبال قافله تجارها برای خرید و فروش سر بنشسته‌اند بر سر میز معامله از روی نیزه‌ها به زمین می‌خورد مدام آن سر که با سه شعبه جدا کرد حرمله از بس رقیه دخترمان تازیانه خورد در استخوان گردنش افتاده فاصله با چادری که پاره و یا تکّه‌تکّه بود در زیر تازیانه اَدا کرد نافله در بین بغض و ناله و فریاد بی‌کسی گفتم میان آن ملاء عام با گله احوال ما براي چه بهتر نمي‌شود اين آستين پاره كه معجر نمی‌شود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
ای دل مگر نه خاتمه ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» گویا طلوع کرد به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان جمله در هم است» سرهاى کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهاى قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» ویرانه و دلِ شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم بر آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه‌ای کم است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
بیایید و بخوانید،‌ کتیبه‌ها به دیوار نوشته‌اند زینب،‌ رسیده سر بازار بیا بهر تماشا، ببین یوسف زهرا واویلا ٤ ثواب دو زیارت، به زائرت رسیده یکی پیکر بی سر، یکی سر بریده تویی حاصل زینب، امان از دل زینب واویلا ٤ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
طشت طلا و چوب و لب و آيه و شراب خاکستر و غبار ره و خون و آفتاب @emame3vom در حيرتم که از چه نرفتي زمين فرو اي واي من چگونه نشد آسمان خراب در پای طشت، دختر زهرا نريز اشک هرگز کسي نريخته در بزم مِي گلاب لب‌ها، ترک‌ترک ز عطش، روي هر لبي انگار نقطه نقطه نوشته است، آب‌آب آواي وحي و حنجر خشک و لب کبود ديگر به او کنند، چرا خارجي خطاب؟ با آن گلوي غرقه به خون، طشت گريه کرد بر آن لب و دهن، جگر چوب شد کباب بر چرخ رفت شيون هشتاد و چار زن انگار بود ديدۀ آن سنگدل به خواب اي آسمان سؤال من اين است، ديوها بازوي حور را، ز چه بستند در طناب؟ با لطف بي‌حساب پيمبر، به امّتش والله شد به عترت او ظلم بي‌حساب "ميثم" يزيد چوب زند بر لب حسين اين صحنه را چگونه تماشا کند رباب؟ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم @emame3vom
چوب ستم و سر بریده والله قسم نـدیده دیـده این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده است سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مشت اسیر داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سِنان، سَنان دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبۀ خشک هم خون دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس مِی قرآنِ به خاک و خون کشیده «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم @emame3vom
باورت می‌شد ببینی خواهرت را یک زمان دست بسته،مو پریشان،مو کنان،مویه کنان باورت می‌شد ببینی دختر خورشید را کوچه کوچه در کنار سایۀ نامحرمان نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان چه عجب!طشتی برای این سرت آورده‌اند ای سر منزل به منزل! ای سر یحیی نشان! تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما چشم ما افتاده بر لب‌های زیر خیزران ای تمامی غرور من فدای غیرتت لطف‌کن این مردشامی را از این مجلس بران این قدر قرآن مخوان این چوب‌ها نامحرمند شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت غائله در مجلس یزید اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دورو برش جمع خسته‌ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحضه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای طشت رقّاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای، بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید نفرین نکرد و زخم دلش بی‌نصیب ماند از مرهم مباهله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
حورا و طناب؟ وای بر من قرآن و شراب؟ وای بر من ناموس پیمبر و کنیزی در شام خراب؟ وای بر من در پیش نگاه چند دختر چوب و لب باب؟ وای بر من پیشانی ماه و ضربت سنگ خورشید و خضاب؟ وای بر من «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا