eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم بر سر جادّه، سجّاده‌ی صبر افکندیم چشم بر کعبه‌ی موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم روی بر قبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم «رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم» تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌مان را ببرد عجب این است به هجر تو شکیبا ماندیم در فراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم واژه‌ها در صف توصیف شما مانده و ما آه! از قافله‌ی قافیه‌ها جا ماندیم ▫️بيت تضمین شده از ، شاگرد است. (برای امر فرج، صلوات) .
. به کی بگم من؟ عزیز جونم‌ و گرفتند همه توونم‌ و گرفتند بهار خونه‌مو گرفتند عزیز حیدر! منی که جز تو رو ندارم غم تو رو دَووم نیارم یه بار دیگه بیا کنارم خودت می‌دونی دلم به عشق تو اسیره صبوری رو نمی‌پذیره علی بدون تو می‌میره علی رو کشته اشک حسن، نور دو عینت بغض گلوی زینبینت بهونه می‌گیره حسینت فاطمه جانم، (فاطمه جان فاطمه جانم)۳ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/35168 .👇
. سلام‌الله‌علیها به کی بگم من؟ عزیز جونم‌ و گرفتند همه توونم‌ و گرفتند بهار خونه‌مو گرفتند عزیز حیدر! منی که جز تو رو ندارم غم تو رو دَووم نیارم یه بار دیگه بیا کنارم خودت می‌دونی دلم به عشق تو اسیره صبوری رو نمی‌پذیره علی بدون تو می‌میره علی رو کشته اشک حسن، نور دو عینت بغض گلوی زینبینت بهونه می‌گیره حسینت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/36264 👇
. (۱۸ بیت بعد از شهادت) ●بی‌تونامه● ای بهین یار علی در بندگی! بی تو خیری نیست در این زندگی بی تو ای هم‌دل! هم‌آوا! هم‌نفس! نیست این قصر صفا غیر از قفس بی تو کاش! ای دین و دنیای علی! بند می‌آمد نفس‌های علی تک‌درختم بی تو و بی شاخ و برگ آرزویم بعد تو مرگ است مرگ مهر، بی تو پشت ابر قهر رفت روشنی از کوچه‌های شهر رفت بی تو یثرب، روستای بی‌کسی است کوچه در کوچه همه دلواپسی است بی تو این دل، لاله‌زار داغ شد چشم، سیر از سِیر باغ و راغ شد هیچ گل را رنگ و بویی بی‌ تو نیست در دل من، آرزویی بی تو نیست بی تو بین صبر و دل، جنگ است جنگ دل، چنان آیینه و صبر است سنگ می‌کشم ای ماه من! از سینه آه بی تو چشمم تا که می‌افتد به ماه چشمم ای خورشید من گردد پرآب! بی تو گر رو آورم بر آفتاب بی تو تنها آه، همراه من است چاه هم دل‌خسته‌ی آه من است تا تو بودی، حسّ تنهایی نبود بود غربت، ناشکیبایی نبود بی تو امّا بی شکیبم بی شکیب حال می‌فهمم غریبم من غریب بی تو با شادی مرا کار است؟ نه از دلم غم دست بردار است؟ نه بی تو درد و غم به هم پیوسته‌اند بر مبارک‌بادِ من صف بسته‌اند غصّه‌ها، اندوه‌ها، غم‌ها همه دور من جمعند بی تو فاطمه بی تو حال من که می‌داند که چیست؟ این علی _ آری _ نه دیگر آن علی است https://eitaa.com/emame3vom/36758 .
. هر شب به روزگار خودم گریه می‌کنم بر صبح و شام تار خودم گریه می‌کنم تنها كنار قبر دلآرام می‌روم آرام در كنار خودم گریه می‌کنم خود را به دست خویش سپردم به خاک و خود آهسته بر مزار خودم گریه می‌کنم بی او چهار فصل دو چشم من ابری است همواره بر بهار خودم گریه می‌کنم بی او قرار نیست که بی گریه سر شود من بر سر قرار خودم گریه می‌کنم بر داغ او به گریه‌ی مردم نیاز نیست آری؛ هزارباره خودم گریه می‌کنم هر روز منتظر که دوباره ببینمش هر شب به انتظار خودم گریه می‌کنم این خاک نیست، دفتر شعر جدایی است هجده قصیده‌واره خودم گریه می‌کنم ✔️قافیه‌های ابیات ۶ و ۸ شنیداری است. ✔️سروده‌ی سال ۱۳۹۳ یا ۱۳۹۴. 🥀عجّل لولیّک الفرج یا الله!🥀۹ ..................... 🏴👆🏴 دوست بزرگوارم آقا هم با همین وزن و قافیه و ردیف غزلی فاطمی دارد: @emame3vom شمعم که با شرار خودم گریه می‌کنم دریایم و کنار خودم گریه می‌کنم بی اختیار جای نفس آه می‌کشم با آه بی‌شمار خودم گریه می‌کنم روز مرا کبودی رویی سیاه کرد هر شب به روزگار خودم گریه می‌کنم بی تاب می‌شود حسن از یاد کوچه‌ها با طفل بی قرار خودم گریه می‌کنم بر جان خویش نیمه‌ی شب چیده‌ام لحد حالا سر مزار خودم گریه می‌کنم 😥😥😥 https://eitaa.com/emame3vom/36921 .
. گفتم: چگونه از همه برتر بخوانمت؟ آمد ندا: حبیبه‌ی داور بخوانمت دیدم رسول، امّ ابیهات خوانده است گفتم: کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینه‌ی علی گفتم: عجب بجاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانه‌ی شما گفتم: رواست بانو محشر بخوانمت گفتم: مفصّل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت: سوره‌ی کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که «مادر» بخوانمت؟
. سلام‌الله‌علیها کمتر کسی‌ست در غم من انجمن کند از من سخن بیاورد، از من سخن کند «دل‌های جمع را کند آشفته یاد من راضی نمی‌شوم که کسی یاد من کند» یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت: باید که لاله جلوه به صحن چمن کند از بازگشتمان به مدینه کنایتی‌ست هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز خوش روبه‌رو مرا به حسین و حسن کند، شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه! باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند وقتی کفن برای من آماده می‌شود او باز گریه بر بدن بی‌کفن کند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/37793 .
. 💠یک سال گذشت💠 به یاد دو فقید سعید، مرحوم مهندس متخلّص به و مرحوم حاج : یا رب! چه شد آن دادرس منتظران دیگر به لب آمد نفس منتظران بس منتظری که از نفس افتاده چون «یونسیان» و مثل «اکبرزاده» کردند به یاد دوست، بزم‌افروزی با «نغمۀ انس» و «نغمۀ پیروزی» یک عمر از آن حاضرِ غائب گفتند از آمدن حضرت صاحب گفتند چون «ملتجیِ» امیرِ موعود شدند در عاقبت امور، «محمود» شدند از گردش روزگار دارم اعجاب جا داد دو عکس ناب را در یک قاب القصّه فلک دو گل به یک روز ربود «تربت» پی ثبت سال این غصّه سرود: از «منتظران» گر «نفسی» کم گردد تاریخ عروجشان مسلّم گردد (به حساب ابجد، «منتظران»، ۱۶۴۱ و «نفسی» برابر با ۲۰۰ می‌شود که اگر طبق مضمون بیت، «نفسی» از «منتظران» کم شود، ۱۴۴۱ یعنی سال قمری درگذشت این دو چهرۀ ولایی به دست می‌آید.) ⚘نیابتا" صلوات برای فرج⚘ https://eitaa.com/emame3vom/40735 .
. |⇦•نیزه میرفت و برمی گشت .. به نفس کربلایی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نیزه میرفت و برمی گشت چشماش باز و بسته میشد هرکس تویِ مقتل اومد آنقدر میزد خسته میشد .. زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟ لب هاش مثلِ چوبِ خشکِ تشنه است دائم میره از حال خواهر رویِ تل ایستاده مادر میره تویِ گودال آتیش به ما نزن اینقده پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید آی نامسلمونا! باید اول بُکشید بعداً غارتش کنید . 👇....................... . . (به سبک نیزه می‌رفت و برمی‌گشت) دست ادب روی سینه به یاد بین الحرمین: صلّی الله علیک یا اباعبدالله الحسین آقای من! سلام یکتای من! تو عشق دو دنیای من سلام مولای من! سلام اشکِ برا تو داروی درادی من سلام 😭 😭 ای رفته سر تو بر نی! وی مانده تن تو تنها! برخیز و یک نگاهی کن به سوی خیمه‌ی زن‌ها غارت شروع شده برا حمله به حرم ببین بگو مگو شده بی‌رحم عدو شده ذکر بچّه‌ها پدر پدر عمو عمو شده ۱۴۰۰ https://eitaa.com/emame3vom/46512 .👇
. ای دل مگر نه خاتم ماه محرم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است گویا طلوع کرده به شام آفتاب عشق کاشوب در تمامی ذرات عالم است صبح ورود شام چنان تیره بد کز آن کار جهان و خلق جهان جمله در هم است سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه ها سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است آن محشری که کرده به پا چوب خیزران بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه ای کم است ▪️ ای دل مگر نه خاتمه ماه محرم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است گویا طلوع کرده به شام آفتاب عشق کاشوب در تمامی ذرات عالم است صبح ورود شام چنان تیره بد کز آن کار جهان و خلق جهان جمله در هم است سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه ها سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است آن محشری که کرده به پا چوب خیزران بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه ای کم است ▪️
. علیهاالسلام کمتر کسی‌ست در غم من انجمن کند از من سخن بیاورد، از من سخن کند «دل‌های جمع را کند آشفته یاد من راضی نمی‌شوم که کسی یاد من کند» یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت: باید که لاله جلوه به صحن چمن کند از بازگشتمان به مدینه کنایتی‌ست هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز خوش روبه‌رو مرا به حسین و حسن کند شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه! باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند وقتی کفن برای من آماده می‌شود او باز گریه بر بدن بی‌کفن کند. .
. هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟ گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟ ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟ آخر تو "کهنه‌پیرهنی" داشتی؛ چه شد؟ جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟ ای دور از دیار که تا دیر می‌روی! آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟ خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم! سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟ هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه! نام‌آوران صف‌شکنی داشتی؛ چه شد؟ تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات در خیمه‌‌گاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟ بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟ .