eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 پرچمدار اومد حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرچمدار اومد به نظر که حیدر کرّار اومد یه نفر که نمیشه تکرار اومد اون که زیرِ دستِ حیدر بار اومد چقدر با جگر میره/ با هنر میره دشمن از مقابلش/ داره در میره زمین پیش پاش برخاست/ پرچمش بالاست میرسه سر میزنه/ از چپ و از راست میگه یاعلی/ میره با غضب مجموعه‌ای از/ غیرت و ادب تا جلو میره/ هی قدم قدم دشمنش میره/ هی عقب عقب «ابوفاضل ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل» نام‌آور عباس اون که رو کعبه میره منبر عباس یه سپاهن با علی‌اکبر عباس یه کلام ختم کلام، حیدر عباس تاکه، قد عَلَم می‌کرد/ قلع و قمع می‌کرد با یه ضربه شر چند/ تا رو کم می‌کرد چقدر، صف‌شکن میزد/ سر و تن میزد ضربه‌هاش و مثل/ امام حسن میزد هم سمت یمین/ هم سمت یسار شد همهمه‌ی/ شد گرد و غبار سردارِِ بنی/ هاشم اومده اخماش و ببین/ تیغش به کنار «ابوفاضل ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_5913488471246246797.mp3
9.19M
شاعر: علی زمانیان
. 📋 یا ناموس رواق العظمه حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا ناموسَ رِواقُ العَظمةِ عالمَةٌ غیرَ مُعلمةِ والا مَراتبه کربلا اُمُّ المَصَائِبِ کربلا زینب زینب، عُلیاء مُخَدَّرِه زینب زینب، عرش بوده منزلش زینب زینب، سه‌تا امام بود پاسبانِ محملش سَيِّدَتِی زینب، بابِ حاجتی زینب تو مخزن الاسرارِ امامتی زینب بَقیَّة الله فرموده در گرفتاری: یا أهْلَ الْعالَم عَلَيْكُمْ بِاعَمَّتِي زینب «عمه جان زینب، عمه جان زینب» یا ناموسَ رِواقُ العَظمةِ فاهمة الغَيرة المُفَهِّمَة یا زینبا یا زینبا به خطبه‌خونیت مرحبا زینب زینب مَلَکا ای مَلِکا، زینب زینب، نور شمس و فَلَکا زینب زینب، اِبقای کربلا به تو داره اِتکاء ای نفسا زینب، خطبه‌ی رِسا زینب جمع شده در وجود تو، اهل کِساء زینب قُرَّةَ العَيْنِ مرتضی، شَریکة الارباب فدای القابت عَقيلةُ النِساء زینب «عمه جان زینب، عمه جان زینب» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 سلام مالک اشتر علی حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام، مالکِ اشترِ علی سلام، یارِ دلاورِ علی لاله‌ی پرپرِ علی یک‌تنه لشکرِ علی می‌گفتی کاری خوبه که فقط خدا ببینه حضرت زهرا ببینه ابی عبدالله ببینه می‌رفتی توو دلِ خطر فقط برای مردم بودی صدای مردم شدی فدای مردم جز فدا شدن توو این مسیر هیچ چیزی بهای تو نبود مردِ خاکریزِ جبهه‌ها پشتِ میز جای تو نبود «ای مردِ خدا، شهیدِ جان فدا» سلام، مردِ شجاعت و وفا سلام، زائرِ خونِ خدا منتخبِ گلوله‌ها مستندِ کربلا پای حرفی که میزدی تا پای جون می‌موندی هرجا که لازم می‌شد خودت رو می‌رسوندی هیچ فرقی واسه تو نداشت فقیر و آقازاده نشستی با افتخار رو سفره‌های ساده حرفِ رهبرت زمین نبود وقتی که تو بودی پای کار خستگی برات معنی نداشت ای مجاهدِ تمام عیار «ای مردِ خدا، شهیدِ جان فدا» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_5913488471246246799.mp3
15.19M
شاعر: حمید رمی
Shahadat Emam Javad 1403 Taheri [Mohjat_Net] (8).mp3
1.03M
راه افتاده عباس راه افتاده چشما سمت جولانگاه افتاده نعش نحس مارق روی خاکا زیر سم اسب شاه افتاده مددی ابوفاضل به تو میگه فاطمه ولدی ابوفاضل مددی ابوفاضل نمیاد شبیه تو احدی ابوفاضل مددی ابوفاضل کسی نیست مقابلت عددی ابوفاضل مددی ابوفاضل پا نمیشه هرکسی رو زدی ابوفاضل استادی ابالفضل درستو پیش علی پس دادی ابالفضل وقتی ضربه میزدی تو صفین علی گفت بابا الحق خوده استعدادی ابالفضل یا ابوفاضل یا ابوفاضل **** سر میریزه از دم سر میریزه شمشیر میزنه پیکر میریزه نعره میزنه تو میدون انگار صدها قلعه ی خیبر میریزه قمری ابوفاضل از تموم پهلوونا سری ابوفاضل قمری ابوفاضل تو دقیقا مثه شیر نری ابوفاضل قمری ابوفاضل یه تنه حریف صدنفری ابوفاضل قمری ابوفاضل بَه بنازم تو چه با جگری ابوفاضل شهزاده ابالفضل با وفاترین یل آزاده ابالفضل تو یه صفینو اداره کردی علی گفت نمیاد رو دستت فرمانده ابالفضل 1403 .
. 📋 مانند مویت شد پریشان روزگارم (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مانند مویت شد پریشان روزگارم نامت دلیلِ گریه‌ی بی‌اختیارم مثل جوان از دست داده، وقتِ گریه تا هفت خانه می‌رود داد و هوارم در روضه وقتی که نگاهم کرده باشی مانند اسپند عزایت بی‌قرارم پای پیاده آمدم پای مزارت تا که بیایی بعد مرگم به مزارم در لحظه‌ی آخر نگاه آخرم‌ گفت من می‌روم اما دلم‌ را می‌گذارم با هجر شش گوشه کشیدی گوش من را در فصل پاییز فراق، ابر بهارم یک‌ روز چرخِ دسته را هُل داده بودم چرخیده از آن روز چرخِ روزگارم بدجور فقر معنوی دارم کمک کن در روضه کاری داشتی دنبال کارم وقتی تو را زهرا به این بانو سپرده من هم خودم را دست زینب می‌سپارم مقتل نوشته خواهرت اینگونه فرمود: ای وای باقیمانده‌ی ایل و تبارم از آن زمانی که سر تو سنگ خورده سنگ صبورم دائما سردرد دارم دندانت افتاده به پیش پای زینب قرآن نخوان در طشت ای دار و ندارم *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 شب جمعه به دل هوا دارم (ع) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پَر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه‌ی قتلگاه می‌آیم با دَم آه، آه، می‌آیم مادرش آمده است می‌دانم روضه‌ی "یابُنَیَّ" می‌خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت تا كه او بیشتر نفس میزد بیشتر می‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را شب جمعه‌ست روضه‌خوان زهراست مجلسی گوشه‌ی حرم برپاست یکی از گودیِ زمین می‌خواند یک نفر روضه اینچنین می‌خواند لبِ گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده آن طرف‌تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی‌سر افتاده شب جمعه‌ست مبتلا شده‌ایم باز مهمان کربلا شده‌ایم رو به سمت حرم بایست بگو السلام علی الحسین بگو *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه‌خوان آمد سلام حضرت شَّیْبُ الْخَضیب، مقتلها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که زِ داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هَروله زینب دَوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تَبَرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر قیمتی‌ات همین که غائله خوابید ساربان آمد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 خسته بود آقا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خسته بود آقا تازه روی مرکبش، نشسته بود آقا میزدن سنگ سرش، شکسته بود آقا خسته بود آقا تک و تنها رفت که صدای گریه توو، خیمه بالا رفت دم رفتن طرفِ، خیمه‌ی زنها رفت تک و تنها رفت تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت آرومِ جونِ من، زیرِ دست و پا رفت هرکی از راه اومد، سرنیزه خرجش کرد پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 افتاده بین قتلگاه افتاده بین قتلگاه توو چنگ کینه‌ی سپاه نداره جون پناه، پناه عالم شدی چه دَرهم، پناه عالم باور نداره زینب، ولی داره می‌بینه رو سینه‌ی داداشش، شمر لعین می‌شینه شمر اومده و رو سینه تا نشسته پهلوت شده شکست پشت و روش نکن، پیشِ نگاه خواهر رو پای مادرِ سر، گلوی خشک و خنجر شلوغه و برو بیا، از تیغ و تیر و نیزه‌ها یه پیرمردی با عصا، اومده گودال، میون جنجال همه میون گودال، با دست پُر رسیدن انگشتش و برای، انگشترش بریدن با وضو همه، زدن به قصد قربت تنش میره به غارت، چقدر شده جسارت نیزه‌هاشون و توو بدنش شکستن نعلای تازه بستن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 آی شمر امام است و احترامش کن (س) (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه جای دیگه هم با دست پُر رفتند، اون نامرد اومد گفت:« می‌خوایم بریم در خونه‌ی علی؛ کیا میان»؟! لاتای مدینه رو همه رو جمع کرد، گفت هرچی می‌تونید دست بگیرید، بردارید میخوایم بریم به جنگ علی... «هرکی با هرچی دستشه مادر ما رو میزنه» عمر سعد به مردی که سمت راستش ایستاده بود اینجوری گفت:« پیاده شو برو کارش و خلاص کن». آخر مقتل میگه سه ساعت توو خون همینجوری دست و پا میزد... شمر و سنان خودشون و رسوندن، میگه لحظات آخر ابی عبدالله بود، ابی عبدالله زبان مبارک و همینجوری از عطش توو دهانش می‌چرخوند. شمر وارد شد اول یه لگدی به ابی عبدالله زد، و گفت:« پسر ابی تراب، مگه خودت نمی‌گفتی بابام از کنار حوض کوثر به من آب میده، پس چرا هی داری العطش العطش میگی؟! از بابات بخواه بهت بده. رو کرد به سنان، اینجوری به سنان گفت شمر:« برو تو کارش و تموم کن». به خدا قسم من اینکار و نمیکنم، هرکی این کار و بکنه دشمن پیغمبر میشه. شمر غضب کرد، نشست رو سینه‌ی حسین. محاسن ابی عبدالله و توو مشت گرفت، ابی عبدالله یه خنده‌ای بهش کرد؛ ابی عبدالله شروع کرد باهاش حرف بزنه:« مگه منو نمی‌شناسی که میخوای منو بکشی»؟! شمر جواب داد:« خوبم می‌شناسمت، میدونم کی هستی. تو مادرت فاطمه‌ست، باباتم علیه، می‌کُشمت هیچ ترسیم ازت ندارم».
جدم رسول خدا درست می‌گفت، گفت چی می‌گفت جدت؟! حالا همینجور که رو سینه‌ی ابی عبدالله نشسته... به پدرم جدم اینطوری می‌فرمود:« انسانی که شکل سگه، انقدر چهره‌ش زشته یه همچین انسانی منو میکشه. محاسن سیدالشهدا توو دست شمره، ابی عبدالله داره باهاش حرف میزنه. گفت:« منو میگفت»؟! حالا که جدت اینجوری گفته منم بلدم چه جوری سرت و ببرم. میگه با پاش بدن مبارک ابی عبدالله و برگردوند، شروع کرد با شمشیرش، با خنجرش از پشت گردن ضربه بزنه. هرضربه‌ای میزد ابی عبدالله صداش بلند میشد، ضربه‌ی اول و زد:« وا جَدّاه»، ضربه‌ی دوم «وا محمدا»، ضربه سوم « وا ابا قاسما، وا ابتاه، وا علیاه» ضربه‌ی آخر که رسید صدا زد:« وا اماه»... «آی شمر امام است و احترامش کن چقدر پشت و رویش می‌کنی تمامش کن» حالا یه نفرِ داره میبینه، روضه هنوز تموم نشده، یه نفر از بالای تل دست رو سرش گذاشته، حسین از توو گودال میگه وا محمدا؛ زینبم از رو تل داره جواب میده وا محمدا، وا جداه... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 چه خوش بود زندگی در هوای تو حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه خوش بُوَد زندگیِ در هوای تو بوی بهشت می‌وَزد از کربلای تو چه خوش بُوَد عاقبتِ خیر آن کسی که جان دهد پای تو و روضه‌های تو تا خون‌بهای تو، باشد خدای تو درمان هر غم‌ است، اشکِ عزای تو اشکِ از داغ حسین نزد خدا می‌ماند خانه‌ی دوست تو را سوی خودش می‌خواند خانه‌ی دوست کجاست؟! کربلا کربلا مقصد انبیاء مرد این جاده‌ای؟! ای رفیق پا‌به‌پای شهیدان بیا «کربلا کربلا کربلا، کربلا کربلا کربلا» چه جان فضاست عطر صبا با نسیم تو عالمیان فِتْيه‌ی ذبح عظیم تو اجر هزار عمره و حج در طواف توست قبطه خوردند کون و مکان در حریم تو ای منتهای عشق، قالو بَلیٰ عشق اکسیر تربتت، آدم‌ربای عشق عشق را زائر مَشّایه فقط می‌داند وادیِ عشق تو را سوی نجف می‌خواند وادیِ عشق کجا؟! جز نجف نجف آن شهر مولا علی مبداء عاشقان؟! اربعین از مسیر نجف یا علی « یا علی یا علی یا علی، یا علی یا علی یا علی» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌👇
. 📋 ای وای پر از زخمی حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای وای پُر از زخمی، ای وای پُر از خونی عطشان اگه بودی، عریان نمی‌مونی نترس اگه غارت شده پیرهنت چادرم و می‌ندازم رو بدنت منم شبیه خیمه‌هات می‌سوختم کاشکی خودم برات کفن می‌دوختم خدای من؛ خدای من، عریانه بچه‌ی باحیای من خدای من؛ خدای من، ببین چقد تنهان بچه‌های من «بُنَیَّ بُنَیَّ، بُنَیَّ بُنَیَّ» دیدم توی مقتل، سینه‌ت پُر از تیره شمر از سنان داره، خنجر رو می‌گیره تیرا رو از سینه‌‌ت بیرون می‌کِشه می‌شینه روی سینه‌ تا آماده شه با خنجرش ضربه‌ی محکم می‌زنه رگای نامرتبت سهم منه خدای من؛ خدای من، کشتن بچه‌م و جلو چشای من خدای من؛ خدای من، به‌ هیچ‌ کسی‌ نمیرسه‌ صدای‌ من «بُنَیَّ بُنَیَّ، بُنَیَّ بُنَیَّ» گودال پُر از خونه، خیمه توو آتیشه رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه با اینکه ریختن سرِ تو قبیله‌ای ولی تو فکر خواهرت عقیله‌ای زجر که دخترا رو هر بار می‌زنه سرِ تو روی نیزه‌ها زار می‌زنه خدای من؛ خدای من، سر بریدن بچه‌م و روی‌ پای‌ من خدای من؛ خدای من، قهقهه می‌زنن به ناله‌های من خدای من؛ خدای من، عریانه بچه‌ی باحیای من خدای من؛ خدای من، ببین چقد تنهان بچه‌های من «بُنَیَّ بُنَیَّ، بُنَیَّ بُنَیَّ» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 ساربون اومده حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ساربون، اومده گودال خواهرت، داره می‌بینه چشمای، تو چقد تاره سینه‌ی، تو چه سنگینه می‌زنند، تو رو با نیزه پیکرت، دیگه بی‌حاله از تنت، یه چیزی برده هر کسی، توی گوداله «سَیِّدی، ابی عبدالله» نیزه‌ها، که میان پایین نفست، نمیاد بالا سر تو، به روی نیزه پیکرت، میون صحرا پاشو که، علم افتاده حَرَمت، شده آواره تو بگو، چه کنه زینب با غم، گلوی پاره «سَیِّدی، ابی عبدالله» مرکبا، رسیدن از راه تنت و، به زمین دوختن می‌دیدی، از توی گودال خیمه‌هات، چجوری سوختن نکنه، توی این صحرا بسوزه، چادرِ زینب پاشو که، پیش جسم تو کعب نی، نخوره زینب «سَیِّدی، ابی عبدالله» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 تو رو که تنها دیدن حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو که تنها دیدن، همه باهم دویدن هنوز تو زنده بودی، سرِ تو رو بُریدن هجوم آودن به تنت سه ساعته می‌زننت نمی‌دونم چی کار کنم؟! نیزه شکوندن توو تنت برا خدا می‌کُشتنت نمی‌دونم چی کار کنم؟! آخه چقدر نیزه و تیر، لازمه واسه کُشتنت هزار و نهصد جای زخم، چیزی نذاشته از تنت نمی‌بُره سرت رو، تابونده تنت رو نمی‌بوسیدم ای کاش، گلوی اطهرت رو زانو رو بدنت پا نمیشه از رو تنت خودت بگو چی کار کنم؟! مادر و پیش تو ندید خنجرِ کُندش رو کشید خودت بگو چی کار کنم؟! پیش منو و مادرمون، جسمت و چرخونده به پشت دوازده ضربه به تو زد، ما رو دوازده دفعه کُشت «جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌👇
. 📋 مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن آنان که دویدند رسیدند به مقصود مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن بازار غریبی است، ضرر کرده‌ام ای عشق از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن شمعی‌ست شهادت که به سوسو زدن افتاد از پیله خوشا! لحظه‌ی پروانه پریدن زنده‌ست شهادت که پیاپی شده کارش در کالبد مُرده‌ی ما روح دمیدن هرجا که شهیدی‌ست همان جا وطن ماست تا کِی سرِ این شاخه و آن شاخه پریدن از شمع و گل و ناله‌ی پروانه بیاموز افروختن و سوختن و جامه دریدن آزادگیِ بی‌تنِ بر نیزه چگونه است؟! برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نَفِتاده‌ست ای سرو! خوشا پا شدن و قد نَخَمیدن مائیم و همین دست توسل به شهیدان محتاج شهیدیم به وَاللّٰه، شدیداً مائیم و قراری که قرار است بیاید مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 ما نباشیم بقیه هستند حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما نباشیم بقیه هستند کارِ تو لَنگ نمی‌مونه همه کربلا رو می‌بینند هیچکی دلتنگ نمی‌مونه دور و برت شلوغه/ همیشه/ ماشاءالله دور و برِ تو خلوت/ نمیشه/ ماشاءالله ماشاءالله ابا عبدالله راه ابا عبدالله ماه ابا عبدالله شاه ابا عبدالله «ابی عبدالله، ابی عبدالله ابی عبدالله حسین، ابی عبدالله» صد هزار سالِ دیگه بازم روضه‌هات تازه‌ترین داغه صد هزار جای دیگه‌م باشم باز حرم وعده‌ی عُشاقه قول و قرارمون با/ رفیقا/ ان‌شاءالله همدیگه رو ببینیم/ کربلا/ ان‌شاءالله ان‌شاءالله درِ این خونه نوکرت می‌مونه قلبِ من مجنونه به عشقِ آقامونه ماشاءالله ابا عبدالله راه ابا عبدالله ماه ابا عبدالله شاه ابا عبدالله «ابی عبدالله، ابی عبدالله ابی عبدالله حسین، ابی عبدالله» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 پرچمدار اومد حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرچمدار اومد به نظر که حیدر کرّار اومد یه نفر که نمیشه تکرار اومد اون که زیرِ دستِ حیدر بار اومد چقدر با جگر میره/ با هنر میره دشمن از مقابلش/ داره در میره زمین پیش پاش برخاست/ پرچمش بالاست میرسه سر میزنه/ از چپ و از راست میگه یاعلی/ میره با غضب مجموعه‌ای از/ غیرت و ادب تا جلو میره/ هی قدم قدم دشمنش میره/ هی عقب عقب «ابوفاضل ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل» نام‌آور عباس اون که رو کعبه میره منبر عباس یه سپاهن با علی‌اکبر عباس یه کلام ختم کلام، حیدر عباس تاکه، قد عَلَم می‌کرد/ قلع و قمع می‌کرد با یه ضربه شر چند/ تا رو کم می‌کرد چقدر، صف‌شکن میزد/ سر و تن میزد ضربه‌هاش و مثل/ امام حسن میزد هم سمت یمین/ هم سمت یسار شد همهمه‌ی/ شد گرد و غبار سردارِِ بنی/ هاشم اومده اخماش و ببین/ تیغش به کنار «ابوفاضل ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇