eitaa logo
امام حسین ع
19.1هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا عمری‌ست که سرمایه‌ی ما، چشم تر ماست از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست هر جا عَلَمی هست همان‌جا حرم توست پس کرب و بلایت همه‌جا در نظر ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست ای کشته‌ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی‌ست که تا روز ابد بر جگر ماست واحد 🎤 👇
. چندین خرابِ مست ،با هم سر رسیدند سجاده را از زیر پاهایم کشیدند اهل و عیالم دیگر از من دل بریدند دنبال من در کوی و برزن می دویدند دیوارهای شهر از من می شنیدند وای از کسی که بسته شد در کوچه دستش! گاهی زند آتش به جان ها یک تبسم میسوختم پیش نگاه سرد مردم مضطر شدم وقتی که آمد حرف هیزم شد قامتم در احتراق شعله ها گم گفتم چه ها کرده مدینه با تو خانم ای وای از مردان دگم و شب پرستش! گرچه مرا در کوچه و بازار بردند گرچه به آتش خانهء من را سپردند گلهای من سیلی ز نامحرم نخوردند یا در کنار خوارها تنها نمردند کم می شدند اطفال وقتی می شمردند وای از بیابان، از فرازش، از نشستش! سجاده و آتش، حرم، گوال، نیزه می بُرد در روضه مرا از حال، نیزه می کَند از پای زنان، خلخال، نیزه محمل وسط، از پیش و از دنبال، نیزه بارید خون، در وقت استهلال، نیزه گفتند با قاری نی، ای ناز شستش! ✍ .
. حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی ای بنازم کرمت را که خریدی همه را طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی سفره انداختی و من بهمش ریخته ام دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی! به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی نجفم دیر شده، من گله دارم به علی جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی درد دارم به خدا، زود دوا را برسان باز به داد دلم کرب و بلا را برسان عج ✍ .
. آسمان را کمی تکان بدهید نیمه شب آمده اذان بدهید لذت گریه در نماز شبِ خودتان را به عرشیان بدهید باهمین قدّ و قامتی که خم است بین سجده به شهر، جان بدهید پا شوید و کمی قدم بزنید تا به این شعله ها امان بدهید پا به سجاده ات گذاشته اند جلوهء صبر را نشان بدهید تا دخیل قنوت تان باشد فرصتی هم به ریسمان بدهید میشود هتک تان عذابِ علی میخورد روضهء شما به علی بیقرارم زحال محتضرت از دل خون و چشمهای ترت آن زمانی که می کشیدندت درد آمد عیادت کمرت شکر، وقت نفس نفس زدنت زن و بچه نبوده دور و برت وسط کوچه ها ترا کشته خاطرات اسارت پدرت گرچه شمشیر بر سرت دیدی گذرت داده احمد از خطرت بی عمامه صدا زدی که حسین کاش می ماند عمامه ات به سرت کاخ رفتی و این و آن نزدند به لبت چوب خیزران نزدند کاروانی در التهاب افتاد دور دست همه طناب افتاد سری افتاد از فراز سنان چون عقیقی که از رکاب افتاد آن گلویی که نصّ قرآن بود دست آلوده ای خراب افتاد شانه میکرد با وضو زهرا گیسویی را که در شراب افتاد چوب برداشت تا به لب بزند با سکینه سپس رباب افتاد عاقبت ماند روی آن لبِ خشک جای چوبی که از شتاب افتاد وای از چشم مست خیلی ها معجر افتاد دست خیلی ها ✍ ایام .
. غالباً عاشق به معشوق و تمنایش خوش است دل به دلدارش خوش و سائل به آقایش خوش است مجلس ویران نشین پائین و بالایش خوش است امشبش تاریک، اما صبح فردایش خوش است دورهء آل سعود و دشمنی رد می شود صحن و ایوان بقیع ما چو مشهد می شود مکتب ما با امام صادقش پُر رونق است هرکجا که روضه اش برپاست نور مطلق است گرچه بی زائر شده، اما همیشه برحق است نام او در هر حسینیه به روی بیرق است تا بقیع خلوتش، هرشب صدایم می رسد او بخواهد خرج راه کربلایم می رسد شرمگین از آتش سرد تنور صادقیم با پشیمانی سر راه عبور صادقیم باحسین گفتن همیشه در حضور صادقیم گریه کن زهراست، ما هم دور نور صادقیم گریه کن زهراست، وقتی در به آتش می کشند در مدینه خانه را، با ضربه آتش می کشند از در و دیوار، دشمن سرزده در خانه ریخت آتش بغض خودش را بر سر پروانه ریخت نیمه شب قلب عیالش ناجوانمردانه ریخت دور آقا جای شاگردانِ او بیگانه ریخت بی حیایی با جسارت جانمازش را کشید دید افتاده عبایش بر زمین، با پا کشید بد دهان ها، تیغ را بر صورت گُل می کِشند پیرمردی را میان کوچه با هُل می کِشند چون ندارد پای بیجانش تحمّل می کِشند دستهای بسته اش را بی تعادل می کِشند آنهمه همسایه اش کو؟! بوالحسن هم گریه کرد بارها افتاد و شاه بی کفن هم گریه کرد گرچه بین کاخ رفته، با کسی درگیر نیست بی عمامه بر سرش صد قبضهء شمشیر نیست محکم است و پیکرش در حالت تغییر نیست هم عصا هم سنگ در دست جوان و پیر نیست رفته زیر دست و پای اسب، با جنجال نه! رفته بین نیزه داران، در ته گودال نه! نیمهء شب شد اسیر و دیر خانه برنگشت در پی جسم هزاران پاره اش خواهر نگشت هیچکس دنبال جای بوسه بر حنجر نگشت ساربان در خاک و خون دنبال انگشتر نگشت تا چهل منزل، کسی در امتداد سر نرفت فکر نامحرم به سوی چادر و معجر نرفت ✍ .
. السلام علیک یا صادق آل محمد علیه‌السلام آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی تو امام راستینی،تو امام صادقی خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت اشک را مانند مادر می کنی آب وضو آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم بارها گفتی که اشک روضه ها مشکل‌گشاست دردمندان! گریه بر هر درد بی درمان دواست ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند پیش پای ات اشک های همسرت افتاده است جای جای این گذر بال و پرت افتاده است تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟ ریسمانِ بی مروّت‌ها اسیرت کرده است ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود ✍ .
. مهتاب اشکش را به دامان سحر می ریخت وقتی که از روی لب باد این خبر می ریخت از شاخه های محکم سرو کهنسالی با ضربه ی هیزم شکن ها، برگ و بر می ریخت می رفت تا جانی دوباره گیرد این فانوس تاریکی شب زهر خود را بیشتر می ریخت مثل پرستو که به دست شعله می افتد تا چنگ می انداخت بر او، بال و پر می ریخت پیش نگاهش شعله ها طرحی کشیدند از گلبرگ یاس پرپری که پشت در می ریخت پای برهنه می دود مردی که پیش او پرهای جبریل امین در هر گذر، می ریخت چشمان خیسش مصحف دردی است که از آن آیه به آیه سوره ی "آه جگر" می ریخت یاد غریبی علی در کوچه ها افتاد با دستهای بسته اش اشکی اگر می ریخت... ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═══••↭••═══┅┄ از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم ... برات قتیل العبرات ، گریه می کنم ... « حسین وای ...» یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین با زینبا ، سینه میزنم ... با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم ... سینه میزنم ... تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم... « حسین وای ... » اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... « حسین وای ... » .. https://eitaa.com/emame3vom/96301
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪︎از وقتی که به کام من... ▪︎ خوانی ع... ▪︎ . ┄┅═══••↭••═══┅┄ از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم ... برات قتیل العبرات ، گریه می کنم ... « حسین وای ...» یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین با زینبا ، سینه میزنم ... با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم ... سینه میزنم ... تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم... « حسین وای ... » اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... « حسین وای ... » ____ ترکیبی ..
. اگه قراره دل بدم به کسی چه کسی بهتر از حسین هر موقع که من حاجتی دارم میرسه بیشتر از حسین از حسین اشک چشم تر از حسین واسه ی دلم کافیه تنها یک نظر از حسین صلاح منو میدونه هر کاری بخواد میتونه نیازی به گفتن نیست که حرفو از چشام میخونه حسین آقا جان ع آرزوم اینه جون بدم پیشش سر روی پاهاش بذارم مث همیشه توی سختی ها تا آخرش هست کنارم کنارم میاد وقت احتضارم سخت نمیگذره بهم چون من امام حسین رو دارم با بدیه من می‌سازه مهربونه بی اندازه بی معرفتم اما باز آغوشش برا من بازه حسین آقا جان من که قراره یه روزی بمیرم چرا نمیرم برا تو جون من ارزش داره وقتی که آخر سر بشه فدا تو فداتو یه روز می‌شنوم صداتو سراغم میای قيامت میبری بهشت گداتو همین الانم تو جنت کنار توام تو هیات حرم تو شد این قلبم زائر توام تو روضت حسین اقا جان ✍ 👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. تویی امام صادق و،بر همه دنیا رهبری عزیز زهرا و علی،تو وارث پیمبری در تو صفای فاطمه لطف و عطای فاطمه تجلی صبر علی جود و سخای فاطمه صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ ز گلشن ولایتی،سر تا به پایت رحمتی تو روح هر عبادتی،تو منشاء سخاوتی ای گل بی قرینه ام مهرت بود به سینه ام از کودکی مولای من من عاشق مدینه ام صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ امشب منم مهمان تو،بنشسته ام بر خوان تو ای گلبن بستان دین،دست من و دامان تو خدا می دونه آقاجون همیشه تو یار منی به درد و رنج و سختی ها همیشه غمخوار منی صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ آمده ام به سوی تو،با این دل شکسته ام همچو گدای مستمند،بر درگهت نشسته ام ای که پناه محشری به محفلت کن گذری حق علی و فاطمه بر این گدا کن نظری صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ تو همه عالم تو بودی،همیشه تکیه گاه من ببین که دستام خالیه،به تو بود نگاه من تو را دارم غم ندارم غصه و ماتم ندارم مهر تو در دل منه دیگه چیزی کم ندارم صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ هر کسی مشکلی داره،فقط به تو رو می کنه هر کی علی را دوست داره،با مهر تو خو می کنه مریضم و دوا می خوام از درگهت شفا می خوام از دستای با کرمت مدینه کربلا می خوام صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ بر ما امام صادقی،چنان کتاب ناطقی از لطف خاص کبریا،آگه ز هر حقایقی ای درد عالم را طبیب بر شیعیان یار و حبیب به دست دشمنان دین مانده مزار تو غریب صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ من بمیرم بر تو و بر،بقیع و غربتت آقا کنار قبر مصطفی،خاکیه تربتت آقا شام شهادت شما به یاد غم هات افتادم یاد مصیبت تو و گریه ی شب هات افتادم صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ امام بی قرینه ای،تو زینت مدینه ای ای خفته در خاک بقیع،شهید ظلم و کینه ای از داغ تو دل ها کباب شد پیکرت از زهر آب مانده ز ظلم دشمنان قبرت میان آفتاب صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ دشمن دین از تو گسست،قلب تو از ستم شکست چون جد مظلومت علی،دست تو را از کینه بست در خانه ی تو ریختند آتش کین افروختند چو بیت زهرا مادرت کاشانه ات را سوختند صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ شبانه ریختند تو خونه،آتش زدند به خانه ات کینه و ظلم زبانه زد،خرابه شد کاشانه ات از زیر پاهای شما سجاده را می کشیدند بچه ها با وحشت و ترس این صحنه ها را می دیدند صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ از دشمنت ابن ربیع،زخم زبان ها شنیدی با دست بسته آقاجون،دنبال اسبش دویدی با تو عزیز فاطمه چه کرد خدا آن نانجیب بس که شما زجر کشیدی ذکرت شده امن یجیب صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ یاد مدینه کردم و،دستای بسته ی علی به پشت در افتاده بود،پهلو شکسته ی علی آتش کین زبانه زد آتش به درب خانه زد کنار در فاطمه را عدو با تازیانه زد صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ به یاد جد تو حسین،آقای من جان بر لبم به یاد غم های حسین،ناله و اشک زینبم ز ظلم و کینه دشمنان آتش زدند به خیمه ها رأس حسین فاطمه زدند به روی نیزه ها صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ به جای عرض تسلیت،خون کرده قلب خواهرش شد از ستم های عدو،پامال اسبان پیکرش کنار جسم شهدا به زخم او نمک زدند با تازیانه کعب نی بچه ها را کتک زدند صادق آل فاطمه،تویی پناه ما همه۲ @yaghubianreza .👇
نماهنگ این بقیه الله.mp3
3.56M
بازم دلم گرفته هواییتم به والله ذکر لب گداهات أین بقیة الله وقتی قنوت میگیری کنار قبر زهرا برا منم دعا کن أین بقیة الله 🎙 ✳️ #️⃣ عج #️⃣ #️⃣ #️⃣ بازم دلم گرفته هواییتم به والله ذکر لب گداهات أین بقیة الله وقتی قنوت میگیری کنار قبر زهرا برا منم دعا کن أین بقیة الله این روزا دیگه روزگار خوش سابق نیست میدونم دیگه هیچ کسی با کسی صادق نیست آقا جان کاش میشد برگردی با داغت چشمامو تر کردی العجل العجل العجل به شوق دیدن تو چشمام همیشه دریاس هر جا قدم بذاری بهشت من همونجاس تو حرم اباالفضل عطرتو کردم احساس کجا پی ات بگردم دور ضریح عباس عمریه به این سینه زن ها عنایت داری میدونم توی روضه ها مون قدم میذاری اما از چشم من پنهونی دلتنگ دیدارم میدونی العجل العجل العجل
10201195663410.mp3
5.25M
ی سینه زنی علیه السلام 《آقام امام صادقه 》 مولای مظلوم 🍁 امشب پرستوی دلم در سینه ام پر می زنه پر می گشاید تا بقیع از لاله ها سر می زنه دل بسته بر شقایقه مولام امام صادقه ذکر لبم امشب فقط یا کاشف الحقایقه (۲) آقام رئیس مذهبه - بنیان گذار مکتبه - بهش می نازم با دانه دانه اشک غم - گلدسته و صحن و حرم - براش می سازم 🍁 آقام امام صادقه  (۴) مولای مظلوم 🍁 از زهر دشمن لاله سان جسم امام عاشقان گشته عزادار غمش اهل زمین و آسمان ای وای چه آمد بر سرش مثل شقایق پیکرش سوزد در آتش خانه اش چون بیت زهرا مادرش (۲)   مولا فدای غربتت- اشکم چراغ تربتت- داغت به سینه ستاره بارونه چشام- آقا دعا کن تا بیام - سوی مدینه 🍁 آقام امام صادقه  (۴) مولای مظلوم 🍁 ای نوگل خیر البشر دشمن به جانت زد شرر اما میان قتلگه جدّت حسین بریده سر لب تشنه جسمش چاکُ چاک غلطان به خون در آفتاب شمر لعین بر سینه اش هستی همه در التهاب (۲)     فدای بین الحرمین - تا جون دارم می گم حسین - داروی دردم عشقم اَبَالفَضلِ خدا - عشقش به دل داده صفا - دورش بگردم 🍁 عباس علمدار حسین (۴) - مولا ابالفضل 🍁 سروده غلامرضا ابوالقاسمی نجوا
. 📋 ای‌ که با آلوده‌ای چون من مدارا می‌کنی با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای‌ که با آلوده‌ای چون من مدارا می‌کنی دردهایم را به یک ناله مُداوا می‌کنی تو کریمِ سفره‌داری من گدایِ دوره گرد با گدایِ خود همیشه با کَرَم تا می‌کنی من‌ که امروزم همیشه بدتر از دیروز شد راحتم کن پس چرا امروز و فردا می‌کنی تا جوانی دیده‌ گریان عذرخواهی می‌کند با ملائک می‌نشینی و تماشا می‌کنی هرکسی را دوست داری همنشین خود کنی پایِ او را یک سحر صحنِ نجف وا می‌کنی لایق لطفت نبودم، من که می‌دانم اگر لطف بر ما می‌کنی با عشقِ مولا می‌کنی تاکه می‌گویم حسین، عرشِ تو می‌ریزد بهم گوئیا در سینه‌ام شش‌گوشه بر پا می‌کنی هرکه بر پیشانی‌اش بنوشته «زوّارالحسین» در قیامت زود می‌گردی و پیدا می‌کنی گریه‌کن‌هایِ حسین محشر مُعَطّل نیستند راهشان را جانب بابُ الحسین وا می‌کنی شک ندارم هرکسی شد بیشتر خرجِ حسین عاقبت او را جَنان مهمانِ زهرا می‌کنی هرکه آمد صحنِ سلطان، گوشه‌ی باب‌الجواد کربلایش را همان لحظه تو امضا می‌کنی یعنی امسال اربعین من هم خدائی می‌شوم؟ از نجف پایِ پیاده کربلایی می‌شوم؟ *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
.
. همگی مُدّعی خون شدنِ دل هستیم به گمان خودمان شیعه خَصّایل هستیم ولی ای دوست دلی را که به دریا نزدیم ... تو در اَمواجی و ما ساکن ساحل هستیم کِشتی منتظران رفت پیِ آبِ بقا ... ما به دنیای فنا بنده یِ کامل هستیم روز و شب پایِ نیاز خودمان درگیریم... ما به حاجات دلِ خویشتن عاجل هستیم هر کسی در سَر خود فکر خودش را دارد تو خودت را برسان! ما ز تو غافل هستیم نَتَوان تکیه به پوسیده طنابی بُکنی... قدر یک موی فقط بهِ ز اَرازل هستیم!! (دلسوخته) .
. ای منتظران، گنج نهان می‌آید... آرامش جان عاشقان می‌آید... بر بام سحر طلایه داران ظهور... گفتند که صاحب الزمان می‌آید... ............... . سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی! سلام آبروی سجده‌های طولانی.. بیا که ما همه چشم از گناه می‌پوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را و یادی از تو نکردیم در فراوانی قرار بود بسازیم خانۀ دل را چه شد که ساخته شد خانه‌های اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه ندبه‌ها که نشد موجب پشیمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چقدر گرفتیم بی‌تو مهمانی.. چقدر در پی ما گشته‌ای چراغ به دست میان همهمۀ کوچۀ چراغانی نه روضه‌های محرم تو را تسلا داد نه شاد کرد تو را جشن‌های شعبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی.. بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن همیشه می‌رسی از تشنگی به حیرانی فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز درون گودی مقتل نماز می‌خوانی.. ✍ .
. تا وِلایِ مُرتضی در سینه مهمان میکنیم قلب را با عشق حیدر نور باران میکنیم در اذان و در اقامه پنج نوبت روز و شب با علی اَندر قیام تجدید پیمان میکنیم زندگی را با ارادت بَر علی طی کرده ایم حُبّ او را پایه های دین ایمان میکنیم دل بُریدیم از جهان و دل به حیدر داده ایم در حساب بندگی سودِ فراوان میکنیم گر زپا اُفتاده باشیم چند روزِ روزگار... با علی گفتن دوباره قُوّت جان میکنیم هر زمان ماندیم در معنای آیات خدا... در عبادات علی تفسیر قرآن میکنیم صَد گِره چون در میان کار ما مُحکم شود خَتمِ یک نادِ علی را فاتحِ آن میکنیم... اَشهدُ اَنّ علیً حُجت الله ذکر ماست... مرگ را بر کام خود شیرین و آسان میکنیم توشه‌ی فردای خود را قبل مُردن بسته ایم قبر خود را با علی گفتن چراغان میکنیم شیعه‌ی مولا در آتش هم نمی سوزد که ما با علی گفتن جهنم را گُلستان میکنیم!! (دلسوخته)✍ . ......... . خوشا دردی که خاک کوی جانان‌ست درمانش خوشا هجری که دیدار رخ یار است پایـانش خوشا آن دل که آنی در به روی غیر نگْشاید خوشا جانی که جانِ خواجۀ ا‌سراست جانانش امیـرالمؤمنین، جـان رسـول‌الله، رکـن دیـن که "آدم" از ازل دسـت تـوسل زد بـه دامانش صــراط الله اعظـم، شهـریـار عالـم امکـان که باشد عالم امکان همـه در تحت فرمانش علی با حق و حق با اوست، بشنو این روایت را که حق را بـا امیرالمـؤمنین کردنـد میـزانش نشد یک وعده خود را سیر از نان جُوین سازد امامـی کز ازل می‌بـود جن و انس، مهمانش چگونه وصف او گویم؟ چگونه مدح او خوانم؟ که مـداحش خـدا و دفتر مدح است قرآنش لبش در روز! خندان و دلِ شب کس نمی‌دانست، که گِل می‌گشت از اشک سحر خاک بیابانش گَهی در رزم می‌لرزید کوه از برق شمشیرش گَـه از اشـک یتیمـی تـن بسانِ بید لرزانش ز قلـب شعله‌هـای نــار رویـد لالـۀ جـنت اگر افتد به دوزخ روز محشر چشم سلمانش چو با چشم خیالی روی او در خواب بیند کس توجه نیست دیگر بر بهشت و حور و غلمانش شگفتا! گشته‌ام در بین انسان و خـدا حیران که نه جرأت بُوَد خوانم خدایش یا که انسانش اگر خوانـم خداونـدش، همانـا گشتـه‌ام کافر وگر انسان بخوانم فوق انسان است عنوانش علی خود کل اسلام است از قـول رسول‌الله تمــام انبیــا بـودنــد از اول مسلمـــانش دل شب مخفی از مردم سخن با چاه می‌گوید امامی کـه بُـوَد ملک خدا میـدان جولانش چه باید گفت در شأن امامی کز جلال و قدر کند شخصیتی مانند زهرا، جـان به قربـانش به قاتل شیر و بر دشمن دهد شمشیر از رأفت زهی الله اکبـر از عطـا و لطف و احسـانش اگرچـه قافیـه تکـرار گـردد، خصم مولا را مسلمـان نیستم بالله اگـر خوانم مسلمانش اگر رضوان نشیند در کنار سفره‌اش یک شب نگیـرد مهـر و مـه را در بهای قرصۀ نانش به حقِ حق، خدا آن مؤمنی را دوست می‌دارد، که با مهـر علی در نامـه باشد مهر ایمانش محـب او عجـب نَبـْوَد کـه ماننـد خلیل‌الله تمـام نـار بـا یـک یاعلـی گردد گلستانش شـود پامال همچون مور زیـر سم اسب او هزاران عمرو و مرحب گو که بشتابد به میدانش سلام الله بـر عـزمش، تعالی الله بر رزمش که آمد "لافتـی الاّ علـی" از حـی سبحانش شود همبازی طفل یتیمـی بـا چنان رفعت بخندد تا کند در گریه و غم، شاد و خندانش ندارد شیعه بی‌روی علی یک لحظه آرامش هزاران سال گردانند اگـر در باغِ رضـوانش سلیمـان را سلیمانی نشایـد بـر همـه عالم مگـر مـولا امیرالمـؤمنین گـردد سلیمانش من از بعـد نبـی، مـولای خود دانم امامی را که جبریل‌ست طفل دانش‌آمـوز دبستانش خدا مدحش کند، لیک از کرامت می‌کند احسان که «میثم» با همه آلودگی گردد ثناخوانش ✍ .
. سلام توی این چند روز مدام در حال رفت و آمد به بهشت زهرا و مسجد برای ختم و هیئت برای شام غریبانِ دوستانمون بودم. اول چهلم علی فتحی ۴۸ ساله ،بعد رضا ملاحی ۱۸ ساله ، بعد برادرِ شهید یاسینی ۵۴ ساله و در آخر هم برادرِ شهید فروغی ... حالا اگه کسی عاقل باشه باید بفهمه این مصرع رو: دنیا به کسی خط امانی نفروخت همه ممکنه به ناگاه در خواب قبض روح بشیم(سید مجتبی یاسینی) و یا با یه تصادف ساده از دنیا بریم(رضا ملاحی)... دیروز یک سر هم به مزار پدرم در بهشت زهرا زدم و دیدم یه مادری تنها نشسته داره زار میزنه (قطعه ۱۶ خلوته ) وقتی جلو رفتیم و فاتحه خواندیم، خودش به زبون اومد و گفت : این قبر نوه ی دختریم هستش. هر وقت میخواست از لاک خودش در بیاد ، میرفت پشت بام و به نرده ی کنار پشت بام تکیه میداد و گوشیش رو چک میکرد. ولی آخرین بار که به نرده تکیه داد، از کف خیابون جمعش کردیم ۲۸ ساله بود... به خودم گفتم این همه مرگ و میر می بینیم و باز درس نمیگیریم و .... برا اموات خودتون و اموات یادشده یه فاتحه بفرستید. .
. ششم نور حق حضرت صادقی تو بر شیعیان رهبر لایقی تو یاس سپیدی تو نور امیدی گل فاطمه۲ گل بوستان ولایت تویی مه تابناک هدایت تویی تو حامی دینی تو حبل المتینی گل فاطمه۲ شکسته عدو از ستم حرمتت ز قبرت نمایان بود غربتت الا ای شفیعم به یاد بقیعم گل فاطمه۲ مدینه ز داغت بود در عزا به هر جا شده شور ماتم به پا الا ای حبیبم شده غم نصیبم گل فاطمه۲ زده دشمن آتش به کاشانه ات تو را نیمه شب برده از خانه ات عدو با اراده تو را برد پیاده گل فاطمه۲ ز ظلم عدویت خون شد دلت ز زهر ستم سوخته حاصلت تویی پاک و معصوم شدی از چه مسموم گل فاطمه۲ @yaghubianreza .👇