eitaa logo
امام حسین ع
19.1هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
زائر بی مرام نباشیم!!! (3) .mp3
7.7M
درخواست امام حسین علیه السلام از شیعیان 👈 زائر بی مرام نباشیم❗️ فقط همین! (قسمت سوم) لطفا با ارسال انبوه این پیام زوار اربعین رو بیدار کنید 🙏🌹
زائر بی مرام نباشیم !!!.mp3
3.24M
👈 زائر بی مرام نباشیم❗️ فقط همین! (قسمت اول) لطفا با ارسال انبوه این پیام زوار اربعین رو بیدار کنید 🌹🙏
زائر بی مرام نباشیم !!!(2).mp3
5.25M
Ⓜ️ خواب عجیب یکی از زوار اربعین زائر بی مرام نباشیم فقط همین ❗️ (قسمت دوم) 🔸فایلی که شنیدنش برا هر زائر اربعین واجبه
سلام و عرض ادب 👈 عزیزان مهدوی حتما برنامه داشته باشن برا تبلیغ تو جاده 🔶 با ارسال صوت ها و کلیپ های مهدوی به دوستانتون همه رو آگاه کنید. 🔶در مسیر اربعین هر زائر باید با حداقل 100 نفر صحبت کنه و زوار رو متقاعد کنه که قدم ها و اشک ها و دعا ها برا مولامون صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشه🌹 لبیک یا مهدی ✅ اربعین نزدیک است !! باید لشکرمان به قدرتی برسد که بتواند، فریاد لبیک یا مهدی را در کربلا چنان طنین انداز کند که عالم را بلرزاند... و چه لذتی دارد در این مسیر هم پای قدم هایِ جابر و هم نفس با آوارگیِ خردسالانِ حسین قدم هایمان را نذر ظهور کنیم... امسال، سیلِ مشتاقانِ حسینی باید به نیتِ فرجِ منتقم با عزمی راسخ و لبیک‌هایی از عمقِ جان راهی شوند... ▪️مقصد: تحت قبه‌ی سیدالشهداء جایی والاتر از این قبه برای فرج خواهیِ منتقمِ خون حسین نیست... ✅ جهت سلامتی، تعجیل و تسهیل در ظهور مظلوم‌ترین امام، مهدی (عج): صلوات با ذکر فرج .
زائر بی مرام نباشیم!!! .mp3
21.15M
#سخنرانی_مهدوی ✅ #زائر_بی_مرام_نباشیم !!! فایل کامل (جهت ایجاد جذابیت، مداحی های مهدوی هم اضافه شده) 👈 این صوت میتونه تاثیر گذار باشه و مناسب، برای پخش در اتوبوس هایی که به سمت مرز حرکت میکنن. 👈 عزیزانی که عزم تبلیغ دارن لطف کنن به فلش منتقل کرده و همراهشون باشه و همون اول سفر از راننده بخوان که پخش کنه. 👈 در مسیر هم میشه با بلوتوث، شیر ایت و ... میشه برا سایر زوار ارسال کرد. 👈 همچنین با همراه داشتن اسپیکر میتونه صوت تو مواکب و غیره... پخش بشه. اجرتون با مادر سادات 🌹🙏 ✅ جهت سلامتی، تعجیل و تسهیل در ظهور مظلوم‌ترین امام، مهدی (عج): صلوات با ذکر فرج
. شور و شعور در اربعین ما یک گونه ای همقدمی با امام سجاد و حضرت زینب و کاروان اسرا می کنیم  پس یک معنای این پیاده روی این است که ما آمدیدم در سمت کمال حرکت کنیم و مسیر را تا کمال پی بگیریم. مفهوم سومی را هم می شود مطرح کرد و آن هم این که اگر خود زیارت اربعین را بخوانیم، مفهومش دقیق تر و روشن تر خواهد شد. ما در زیارت اربعین داریم که خطاب به حضرت پروردگار گفته می شود که امام حسین خون خودش را فدا کرد و خطاب به خداوند گفته می شود که حسین خونش را تقدیم کرد، جانش را تقدیم کرد، تا جهالت را درهم بشکند و به حیرت و گیجی پایان دهد. اربعین شرکت در راهپیمایی است برای تحقق همین آرمان. یعنی پس زدن پرده های جهالت، یعنی از حیرت و گیجی و گنگی فاصله گرفتن و به سمت روشنی رفتن، یعنی سمت مشرق حق را در نظر گرفتن. این پیام روشن اربعین است. در حقیقت به یک معنای دیگری هم ما یک گونه ای همقدمی با امام سجاد و حضرت زینب و کاروان اسرا می کنیم و نوعی همدردی با اهل بیت هم داریم. شاید بشود این را هم بعد چهارم اربعین دانست.   *مساله اربعین در منابع تاریخی  · برخی در اینکه گفته می شود کاروان اسرا در روز اربعین به کربلا بازگشتند، تردید کرده اند. مستندات این موضوع چیست؟ یعنی دربار یزید اسرا را آزاد گذاشت که بازگردند؟ اساسا مبنای تاریخی این نظر به چه شکل است؟ مساله اربعین را از چند بعد می شود بررسی کرد. یکی از جهت منابع تاریخی. قدیمی ترین منبعی که به بازگشت کاروان در همان سال اول به کربلا اشاره کرده، ابوریحان بیرونی است در کتاب ارزشمند آثارالباقیه که در قرن چهارم آن را نگاشته است. بنابر این برخی که انکار می کنند و می گویند که اربعین در منابع قدیم مطرح نشده است، دقت کافی علمی نداشته اند. ابوریحان می گوید که روز اول ماه صفر زمان رسیدن کاروان به شام است و روز بیستم رسیدن کاروان به کربلا و آوردن سر حسین و قرار دادن آن در کنار پیکر؛ این را دقیقا ذکر کرده است. فرد دیگری هم به اسم محمد یا محمود ابن ذکریای قزوینی دو قرن بعد از ابوریحان این موضوع را تایید کرده است. او هم در کتاب عجایب المخلوقات خودش به همین موضوع اشاره کرده است و گفته که در روز اربعین کاروان وارد کربلا شد و سر مبارک امام حسین را هم با خودش آورد و سر در کنار بدن قرار گرفت. پس بنابر این ما برای این موضوع خوشبختانه مستندات تاریخی داریم. دیگرانی هم در قرون بعد که تاملاتی داشته اند این مساله را تایید کرده اند. اما چون بعضی هم انکار کرده اند این مساله را و گفته اند اصلا امکان ندارد که در اربعین اول آمده باشند، ما با دلایل جانبی این موضوع را اثبات می کنیم. اگر کاروان اول ماه صفر و به قول استاد شهید مرتضی مطهری روز دوم ماه صفر وارد شام شده باشند و آنها را یک هفته هم در شام نگاه داشته باشند -چون همه نوشته اند که آنها را مدت زیادی در شام نگاه نداشتند- اگر تصور کنیم 5 تا 6 روز نگاه داشته باشند و مثلا فرض کنیم که ما فکر کنیم مثلا هفتم یا هشتم صفر از شام خارج شده باشند، 12 روز برای رسیدن به کربلا کافی است. چون همین کاروان 13 یا 12 روزه به شام رسید. یعنی از کوفه وقتی کاروان را حرکت دادند -همه منابع نوشته اند که هفدهم یا پانزدهم محرم کاروان را حرکت دادند به سمت شام- تا اول محرم کاروان به شام رسیده است. تازه این در حالی است که وقتی آنها را به سمت شام می بردند در شهرها آنها را می چرخاندند و به نمایش می گذاشتند تا قدرت نمایی کنند. یزید می خواست ایجاد ترس و رعب کند در جامعه که کسی دیگر جرات قیام نداشته باشد. او می خواست به هم بگوید هر کس قیام کند با او چنین رفتار خواهد کرد. معمولا کاروان را در شهرها توقف می دادند و مانور قدرت در شهرها می دادند که در برگشت دیگر نیاز به این مسائل نبوده است.   تازه در مسیر برگشت مرکب های مناسب در اختیار کاروان قرار می گیرد. یزید دستور می دهد که آنها را موقع برگشت کاملا احترام کنید. هر جا خودشان خواستند متوقف شوند و هر جا خواستند حرکت کنند. مسئولیت کاروان را هم نعمان ابن بشیر بر عهده دارد که نسبت به اهل بیت یک انعطاف و نرمشی دارد. بنابر این اینها می توانستند از سر راه بگویند که ما می خواهیم به کربلا برویم. یعنی در مسیر رفتن به مدینه اول به کربلا بروند. اینها سه روز در کربلا بودند. اربعین همه فکر می کنند یک روز است. اینگونه نیست. ورود کاروان در مصادف با روز اربعین است، اما دو روز دیگر هم در کربلا می مانند و بعد از سه روز به سمت مدینه حرکت می کنند.   *یزید برای ظاهرنمایی بارها گفت که خدا پسر مرجانه را لعنت کند  استدلال های دیگری هم بنده دارم که در آخر کتاب «آینه در کربلاست» مطرح کردم که قطعا اربعین همان اربعین اول بوده است. و دلایل خودم را هم گفتم و گفتم که اگر کسی بگوید سال بعد بوده است، باید روشن کند که در طول این یکسال این اسرا در کجا بودند. اگر بگوییم در شام بو
دند که هیچ کس مطلبی در این باره ذکر نکرده است که یکسال در شام مانده باشند. بخصوص اینکه سخنرانی امام سجاد و خطبه خوانی حضرت زینب اوضاع را چنان در شام به هم ریخت که یزید دید امکان نگهداری آنها نیست و حتی روزهای آخر دیگر عکس العمل هایش متفاوت می شد و ظاهرنمایی می کرد که یعنی من احترام می کنم به این اسرا. این البته به خاطر عکس العملهایی بود که در جامعه واقع شد.   خطبه خوانی و سخنرانی اسرای کربلا اوضاع جامعه را تغییر داده بود. یزید برای ظاهرنمایی بارها گفت که خدا پسر مرجانه را لعنت کند. می گفت من قصد کشتن حسین را نداشتم. می گفت اگر حسین را دستگیر می کردند و پیش من می آوردند او را می بخشیدم و از کشتنش صرف نظر می کردم و برای نشان دادن اینکه من مثلا نسبت به این خانواده اینگونه نیستم می گفت که وقت غذا امام سجاد را صدا بزنید بیاید کنار سفره بنشیند چرا که من بدون ایشان غذا نمی خورم. چنین کارهایی می کرد. حتی مثلا آب انبار درست کرد و به نام امام حسین نامگذاری اش کرد. البته اینها تظاهر بود والا درون یزید این نبود و یزید همان پستی، شقاوت و سنگدلی اش را داشت. اما برای اینکه مردم را آرام کند اینگونه نشان می داد. بنابر این یزید نمی توانست اینها را یکسال نگاه دارد. باید زودتر آنها را از شام بیرون می فرستاد و آنها هم می آمدند. اگر کسی می گوید اینها در اربعین اول از مدینه آمدند هم هیچ گزارشی مبنی بر اینکه کاروان اسرا از مدینه به کربلا آمده باشد، در تاریخ وجود ندارد. بنابر این قطعا غافله در همان سال اول از شام به کربلا بازگشته است. · با این تفاسیر که اسرای کربلا پس از اربعین اول به مدینه بازگشت، این سوال پیش می آید که پس چرا مزار حضرت زینب کبری در شام است. یعنی دوباره به شام بازگشتند و آنجا زندگی کردند؟ ماجرا اینگونه بود که وقتی حضرت زینب به مدینه بازگشت، می آمد کنار بقیع و وقایع کربلا را برای مردم می گفت. حضرت سکینه، رباب و دیگر حاضران واقعه کربلا هم همین طور وقایع را بیان می کردند و وضع مدینه منقلب شد. در پس این اقدامات، عبدالله ابن حنظله قیام کرد و حاکم مدینه را از شهر بیرون کردند.   * دستور یزید برای تبعید حضرت زینب به سمت مصر   خبر به یزید رسید و به یزید گفتند اگر می خواهی مدینه را حفظ کنی یا باید حاکم اینجا باشد یا حضرت زینب. یزید دستور داد که حضرت زینب را تبعید کنند. و حضرت تبعید شد به سمت مصر و مدتی در مصر بود و بعد که همسرشان به شام می آید –همسر حضرت زینب تاجر بوده است- حضرت زینب برای دیدن همسرش از مصر به شام می آید و در این سفر در شام از دنیا می روند. در نتیجه امروزه، هم در مصر معتقدند مزاری برای حضرت زینب هست و هم در شام و هم حتی در مدینه. بعضی معتقدند که حضرت زینب در بقیع است. اما درستش همین است که ایشان در دمشق مدفون هستند. · درباره مبنای روایی این پیاده روی اربعین و این که اساسا از چه زمانی به صورت منظم شیعیان این آیین پیاده روی را شروع کردند، توضیح دهید. اولین راهپیمایی را جابر ابن عبدالله انصاری انجام داد. وی از مدینه می آید در حالی که دست او را به دلیل نابینایی گرفته اند و آورده اند و یک تعدادی هم همراهش هستند و کاملا معلوم است که جابر تنها نیست. یک تعدادی آمدند و در اربعین وارد زمین کربلا شدند. این اولین راهپیمایی است که در همان اربعین اول، یعنی در اربعین سال 61 هجری معادل 59 شمسی این اتفاق می افتد. این اولین راهپیمایی است و دیگر سالهای بعد همین رسم می شود. مختار هم این کار را می کند. مختار در طول مدت یکسال و نیم حکومتش، در سال 66 تا 67 هجری، چندین بار به کربلا می آید و زمان این آمدن را هم مصادف با اربعین انتخاب می کند. بعدها هم کسان دیگری این کار را می کنند اما اوج این حرکت در زمان آیت الله شیخ مرتضی انصاری یا شیخ اعظم است که همه می دانیم بزرگترین چهره فقهی تاریخ شیعه محسوب می شود. ایشان این حرکت را انجام می دهد و همین طور مستمر وجود داشته است تا عصر صدام. در دوره حکومت صدام چون جلوگیری می شود از این حرکت و کسانی را که راهپیمایی می کردند دستگیر کده و به قتل می رساندند، این حرکت بسیار پنهانی صورت می گرفت. از جمله فرزند امام خمینی (ره) حاج سید مصطفی خمینی، هر سال این مسیر را پیاده روی می کرده است. حتی با پای برهنه. اما از لابلای نخلستانها و گذرگاه هایی می آمده است که دیده نشود یا مثلا تحت تعقیب قرار نگیرد. بنابر این سنت حرکت در اربعین وجود داشته و این امر تازه ای نیست. · آیا پیاده روی اربعین مختص شیعیان است یا کل جهان اسلام را در بر می گیرد؟ حقیقت این است که اگر کسی در راهپیمایی اربعین حضور داشته باشد، اهل تسنن را می بیند، اهل مذاهب مختلف را می بیند و حتی مسیحیان را می بینید که با همان نشان صلیب خودشان می آیند و در این مراسم شرکت می کنند. بودایی ها هم می آیند حتی. یعنی به گونه ای است که تمام مرزهای مذهبی فرو می
ریزد و حسین در هیات یک چهره جهانی خودش را نشان می دهد. آن روز رها از مرزبندی های مذهبی و حتی دینی افراد در این آیین شرکت و ارادت خودشان را نسبت به اباعبدالله نشان می دهند.   *نباید امام حسین را در یک مرزبندی خاص قرار داد  · برخی راهپیمایی اربعین را یک پلورالیزم حسینی تعبیر می کنند، نظرتان در این خصوص چیست؟ من خیلی معتقد به کاربرد این اصطلاحات نیستم. چون اینها بالاخره واژه هایی هستند که در دنیا معنای خاصی دارند. اگر پلورالیزم یا تکثرگرایی در همان مفهوم و کاربرد خاصش که مثلا در دنیای امروز ما به کار برده می شود، برای حرکت اربعین به کار برده شود نارسا و ناکافی است. درست معنا نمی دهد. اما اگر بگوییم واقعا حسین نوعی جامعیت دارد و چهره ای حتی فرامذهبی و کاملا انسانی و جهانی است به نظر می آید تعبیر مناسب تری باشد. یعنی چتر حسین روی سر جهان باز می شود. بنابر این همه رها از مرزهای مذهبی و سیاسی در این آیین شرکت می کنند. شما ببینید مثلا الان در این راهپیمایی اگر کسی بتواند دوربینش را بیاندازد روی ایرانیان، واقعا ایرانیانی که می آیند کدام گرایش های سیاسی را دارند. همه گرایشها را شما می توانید ببینید. نباید حسین را در یک مرزبندی خاص قرار داد. یعنی باید بگذاریم چنان که هست حسین مصباح باشد و کشتی نجات برای همه. کار مصباح و کشتی نجات این است که همه را نجات می دهد. بدون استثنا.   *اربعین به گمان من یک تجلی از ظهور هم هست  · از نظر شما به مراسم اربعین باید نگاه آیینی داشت یا نگاهی تمدن ساز؟ به گمان من همه اینها را باید ببینیم. یعنی کربلا و اربعین را هم می شود از منظر دینی و آیینی دید، هم از منظر تمدن سازی و هم از نظرگاه تمهید برای ظهور. چون بالاخره تجلی ظهور را شما می توانید در اربعین ببینید. صمیمیت ها، یکی شدن دلها و نگاهها، فروریختن مرزها، پذیرش و تحمل سخت ترین دشواری ها به اتکای باورها. همه در یک جهت حرکت می کنند، کوچک و بزرگ و پیر وجوان و سیاه و سفید و ثروتمند و فقیر و همه این مرزبندی ها فرو می ریزد. این به گمان من یک تجلی از ظهور هم هست.   * امام حسین تربتش، زیارتش و همه چیزش استثنا و متفاوت است  · بحث زیارت اربعین فقط مخصوص امام حسین است. چرا سایر ائمه این زیارت اربعین را ندارند؟ علت این است که حضرت اباعبدالله الحسین همه چیزش استثناست. واقعا از این جهت خدا رحمت کند مرحوم علامه شیخ جعفر شوشتری را که کتابی هم به نام «خصایص الحسینیه» تالیف کرده است. آنجا ویژگی هایی را برای امام حسین طرح می کند که هیچ کس حتی پیامبر هم ندارد. ما برای پیامبر هم اربعین نمی گیریم. برای حضرت علی هم نمی گیرند. یک نفر است که اربعین مکرر دارد و آن هم حضرت اباعبدالله است. آن هم به خاطر موقعیتی که کربلا و عاشورا و حضرت اباعبدالله دارد. چون یک الگو و اسوه برای تمام تاریخ است. الگویی برای همیشه انسان است و پشتوانه احیای دین بوده است. یعنی آنکه دین را احیا کرد. اگر امام حسین نبود، امروز نشانی از دین پیامبر نبود. بنابر این امام حسین استنثاست. همچنان که تربتش، زیارتش و همه چیزش استثنا و متفاوت است از جمله اربعینش. · مبارزه با ظلم و فدا کردن خون در راه مبارزه با ظلم یکی از پیامهای قیام عاشورا بوده است. تداوم این پیام و مبارزه با ظلم چگونه می تواند در پیاده روی اربعین یا مراسم اربعین متجلی شود؟ طبیعتا خود اصل این حرکت، در حقیقت به گونه ای دفاع از امام حسین است و نشان دهنده حضور امام حسین در عصر ماست. یعنی امام حسین تعلق به 1377 سال پیش ندارد. امام حسین امروزی است. این حرکت خودش یک معنای دقیق دارد. راهپیمایی برای تجلیل از امام حسین است و امام حسین برای دفاع از حق و مظلوم و مبارزه با بیدادگری و ظلم و ستم حرکت کرد. بنابر این کل این حرکت نوعی دفاع از حق است و رویارویی با بیداد و ظلم. این مفهوم را دارد. اما یک نکته روشنی هم می تواند داشته باشد. البته الان هم به یک گونه ای وجود دارد و آن هم این است که مصادیق بیداد در عصر امام حسین در روزگار ما فرق می کند و این در این راهپیمایی نمود دارد. بنابر این امام حسین به امروز رسیده است و درست هم همین است که امام حسین مال دیروز نیست. حتی مال امروز نیست. امام حسین مال فرداست و باید فرداها به امام حسین اختصاص داده شود. بنابر این این راهپیمایی خودش نوعی محکوم کردن هر ظلم و ستمی است؛ در هر زمانی که باشد. · یکی از اهداف قیام عاشورا رهایی انسانها از جهالت بود. حالا با توجه به حضور خیل عظیم شیعیان در این راهپیمایی، راهپیمایان باید در مسیر چه مفاهیمی را با خودشان مرور کنند که یک حرکتی به سمت عقلانیت و خلاف زاویه جهالت باشد؟ خیلی نکته بزرگ و مهمی است. ببینید ما معارف حسینی را کمتر طرح کرده ایم. اگر کسی بتواند «موسوعه الحسین» را بخواند یا فرهنگ جامع سخنان امام حسین را، درسهایی برای زندگی، روابط اجتماعی، اصلاح خانواده، تربیت
و روابط جمعی ما دارد و حتی برای اصلاح جهان. امام حسین سخن دارد و حرف زده است و متاسفانه ما آنها را طرح نمی کنیم. من بارها گفته ام که از 19 هزار و 999 روز زندگی امام حسین یک روز را ما گرفته ایم و البته همان یک روز و همان عاشورا را هم خوب تبیین نکرده ایم. این راهپیمایی فرصت بسیار خوبی است تا معارف حضرت اباعبدالله مطرح شود و در مسیر نوعی جهت گیری در مقابل جهالت باشد. ما باید بدانیم امام چه گفت و چه خواست. وقتی ما وصیتنامه امام حسین را می خوانیم، می فرماید که من برای اصلاح امت جدم آمده ام. پس بنابر این هر گونه اصلاح گری در جامعه در نقطه مقابل فساد است و هر گونه فسادزدایی از جامعه حرکت در جهت امام حسین است. شما رویاروی هر ناروایی بیایستید حسینی عمل کرده اید. اینها باید در راهپیمایی اربعین مطرح شود و فلسفه قیام اباعبدالله و فرهنگ ایشان را طرح کنیم. امام فرموده است من برای امر به معروف و نهی از منکر آمدم تا ناراستی و نادرستی از بین برود و درستی و راستی بیاید. می خواهم درشتی نباشد، درستی باشد. اینها باید مطرح شود در این راهپیمایی. امام فرموده تمام نهضت و قیام من برای این است که سیره پیامبر را احیا کنم. اگر در راهپیمایی ما از سیره پیامبر حرف بزنیم به هدف امام حسین کمک کرده ایم. اگر از سیره علی حرف بزنیم و نهج البلاغه را بگوییم در بستر و جهت حرکت اباعبدالله است. بنابر این فرصت بسیار بسیار خوبی است. یک میتینگ بزرگ چند میلیونی جهانی که از همه ملل معمولا می آیند. چون هر کس راهپیمایی اربعین را ببیند، رنگهای مختلف، نژادهای گوناگون و ملتهای مختلف را می تواند ببیند و بهترین فرصت است که در این میتینگ جهانی حرفهای جهانی امام حسین را ما مطرح کنیم. دکتر محمدرضا سنگری،
Panahian-Clip-SafareEshghYaAghl.mp3
1.25M
🎵سفر اربعین؛ سفر عشق یا سفر عقل؟ ⚠️آیا سفر اربعین برای بچه‌ها مناسب است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان دادند در خرابۀ بی‌سقف، جایشان آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند از نینوا به عرش برین شد، نوایشان کردند نرم، سینۀ جمعی که روز و شب زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان جمعی که بود پنجۀ ایشان، گره‌گشای بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان آن فرقه‌ای که واسطۀ رزق عالمند دادند نان به رسم تصدّق، برایشان «جودی»، به روزگار زند خیمۀ شهی از آن دمی که گشت گدای گدایشان @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان جودی
تا چند زنی ظالم! چوب این لب عطشان را؟ بردار از این لب‌ها، این چوب خزیران را آخر نه تو را این سر، مهمان بُوَد؟ ای کافر! تا چند روا داری،‌ آزردن مهمان را؟ در نزد تو تقصیرش، جز خواندن قرآن چیست؟ با چوب نیازارد، کس قاری قرآن را بهر چه زنی هی چوب، بر بوسه‌گه احمد؟ او بوسه مدام از مهر، زد این لب و دندان را @emame3vom تا چند کنی ظالم، خون در دل اطفالش؟ منْمای پریشان‌تر، این جمع پریشان را گلزار پیمبر را، از کینه خزان کردی الحال مکن خاموش، این بلبل خوش‌خوان را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان صغیر
ای اختر مدینه و ماه منیر شام بر آفتاب روی تو هر روز و شب سلام تو فاطمی نژادی و نامت رقیّه است نور دل حسینی و پروردۀ کرام هم خود کریمه هستی و هم زادۀ کریم هم خواهر امامی و هم دختر امام چشم امید ماست به سویت همیشه وقت روی نیاز ماست به کویت علی الدوام گر کوچکی چو نقطۀ پرگار عالمی بی نقطه هیچ دایره نپذیرد انسجام در رشتۀ اسارت اگر جان سپرده‌ای سر رشتۀ امور به دستت بود مدام ای رفته پا به پای اسیران دشت خون تا دِیر و تا خرابه و زندان و بزم عام هم محمل مجاهدۀ دختر علی همسنگر مبارزۀ چارمین امام پیدا بود که واقعۀ کربلای عشق با جان‌نثاری تو به ویرانه شد تمام تفسیر خون سرخ حسینی به مرگ توست ای یادگار خون خدا در دیار شام شد آب، قلب کوچکت از شعله‌های غم تا آن‌که ریخت شهد شهادت تو را به کام بودت غمی عمیق، کنم وصف با چه حال؟ دیدی هزار داغ و دهم شرح از کدام؟ دل‌ها شده است مرکز غم از مصیبتت وقتی تو را به غمکدۀ شام شد مقام با سر پدر به دیدنت آمد که هیچگاه از دخترش نکرده کَس اینگونه احترام @emame3vom سر زد ز داغ‌های دلت لاله‌ها ز خاک آن لاله‌های سرخ که شد دست انتقام مهرت چراغ محفل ارباب معرفت قبرت برای اهل نظر مرکز پیام زان روی عاشقان ولایت گذاشتند این خانه را به نام تو بیت‌الرّقیه نام ما را بر آستان تو روی ادب همه ما را به پیشگاه تو عرض دعا تمام «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
عمّه بیا که کوکب بختم بر آمده تابیده صبح وصل و شب غم سر آمده شام سیاه و کلبۀ ویران و بی چراغ ما را چه میهمان عزیز از در آمده @emame3vom ای غم رسیدگانِ دل افسرده مژده باد کاینک مسیح با دم جان‌پرور آمده برگوی با کسی که یتیمم خطاب کرد امشب ببین که باب مرا در بر آمده گر پا برهنه در پی بابا دویده‌ام امشب پدر به دیدن من با سر آمده دیشب کجا بُد است؟که با روی غرق‌خون آمیخته به خاک و به خاکستر آمده «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟ گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند تنها به این بسنده نکردند شامیان پا را از این که بود فراتر گذاشتند... بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟ آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی بر جان لاله‌های پیمبر گذاشتند دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این این درد را به پهلوی مادر گذاشتند ای دختر سه‌ ساله تو هم مثل مادری این ارث را برای تو دختر گذاشتند داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند آن شب فرشته‌ها همه از عرش آمدند بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند @emame3vom دیگر پس از تو در غزل خویش شاعران جای تو چند نقطه... کبوتر گذاشتند سهم تو گریه بود و همین گریه‌های تو چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند از انتقام گفتم و شعرم تمام شد این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 پرسه‌های بی‌پایان
@emame3vom تشنه بودم دشمنت فهمید و سقّا را گرفت کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت با برادرها دلم خوش بود اکبر را زد و از نگاهم آن عزیزِ ارباّ اربا را گرفت دید من گهواره جنبان علی اصغر شدم تیر را در چلّه کرد و کودک ما را گرفت کودکی‌های مرا طاقت نیاورد آخرش پیش چشمم داخل گودال بابا را گرفت روی خاک افتادی و تاریک شد بعد از تو دشت از شب ما لذّت خورشید فردا را گرفت پای نی با دیدنت خوش بودم اما برنتافت نیزه را برداشت از من آن تماشا را گرفت دید داری یاد مادر می‌کنی با دیدنم از تو و از عمّه زینب باز زهرا را گرفت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
✨✨ @emame3vom 😭😭😭😭😭😭 روی پیکر سری داشتی یادته رگای حنجری داشتی یادته من ی روز بابایی داشتم یادمه تو ی روز دختری داشتی یادته؟ ناخنام شکسته پام زخمی شده خیلی داد زدم صدام زخمی شده نمیشه برات بابا بابا کنم حق بده آخه لبام زخمی شده بدتر از حال همه حال منه قاتلت با نیزه دنبال منه دختری که میکشه پیرهنمو چادر روی سرش مال منه چشم زمزمو دیگه میخوام چیکار موی درهمو دیگه میخوام چیکار وقتی دستم به سرت نمیرسه این قد خمو دیگه میخوام چیکار دختر معصومتو که حد زدن بعد اون حرفای خیلی بد زدن گریه مسیحیا هم دراومد به تنم تبرکا  لگد زدن نمیدونی که چیا دیدم بابا داد زدن بدجوری ترسیدم بابا خودشون کباب بره خوردنو من شبا گرسنه خوابیدم بابا به دلم هی داره درد و غم میاد با عذاب پلکای من رو هم میاد بالا پایین کردنش کشته منو دیگه اصلا از شتر بدم میاد دختر تورو با دعوا میبرن دیگه جون نداره اما میبرن نکنه کنیزامون خبر بشن مارو بازار کنیزا میبرن یزیدو وقتی دیدم آماده بود باغرور جلوی ما لم داده بود نمیگم هیچی فقط اینو بدون دلقکش خنده کنان وایساده بود نه مسلمون بود و نه نماز میخوند با چوبش روضه رو باز باز میخوند  آدمی که مسته بی حیا میشه وقت قرآن خوندنت آواز میخوند یکی روی ماذنه اذون میداد عمه داشت از ی قضیه جون میداد بشکنه دستش دیگه بلند نشه نانجیب سکینه رو نشون میداد❣ @emame3vom 😭😭😭😭😭
311.2K
روی پیکر سری داشتی یادته
از ناقه افتادم زمین کجا بودی بابا شد دخترت ویران نشین ..... کبودی رومو ببین ...... حسین من حسین من بابا حسین حسین از خیمه‌ها کردیم فرار کجا بودی بابا شد دخترت شتر سوار ..... خندید به اشکم نیزه دار ..... دست منو بستن به زور کجا بودی بابا گفتند که رفتی راه دور ..... سرت میده بوی تنور ..... ویرانه شد بیت الحزن منو ببر بابا وا کن طناب از دست من ..... خیلی منو کتک زدن .... چقدر تو این شام بلا ما رو زدن بابا به هر بهونه هر کجا ..... محله‌ی یهودیا ...... بابا به من بگو کجاست عموی مهربان بگو خبر دارد که جا ماندم ز کاروان بگو که من می‌ترسم از خولی و ساربون «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
ببارد ز غم چشم بارانی‌ام فدای سرت این پریشانی‌ام رسیده پدر بی تو جان بر لبم شده تازیانه غذای شبم حسین یا حسین یا حسین یا حسین نمانده به جا از تن خسته‌ام جز این استخوان‌های بشکسته‌ام بیا کز فراقت خمیدم پدر که من بی تو جز غم ندیدم پدر حسین یا حسین یا حسین یا حسین پدر بی تو آشفته گیسوی من فدای تو چشمان بی‌سوی من دگر تا شناشد تو را دخترت کشد دست بی‌جان به روی سرت حسین یا حسین یا حسین یا حسین گذارم سرت بر سر دامنم به لبهای تو تا که بوسه زنم به پای سر تو چکیدم پدر که من بی‌تو جز غم ندیدم پدر حسین یا حسین یا حسین یا حسین «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
خونابه های لبتو می شورم با اشکام بابا خاکسترهای سرتو می گیرم با دستام بابا خدا نگه داره عمه رو اگه نبود می مردم می مردم سپر برای تنم می شد وقتی کتک می خوردم می خوردم باشه بذار چشام تو غربت بباره باشه بذار بگن که بابا نداره کجایی بابا شده نماز من شکسته کجایی بابا شده قیام من نشسته کجایی بابا بیا ببین تیممم به روی خاک صورتت با دست بسته ای بابا حکایتی شده مویم ای بابا شکستگی ابرویم ای بابا ببین کبوده بازویم باشه کوچه به کوچه روی نیزه ها رفتی خونه ی ما نیومدی باشه کنج تنور و طشت طلا رفتی خونه ی ما نیومدی کجایی بابا عزا گرفته دختر تو می خونه روضه خودش برای خواهر تو تو بازار شام دیدم که می فروشن یه گوشوارم رو با انگشتر تو ای بابا ببین دیگه زمین گیرم ای بابا سه سالمه ولی پیرم ای بابا شبیه زهرا می میرم .