#وصیت_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) #به_حضرت_زینب ( سلام الله علیها ) #حاج_کاظم_دانایی #دستگاه_شور دخترم : ارثیه ی غربت مادر مال تو پر کشیدن مال من ، این دو سه تا پر مال تو داغِ من ، مال علی ، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی ، توی مسجدِ مدینه مال من خطبه خوندن ، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده ی همسایه ها ، تو راه کوچه مالِ من صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو این سه تا کفن ، واسه من و علی و مجتبا زینبم ، پیرهن حسینِ بی سر مال تو .. قصه ی میخ در و کُشتن محسن مال من غِصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه های بی رمق ؛ این دم آخر مال من بوسه های لب گودالِ برادر مال تو .. زخم بستر مال من ، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو قتل و غارت مال تو ، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی و ساغر مال تو شاعر : #امیر_عظیمی #روضه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) بابا تو مجلس شام هر چی سرک کشیدم به جز یه چوب خونی چیزی دیگه ندیدم دارم می فهمم امشب که چوب کجا میخورده باید برای این غم ، دختر تو می­مرده ... #وصیت #حضرت_زهرا

. #بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا علیها_سلام_الله_علیها #دوبیتی خدایا بی تو یک آن سر نگردد نگاه لطفت از ما بر نگردد اجابت کن برایم یک دعا را الهی خانه بی مادر نگردد خدا بی یاوری سخت است والله دلی بی دلبری سخت است والله یتیمان جمله می دانند این را غم بی مادری سخت است والله امان از دل که بی دلدار مانده امان از آن که دور از یار مانده پس از داغت هنوز این مجتبایت نگاهش بر در و دیوار مانده دلش در اوج غمناکی است زینب رخش از داغ تو حاکی است زینب نمازش در دل سجاده ی تو فقط با چادر خاکی است زینب حسینم غرق در اندوه و آهم پر از اشک غمت شد هر نگاهم اگر مادر نمی آیی به خانه بیا در وعدگاه قتلگاهم #حضرت_زهرا_علیها_سلام_الله_علیها #بعد_از_شهادت بی تو دل ما پر از شراره مادر اشکم شده بیش ، از ستاره مادر بشنو به میان گریه ها خواهش من در خانه ی ما بیا دوباره مادر باز نشر از کانال #محمد_مبشری .

. #حضرت_زهرا علیها_سلام_الله_علیها #بعد_از_شهادت این جا محیط اشک و آه و درد و غوغاست این جا سرای هجر و سوز و جای غم هاست این جا میان یک در و دیوار خانه پژمرده گردیده گل پاک زمانه این جا به روی در چکیده خون دلدار این جا شده سرخ از جفاها اشک مسمار این جا دلی در سینه ای محزون نشسته در پشت در مادر میان خون نشسته این جا غبار عشق و خون سینه آمیخت خاکستر یک غنچه بر خاک زمین ریخت این جا که پهلوئی به ضرب در شکسته مولا به مسجد می رود با دست بسته این جا ملائک صف به صف محو طواف اند گریه کنان بر جای زخم یک غلاف اند این جا همان کاشانه ای باشد که هر دم رخصت بگیرد جبرئیل از دخت خاتم این جا دل از خون جگر گردیده حاکی یک چادر از کوی بلا گردیده خاکی این جا به بستر خونِ دل افشانده زهرا این جا نماز شب نشسته خوانده زهرا این جا به روی جانماز پاک مادر می ریزد اشک دیده ی گریان دختر این جا بریزد اشک چشمان ستاره رنگ شفق باشد شکسته گوشواره این جا تمام خاطرات عشق نیلی است هاله به روی ماه از یک ضرب سیلی است این جا شده زهرا فدایی ولایت این جا علی می ماند و یک شهر غربت از زبان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام آخر یگانه یاورم از من جدا شد با بال خونینش روان سوی خدا شد رفته ولی با خاطراتش مانده ام من باید ببینم لحظه لحظه روی دشمن دیدار قاتل بدترین اندوه و درد است کار منِ ماتم گرفته آه سرد است چون بگذرم از کوچه و خاک حزینش آید به یاد افتادنِ روی زمینش تنها نه زهرای علی بر خاک افتاد روی زمین گویا همه افلاک افتاد داغش بمانده تا قیامت بر دل من هجران و اندوهش تمام مشکل من هر نیمه شب از ماتم آن قد خمیده بر روی قبرش می چکید اشک دو دیده اسماعیل شبرنگ .

🎙شکوه زن بودن ▪️(#دم_پایانی #فاطمیه ۱۴۰۱) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب‌چهارم #فاطمیه‌دوم۱۴۰۱ دمی که وحشت شب را آکند دمی که مردان ساکت ماندند شکوه زن بودن را دیدم به انقلاب فاطمه سوگند قد قامت قیام است / فریاد سرخ زهرا در کوچه‌های غوغا ، یا فاطمه امید ناامیدان / ذکر همه شهیدان نجوای «مرد میدان»، یا فاطمه مادر حماسه‌ها، یا زهرا راز انقلاب ما، یا زهرا نام تو گره‌گشا، یا زهرا غروب خونین عاشورا که یوسف زهرا را کشتند شکوه زن بودن را دیدم به خطبه های زینب سوگند سرها به روی نیزه / خورشید در آتش تب پرچم به دست زینب، بنت الوقار غوغاست قیام زینب / صبر مدام زینب تیغ کلام زینب، چون ذوالفقار خطبه خوان کربلا، یا زینب سوز و آه جبهه‌ها، یا زینب آخرین پناه ما، یا زینب شاعران: دکتر محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور #جان_فدا

. 🔸مراسم عزاداری #حضرت_زهرا سلام الله علیها - شب پنجم #فاطمیه 📆 زمان: 👈 شنبه ۳ دی ماه ۱۴۰۱ 🔷 با سخنرانی: 👈  حجت الاسلام محسنی 🔷 با روضه خوانی: 👈  حاج #محمد_کریمی 👈  کربلایی #سید_رضا_نریمانی 🔊 #سخنرانی حجت الاسلام محسنی 🔊 #مناجات | معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته 🔊 #مناجات | فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است 🔊 #روضه | دم نمیارد مبادا شوهرش غمگین شود 🔊 #روضه حضرت زهرا و امام حسین علیهم السلام 🔊 #روضه | دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔊 #روضه | افتادنش ز اسب سبب شد 🔊 #روضه حضرت عباس علیه السلام 🔊 #روضه حضرت عباس علیه السلام 🔊 #زمینه | اسمت واسه دردام دواست فاطمه 🔊 #شور | شهیده چادرتو بوی بهشت رو میده 🔊 #شور | به عالم نور منجلی 🔊 #واحد | نبودی زندگی ویرون شده بود 🔊 #واحد | پیمونه پیمونه ذکر مستی مونه 🔊 #شور | حال و روزم رو ببین 🔊 #تک | روز ازل رقم زده حیرانی مرا 🔊 #شور_روضه | هر وقت اسمت اومد چشام از اشک پر شد 🔊 #روضه_پایانی | یه حس غریبی تو اسم تو هست که دلبستگی رو بمن هدیه کرد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

. ‌. #غربت_امیرالمؤمنین بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد مولاست با طفلان بی حال و پریشان مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان دائم کنار بستر خالی نشسته چشمان بارانی خود را باز بسته هی روضه می خواند به یاد دست بسته با خاطرات کوچه پهلویش شکسته با چادر خاکی که بر روی سرش داشت زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت حق علی را هیچ کس باور ندارد مولای عالم مانده و لشکر ندارد این خانه دیگر دست نان آور ندارد «دیگر حسین بن علی مادر ندارد» پروانه ای که پهلویش را در گرفته حالا از این خانه شبانه پر گرفته شب ها کنار قبر زهرای جوانش می سوخت از داغ جوان قد کمانش وقتی رمق می رفت او از زانوانش سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش: زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی با من نگفتی غصه ی غصب فدک را با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن برخیز تا این خانه را از نو بسازم برگرد تا کاشانه را نو بسازم کج می کنم بانو سرِ مسمارها را خود در میارم سنگِ این دیوارها را دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم لولای در را رو به کوچه می گذارم انگار وقت رفتنم نزدیک گشته دنیا دوباره تیره و تاریک گشته نه سال بودی بهر تو کاری نکردم زهرا حلالم کن که باید بازگردم زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته وحید محمدی ✍ #بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا ..................................... صلی الله علیکِ یافاطمه الزهرا پر است از غم غربت خدا خدای حسین(ع) عزا گرفته جهان از غم عزای حسین(ع) به دست کوردلان، أسَّسَت أساس الظُلم شروع می شود اینگونه کربلای حسین(ع) میان کوچه جگرسوز ماجرایِ حسن (ع) درون خانه جهان سوز ماجرای حسین (ع) به روی آن لب خشکیده می چکد آرام کنار بسترش آهسته اشکهای حسین(ع) تمام عالم هستی ست وای وای کُنان ز سوز ناله و آوای وای وای حسین(ع) دعای فاطمه عجل وفاتی است ولی دعای ماندن مادر شده دعای حسین(ع) حسین گریه کنِ مادر است ومادر اوست... که گریه می کند از عمق جان برای حسین(ع) غریب مادری و گفته است مادر تو؛ نمی رسد به غریبی کسی به پای حسین(ع) مگر که حضرت مادر دعایمان بکند که جانمان بشود زودتر فدای حسین(ع) صلی الله علیک یا اهل بیت النبوه . "احمد رفیعی وردنجانی" ✍