eitaa logo
امام حسین ع
18.9هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•تمام عمر با گریه... و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۱ به نفس حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── تمام عمر با گریه عجین بود تمام عمر هرلحظه حزین بود سِلاحش گریه بوده در نبردی که در راهِ دفاع از جانِ دین بود سبک‌تر از فرشته، بال می‌زد پر پرواز او، اشک وزین بود نشان مهربانی با ضعیفان به روی شانه‌هایش چون نگین بود دعاهایش برای اهل تقوا همیشه اوّلین و آخرین بود صحیفه، شرح الفت با خدا و فرار از دست ابلیس لعین بود امیرِ نَفْس، در بالاترین وجه سرآمد بر تمام مؤمنین بود غلامش إذن باران داشت وقتی که او در عرش، سجّاده‌نشین بود ملائک، مستمندان نگاهش امام آسمان‌ها و زمین بود قنوتش، وصلِ عرش و فرش می‌کرد جهان در دست زین‌العابدین بود چهل‌ سال آه، جانِ نازنینش دچار زخم‌های سهمگین بود شهیدِ زخم عاشوراست مولا شهیدِ روضه‌ی باباست مولا چهل‌سال است آقا داغ‌دار است چهل‌سال است چَشمش بی‌قرار است چهل‌سال است که تقویمِ این مرد تمامِ فصل‌هایش بی‌بهار است ستون آسمان و جانِ دنیا ولی در تنگ‌نای روزگار است پس از کرب‌وبلا و قتلگاهش همیشه چَشم‌هایش اشکبار است هنوز از هتک‌ حرمت در اسیری دچار زخم‌های بی‌شمار است عبورش از دلِ بازار، سخت است چه رنجی در ضمیرش، یادگار است *به امام سجاد گفتن آقا مختار خروج‌ کرده قتله ی کربلا رو داره میگیره به سزای عملشون میرسونه. فرمود: بگید ببینم از حرمله چه خبر؟ هرموقع او رو‌گرفتن به من اطلاع بدید ما از عزا دربیاییم...* چهل‌سال است خود را می‌کشاند شهید زنده‌ی چشم‌ِ انتظار است گذشته سال‌ها امّا هنوزم شبیه روز اوّل، داغ‌دار است برایش آب و نان و خاک، روضه‌ است همان‌گونه، حصیر و گوشواره است اسیر کوفه‌ای شد که برایش علی‌ کشتن به‌ نوعی افتخار است ندیده تاکنون چَشمانِ غیرت از این‌ها بانویی را در اسارت *امام سجاد علیه السلام تو بازار تشریف میبردن دید یه قصابی میخواد گوسفندی رو ذبح‌کنه. به قصاب فرمود:بگید ببینم آیا به این‌حیوان آب دادین یا نه؟ آری آقاجان!رسم دین ماست شما یاد ما دادین. آری این ذبح سیراب شده .آقا شروع کرد ناله زدن.قصاب گفت آقا من حرف بدی زدم؟حضرت فرمود:نه! بابای غریبم‌ رو با لب تشنه شهید کردن... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
12-maddahi-117.mp3
28.15M
|⇦•تمام عمر با گریه... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
Mohammad Hossein Pouyanfar - Hossein Jan.mp3
5.31M
خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب خداحافظ ای جوانی زینب سلام ای قد کمانی زینب بیاد لبت دیگر آب و ننوشم برادر جان بی تو خانه به دوشم سرت رفته نوک نیزه عدوان تنت گشته طعمه سم اسبان به درد و غم و ابتلا می روم دریغا که از کربلا می روم در اینجا مرا خون دل توشه بود نگاهم بر این قبر شش گوشه بود خداحافظ ای خاک پاکِ حسین انیسِ تن چاکُ و چاک حسین خداحافظ ای قرار و شکیبم خداحافظ ای حسین غریبم خداحافظ ای وادی علقمه خداحافظ ای گریه فاطمه خداحافظ ای سرو خونین بدن خداحافظ ای قاسم ابن الحسن خداحافظ ای تشنه در موج یَم خداحافظ ای دست و مشک و عَلَم خداحافظ ای ناله ی آه و آب خداحافظ ای شیر خوار رباب خداحافظ ای خیمه پر ز دود خداحافظ ای یاسهای کبود خداحافظ ای دامن سوخته به صحرا روان با تن سوخته خداحافظ ای کودکِ اشکبار غریبانه جان داده در زیر خار خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب
. حسین سیِّد شهیدان بُوَد حسین احیا گر قرآن بُوَد عزیز زهرا = سبط پیمبر جان را فدا کرد= دررۀ داور حسین حسین جان = حسین حسین جان2 حسین کشته شد که دین بماند قرآن واسلام مبین بماند حسین فدا شد = دررۀ داور بوده شعارش = الله اکبر حسین حسین جان = حسین حسین جان2 حسین فدا شد که بماندکتاب شهید شد بهر عفاف وحجاب امرِ به معروف = بوده شعارش خواهر او بود = همیشه یارش حسین حسین جان = حسین حسین جان2 پیروی از راه حسین کارماست بیانگرِ ایده ورفتارماست ما پیروان =خط حسینیم از رهروان = آن نورعینیم حسین حسین جان = حسین حسین جان2 دوستی حسین حمایت ازاوست رهروی از حسین اطاعت از اوست امرِ به معروف= بُوَدهمیشه حسینیان را= نماد وریشه حسین حسین جان = حسین حسین جان2 پیرو عباس وعلی اکبریم جان به کفان نهضت ورهبریم مدافعان= دین وکتابیم ما پاسدار= حفظ حجابیم حسین حسین جان = حسین حسین جان2 حسین ،نوردیدۀ بوتراب خواهر توست پاسدار حجاب حجاب وقرآن =شد سنگراو سرت به نیزه= شدیاوراو حسين حسین جان = حسین حسین جان2 ای خواهران حجاب حکم دین است امررسول رب العالمین است این سخن از پو= رِ بوتراب است وظیفۀ زن= حفظ است حسين حسين جان=حسين حسين جان2 ✍ .👇
. ( زبانحال حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) مجلس ناخلف و عمه ی غم پرور من سوت و کف، هلهله و عمه ی بی یاور من مجلس اهل ستم ، شیون اطفال حسین طشت زر ،بزم طرب ، قاری‌شان سرور من خیزران فخر کند بوسه زده لعلِ لبش من فدای لبت ای غنچه ی پیغمبر من اُمرا را ز حقارت به برش خوانده یزید تا که تحقیر کند عمّه‌ی دانشور من مست قدرت شده جولان بدهد از سر جهل نزد اطفال حرم ؛ سوخت ز غم پیکر من تیغ کین بوسه زده حنجر خونین حسین سر بر نیزه بُود تکیه گه و باور من طشت زر را به مقابل بگذارد از کین تا بسوزد دل اطفال حزین در بر من لب ببند (عامری) از واقعه‌ی بزم یزید خون مکن بیشتر از این به دل مادر من • قم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گریز به کاروان اسرا عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو مظهر هر صفت خالق یکتا برسد سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد مادرش بین شرار در و دیوار هنوز منتظر مانده که از جانب صحرا برسد منتظر مانده حسین بن علی در یم خون منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا *قطع کردی شاخه ی عمر مرا ابن زیاد تو چه می خواهی دگر از جان ما ابن زیاد ریختی خون تمام مردهامان را بس است رحم کن بر وارث خون خدا ابن زیاد من ندیدم غیر زیبایی در آن شهر بلا گرچه قدّم خم شده از داغ ها ابن زیاد از چه ناموس علی را تو نمودی همسفر با سنان و ابن سعد بی حیا ابن زیاد دست بسته برده ای ما را میان کوچه ها سایه بان ما شده رأس جدا ابن زیاد چوب دستی میزنی بر روی دندان حسین روبه روی دیدگان ما چرا ابن زیاد گر شده پیر و تمام گیسوان او سپید دیده جسم ارباً اربا بر عبا ابن زیاد بر روی لب های او آهسته تر ضربه بزن تازه گردد زخم شمشیر و عصا ابن زیاد بر کبودی رخ زیبای او کمتر بخند مثل مادر خورده سیلی بی هوا ابن زیاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن حسين و خاندانت تشفّى داد!». زينب كبرى(عليها السلام) فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى) .
. خاکستری شده ست سرت یا اخا الغریب از چه تنور شد به تو مأوا اخا الغريب از بس منقش است سرت از عصا و سنگ زخمی تر است از همه سرها اخا الغریب با روضه ی مجسم شیب الخضیب تو شد چشم اهل بیت تو دریا اخا الغریب تا نشنوی اهانت و زخم زبانشان قرآن بخوان به وقت تماشا اخا الغریب چشمان خود ببند نبین با غلاف تیغ پاسخ دهند ناله ی ما را اخا الغریب چشمان خود ببند که در کوچه های شام شد سنگ بام جای تسلّی' اخا الغریب اما ببین که سرو قد همسرت رباب شد زیر بار داغ علی تا اخا الغریب هم بازی رقیه که پنهان ز دیده بود رأسش به روی نی شده پیدا اخا الغریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................... نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم امّا چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جایِ تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد ✍ .
. حضرت عباس ع شب تاسوعا، محرم ۱۴۴۵ ه.ق دستی برات نمونده، تا دستتو بگیرم پشت و پناه من ای، سردار بی نظیرم عباس چشاتو واکن، پاشو دارم می میرم چه کنم با رنگ پریده چه کنم با قد خمیده چه کنم با مشک دریده و دست بریده ــــــــــــــــــ باور نمی کنم این، پیکر که رو زمینه این جسم قطعه قطعه، ماه ام بنینه خوبه که زینبم نیس، وضع تو رو ببینه چه کنم با ماه مدینه چه کنم با داغ رو سینه چه کنم با حال ربابم و اشک سکینه ــــــــــــــــــ مبهم شدی عزیزم، این تن شبیه رازه با هر نفس میاد از، چشم تو خون تازه واسه رسوندنت تا، خیمه عبا نیازه چه کنم با تیر توو چشما چه کنم با گریه ی زهرا چه کنم با اشک رقیه و غربت زن ها ــــــــــــــــــ بعد از تو ای علمدار، خیلی سرم شلوغه دور و برت شلوغه، دور و برم شلوغه می بینی غیرت الله، دور حرم شلوغه چه کنم با غربت خیمه چه کنم با حرمت خیمه چه کنم با سیلیِ دشمن و غارت خیمه .👇
4_5913488471246246732.mp3
16.66M
دستی برام نمونده.. شب تاسوعای محرم ۱۴۴۵ ه.ق به نفس حاج سیدرضا نریمانی شاعر: وحید محمدی
. و (ع) تو غرقِ ، اشکی وُ گریه میباری چِقَدَر ، روضه ی نگفته داری با ما بگو تو از ، نامَردمان شام از چشم هرزه و ، شادی و اِزدحام آه ، دادِ بیداد ، ای امان از ، دل سجاد آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا (۲) واویلا ، تو یه روز خوش ندیدی شبیهِ ، عمه زینب قد خمیدی بر خواهر امام ، خون گریه می کنی از کربلا به شام خون گریه می کنی آه ، شیرخواره ، دیده ای تو ، گوشِ پاره آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا واویلا ، شنیدی طعنه و دُشنام میخوردی ، سنگ کینه از روی بام در کوچه های شام ، بال و پر تو سوخت از تازیانه ها ، پا تا سرِ تو سوخت آه ، تیر و شمشیر ، گردن تو ، غل و زنجیر آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا 👇
4_5969886026112434525.mp3
7.54M
مران یک دم ساربان اشتر مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل! بده ظالم مهلتی آخر زان که من دارم عقده ها در دل مرا ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان که من دارم از جفای شمر ناله و افغان! مران ناقه که گویم من درد دل با این پیکر عریان بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر! از آن ترسم ساربان امشب آید و برد دستش از پیکر ندارد چون طاقتی دیگر مادرم زهرا باب من حیدر در این صحرا ای شترداران ماندم آسان و رفتم مشکل شتربانان رحم بنمایید بر دل لیلا بر من مضطر! که دارد او درد دل بسیار بر سر نعش نوجوان اکبر چه سازم با مادر اکبر میکند هر دم خاک غم به سر! .
. ی شفاعت حضرت زهرا س روز قیامت بهر شفاعت وقتی که محتاجم و درمونده و زارم میگم یا زهرا برس به دادم اونجا دیگه با هیچ کسی من کاری ندارم حالا که این دل به ماتمش اسیره حضرت زهرا دست منو می گیره وجیهة عندالله یا زهرا ادرکنی بخر آبرویم را یا زهرا ادرکنی تمام عمرم برا حسینت سینه زدم تو روضه ی ماه محرم لحظه ی مرگم جون حسینت شفاعتم کن که نباشد در دلم غم مادر ای مادر نزار که نا امید شَم لحظه ی آخر بیا که رو سفید شَم وجیهة عندالله یا زهرا ادرکنی بخر آبرویم را یا زهرا ادرکنی غرق گناهم یه روسیاهم ولی به پای روضه هات دارم می سوزم ای آبرو دار من گنهکار روز جزا دیده به راه تو می دوزم وقتی تو آتیش داره می سوزه سینه م چشم انتظاره شهیده ی مدینه م وجیهة عندالله یا زهرا ادرکنی بخر آبرویم را یا زهرا ادرکنی 👇
510.7K
بند اول روز قیامت، بهر شفاعت
553.1K
بند دوم تمام عمرم برا حسینت
489.2K
بند سوم غرق گناهم یه رو سیاهم
1.47M
(س)با برادرش حسین(ع) ای غریب تشنه لب یادت بخیر لحظه لحظه روز و شب یادت بخیر کربلا دشت بلا شد یا حسین راس تو از تَن جدا شد یا حسین کربلا نور از دو چشمانم گرفت داغ سنگین شیره ی جانم گرفت ای شهید پاره تن یادت بخیر ای حسین بی کفن یادت بخیر تشنه بودی دشمن تو سیر بود دست دشمن نیزه و شمشیر بود در میان قتلگاه چنگت زدند جسم عریان بودی و سنگت زدند یوسف بی پیرهن یادت بخیر ای حسین بی کفن یادت بخیر خاک صحرا بوی ماتم دارد و... هر وجب یادی ز یک غم دارد و... هر کجایش یک نشان از یک شهید داغ های قد شکن دل را درید کشته ی خونین بدن یادت بخیر نازنینم عشق من یادت بخیر قتلگاه یعنی تو و پرپر شدن ظهر گرما تشنه لب بی سر شدن قتلگاه یعنی شکست استخوان سینه ای مجروح و جسم نیمه جان دیده بگشا ای شهید اشک و درد تا ببینی کربلا با من چه کرد زینب تو پیر شد از ماتمت خواهرت می میرد آخر از غمت ای غریب تشنه لب یادت بخیر لحظه لحظه روز و شب یادت بخیر کشته ی صد پاره تن یادت بخیر ای حسین بی کفن یادت بخیر
. دنیا بدون روضه آقا جهنم است یعنی بهار نوکری ما، محرم است شکر خدا که خرج عزای تو می شویم روضه به کار و زندگی ما، مقدم است ما نوکری به شرط نکردیم تا به حال هر چند سینه از کم دنیا، پر از غم است ما را بدون کوثر اشکت رها نکن گریه به زخمهای شما، عین مرهم است آقا! بیا و نوکرتان را حساب کن هر چند سهم نوکری این گدا، کم است .
. بر خاک بود نقش زمین جسم شهیدان اهل حرم آل عبا دیده ی گریان این داغ شرر زد،بر حاصل زینب زین داغ و مصیبت،خون شد دل زینب ای وای حسین جان۲ در یک طرف افتاده حسین بی سر و تنها در یک طرف استاده ز غم زینب کبری در قتلگه او،آمد به بر او زد به اشک و ناله،بوسه حنجر او ای وای حسین جان۲ گردیده زیارتگه شان قتلگه او بر قتلگه و پیکر در خون نگه او طفلان همه گریان،خون دل یتیمان بیعت همه بستند،با خون شهیدان ای وای حسین جان۲ در علقمه افتاده زمین یاس مدینه گریان عمو و پدرش گشته سکینه بر یوسف زهرا،نور هر دو عین است او عزیز زینب،دختر حسین است ای وای حسین جان۲ عازم به سوی کوفه ی غم آل عبایند نالان شده گریان ز غم کرب و بلایند افتاده حسینش،با پیکر خونین پرپر شده این گل،از کینه ی گلچین ای وای حسین جان۲ آنان که چو زهرا و علی خیر کثیرند از بعد شهیدان خدا جمله اسیرند سوی کوفه و شام،گردیده روانه می زنند بر آن ها،کعب و تازیانه ای وای حسین جان۲ .👇 ......................... . چارم مه دین نور خداوند مبینی بر شیعه ی زهرا و علی حبل متینی بر آل پیمبر،تو نور دو عینی از تبار حیدر،فرزند حسینی مولی علی مولی۴ دردانه ی مولایی و خورشید مدینه گشتی ز ستم های عدو کشته ی کینه از کینه ی دشمن،زهر بر تو اثر کرد باقر کفن تو،با اشک بصر کرد مولی علی مولی۴ شد شهر مدینه ز غمت کرب و بلایی برپا شده بهر غم تو بزم عزایی باقر گل زهرا،گشته بی شکیبت اشک و ناله دارد،بر قبر غریبت مولی علی مولی۴ جانم به فدای تو و آن قدر رفیعت شد گوشه ای از جنت حق خاک بقیعت باشد گل زهرا،مرقدت بهشتم نام تو علی جان،بر دلم نوشتم مولی علی مولی۴ همراه پدر دیده ای تو کرب و بلا را دیدی تو به غربت حرم خون خدا را چارم گل زهرا،ای گوهر مکنون دیدی پدرت را،با پیکر در خون مولی علی مولی۴ دیدی که شده غرق به خون پیکر اکبر با تیر ستم پاره شده حنجر اصغر دیدی که فدا شد،جان علی اکبر دیدی شده پرپر،یک لاله ی احمر مولی علی مولی۴ دیدی عمو عباس تو در علقمه افتاد بین عمو و اهل حرم فاصله افتاد دیدی که جدا گشت،دست عمو عباس شد فدای عترت،هست عمو عباس مولی علی مولی۴ جانم به فدای تو و آن صبر عجیبت دیدی به زمین پیکر بابای غریبت دیدی ز حسینت،حرمت بدریدند از قفا ز کینه،رأسش ببریدند مولی علی مولی۴ دیدی عدو آتش زده بر دامن خیمه دیدی سر بابای غریبت روی نیزه دیدی که به زخم،عمه ات نمک زد طفلان حرم را،از کینه کتک زد مولی علی مولی۴ دیدی تو ستم های عدو کوفه و در شام با سنگ زدند بر سرتان از لب هر بام برده به اسیری،در شام خرابت با اهل حرم برد،در بزم شرابت مولی علی مولی۴ 👇
4. من زین العابدین.mp3
2.6M
( علیه السلام ) من زینُ العابدینم و حجّتِ حق به عالَمین عمری نمودم گریه در عزای بابایم حسین آه ، گرچه زده زَهر آتش به جانم رسیده این درد بر استخوانم ... که پیشِ چشم مادرم چه محشری به پا شد سرِ حسین فاطمه از پشت سر جدا شد (آه غریب مادر ... ) تکرار غروب سرخ آسمون روضه خونِ برای من می خونه از غریبیه امام بی غسل و کفن آه ، از فاطمه اشک جاری ز دیده به روی نیزه سرِ بریده من تویِ آتیش تب و درد و بلا می سوختم برای غربت شهِ کرببلا می سوختم (آه غریب مادر ... ) تکرار گریه کُنا کجا بودید بردن ما رو اسارت به پیش دیدگان من شد به حرم جسارت آه ، تا کوفه و شام همسفر من شمر و سَنان و حرمله بودن امّا با خطبه های ما شد کاخ فتنه ویرون برای حفظ دین شدیم آواره ی بیابون ... 👇