.
|⇦•شرافت ماتِ تشریفات...
#قسمت_اول #روضه_حضرت_علی_اکب اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
*شب جوانانِ، امشب علی اکبر رو صدا نزنی کی صدا بزنی؟...*
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
مُعادِ پیچش زلفش نمادِ محشر کبری
قیامت جلوه ایی از قد و بالای علی اکبر
*جای همهی شهدا خالی اونایی که سربند بسته بودند،،: یا علی اکبرِ حسین*
تجلی های پیغمبر در این آیینه بی وقفه
حرم را میکند محو تماشای علی اکبر
*ان شاءالله بریم کربلا پایین پای ابی عبدالله، خدا قسمت کنه...*
هماوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو
هزار الله اکبر، کیست همتای علی اکبر
به یک جولان چشمش، قلب اردوگاه دشمن ریخت
عجب شوری به پاکرد است غوغای علی اکبر
نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده مُحَیای علی اکبر
*جانم علی اکبر، همچین که میومد جلو خیمه، همه خانواده دورش رو میگرفتن، خواهر و عمه ها دورش رو میگرفتن، عمه قربونِ قد وبالات بره...*
نه تنها بهر استقبال پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده محیای علی اکبر
اگرچه حسرت عُمر حسین از دست رفت اما
به رسم صبر تاب آورده تا پای علی اکبر
*حالا میخوام بی مقدمه برات روضه بخونم، امشب پدرا برا پسرا دعا کنن، پسرا هم امشب اونایی که باباهاشون سایشون بالا سرشونه قول بدن هر طور شده دست بابا هارو ببوسن، اگه بابا سوال کرد بگو: آخه امشب شب علی اکبرِ، منم از علی اکبر یاد گرفتم دست بوس بابام باشم... یا علی اکبر!...*
میروی میبَری از سینه دلِ خونِ پدر
زخمی سوخته ات را کمی آهسته ببر
*ای جانم! اومد مقابل بابا، سر پایین، بابا جان! اجازه به من میدی برم میدان؟ حرف علی تموم نشده بود، فرمود: علی جان! برو.. همچین که علی اومد بره میدان، یه وقت دیدن ابی عبدالله صدا زد: علی! صبر کن، همه گفتن: حتما میخواد ممانعت کنه بگه نرو میدان، حسین! حرفش رو عوض میکنه...
صدا زد: علی جان! قبل از رفتنت بابا چند قدم جلو من راه برو میخوام قد و بالات رو ببینم...*
شانۀ صبر دلم پشت سرت میلرزد
چه کنم پیر شدم چاره ندارم دیگر
به پدر حق بده که این همه بی تاب شده
به خدا دیدن این منظره سخت است پسر
که ببینم نفست بین گلو ذبح شده است
یا که افتاده گلویت سر راهِ خنجر
ناخودآگاه تمام بدنم تیر کشید
به گمانم باید دست بگیرم به کمر
عمه ات را پسرم گرم در آغوش بگیر
شاید آرام شود در بغلِ پیغمبر
ــــــــــــــــــ
#حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Banifateme_moharam1400_shab8_1.mp3
2.9M
.
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
تو اربا اربا ، من زار و گریون
دارن میخندن کوفیا به هر دو تامون
بلند شو از جات ، بازم علی جون
می بینی عمه زینبت شده هراسون
جا داره از داغ تو بابا
صد دفعه زنده شم بمیرم
اصلا نمیشه بغلت کرد
آخه چه جور آروم بگیرم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
آه ای عصایِ ، پیریِ بابا
پیرم نکن ای خوش قد و بالای بابا
تمومِ روزام ، بی تو سیاهه
دنیامو زیر و رو نکن دنیای بابا
برای ضربه زدن اینجا
هرکی یه چیزی دست و پا کرد
هر کی نبود توی مدینه
تو کربلا یه کوچه وا کرد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اَزَم گرفتن ، هر چی که داشتم
تمومِ دلخوشیِ من روی زمینِ
عقده وا کردن ، پای تنِ تو
از بسکه داشتن از بابامون علی کینه
به روی موهات رد چنگه
به روی جسمت رد نیزه
داره میریزه از رو لبهات
هنوز عزیزم خونِ تازه
👇
.
#نوحه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
روح و روانم ، آرام جانم
علی اکبر ، ماه جوانم
موذن اهل حرم علی اکبر
به خون نشستی پسرم علی اکبر
"واویلتا واویلتا علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار جسمت ، فتادم از پا
بده جوابم ، عزیزِ بابا
داغ تو ای گل پسرم زمینگیرم کرد
جوان خوش قامت من ، غمت پیرم کرد
"واویلتا واویلتا علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نمانده راهی ، دگر برایم
تو را نهادم ، روی عبایم
تو اربا اربا بدنی عزیز لیلا
شکسته پهلو شده ای شبیه زهرا
"واویلتا واویلتا علیِ اکبر"
👇
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
شبهِ پیمبر خدا ، علی اکبر
حیدر دشتِ کربلا ، علی اکبر
فرزندم من فدای تو و اِسمَت
چون تسبیح ، شده دانه دانه جسمت
"واویلا ، ولدی علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نقش زمین شد بدنت واویلا
عبای من شد کفنت واویلا
واویلا ، در دلم شده هیاهو
می آیم پیش تو بر سر زانو
"واویلا ، ولدی علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار جسمت از نفس افتادم
یا ابتا گفتی و من جان دادم
بر روی صورتت سر میگذارم
میمیرم از غمت دار و ندارم
"واویلا ولدی علی اکبر
.👇
امام حسین ع
. |⇦•شرافت ماتِ تشریفات... #قسمت_اول #روضه_حضرت_علی_اکب اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بن
•
چون تو ای لاله! در این باغ...
#قسمت_دوم #روضه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
چون تو ای لاله! در این باغ گلی پر پر نیست
و از این پیر جوان مرده، کمانی تر نیست
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
*چه کنم شب هشتمِ، نمیشه نگم، یا ابا عبدالله! خدا نیاره یه بابا زمین خوردن بچه اش رو ببینه، خدا نیاره یه بابا صورت بچه اش رو زخمی ببینه، خدا نیاره یه بابایی کتک خوردن بچه اش رو ببینه...
علی اکبر رفت میدان، همه گفتن پیغمبر اومده، شبیه ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً به رسول خدا بود، صدای تکبیر بلند شد تا این که شروع کرد خودش رو معرفی کردن: من نوۀ پیغمبرم، من نوۀ علی ام، من نوۀ فاطمه ام، من پسر حسینم، علی ابن حسین بن علی، علیِ الاَکبر...
جنگ نمایانی کرد، بعضیا گفتن تشنه اش شد، برگشت یه نگاه به بابا کرد دید بابا از خودش تشنه تره، اینقدر خواهرها براش گریه کردن، داداش! مواظب خودت باش، عمه زینب داره دعا میکنه، سکینه داره دعا میکنه، اما نالۀ اهل خیمه بلند شد میدونی کدوم ساعت؟ اون ساعتی که حسین دست رو سر گذاشت.. آخه مگه خبر نداری، مگه نمیدونی علی اکبر رو چطور کشتن؟ یکی نیزه به پهلوش زد، یکی شمشیر به فرقش زد، اما نتونستن یه کاری کنن از اسب واژگون بشه، این اسب اسبی است که میدونه سوارش چقدر ماهره، تربیت شده است، اونایی که سوار کارن میدونن دستش رو انداخت دورگردن اسب، یعنی اینکه دیگه توان ندارم، من رو برگردون سمت خیمه، خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت، عوض این که سمت خیمه ها بره رفت وسط دلِ دشمن، حسین یه وقت دید شمشیرا بالا میاد، همچین که با عجله دوید از خیمه گاه تا قتلگاهِ علی، هی زمین میخورد، بلند میشد، صدا میزد: وَلَدی! دید علی داره پاهاش رو روی زمین میکشه، صورتش رو گذاشت رو صورت علی...
میدونی چرا بغلش نکرد؟ آخه بدنِ سالم رو میشه بغل گرفت، حسین هر طرف رو میگرفت، یه طرف دیگه روی زمین میریخت... ناله بزن: حسین!...*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Banifateme_moharam1400_shab8_2.mp3
1.37M
.
|⇦•چجوری تا جسم علی دوید...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رسید حسین
چجوری تا جسم علی دوید حسین
اون آخرا خودش رو میکشید حسین
فقط خدا میدونه که چی دید حسین
سرش یه جا
دونه دونه اعضای پیکرش یه جا
جداشد از هم تَنِ پَرپَرش یه جا
جمع نمیشه علی اکبرش یه جا
این لشکر داره تو دلش
کینه از اسمِ تو علی
تا خیمه شاید نمونه
چیزی از جسم تو علی
لخته لخته خون
روی این لبا
ای کاش که تنت
جاشه تو عبا
*پسرم! چرا این طوریت کردن؟ بابا! عزیز دلم! بلند شو همه ی اهل خیمه دارن گریه میکنن...
آی رفقا! آی بزرگترا! رزمنده ها! قربون همتون برم جَوُونا یادتون باشه هرکی رو زمین افتاد امام حسین رفت آوُردتش خیمه دارالحرب، حواست هست؟ زینب چهار پنج ساله بود وقتی سر قبر مادر میرفتن، علی میگفت: حسن جان! حسین جان! این روشنایی هارو کم کن نمیخوام چشمی قد و بالای زینب رو ببینه...
روضه علی اکبرِ چرا از زینب دارم میگم؟ کار دارم باهات آی غیرتیا، حسینیا، تنها کشته ایی که پای ناموس حسین رو وسط میدون وا کرد علی اکبر بود، همچین که صورتش رو گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: بابا! بابا بلند شو ببین دارن به من میخندن، پسرم علی اکبر! چرا اینقدر علی اصغر شدی بابا؟ یه وقت دید یه دستی مثل دست مادر اومد رو شونش، برگشت نگاه کرد دید زینبِ، صدا زد: حسین! خدا صبرت بده...
یه جمله ای حسین گفت صدا زد:...*
علی جان خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تنِ پوشیده به خون اکبر نیست
*بازم ناله بزن بگو: یاحسین!..*
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Banifateme_moharam1400_shab8_3.mp3
1.53M
|⇦•چجوری تا جسم علی دوید...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه
.
#میرزا_محمدی
#شب_پنجم_محرم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُكَ علَيهِ و عَلي آبائِهِ ،فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ ،وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً ، حَتَّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا
درد بسيار و به دنبال دواييم هنوز
چشم بر دست طبيبي به نواييم هنوز
آبرو دار بود هر كه شود سايل يار
خوب يا بد همه از لطف گداييم هنوز
بارها توبه شكستيم به مافرصت داد
پر خطاييم و به دنبال عطاييم هنوز
تا كنون گر به غم يار ارادت منديم
همه مديون امام و شهداييم هنوز
عمر رفت و دل ما زاير شش گوشه نشد
به خدا در هوس كرب و بلاييم هنوز
*نديدنش يه درده اما ديدنش هزار درده شب جمعه است شب زيارتي مخصوصه اربابه هركي ميخواد با امام زمانش كربلا باشه آقاش امشب با مادرش فاطمه مياد كربلا آقا و مولاتو صدا بزن
يابن الحسن ..... يابن الحسن ....
ادب اقتضا ميكنه امشب كه مادرش فاطمه مهمان حرم حسينه،روضه رو از زبان اين مادر بخوانيم «حبيبي و قرة عيني و ثمرة فؤادي» حسين ......
"أبكي علي رأسك المقطوع،أم علي بدنك المطروح"پسرم بر كدوم مصيبتت گريه كنم ؟!! آيا بر سر بريده ي بالا نيزه ات گريه كنم؟ يا بر اون بدن زخمي و عريانت گريه كنم؟ أم علي نسائك الأُساري ..." حسين.....
بُنيّ قتلوك و من الماء منعوك ....
بي سبب نيست شب جمعه شب رحمت شد
مادري گفت حسين جان همه را بخشيد
حسين جان ......
"السلام عليكم يا ائمه البقيع"
اول بريم مدينه،بلدي مادرش فاطمه رو از مدينه تا كربلا همراهي كني،اين مادر تو سن جواني ام نميتونست راه بره" اگه گريه كن حسين و حسني زهرا رو ياري كن،امشب كربلا خيلي كار داره فاطمه"
دلم ميخواد يه شب مدينه باشم
زائر اون شكسته سينه باشم
دلم ميخواد پشت بقيع بشينم
قبر غريب مادر و ببينم
دلم ميخواد تو كوچه ها بميرم
انتقام مادرمو بگيرم ...
تو اون كوچه كه فاطمه زمين خورد
همونجا كه ياس مدينه پژمرد
ميگن تو كوچه چادرش خاكي شد
رو صورتش يه لاله حكاكي شد
ميگن تو كوچه مجتبي باهاش بود
از اون خونه تا به كوچه عصاش بود
*خيلي سفارش اين عبدلله بن حسن
و ابي عبدالله به خواهر كرد،خواهرخيلي مراقب يتيم برادرم باش،هرجا زينب ميرفت اين بچه يتيم و با خودش ميبرد از صبح كه خطبه خوند دل تو دل يتيم امام حسن نبود،مگه من چيم كمتر از بچه هاي عمه جانمه،مگه من از بچه هاي مسلم چيم كمه،عمو به همه ي اونا اجازه داد" چرا به من اجازه نميده جونمو قربونش كنم اين شهيد،شهيد گودال حسينه،از اينجا علقه ابي عبدالله به اين نازدانه معلوم ميشه؛تو همه ي اين رفت و آمد هاي بني هاشم و اصحاب عقيله بني هاشم مواظب يتيم امام حسنه،اما امان از ساعتي كه نوبت خود حسين شدروضه اين آقازاده گره خورده به روضه خود حسين،يعني امروز يه چشمت بايد بره تو گودال براي نيمي از مصائب عاشوراش الان بايد گريه كني"خسته شد ارباب ما،بعضي ها مثل مرحوم شيخ جعفر نوشتن،زخم هاش كه به هفتاد و دو تا كه رسيد از نفس افتاد "فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً"يه لحظه خواست استراحت كنه يه ظالمي چنان با سنگ به پيشاني آقا زد،مرحوم شيخ مفيد مينويسد با تير زدند به پيشاني،اين دست و آورد خون پيشاني رو بند بياره نتونست بند كنه"اين لباس عربي رو بالا زد ..." يا الله:تاسفيدي صدرالحسين نمايان شد"يه وقت ديدن حرمله زانو زد"آخ چنان با تير سه شعبه ...
حسين ....
روضه رو از همين جا مسيرشو عوض كنم،بزار امروز همه براي يتيم امام حسن گريه كنند،مدينه كه نتوانستند براي امام حسن گريه كنند،جلوي چشم ابي عبدالله و قمر بني هاشم بدن امام حسنو تير بارون كردند،چقدر سخت گذشت فقط حسين ميدونه و خداي حسين"ديگه نتونست طاقت بياره"افتاد رو زمين،همه محاصره اش كردند ديگه نگم چطوري ميزدنش،فقط همين قدر بگم از زير اون تيغ و تير و نيزه ديد عمو داره فرياد ميزنه هل من مستغيث ..."باريك الله"تا زينب زينب صداي استغاثه ي برادرو شنيد بند دلش پاره شد اومد بالاي بلندي همون جايي كه كربلا ميري بهش ميگن تل زينبيه"ديد آنچه را كه نبايد ببينه،دست يتيم امام حسن و گرفته يه لحظه ديد همه داداش و محاصره كردن يه لحظه از اين آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش،هي ميگفت يا غياث المستغيثين ...."تا دست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دويد سمت گودال،يه وقت شنيد حسين ميگه خواهرم نزار بياد اما اومد ...."وقتي رسيد ديد شمشيرزن ها عمو رو ميخوان با شمشير بزنند دستشو جلو آورد يازهرا..."اين نوه ي تو خانم ياد اون روزيكه چهل نفر امامتو ميبردن"دست يداللهي تو جلو آوردي آخ ديگه نگم چي شد" وَكانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَكَزَها بِنَعْلِ السيْفِ ...يا زهرا
.
Shab8_Moharam1401_MirzaMohamadi_a.mp3
11.98M
🏴السلام علیک یا بقیه الله
آجرک الله فی مصیبة جدک
🔊 درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز ...
◾️#مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#شب_هشتم_محرم
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
Shab8_Moharam1401_Mirdamad.mp3
9.41M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 وقتی به سوی حق باشد این راه
هرگز نداری از مردن اکراه
جسم تو پر پر در پای ایمان
جان تو ممسوس فی ذات الله...
◾️#نوحه #شب_هشتم_محرم
🎤حاج سیدمهدی #میرداماد
Shab8_Moharam1401_MirzaMohamadi_b.mp3
8.97M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊سپه کوفه و شام استاده
به تماشاى شه و شهزاده
شه روی نعش پسر افتاده
همه گفتند حسین جان داده ...
◾️#روضه #حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#شب_هشتم_محرم
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
#شب_دهم_محرم
#وداع #حضرت_زینب
با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم
باز همنالهء من شو که فروکش نکنم
چقدر حرف تلمبار شده روی دلم
تو بگو میشود از چشم تو خواهش نکنم؟
حرفهایی زده مادر که بهم ریخته ام
می شود موی تو را باز نوازش نکنم!
نرو وقتی که شود معجر من دست به دست
التماس دو سه تا قلدر سرکش نکنم
تو به من دل بده تا اینهمه منت نکشم
بغلم کن که در این معرکه حسرت نکشم
من اگر رو به برادر نکنم پس چکنم؟
پیش تو چارهء معجر نکنم پس چکنم؟
نورچشمم! شب آخر چه بهم ریخته ای
دیده بر غربت تو تر نکنم پس چکنم؟
تا که خود، پیش منی، محرم من کاری کن
چارهء بردن زیور نکنم پس چکنم؟
خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است
کار من کرببلا نائب مادر شدن است
چه کنم تا در ازای ری و گندم نروی
چه کنم تا که تو زیر لگد و سُم نروی
چه کنم نیزه و شمشیر به جسمت نخورد
چه کنم دست به دست همه مردم نروی
سنگها مال من و پیکر من تا که دمی
تک و تنها وسط سیل تهاجم نروی
من خودم یک تنه دنبال سرت می آیم
که تو در گودی خون بین تلاطم نروی
حنجر تو بِبُرد، حنجر من می سوزد
خیمه آتش که بگیرد، پر من می سوزد
#امام_حسین_ع
#عاشورا
#محرم
#رضا_دین_پرور
.
.
#روز_دهم_محرم
ته گودال خواهری افتاد
ای بمیرم که مادری افتاد
زنده زنده حسین را کشتند
به نفس های آخری افتاد
وسط هلهله به روی تنش
چکمه ها روی پیکری افتاد
هرکسی نیزه ای زد و در رفت
نیزه اش دست دیگری افتاد
خنجری کُند، کار خود را کرد
از کف شمر، خنجری افتاد
آن وجود مقدس و معصوم
گیر از شمر بدتری افتاد
جلوی چشم خولی و اخنس
در شلوغی عجب سری افتاد
خواهرش را زدند تا میخورد
خواهرش فکر معجری افتاد
اینطرف زیر دست و پا جان داد
آنطرف دید دختری افتاد
هول کرد آنکه دیر آمده بود
گفت چیزی نمی بری... افتاد...
#امام_حسین
#عاشورا
#قتلگاه
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#عطش
بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده
گریه های تو بلای جان هاجر هم شده
کاش اینجا بود زهرا و به دادم می رسید
کار خیمه با صدای العطش، درهم شده
دست بردار ای علی، اینقدر دست و پا نزن
مشک سقا دست بر دامان کوثر هم شده
می رود از حال مادر، چشمهایت را نبند
کاش می مُردم برای بار آخر هم شده...
بی عمامه رفت منبر، بر سر دست حسین
در همین شش ماه، این شش ماهه حیدر هم شده
قحط آب است اینقدر از حرمله منت نکش
رفته عباس از حرم، اوضاع بدتر هم شده
خورده ای تیر سه شعبه، وزن کم کردی چرا؟
بار خود برداشتی اندازهء پر هم شده
بی زره رفتی به میدان، آخرش این شد که شد
مثل قاسم، اصغر من پاره حنجر هم شده
یک عبا از دور دیدم با خودم گفتم چه خوب
شاید آنجا پهلوانم، قدّ اکبر هم شده
بعد تو با لشکری هستم طرف که در حرم
میکشد موی مرا از زیر معجر هم شده
#محرم
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#فولکلور #عامیانه
می خونم براتو لالایی علی
تویی که به دردام دوایی علی
داره گریه هات دور می شن ازم
منو می کشه این جدایی علی
هوای چشام خیس و بارونیه
غمت فک نکن داغ آسونیه
ببین میخورم بغضمو پیش تو
دیدی خیمه بی تو چه ویرونیه!
علی جون مادر، جون فاطمه
پا گهوارهء تو کلافن همه
شده آینهء دقّ ما مشکی که
شده پاره پاره توی علقمه
#محرم
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_حسین
گریه زاری گدا در حرمت می چسبد
هر شب جمعه دعا در حرمت می چسبد
آنقدر کرببلا خواستم از مشهد که
بردن اسم رضا در حرمت می چسبد
سینه زن های تو از بسکه ز پا می افتند
غالباً دوست و پا در حرمت می چسبد
سمت شش گوشه و گودال، دم وادی تل
روضهء داغ سه جا در حرمت میچسبد
پنجشنبه دم مغرب همه جا غلغله است
موقع گریهء مادر، حرمت می چسبد
#حسین_جان
#شب_جمعه
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
نوحه سنگین
#شب_نهم_محرم
سبکِ دلم با تو مهمونه.....
چه آرامشی تو حرم دارم
دعا کُن به جونِ علمدارم
مَحاله دلم غم بگیره
تا وقتی عَلم دست شیره
علمدار اباالفضل سپهدار اباالفضل
اِی شیرِ بیشهیِ دین
اِی اصلِ حِصْنِحَصین
اِی عشقِ فاطمیون
اِی یلِ امُّالبنین
الهی نبینم نَبینی
نَبینم که قطعُالیمینی
نبینم که خونینجَبینی
علمدار علمدار اباالفضل/۳/
اُمیدِ دلِ باغی از یاسه
اباالفضل رو ناموسِش حسّاسه
چقَدَر غریبه آقامون
واسِه نخِ معجر میده خون
علمدار اباالفضل سپهدار اباالفضل
اِی سردار کربلا
اِی ساقیِ باوفا
اِی تمثالِ مرتضی
اِی کوهِ اُمیدِ ما
نباشی غصّه قسمتِ دل
میریزن تو خیمه اَراذل
حریمه همسفر با قاتل
علمدار.........
#محرم #واحد_سنگین #تاسوعا
#حضرت_عباس علیه_السلام
#حسین_ایمانی
👇