eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام روزگاران همه را در شب ماندیم در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم بر سر جادّه، سجّادهٔ صبر افکندیم چشم بر کعبهٔ موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم روی بر قبلهٔ رویت به مصلّا ماندیم @emame3vom «رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم» تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌مان را ببرد عجب این است به هجر تو شکیبا ماندیم در فراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم واژه‌ها در صف توصیف شما مانده و ما آه! از قافلهٔ قافیه‌ها جا ماندیم «اللهُمَّ‌العَنِ الجِبتَ والطّاغوت و النَّعثل» «اللهُمَّ عَجِّل لَوَلیِّکَ الفَرَج» .
. اگر تا به‌حالا نبخشیدی‌ام بزرگی کن و روز آخر ببخش گناهان فرزندها را بیا دمِ آخری جانِ "مادر" ببخش ای دوست زِ رحمت، دلِ آگاهم ده در ماه دعا سیرِ الی اللهم ده ماهِ رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانیِ خود راهَم ده مرحوم از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید با سوزِ دل و ناله و با آه بيا با شرم حضور و دل آگاه بيا اكنون كه خدا سُفره‌ی رحمت چيده‌ست ای بنده، سـوي ضيــافت الله بيا ========================= .
. انّا لله و انّا الیه راجعون محمّد مختاری شاعر و ذاکر امام زمانی پر کشید جوان خوب و بامعرفت که عصر چهارشنبه در غرفه‌ی در حالی که چند ساعتی بود از سفر عتبات برگشته بود، ظهر دیروز یعنی پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲شمسی به دیدار سیّدالشّهدا علیه‌السّلام برگشت. دو جلد کتاب استاد را در از محمل خرید. وقتی متوجّه شد، ۲۰۰ تومن شده، گفت از کارت، ۲۰۵ بکش. گفت عدد ابجد حضرت است. این بیت از اوست: یکی یکی همه رفتند و کم شدند از من تو رفته رفته به جای همه زیاد شدی ✍ .
. بیاییید بریم با هم یه سر به کربلا همون جایی که رفت سرا به نیزه‌ها یه طرف سر اباعبدالله _ واحزناه! یه طرف سر عمو قرص ماه_ واحزناه! سر قاسم و علی‌اکبر، آه _ واحزناه! واحزناه! جان حسین! ۳ _ حسین جان! می‌گرده خواهری پی برادرش پر از محبّته نگاه مضطرش یه طرف زبون گرفته لیلا _ واویلا یه طرف رباب می‌خونه لالا _ واویلا! جا داره بلرزه عرش اعلا _ واویلا! واویلا جان حسین! ۳ _ حسین جان! ✍ .👇👇
. 📋 وصیت حضرت زهرا به حضرت زینب (س) (س) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه بخوان یه نفر و بی‌آبرو کنند برهنه‌ش می‌کنند، اونایی هم که رفتند توو گودال دیگه بیرون نیومدند. هرکی یه نیزه برمیداشت می‌رفت توو گودال، همین جور می‌زدند بیرون می‌کشیدند جای دیگری می‌زدند... بی‌بی رو صدا زد:« زینبم! عزیز دلم، جون مادر؛ من دستام رمق نداره اون بقچه رو میاری برام مادر؟! - جون مادر؛ چشم. بقچه رو آورد، گذاشت مقابل مادر. مادرم میشه درش و باز کنی؟! من دستام می‌بینی که بالا نمیاد... آخه نمیدونم چه جوری مادرم و زدند، مادر ما دیگه سرشم تکون نمی‌خورد، چه برسه به دستاش! به اسماء می‌گفت:« سرم و این طرفی کن»؛ به حسنش می‌گفت:« دستم و بیار بالا»... بقچه رو باز کرد آروم آروم، دل توو دل زینب نیست؛ چه خبره؟! مادر می‌خواد چی کار کنه؟! آروم آروم با همون دلشوره‌ش در رو باز کرد، دید یه سری کفن داخل بقچه‌ست. - مادرم میشه یکی یکی اینا رو به من بدی؟! -چشم مادر. اولی رو که برداشت؛ مادرم! این مال خودمه. - مادر این حرفا چیه می‌زنی؟! - نه دیگه، نشد! دیگه روزای آخرمه. - مادر! می‌خوای ما رو تنها بزاری؟! گفت: مادر باید یاد بگیری از الان، چه جوری باید کفن ببندی. یه روزی میاد توو خرابه... دوم کفن آورد جلو مادر؛ اینم مال بابات علیه. گذاشت کنار، دید یه کفن دیگه مونده. هی برمیداشت آورد جلو مادر، اینم مال حسنه. - مادر! یعنی دیگه چیزی نمونده؟! مادر! پس داداش حسینم چی؟! - گفت: برای اون یه پیراهن گذاشتم، خودم براش بافتم، خودم براش دوختم... پیراهن و آورد داد به زینبش؛ زینبم! این پیراهن پیشت باشه. یه روزی میرسه حسینت این پیراهن و طلب می‌کنه؛ وقتی اون روز رسید اولا سلام من و به حسینم برسون من اون روز نیستم. دوماً این پیراهن و بهش بده خودت تنش کن جای من. مادر از طرف من یکی دوتا بوسه هم زیر گلوی حسینم بزن. - چرا؟! مادر چه خبره؟! چرا به من نمیگی چی شده؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر چند کهنه، پیراهنی داشتی؛ چه شد؟ گر بود پیراهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟ ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟ آخر تو "کهنه‌ پیراهنی" داشتی؛ چه شد؟ جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گَشت در زیرِ آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟ ای دور از دیار که تا دِیر می‌روی! آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟ خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم! سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟ *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 با یا رب یا رب کشتی مادر رو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ با یارب! یارب! کُشتی مادرو با مادر! مادر! کشتی خواهر و با بی‌رحمی زد تیرِ آخر و، حسین جانم! آه ای مادر! من بمیرم! دیگه جا نیست، شده نیزه‌ در نیزه من بمیرم! می‌کِشی آه! با فرود هر نیزه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/88029 .👇
. علیه‌السلام هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟ گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟ ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟ آخر تو "کهنه‌پیرهنی" داشتی؛ چه شد؟ جسم تو ذرّه‌ذرّه در این‌دشت، پخش گشت در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟ ای دور از دیار که تا دِیر می‌روی! آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟ خود را چه‌خوب خرج‌خدا کردی! ای کریم! سر داشتی؛ چه‌شد؟ بدنی‌داشتی؛ چه شد؟ هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه! نام‌آوران صف‌شکنی داشتی؛ چه شد؟ تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات در خیمه‌‌گاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟ بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله گر زندگی‌ام خلاصه یک دم باشد. بگذار دمم گرم همین غم باشد این گریه اگر مرهم هر زخم شماست عشق است دلم اسیر ماتم باشد در مجلس تو سیاه لشکر هستیم اینجا جای رسول اکرم باشد با روضه ی تو بهشت از یادش رفت این خاک زمین بهشت آدم باشد ما در همه ی سال عزادار توایم سی روز برای ماتمت کم باشد از شهر نگیر این سیاهی ها را زیبایی شهرها به پرچم باشد کی گریه برای تو کند بعد از ما؟! سخت است نباشیم و محرم باشد خوب و بد مارا به خدا بخشیدی این پیشکشی ز یار درهم باشد باز این چه مصیبت فراق است امشب شورش به دل تمام عالم باشد از حُرّ و حبیب تا کسی همچون من صد شکر که کشتی ات معظم باشد ای کاش که این گریه ی ناقابل ما مرضی رضای مادرت هم باشد تکلیف من اربعینِ تو چیست بگو وضعیت من عجیب مبهم باشد زینب دم دروازه ی شام است امشب اسباب شکنجه اش فراهم باشد ✍ ........... . نباشد غیر داغ تو، به دل شایسته ماتم را به شادی دو عالم‌ هم نباید داد این غم را تویی آن اسم اعظم که حوائج مستجاب از اوست خدا از برکت نام تو بخشیدست آدم را تمام اغنیا هم ریزه خوار سفره ات هستند که دیدم در صف نذری بگیران تو، حاتم را بخار رحمت از چایی بزمت جلوه گر باشد به رشک آورده چایِ روضه تو، چاهِ زمزم را "حسین و یا حسین و یاحسین و یاحسین" ای دل برای عاشقان عشق است از عالم همین دم را چنان که باید و شاید نکردم گریه بر داغت به غفلت دادم از کف دامن ماه محرم را میان روضه ی گودال از چه جان ندادم من؟! به سر باید کنم از این مصیبت خاک عالم را به تیر و نیزه و شمشیر و سنگ آن قوم شیطانی چرا کشتند اینگونه ولی الله اعظم را؟! ۲۸ محرم ۱۴۴۶ ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ............. ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است» سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم» گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است» :: ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم است فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم است ✍ .
. از کعبه کاروانی        رود به میهمانی امّا چرا مهیّاست       برای جان‌فشانی؟ آواره شد به صحرا  حسین عزیز زهرا این کاروان به همره       ماه و ستاره دارد هم پیر و هم جوان و     هم شیرخواره دارد این کاروان به هم‌ره         آورده بلبل و گل امّا عطش رباید              از غنچه‌ها تحمّل این کاروان به هم‌ره        آورده باغ لاله کنار عمّه دارد            یک دختر سه‌ساله این کاروان به هم‌ره       عطر بهار دارد چون از سفیر کوفه        یک یادگار دارد این کاروان که سوی     قبله‌گه دل آید از چه اجل پی او      منزل به منزل آید؟ ✍ .👇
نماهنگ تحت لواء حیدریون.mp3
زمان: حجم: 2.68M
سینه میزنیم از دل و جون گریه کن روضه خون زیر لوای حیدریون سینه بزن نوحه بخون 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ سینه میزنیم از دل و جون گریه کن روضه خون زیر لوای حیدریون سینه بزن نوحه بخون کسم علیست در آن بی کسی که میگویند به عزت و شرف لا اله الا الله بسم حیدر دلنشینه چقدر اسم حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر مولا ... ای ذبح عظیم یا اباعبدالله مولای کریم یا اباعبدالله الحق که عجیب تر بود قصه تو از کهف و رقیم یا اباعبدالله یا اباعبدالله ... . "ذبح عظیم" از و یک بیت از در متن تضمین شده است. .
. قلم کجا و قدم در حریم حرمت تو؟ کلام را نبُوَد جوهر قداست تو سخن به حسرت مدح تو از نفس افتاد که هیچ حرف نباشد حریف مدحت تو چه هیجده غزلی داشت دفتر عمرت! قد کدام قصیده رسد به رفعت تو؟ تو ناسروده‌ترین شعر خلقتی، بانو! که شاعر تو همانا خدای خلقت تو مگر به شأن تو جبریل آورد کوثر مگر به قدر تو قرآن کند تلاوت تو، مگر که خطبه‌ی حیدر شود به تفسیرت مگر که منطق احمد کند روایت تو، وگرنه وصف تو از ما و من نمی‌آید کجا مدیحه‌ی ما و کجا مدیحت تو؟ تراوش یم عصمت ز رشحه‌ی اسمت  طلوع نور حیا از نقاب عفّت تو سپهر، جلوه‌ای از کهکشان دوستی‌ات بهار، غنچه‌ای از گلشن محبّت تو نسیم، کودک نوپای کوچه‌ی لطفت بهشت، سفره‌ی گسترده‌ی ضیافت تو سزد که شیعه کند با وضو نگاه به آب که این زلال بُوَد مهریه به حضرت تو نبود درخور تو ظلمت شب دنیا که هست صبح قیامت، صباح دولت تو به یُمن عید، تفأّل زدم چو بر "حافظ" 《نوید داد که عام است فیض رحمت تو》 ندیده‌ایم و نبینیم مثل تو خاتون نیامده است و نیاید زنی به رتبت تو چهل حضور، چهل خلوت و چهل معراج چه چلچراغ شگفتی است در ولادت تو!!! محبّت تو و اولاد توست خیر عمل ولای عترت تو نازم و ولایت تو! مراست دوستی هر که دوست است تو را و بغض آن که ندارد به دل، ارادت تو شگفت نیست کند فضّه، خاک را زر و سیم 《که نیست در سر او جز هوای خدمت تو》 سلام خویش رساندی به نسل خود تا حشر هنوز عاطفه می‌خوانم از وصایت تو چه حسّ و حال عجیبی است زائران تو را! چه اشک و آه غریبی است در زیارت تو! ز خاطرم نرود قاب عکس خاطره‌اش بقیع و تنگ غروب و حدیث غربت تو طواف خاک تو بیت‌الحرام چون نکند؟ که بود زاده‌ی کعبه به طوف "تربت" تو ▫️دو مصراع در گیومه، وامی از است. .
. نمی‌دانم کی تو جلوه نمایی کدامین جمعه ز پرده درآیی شب هجران کی به سر آید؟ نگارم کی از سفر آید؟ اباصالح یا اباصالح سلام ما بر قیام و قعودت! سلام ما بر رکوع و سجودت! سلام ما بر نماز شبت! به اشک چشم و به خال لبت اباصالح یا اباصالح مدینه چشم‌انتظار تو باشد دل مادر بی‌قرار تو باشد تجلّی کن ای فروغ جلی! قسم بر زهرا! قسم به علی! اباصالح یا اباصالح تویی مرهم بر جراحت سینه گذر کن از کوچه‌های مدینه ببین مادر گشته نقش زمین ببین حیدر مانده خانه‌نشین اباصالح یا اباصالح .👇
امام حسین ع
. نور باشد سائلی در ظل دیوار شما 🔸️شعر زیبای استادسازگار ویژه دهه کرامت تقدیم به شما زائرین حرم: نو
. السَّلامُ عَلَیْکَ یا علی ابن موسی الرضا ع خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..،گنبدت را می کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم دربه‌در افتاده ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده ی این سفره اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم،یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما! روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما رفته رفته دارد ایام محرم می رسد آه!می آید همان ماه پریشان شما ▪️ ▪️ حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقب‌تر می روند... شمر تنها می شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم وای از عزیزان شما ✍ . https://radio.aghigh.ir/44209/%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%88%D9%82-%DA%AF%D9%84%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%85%D8%A7 .......... https://radio.aghigh.ir/person/131?p=23 ............... . دلا! بکوش که گرم سرودنش باشیم خوشا که شاعر چشمان روشنش باشیم! در آستین خراسان، شکفته خورشیدی‌ست بیا که ذرّه‌صفت، دست و دامنش باشیم خوش است، صبح‌دمی با کلید کوچک اشک به پشتِ پنجره‌ی رو به گلشنش باشیم حریم زاده‌ی موسی و رشک طور این جاست بیا به سایه‌ی وادیّ ایمنش باشیم امین حق که به مأمون، امان دهد، این است بیا من و تو هم _  ای دل! _ به مأمنش باشیم اگر نشد که چو آهو به محضرش برسیم کبوترانه بیا گِرد مدفنش باشیم اگر نشد که گل دوستی بیفشانیم بیا که خار به چشمان دشمنش باشیم بیا به پهلوی «این» پاره‌ی تن لولاک به یاد پهلوی «آن» پاره‌ی تنش باشیم ✍ .