.
#فاطمیه
#اذان_بلال
به بلال، مؤذِن پیامبر، گفتن: حضرت زهرا ازت گِله کرده گفته:
The folks flashed this news around Islam's first muezzin,Belaal, the behavior of not visiting Fatima after that Muhammad departed this life
همه مدینه بمن پشت کردن، از بعضی ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیاد سری به ما بزنه؟
Has grieved her. All Medina folks had turned their back on imam Ali's family but Fatima did not expected such a behavior from Belaal
بلال اومد مدینه...
اومد ملاقات بی بی،اجازه گرفت از امیرالمومنین برم خانوم رو ببینم، همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به درِ خانه افتاد...
After travelling Medina , he asked imam Ali to let him visit Fatima
چرا در سوخته؟؟چرا دیوار خونی شده؟؟ چرا بچها اینجوری زرد ولاغر شدن چی شده،من چندسال مگه نبودم؟؟ من دوماه مدینه نبودم...
In front of imam Ali and Fatima's home he was surprised what is the reason of their semi fired door , the bloody wall and Fatima's wan face children only two month after Muhammad departure?
اومد محضر بی بی شرفیاب شد.
He entered Fatima's room
بی بی فرمود :بلال ! دلم برای صدای اذان تو تنگ شده .دلم میخواد یه باردیگه صدای اذان تو را بشنوم
The venerable lady Fatima said :Belaal i missed your voice while calling out azan. let me hear it another time
مدینه ساکت بود.یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد.."الله اکبر" یهو مدینه لرزید...
Medina was silent that the folks suddenly heard a familiar voice
"الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...این صدا چند وقتِ تو مدینه نمی یاد
The surprised people came out of their home to see from where was the voice source ? It was from the roof of imam Ali's home
"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،
When Belaal said the second sentence of azan "i confess that there is not a God except the great one , Fatima asked the servants to help her to prepare for say praying . Fatima's children were happy that their mother got up her bed .
یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو
When Fatima heard her father name in azan she fainted and fell down .The children asked Belaal not going on
میگم یه دختر اسمِ باباشو پشت بوم شنید بی هوش شد،اسمِ باباش رو فقط شنید،
Let me make it clear for you a girl heard just only her daddy's name over a roof and fainted
@emame3vom
اما یه دختر ( رقیه خاتون )سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد🖤💔🖤💔🖤💔
But in Damascus ruins soldiers gave a tree year old girl whose father head over a tray to stop her crying and they succeed to make her silent forever
.
.
#نوحه
#زمزمه
#فاطمیه #احراق_البیت
سخته به والله دیدنت ای پهلوون (با دست بسته ۲)
سخته دویـدن بیـن ایـن نامحرما (با پای خسته ۲)
علی پـاشو چهل نفر دارن میان به سمت خونه
اینا میخوان منو تـو رو جـدا کنن (با تازیونه ۲)
تا پای جون یـار تو می مونم بـا ایـن قدو قامـت کـمـونم
اگرچه داره می ریـزه خـونم
یا علی بین در و دیوارم میخ در داره میده آزارم
دست ازت بر نمی دارم
نمی زارم یک لحظه هـم با غصه ها (تنها بمـونی ۲)
ای یـار مـن غـمخـوار من تو شعله ها (تنها بمونی ۲)
غریب مـن غـصه نـخـور آخـه هـنـوز زهـرا نمرده
هنوز داری تو این دیار برا خودت (یه دل سپرده ۲)
عـلی دوبـاره بـرام دعا کن به جای من هم خدا خدا کن
برو دیگه فضه رو صـدا کن
یا علی بین در و دیوارم میخ در داره میده آزارم
دست ازت بر نمی دارم
*
#کوچه_بنی_هاشم
پاشو بریم تا خونمون مادر دیگه (راهی نمونده )
با دست کوچیکش حسن از چادرت (خاک و تکونده ۲)
شرمندتم نشد برات بشم سپر میون کوچه
نشد کنم از مادرم دفع خطر (میون کوچه ۲)
حالا که جای علی نشستند چرا دیگه راه ما رو بستند
بگو چرا ابرو تو شکستند
میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو
قاتلم کوچه غمهاست
ابر چشام بارونیه از روضه ی (غمناک کوچه ۲)
پیدا شده گوشواره هات رو خاکای (میون کوچه ۲)
اینقدر نگو چیزی نگم به بابا هم هیچی نمیگم
از سیلی و هر چی که اومد بر سرت (چیزی نمی گم ۲)
نمی گم از یاس ارغوانی باغ امیدی که شد خزانی
از کوچه و دست ناگهانی
میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو
قاتلم کوچه غمهاست
#کنار_قبر_پیامبر
بعد تو بابا توی این دنیا فقط (علی رو دارم ۲)
فقط خدا می دونه که کشته منو (غصه ی یارم ۲)
شب و روزم با غم غربت عـلی میـاد و میـره
میشه بابا دعاکنی که خیلی زود (زهرا بمیره ۲)
بدون تو قلب من شکسته جوونم اما جوون خـسـته
زمونه دست علی رو بسته
می بینم غریبی یارمو ای خدا اشکای دلدارمو
وقتشه کبوترم کن
رفتی تو ای یار من و یار علی (چشمم پر آبه ۲)
چشمای من شرمنده ی روی گل (ابوترابه ۲)
تو رفتی و مـزد من و تو کوچه ها بـا سیـلی دادن
علی میگه طاقت بیار ولی غمام (خیلی زیادن ۲)
فراق تـو صبرمو ربـوده آخه کسی یار مـا نبوده
بابا ببیـن صورتم کبوده
می بیـنم غریبی یارمو ای خـدا اشکای دلدارمو
وقتشه کبوترم کن
*
#اذان_بلال
اذان بگو تا که دل شیدای من (آروم بگیره ۲)
زهرا داره از غربت و تنهایی (علی می میره ۲)
یادت میاد روزایی که بابام میگفت تو این مدینه
که دخترم عمر منه نشه روزی (بلا ببینه ۲)
ببین حالا حال و روز ما رو خزون این باغ نو بهار و
غریبی شیر ذوالفقار و
از غم حیدر شدم بی شکیب اشهد ان علی غریب
می میرم ز داغ حیدر
بگو بالا ماذنه ها تا به ابد (حیدر غریبه ۲)
اذان بگو تا بدونن زهرا داره (از غم می میره ۲)
اذان بگو به یاد اون قدیمای شهر مدینه
روزایی که نیلی نبود دست من و (پهلو و سینه ۲)
حالا دیگه از زمونه سیرم دارم از این شهر غصه میرم
دعا بکن خیلی زود بمیرم
از غم حیدر شدم بی شکیب اشهد ان علی غریب
می میرم ز داغ حیدر
#بستر_بیماری #شهادت
سر زده از ماه رخت پاییز غم (ای نو بهارم ۲)
رو تو نگیر از حیدرت جز تو که من (کسی ندارم ۲)
تو شهری که علیِ تو جواب سلام نداره حتی
اگه بری علی میشه غریب تر از (تموم دنیا ۲)
پیشم بمون یار مهربونم پیشم بمون سرو قد کمونم
پیشم بمون ای بهشت خونم
زندگی بی تو چقدر دلگیره فاطمه بری علی می میره
فاطمه بمون کنارم
@emame3vom
داری میری بازم به من نمیگی از (کوچه نیلی ۲)
از کوچه ای که پر شد از درد و غم و (صدای سیلی ۲)
گل کرده در پیرهنت آلاله و یاس و شقایق
زخمای رو باغ تنت سه ماه که (داده منو دق ۲)
رنگ نگاهت پریده بانو قامت تو شد خمیده بانو
از نفست خون چکیده بانو
زندگی بی تو چقدر دلگیره فاطمه بری علی می میره
فاطمه بمون کنارم
#شب_شهادت
بعد من حیدر جون تو جون حسن (جون حسینم ۲)
دلوا پسم از کربلا و ریختن (خون حسینم ۲)
تو شبهایی که میکنن ز دوری من بی قراری
یادت باشه یه ظرف آب بالا سر (حسین بزاری ۲)
دیگه رسیده شب وصالم پسر عمو کن دیگه حلالم
شکسته از غصه پر و بالم
این دلم دیگه هوایی شده حال من کرببلایی شده
جون تو جون حسینم
زینب بیا پیشم بشین میخوام برات (روضه بخونم ۲)
یکی داره صحرایی از گرد و غبار (میده نشونم ۲)
به جای من قرآن بگیر بالا سر غریب مادر
به جای من بوسه بزن به حنجر (غریب مادر ۲)
تو غصه میشم دوباره یارت میام تو گودالِ غم کنارت
میشم غریبونه غصه دارت
این دلم دیگه هوایی شده حال من کرببلایی شده
جون تو جون حسینم
محسن طالبی پور
.
⚫️ #فاطمیه #حضرت_زهرا
⚫️ #روضه_بلال
⚫️ #روضه_حضرت_زهرا
✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات
✨بر گنبد خضرای محمد صلوات
✨سرتابه قدم آینه او زهراست
✨تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا…
یَا وجیهةً …
▪️اشک ازدیده خونباربیفتدسخت است
▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است
▪️اوج این واقعه را جان علی می داند
▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه)
▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد
▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است
▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را
▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
آی حاجت دارا…
⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
(فرود) امان امان۲
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
➖خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
⏺(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
⚜صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به #بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
⏪ ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه
🔅از مولد خویش تادم قربان گاه
🔅با هر ضربان قلب خود میگویم
🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
❇️بابی انتو امی یا حسین
✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#اذان_بلال #بلال
.
.
#نوحه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
خورشید لطف و مِهر و وفایی
تو قُرّةُ العَینِ المُصطفایی، خَیرُ النّسایی
ای نور هدایت
یار ولایت
جانم فدایت
یا زهرا یا زهرا...
یاس پبمبر، گشتی تو نیلی
در راه اسلام، خوردی تو سیلی، خوردی تو سیلی
ای نورِ دو دیده
قامت خمیده
شدی شهیده
یا زهرا یا زهرا...
#فاطمیه_۱۴۰۳
#حاج_امیر_عباسی ✍
......................
.
#هجوم_به_بیت_وحی
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ در و دیوار/ حضرت محسن/ هجوم به بیت وحی
شد بین دیوار و در خدایا
محسن شهید و شهیده زهرا، آه و واویلا
ای در غم نشسته
شدی دلخسته
پهلو شکسته
یا زهرا یا زهرا...
فضّه ببین حالِ مُضطرم را
دشمن شکسته بال و پرم را، رکنِ حرم را
خصمِ ربّ صَمد
از جفا میزد
با ضربِ لگد
آه، آه و واویلا...
#فاطمیه_۱۴۰۳
#حاج_امیر_عباسی ✍
......................
.
#بستر_بیماری
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ بستر
ای بستری یار من یا زهرا
تنها طرفدار من یا زهرا، زهرا یا زهرا
ای در بین بستر
دلخون و مُضطر
لاله ی پرپر
یا زهرا یا زهرا...
ای بر روی خاک غم نشسته
خواندی نماز خود را نشسته، پهلو شکسته
دل پر ماتمِ تو
می کُشَد مرا
آخر غمِ تو
یا زهرا یا زهرا...
#فاطمیه
#حاج_امیر_عباسی
....................
..
#اذان_بلال
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با جناب #بلال حبشی
بر مأذنه کن مرثیه خوانی
مؤذّنِ ما بگو اذانی، بگو اذانی
آه دل بی شکیب است
بگو به عالَم
علی غریب است
آه آه و واویلا...
بگو رَهَم شد در کوچه بسته
پهلوی من با لگد شکسته، دلخون و خسته
این غم بی طبیب است
بگو به عالَم
علی غریب است
آه آه و واویلا...
#فاطمیه
#حاج_امیر_عباسی ✍
..................
.
#نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
#بیت_الاحزان/ #قبرستان_احد
با قامت خم، با چشم گریان
مرثیه خوانم در بیت الاحزان، زار و پریشان
وا مصیبت از این
ظُلمِ تَحمیلی
آتش و سیلی
آه آه و واویلا...
شد بیت الاحزان ویران زِ کینه
رَوَم اُحد هر روز از مدینه، با سوز سینه
گویم ای عمو جان
زهرای تو شد
قامتش کمان
آه آه و واویلا...
....................
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
#زبانحال_مولا #شب_شهادت_حضرت_زهرا
علی به آه و شور و نوایی
شب شهادت دارد نوایی، دارد نوایی
ای احمد خِصالم
جان پیغمبر
بِنما حلالم
آه آه واویلا...
ساقه شکسته، ای یاسِ نیلی
بخاطر من خوردی تو سیلی، خوردی تو سیلی
آه، می رَوی چه زود
با قدّ خم و
با روی کبود
آه آه و واویلا...
.........................
.
#نوحه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#روز_شهادت_حضرت_زهرا
روز شهادت دارم به لب آه
سَرَت سلامت، یا حُجّةَ الله، بقیة الله
ای فرزند حیدر
شدی عزادار
از غم مادر
آه آه و واویلا...
شد مادر تو نقش زمین و
علیِ مظلوم خانه نشین و، خانه نشین
کینه ی تحمیلی
تازیانه و غلاف و سیلی
آه آه و واویلا...
#فاطمیه_۱۴۰۳
..............
نوحه
#شام_غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها/ #زبانحال_مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
شامِ غریبان رِزقم بُکا شد
دل غصه دارِ خیرالنساء شد، خیرالنساء شد
ای ماهِ یگانه
غسل و تشییعت
شده شبانه
یا فاطمه جانم...
ای نور چَشمم طاقت ندارم
لحد به روی جسمت گذارم، جان می سپارم
ای نور سُجودم
بود و نبودم
یاس کبودم
یا فاطمه جانم...
#فاطمیه_۱۴۰۳
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#حاج_امیر_عباسی
👇
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#عیادت
#اذان_بلال
#عبدالحسین_میرزایی✍
بس کن #بلال جان پیمبر اذان نگو
از حال رفت فاطمه دیگر اذان نگو
بس کن بلال مادرم از دست میرود
نام پدر دوباره اگر از تو بشنود
بس کن بلال خاک عزا بر سرم مکن
پایین بیا زماذنه بیمادرم مکن
ترسم که جان رود زتن مادرم بلال
زود است خانه دار شود خواهرم بلال
حیدر حریف گریه زهرا نمیشود
اینها برای فاطمه بابا نمیشود
حالا که روی ماذنه هستی ،بیا بلال
بهر شفای مادرما کن دعا بلال
دست دعا بگیر سوی آسمان بلال
امنیجیب بهر شفایش بخوان بلال
شاید خدا دعای تو را مستجاب کرد
رحمی به حال ما و دل بوتراب کرد
بس کن بلال مادر ما داغدیده است
روز خوشی زبعد پیمبر ندیده است
جدم که بود مادر ما احترام داشت
این خانه نیز حرمت بیتالحرام داشت
یادش به خیر اذان تو را تا که میشنید
قبل از نماز بر در این خانه میرسید
جدم که رفت فاطمه بیاحترام شد
در پشت دربخانه او ازدحام شد
وقتی شرار کین زسرایش بلند شد
زهرا صدای یاابتایش بلند شد
بابا ببین که شعله به کاشانه ام زدند
بابا ببین لگد به در خانه ام زدند
بابا ببین که پهلوی زهرای تو شکست
ضرب غلاف بازوی زهرای تو شکست
بابا ببین به گفته تو پشت پا زدند
سیلی به روی فاطمهات بیهوا زدند
دختر دلش زنام پدر زیر و رو شود
ای وای اگر که با سر او رو به رو شود
زهرا شنید نام پدر را زتاب رفت
کی باسر بریده به بزم شراب رفت
زهرا غم اسیری و رنج سفر ندید
طشت طلا و رأس جدای پدر ندید
زهرا ندید راس پدر در برابرش
چوب جفا خورد به لبهای اطهرش
#فاطمیه
.