eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️یا آل بیت رسول الله (ص) دستمان به دامانتان... ما را رها نکنید!❤️ با اهل‌بیت ، روی سیاهم سپید شد با اهل‌بیت ، شامِ گُنَه ، روز عید شد با اهل‌بیت ، کوره‌ی دل ، شعله‌دار گشت با اهل‌بیت ، فصل زمستان ، بهار گشت با اهل‌بیت ، صبر ، تجسّم گرفت و بس با اهل‌بیت ، عقل شد آزاد از قفس با اهل‌بیت ، جان ز حقیقت ، وضو گرفت با اهل‌بیت ، دیده‌ی تر ، آبرو گرفت با اهل‌بیت ، مکتب اسلام ، زنده ماند با اهل‌بیت ، محض خدا چند بنده ماند چشمم مدام هست فقط سوی اهل‌بیت مدهوش گشته ام ز گُلِ روی اهل‌بیت بی اهل‌بیت ،خیمه‌ی خلقت به پا نبود بی اهل‌بیت ، هیچ کسی هیچ جا نبود بی اهل‌بیت ، سفره‌ی خلقت ، نمک نداشت بی اهل‌بیت ، فرش فَلَک ، یک مَلَک نداشت بی اهل‌بیت ، قبله‌ی دل بی‌نشانه بود بی اهل‌بیت ، دوستی ، بی‌بهانه بود بی اهل‌بیت ، تا به خدا کَس نمی رسید بی اهل‌بیت ، حرف خدا کَس نمی شنید بی اهل‌بیت ، آدمی از پست ، پست‌تر بی اهل‌بیت ، شاخه‌ی ایجاد ، بی‌ثمر قلبم مدام می تپد از سوی اهل‌بیت سرگشته‌ام ز سلسله‌ی موی اهل‌بیت از اهل‌بیت ، پُر شده افلاک تا زمین در اهل‌بیت ، گشته عیان ، جزء جزءِ دین از اهل‌بیت ، هیچ کَسی ناب‌تر نشد جز اهل‌بیت ، هیچ کَسی تاجِ سر نشد جز اهل‌بیت ، هرچه و هر کَس ، ملاک نیست جز اهل‌بیت ، هیچ کَسی نورِ پاک نیست بر اهل‌بیت ، دست توسّل زنیم و بس جز اهل‌بیت ، نیست هوایی به هر نفس از اهل‌بیت ، رسمِ خدایی شدن بگیر یا اهل‌بیت را شو گرفتار یا بمیر از اهل‌بیت ، یک سرِ سوزن جدا مباش جز اهل‌بیت ، هیچ کسی را گدا مباش شادم که سرسپردم وحلقه به گوشی‌ام رویم سپید گشته به پرچم به دوشی‌ام .
📚📚📚 📕 🌻 ع 📗 جوانمردی 📘 شقیق بلخی که از صوفیان و اهل تکمیل نفس بود ، روزی به حضور امام جعفر صادق ( ع ) آمد و پرسید : « جوانمردی چیست ؟ » 🌼🌸 🌺🌸 امام صادق ( ع ) به او فرمود : « شما دربارۀ جوانمردی چه میگوئید ؟ 🍁🍃 🌾💐 او گفت : « اگر خدا به ما عطا کند ، شکر میکنیم و اگر عطا نکند ، صبر میکنیم 🌷 💫✨ امام ( ع ) فرمود : « در مدینه سگها نیز چنین هستند ✨ ☘ شقیق گفت : « پس جوانمردی در چیست ؟ » 🍀 🌷 امام ( ع ) فرمود : « اگر خدا به ما عطا کند ، ایثار میکنیم و از آن به مستمندان میدهیم و اگر عطا نکند شکر میکنیم . » 💐🌾🍃 ╔═ 🌾 ☀️════⚘ 🌸═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🌺⚘════ 💝✨ ═╝
📚📚 ع 🌺 مُفضّل بن عمر یکی از اصحاب امام صادق ( ع ) و نگارندۀ کتاب بسیار ارزندۀ توحید مفضل میگوید : 🌈 « روزی در مسجد حضرت رسول ( ص ) در مدینه ، ابن ابی العوجاء یکی از سخنوران دوران امام صادق ( ع ) را دیدم که با یارانش نشسته و به گفتن سخنان کفر آمیز مشغول است . از شنیدن حرف هایش طاقت نیاوردم و بر او فریادی زدم که ای دشمن خدا ، در دین خدا الحاد ورزیدی و خدا را منکر شدی ... 🌈☀️ 🌻🌺 ابن ابی العوجاء ناراحت و شگفت زده جواب داد : ای مرد اگر از اهل کلام و بحث و مناظره ای بیا بنشین تا با هم گفتگو کنیم . هرگاه استدلال تو قوی تر بود ، ما تابع تو میشویم ولی اگر اهل علم نیستی حرفی نداریم . اگر از اصحاب جعفر بن محمد ع هستی در این صورت آن حضرت با ما اینطور سخن نمیگوید و مانند تو بر سر ما داد نمیکشد . راستی که امام صادق ( ع ) از این کلمات بیش از آنچه تو شنیدی از ما شنیده است ولی هرگز بر سر ما داد نزده است و زبان ما را با پرخاش نبسته است . همانا او مردی است بردبار و با وقار و دانا و استوار که از جای خود به در نمیرود و حوصله اش سر نمیرود و پا از جادۀ مدارا بیرون نمیگذارد . خود را به غضب سبک نمیکند ، حرف های ما را میشنود و به تمام دلیل های ما گوش میدهد تا اینکه هر چه میدانیم بگوئیم و هر دلیلی که داریم بیاوریم ، بطوری که خیال میکنیم بر او غلبه کرده ایم . آن وقت شروع به سخن میکند و با سخنان منطقی و محکم ، دلائل ما را باطل میکند و ما را از جواب دادن عاجز میکند . پس اگر تو از پیروان آن جنابی ، با مردم مانند او رفتار کن وگرنه تنها با صدای بلند هیچ مشکلی حل نمیشود . » 💐🌸🌾🌺 ╔═ 🌾 ☀️════⚘ 🌸═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🌺⚘════ 💝✨ ═╝
✡✡✡ ع 🔺 نقش یهود در شهادت حضرت فاطمه (س) 📝 شهادت بی بی دو عالم فاطمه زهرا ع همچون شهادت پدرشان در غربت و مظلومیت نقل میشود و این حقیقت تلخی است که بر مظلومیت حضرت صدیقه طاهره س افزوده است.  از آنجا که برخی تصورات ما نسبت به شهادت آن بانوی بزرگوار از نظر عقلانی غیر قابل باور است موجب گردیده است که وهابیان کثیف سعی در کتمان شهادت آن بانوی بزرگ اسلام کرده ، از اساس این مصیبت بزرگ را زیر سؤال ببرند و با تأسف باید گفت که برخی از شیعیان کم اطلاع نیز با گرفتن ژست روشنفکری شهادت آن حضرت را مورد تردید قرار داده و بعضاً از واژه‌هایی مانند رحلت، ارتحال، وفات و… استفاده می‌کنند که در عرفِ عام فارسی‌ زبانان از این واژه‌ها ، مردن به مرگ طبیعی برداشت می‌شود! 🔹 بعد از شهادت پیامبر خدا ص تمام تلاش مزدوران یهودی که در لباس اسلام در میان مسلمین نفوذ کرده بودند، بر این هدف معطوف شده بود که با ایجاد جنگ داخلی و کاهش توان نظامی امت اسلام زمینه را برای هجوم سراسری متحد بزرگ قوم بنی‌اسرائیل (امپراطوری روم) فراهم کنند. در این میان همگان تلاش می‌کردند تا امیرالمؤمنین ع را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند. به همین دلیل با انجام اقدامات کثیفی همچون تعیین خلیفه به‌صورت خودسرانه، غصب فدک و… سعی در برانگیختن خشم امیرالمؤمنین ع نموده و ایشان را به جنگ داخلی وادارند. اما آن زمان که متانت و وقار امیرالمؤمنین ع را دیدند بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان فتنه داخلی را ایجاد نموده و جنگ مسلحانه به راه بیندازند. بر همین اساس اتفاقات هولناکی همچون کوبیدن در خانه امیرالمؤمنین ع به پهلوی مبارک حضرت زهرا ع ، زدن سیلی به صورت حضرت و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر رخ داد. 🔺 تصور نادرستی که در ذهن بسیاری نقش بسته این است که این‌گونه اتفاقات به آن دلیل رخ داده است که حضرت زهرا ع در این جریانات مداخله نمودند و هرکس دیگری به‌جای ایشان می‌بود هم همین اتفاق برایش می‌افتاد. به‌عنوان مثال آن هنگام که برای گرفتنِ بیعت اجباری از امیرالمؤمنین ع به بیت عصمت هجوم آوردند حضرت زهرا ع برای دفاع از ولایت در اثر ضربه‌ در مضروب شدند. اگر دقت نكنیم ظاهر این قضیه نشان می‌دهد که اگر کس دیگری مانند کنیز حضرت زهرا ع نیز پشت در می‌بود هم مصدوم می‌شد و این حادثه اتفاق بوده نه عمد. در حالی‌که حق‍یقت چنین نیست. شاید خیلی از ما تصور می‌کنیم این‌گونه اتفاقات به‌صورت تصادفی بوده و دشمن به هدف گرفتن بیعت حضرت زهرا ع را مضروب نموده و ایشان را به شهادت رسانده ‌اند! در حالی‌که اگر حضرت زهرا س به شهادت نمی‌رسیدند، نقشه های یهودی سقیفه نقش بر آب می‌شد . بنابراین دشمن تصمیمی جدّی برای از میان بردن صدیقه کبری ع داشت و در حقیقت ترور حضرت زهرا ع ، خود یک هدف مهم برای دشمن بود. 🔺 خطر حضور حضرت زهرا ع در مدینه برای حکومت آن‌قدر جدّی بود که زنان مدینه با شنیدن گریه‌های فاطمه زهرا س به تصور اینکه ایشان هنوز داغدارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت می‌رسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول مینمود. خلیفه اول فردی ظاهر الصلاح ، خوش بیان و از نظر سِنّی جا افتاده بود و هیچ ‌کس این اجازه را به خود نمی‌داد که در مورد خلیفه اول تصور منفی داشته باشد. برای افشای چهره‌ واقعی ابوبکر آن‌هم در شرایطی که امیرالمؤمنین ع برای جلوگیری از جنگ داخلی ناچار به سکوت هستند، هیچ‌کس جز حضرت زهرا ع نمی‌توانست اقدامی کند. @emame3vom ✨ حضور آن بانوی بزرگوار در میان مردم مدینه آن‌قدر خطرناک بود که به بهانه‌های واهی امیرالمؤمنین ع را تحت فشار قرار دادند تا حضرت زهرا ع را به بیرون از مدینه منتقل کنند تا صدای گریه‌ مظلومه‌ تاریخ را هیچ‌ کس نشنود و راه روشنگری بر ایشان بسته شود. اما این ترفندها به نتیجه نرسید و حضرت زهرا ع اقدامات روشنگرانه خود را از سنگر بیت الاحزان نیز ادامه دادند. 🖤
. مناسب شروع مجالس همهء " بسم الله الرحمن الرحیم " من نگویم از شمایم لیک عمری با شمایم سائلی بودم شما دادید جا در این سرایم در میان آشنایان بوده ام نا آشنایی کرده احسان شما باآشنایان آشنایم بردراین خانه ازلطف شمادارم سمتها کاسه لیسم خاکبوسم سائلم عبدم گدایم روز اول عاشقم کردید ودل بردید از من با عنایات خدا تا روز آخر با شمایم دل به دنبال شما و من به دنبال دل هستم خانه بر دوش شما گشتم نمیدانم کجایم در مقام گوشه گیری کرده ام سیر جهان را گه مدینه گه نجف گه سامره گه کربلایم گاه بر دور سر مهدی زند پر مرغ روحم گاه مجنون خیال آن جمال نازنینم «میثم» آلوده دامانم که از لطف و کرامت مهر آل الله را کردند از اول عطایم .
. جرعه‌نوش برگ‌برگِ مُنتَهَی الْآمال شو خویش را بشکن در این درگاه، قامت‌دال شو خواستار رفعتی، مرد تواضع باش و صبر محضر آل پیمبر، کمتر از مثقال شو جامعه خواندی؟ فرازِ " رَأْیُکُمْ عِلْمٌ وَ حِلْم " عبد فرمان ائمّه باش و اینجا لال شو هر کسی در هر لباسی حرف حق را زد بگیر تابع فرموده‌ی " اُنظُر اِلی ما قال " شو قبل از آنی که به زیر خاک ها دفنت کنند زیر پای گریه‌کُن های حسینی چال شو نه فقط در لحظه‌ی تحویل سال نو، مُدام... پایبند آرزوی اَحسَنُ الْاَحوال شو رفت قبل و بعد هم زاییده ی الآن توست سرخوش از شُرب مدامِ اِغتنام حال شو ظرف خود را پر مکن جز اعتقادات صحیح به همان علّت که گشتی خَلق، استعمال شو ریسمان چادرِ زهرای اطهر را بگیر در پناه آستانِ خالی از اشکال شو قدر وُسع خویش در بيتُ الْغَديرِ دين بکوش در جهان، پرچم به دوش آیه‌ی اِکمال شو با جِدال اَحسَنِ خود با عدو پیکار کن خار چشم کافرین و لشکر دجّال شو مستقیماً بر دل ابلیس، زن تیر خلاص تیر شو از چلّه‌ی عهد و فرج، ارسال شو ذکر " اَللهم عجّل... " را مینداز از لبت مُبتَهِج از اشتغال اَفضَلُ الْاَعمال شو عاقبت،محکوم مرگی هرکه خواهی باش،پس تا نَمُردی خادم کوی علیّ و آل شو ۱۲ آبان ۱۴۰۰ .
. هرچه هست، درِ خانهء اهلبیت است ، کسی دست خالی برنمیگردد السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ اگر در این خانه بیایی: " گمشده " می‌آیی، اینجا سرپناهت می‌کنند " بی‌رمق " می‌آیی، اینها تکیه‌گاهت می‌کنند جز درِ اين خانه را يك بار هم حتّى نكوب اهلِ هر خانه، جز اینجا روسیاهت می‌کنند تا نَفَس در سینه داری خویش را اینجا کِشان هر که باشی اهل خانه، رو به راهت می‌کنند كاه باشى پشتِ این درگاه، کوهت می‌کنند کوه باشی بر درِ اين خانه، کاهت می‌کنند مادرِ اين خانواده، مادریّ اَت مى‌کند مادرت را اهلِ خانه، با وجاهت می‌کنند غم مخور هر قدر هم که خُرد باشی اهل‌بیت... می‌شناسندت در این درگه، نگاهت می‌کنند مستكين می‌آیی و بیچاره و بی‌آبرو وقت رفتن از درِ اين خانه، شاهت می‌کنند یک قدم بردار، صد لطف و کرم را بنگری شام باشی این خدا رویان، پگاهت می‌کنند اوج می‌گیری، خودت را وقفِ اين انوار كن با نگاهی، خالی از هر اشتباهت می‌کنند صبحگاهان، اربعینِ عهد را بر پا کنی... وعده‌ دادند آخر از خیلِ سپاهت می‌کنند هر چه هم پرونده‌ات سنگین بُوَد روز جزا... گر بخواهند این شفیعان، بی‌گناهت می‌کنند مرثیه خوان را مدد کن با سرشکِ خالصت روضه‌ها روشن‌تر از انوار ماهت می‌کنند گر پذیرند اهلِ اين خانه، تو را بر نوکری... صاحب بالاترین میزانِ جاهت مى‌کنند بی‌خودی جایی به جز اینجا مکن خود را حرام غیر این در، هر کجا باشی تباهت می‌کنند پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰ .
. عالم فدایِ نام دل آرای اهل بیت، شد اعتبار ما ز تولای اهل بیت، ولله ِکس نیامده همتای اهل بیت، ما را غنی نموده کرمهای اهل بیت، یعنی که هستِ مابود ازهستِ اهل بیت، مجنون شدیم و از نمکِ دست اهل بیت، فاخرکسی که ازگل اینان سرشته شد، مجذوب ِعشق ِناب ِمدیران رشته شد، اشرف لقب گرفته امیر فرشته شد، بر قلب رهروان ولااین نوشته شد، یارب مرا به حرمت خوبان رها نکن، یک دم مرا ز آلِ محمّد جدا نکن، عاشق کسی بودکه زاهل اراده است، بر آستان شیر خدا سرنهاده است، درهردلی محبت و مهری فتاده است، ماعشقمان غلامی این خانواده است، این شد سبب که ما شرفِ خلق داوریم، تحت لوای حضرت زهرای اطهریم، داده صفا به عالم امکان صفایشان، حق آفریده کون و مکان را برایشان، چون کیمیا قسم به خدا خاک پایشان، حاتم نمونه‌ای بُود از یک گدایشان، این چشمه ای ازین یم بی منتها بود، غافل!! کسی بُود که ز اینان جدا بود، اهل سخاوت اند و کرم کارشان بُود، آری همیشه حضرت حق یارشان بود، رشک بشر به میثم تمارشان بود، فخر زمانه سائل دربارشان بود، شکرخدا که مستیم ازجام وباده شد، نامم گدای درگه این خانواده شد، باید زفضلشان همه دم گفتگو شود، شرح مقام و منصبشان موبه مو شود، دنیا اگر اراده کنند زیر و رو شود، هرکس غلامشان شده با آبرو شود، ما را چه میشود زکرم مبتلا کنند، خدمتگذار صحن و سرای ولا کنند، این از ازل همیشه شده اعتبار ما، ذکر و شعار هردم ایل و تبار ما، ما نوکریم و این سبب افتخار ما، دست نبی و شاه نجف سایه سار ما، تاکِردگار حضرتِ مولا خدا بود، بی شک علی امیر و علی ناخدا بود، از خیرشان تمامی عالم بقا گرفت، هر ذره از محبت اینان بها گرفت، باید که نام اعظمشان را طلا گرفت، زانو زد و به رسم ادب کربلا گرفت، گفتم زکربلا، دل من پر بهانه شد، مرغ دلم به جانب گنبد روانه شد، یارب نفس بده که زجانانه دم زنم، دم از مقام طایفه ی محترم زنم، بی وقفه بهر آل عبا من قلم زنم، رنگی زعشق و عاطفه برباورم زنم، یارب مرا تهی ز مرام و وفا نکن، یک لحظه ای مرا تو از اینها جدا نکن شاعر: .
. ((السلام علیک یااهل بیت النبوه)) بیا و مستی خود، پای جام کوثر کن به عشق آل نبی عمر خویش را سرکن به صبح روز قیامت شفیع خود دریاب نجات اگر طلبی، اقتدا به حیدرکن به یاد رنج و مصیبات آل الله دل رمیده خود پر ز سوز و آذر کن ز جام دیده فشان می ز پی بنال ایدل هماره ناله به یاد شهید بی سر کن تو ای شکسته دل از رنجهای کرب و بلا دلت فسرده به یاد گلان پرپر کن اگر که طالب آبی لبان خشکت شد دمی تو یاد لبان علی اصغر کن به هرکجاکه سخن ازشراب وساقی بود بسوز و یاد علمدار آب آور کن گذارت ار به گلستان لاله ها افتاد دمی تو گریه به یاد علی اکبر کن ز نام اهل حرم هر کجا که بشنیدی تو یاد غارت گوشواره ها و معجر کن ✍ .
. السّلامُ عَلَیکُم یا اَهل‌َبَیتِ النّبوّه می‌‌شود من در قطارِ نوکری بر این تبار... تا به آخر، تا قیامت، تا ابد... باشم سوار؟ آمدم دنیا ندارم هم کَس و هم کار، من کَس ندارم جز ائمّه، جز گدایی، هیچ کار آن به آن، رزقِ وجودم می‌رسد از بَرْکتِ... اينكه محبوبند اهل البیت بر پروردگار روحِ من را ساختند از خاک زیر پایشان در محبّت، در ارادت، نیستم با اختیار دِعبل و مُقبل کجا این عبد ناقابل، کجا‌؟ می‌خورم غبطه به توفیق جناب شهریار شیعه ی اُفتاده دورم از چراغِ راه ها انتظارم هست همره با شمیم اضطرار تا به دامان امام عصر دارم دست، من با وجود عجزها هستم در اوج اقتدار با دعای بر فرج، سیرِ اِلیَ الْحَق می‌کنم هر زمان در اضطرارم آن زمان گیرم قرار با دعای بر فرج، بیدار می‌‌گردم ز خواب با دعای بر فرج، می‌آرم از شیطان، دمار آرزومند ظهورم، " عجّلَ اللهُ الفَرَج " حضرت مهدی بُوَد بر مردمم تنها، بهار هر چه خوبی از امام عصر باشد بی‌گمان بی امام عصر هستم طعمه‌ی زقّوم و نار تا طلوع آفتابِ " يا لَثاراتِ الْحُسَين... " در برِ " بابُ الْفَرَج " بِنْشسته‌ام چَشم‌ْانتظار عهد دارم با غدیر از ابتدای خلقتم از تولّد تا دَم ِ مرگم به اين ميثاق، یار دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ .
. اَلسّلامُ عَلَيكُم يا اَهلَ بَيتِ النّبوّه نیست مرا قصد، وَرای شما خَلق شدم من به هوای شما هر نَفَسم هست برای شما هر چه که دارم به فدای شما جز رهتان سوی جنان نیست رَه «  وَ    لَكُمُ  الْمَوَدَّةُ  الْوَاجِبَه  »۱ هست دلم تشنه‌ و حیرانتان از ازلم بر سرِ پیمانتان جان به کف و گوش به فرمانتان خاطرِ من هست پریشانتان عشقِ شما هست مرا تکیه‌گه «  وَ    لَكُمُ  الْمَوَدَّةُ  الْوَاجِبَه  » شُکرِ خدا دل به شما مبتلاست کوی شما منزل و مأوای ماست در کفِ تان پرچم ِ حَمد خداست هر چه به جز خدمتتان برفناست هست زمين، بی رُخِتان، رو سِیَه «  وَ    لَكُمُ  الْمَوَدَّةُ  الْوَاجِبَه  » قلبِ زمان است گرفتارتان چشم ِ زمین، تشنه‌ی دیدارتان هر چه که مدح است سزاوارتان حضرت مهدیست علمدارتان بر دلِ ما بهر ظهورش، وَلَه «  وَ    لَكُمُ  الْمَوَدَّةُ  الْوَاجِبَه  » ۱: از فرازهای زیارت جامعه‌ی کبیره پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ .
. السّلام علیكَ یا امیرَالمؤمِنین " محبّت‌نامه " امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... وجودِ کبریا باشد هوادارش یقین دارم که هرکس خادمش باشد... به طوفان بلا باشد خدا یارش امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... بُوَد محبوبِ قلب پاك پیغمبر فداییّ ِ رهش صدّیقه ی کُبراست بُوَد بیتش حسین و مجتبی پرور امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... نباشد لکّه ی عصیان به دامانش گواه عصمتش اوراقِ تاریخ و... گرفته سبقت از اسلام، ایمانش امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... شنیدم هیچ مسکین را نِمیرانده و حتّی در نمازِ با حضورش هم... گرفته دست از محتاجِ درمانده امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... به دستِ او بُوَد توحید را پرچم عدو هم معترف بر فضل او شد که... فقط مولود کعبه اوست در عالَم امیرالمومنین را دوست دارم چون به این مضمون، کلام مصطفی باشد که دارم خوف، اگر گویم مقامش را همه گویند: این آقا خدا باشد امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... شنیدم کیمیاگر هست چشمانش برای جلبِ یک لحظه، نگاه او... تمام زندگانیّ اَم به قربانش امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... کمک کرده به من، این دوستی با او همیشه در مسيرِ پرتگاهِ نَفْس گرفته با محبت، دستِ من را او امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... فقط با نام ِ او آرام می گیرم دَمی اُفتم بُرون از عالَم ِ مِهرش در آن یک دم ز درد هجر می‌میرم امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... ز کویش دستِ خالی بر نمی گردم همیشه وقتِ عرض حاجتم پیشش... فرو ریزد ز هم کوهِ غم و دردم امیرالمومنین را دوست دارم چون... که " وا شَوقاه... " سَر داده ز شوقِ ما به شوق شیعیانِ دوره ی غیبت... به روی منبرش، فرمود: " وا شَوقا... " امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... می آید لحظه های احتضارِ من دقیقاً چون مرامش در همین دنیا... به قبر و حشر، هم او هست یار من امیرالمؤمنین را دوست دارم چون... شنیدم می کند رجعت به این دنیا " دعای بر فرج " را دوست دارم چون فرج باشد کلید رجعت ِ مولا دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ .
. قسمتی از شعر یعنی ردیف و وزن و خیال شعر یعنی پلی برای وصال شعر یعنی توازنی پر شور قالبی از صفا و صدق و شعور شعر خوب است پر بها باشد مدحت آل مصطفی باشد شعر اگر شعر اهل بیت شود شاعرش دعبل و کمیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود تیر غیب است و اِذْرَمَیْت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت در بیت شاه بیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت آن در بهشت بیت شود شعر اگر بی علی بیان بشود حیف وقتی که صرف آن بشود مادری با وجاهت خورشید زهره ای با نجابت خورشید آمد از کوچه ی عفاف و حیا در حریم قداست خورشید دامن کعبه را گرفته و گفت: شده وقت ولادت خورشید تا درخشید و در میان آمد نام خورشید و صحبت خورشید کعبه لرزید و دست و پا گم کرد از شکوه و جلالت خورشید و قدم زد به خانه ی معبود مادری با صلابت خورشید جبرئیل از بهشت آمد و گفت: خیر مقدم به حضرت خورشید بی خبر بود آسمان حتی چند روزی ز حالت خورشید تا سه روز آفتاب در دل داشت آرزوی زیارت خورشید عاقبت لب گشود کعبه و گفت: ماجرای ولادت خورشید از حرم آمد آفتاب به دست مادر راست قامت خورشید سجده می کرد حق تعالی را دیده می شد عبادت خورشید قبله را سوی کعبه آورده است این سه روزه اقامت خورشید اَفْلَحَ المُؤمِنون قرائت کرد سال ها قبل بعثت خورشید یار و سردار و جان احمد اوست وصی برحق محمد اوست "سرّ مستور" جلوه گر شده است "رِقّ منشور" جلوه گر شده است دُرّ توحید از صدف آمد کاشف سرّ "لوکشف" آمد نور چشم و دل ابوطالب همه ی حاصل ابوطالب زاده ی بی نظیر بنت اسد پسر شیر و شیر بنت اسد اولین قاری کتاب الله باب علم نبی و باب الله مادر دهر اعتراف کند مثل او لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد هرکس یاعلی مدد خوانده قل هو الله را احد خوانده نام حیدر به سینه حک باشد گفت احمد علی محک باشد با ولای امامتی معصوم راه ازچاه میشود معلوم اسم اعظم دم شبانه ی اوست برخیا ریزه خوار خانه ی اوست آن که معنا کند دلیری را نچشیده است طعم سیری را با نبی سعی در صفا کرده جان خود نذر مصطفی کرده ذوالفقار است ابروی اخمش جان به قربان آن نود زخمش آن زمانیکه حضرت معبود وَ اَلَسْتُ بِرَبِّکُم فرمود همگی یک صدا بلی گفتیم صده و ده بار یاعلی گفتیم آرزویم بُوَد وصال علی نرود از سرم خیال علی کعبه و مروه و صفا و مقام در طواف اند طوف خال علی حق به معراج بُرد احمد را تا نشانش دهد کمال علی اسد الله کارزار علی است شیر بنت اسد حلال علی همدم آفتاب و همسر ماه وه از این بخت و خوش به حال علی بده آقا جواب سائل را که شده بر شما حواله علی فاٰزَ کلبٌ لِحُبِّ کَهفیین کیف اَشْقي لِحُبِّ آل علی یاعلی ای امیر دوران ها ای سرافرازی مسلمان ها در جهان کیست یاعلی جزتو لایق "لٰافَتیٰ" و "مَن کُنتُ" من اسیر تهجدت شده ام عبد ایّاکَ نَعبُد ت شده ام یاعلی من گدای دیرینم من یتیم و اسیر و مسکینم من کجا مدحت امیر نفوس که "علیٌ بِذاتِه مَمسوس" امر شد "قُم" فقط علی برخواست در تکلم فقط علی برخواست سر دست نبی به خمّ غدیر با تبسم فقط علی برخواست از دل ظلمت جهالت ها مثل اَنجُم فقط علی برخواست بار اول فقط علی برخواست بار دوم فقط علی برخواست باز هم گفت مصطفی اما بار سوم فقط علی برخواست مثل شیری که زخمی جنگ است پر تلاطم فقط علی برخواست رجزی راکه عبدِوَد میخواند به تهاجم فقط علی برخواست تا که خوابید گرد و خاک نبَرد آی مردم! فقط علی برخواست دَم شمشیر را به خون می سُفت سُمِّیَت اُمِّ حِیْدَرَه می گفت (برای رعایت وزن کلمه "اُمّی" در مصرع آخر شعر "اُمِّ" به کسر خوانده می شود) .
. بسم الله الرحمن الرحیم من شنیدم که شما فصل بهاری آقا به دل خسته ی ما صبر و قراری آقا عمر امسال گذشت و خبری از تو نشد هوس آمدن این جمعه نداری آقا؟ در هیاهوی شب عید، تو را گم کردیم غافل از اینکه شما اصل بهاری آقا وقتی سال جدید و عید در راه هست ما چند ماه قبل برنامه ریزی میکنیم برای خرید لباس،شیرینی،میوه،آجیل و... و چه صف هایی طولانی که ساعت ها می ایستیم. خانه تکانی میکنیم و تمیزکاری انجام میدهیم سوال)برای امام زمان چقدر انتظار کشیده ایم؟ چقدر خودمان را آماده کردیم برای آمدن امام زمان؟ اگر یک گوسفند یا مرغ یا خروسمان گم شود تا کجا می رویم دنبالش می گردیم و از چند نفر و چند خانه سراغش را میگیریم؟ چقدر دنبال امام زمان گشتیم و از چند نفر سراغش را گرفتیم؟ مرحوم علامه سیدمحمدحسن میرجهانی طباطبایی : درخواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیدم خدمت ایشان عرض کردم: احوال شما چطور است؟ بانوی دو جهان در جواب شعری [ در بیان حال خود و فرزندش امام زمان (عج) ] فرمودند: دلی شکسته تر از من، در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من شکسته تر است دل امام زمان از چه شکسته است؟ مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی تشرفاتی به طور مکرر به محضر مقدس حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه) داشته اند و این تشرف در مسجد مقدس جمکران اتفاق افتاده است: در حیاط مسجد مقدس جمکران مشغول دعا و مناجات و توسل به محضر حضرت بقیه الله (روحی فداه) بودم که ناگهان سیدی با عظمت را دیدم با خود گفتم این سید از راه رسیده و شاید تشنه باشد به طرف او رفتم و لیوان آبی که در دستم بود به ایشان دادم . . . وقتی لیوان را به ایشان دادم از او خواستم برای فرج امام زمان (ع) دعا بفرمانید. ایشان پس از نوشیدن آب لیوان را به من پس داده و فرمودند: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند دعا میکنند و فرج ما می رسد. تا این را فرمودند من نگاه کردم دیدم آن حضرت در کنار ما نیستند و هر چه به اطراف نگاه کردم اثری از ایشان ندیدم که ناگاه متوجه شدم امام زمان (ارواحنا فداه) را ملاقات نموده ام. این که جشن بگیریم و شادی کنیم این ارزش قائل شدن برای امام زمان نیست بلکه این قلب ما برای او بتپد،ما چقدر حاضریم به خاطر رضایت امام زمان کار کنیم؟ و الله به این مسلمانی خیلی از کارهای ما ضد اسلام هست. از رفتار و اخلاق و کار و کاسبی و مجلس گرفتن و... والله خیلی مشکل داریم و حاضر نیستیم اصلاح کنیم و زیر بار حق نمی رویم این است که دل امام زمان را خون کرده است پسر فاطمه شرمنده اگر میبینی کوچه آماده شده تا برسی دلها نه 🔹 نقل می‌کنند که وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌های رند را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند أمّا شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شأن من نیست که اینان را ناامید برگردانم! 🌹یا صاحب الزمان! مدت‌هاست در بساط شما خودمان را خاک‌مالی کرده‌ایم! گاهی در نیمه‌ی شعبان،گاهی جمعه‌ها، گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ایم! می‌دانیم این کارها کار نیست و خودمان می‌دانیم کاری نکرده‌ایم ولی خوب یاد گرفته‌ایم خودمان را خاک مالی کنیم و در صف، منتظر بمانیم تا دستمزد دریافت کنیم. ای پادشاه مُلک وجود! این دست‌های نیازمند، این چشم‌های منتظر، این نگاه‌های پرتوقع، گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه! از همان نگاه‌های لطف آمیز که به کارکرده‌های با إخلاص‌تان روامیدارید! از جنس آن نگاه هایی که جد بزرگوارتان به حر و رهبر کردند ای پسر فاطمه ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ .
. یا حبیبَ من لا حبیبَ له... یا الإمامُ الصّادقُ(علیه‌السّلام):" مامِن‌مؤمنٍ‌یحضُرُهُ‌المَوتُ إلّارأی‌محمّداََوعلیّاََ(صلوات‌الله‌علیهما)حیثُ‌تَقَرُّعَینُهُ، ولامُشرِکِِ‌یموتُ‌إلّارآهُماحیثُ‌یسوؤهُ " (بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۷۴، ح ۸) خدا کند که مرا یک " مُحِب " حساب کنی خدا کند که " مُحبّي! " مرا خطاب کنی یخ ِ وجود ِ مرا پای خویش ، آب کنی تمام ِ ظرف ِ مرا پُر ز حُبّ ِ ناب کنی به سر نیامده تا این دو روزه‌ی کوتاه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " قرار ِ ما دم ِ رفتن ز مُلک ِ دنیایی چه لحظه‌‌‌ای شود آن لحظه‌ی تماشایی من و نگاه به تو ، دفعتاََ ، چه رویایی! " فَمَن یَمُت یَرَنی " گفته‌ایّ و می‌آیی ز راه می‌رسد آن لحظه‌های بس ، ناگاه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " قرار ِ ما سرِ قبر و در آن سرازیری به زیر سنگ و در آن لحظه‌های دلگیری خودت به حالِ مُحبّ‌اَت نمايْ ، تدبیری به " اِسمَعْ ، اِفهم " ِ من ، تو گذار تاثیری ببین که راهیِ خاک است این غلام ِ سیاه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " قرارِ ما شب ِ اوّل ، شبِ سوال و جواب نکیر و منکر ِ من را مگر کنی تو مُجاب تو را به حقّ حسینت به یاری‌اَم بِشِتاب شب ِ فشار ، شب غربت ِ مرا دریاب نمانَد ، آه ، مرا فرصت ِ کشیدنِ آه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " قرارِ ما دم ِ از قبر ، سر بر آوردن ذلیل ، مست ، پُر از حیرت و برهنه‌بدن درون هر که شود بر شهودِ خلق ، عَلَن به داد گر نرسی مفتضح شوم حتماََ تو رستگاریِ من را ز کردگار ، بخواه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " قرار ِ ما سرِ میزان ، سرِ صراط ؛ بلی... اگر چه روسیهم از گناه‌ ِ خویش ، ولی... ز جانبِ تو مرا هست بیمه‌ی ازلی بُوَد به روی جبینم: " هُوَ مُحِبُّ علی " مرا به جز تو نباشد نجات‌بخش و پناه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " هنوز زنده‌اَم و فرصت ِ " محبّت " هست هنوز ، پَهن مرا سفره‌ی " مودّت " هست چه خوب ، عرض ِ ارادت به آل عصمت هست هنوز مُهلت ِ درخواست ِ " شفاعت " هست خدا کند بدهی سوی خویش ، من را راه " به عزّت و شرف ِ لا اله الّا الله " ✍ .
. اَلسَلام ُعلیکم‌یا أَهل بَیت النبوه هر کسی نیست گرفتار شما بیچاره‌ست یا نباشد همه جا یار شما بیچاره‌ست یوسف حُسن شمائید و هرآنکس که نبود بین بازار خریدار شما بیچاره‌ست کهف مائید و امانید و هرآنکس ننشست به زیر سایه‌ی دیوار شما بیچاره‌ست ما همه عمر بدهکار شمائیم فقط هر کسی بود طلبکار شما بیچاره‌ست عکستان بین پیاله دل ما را برده‌است دل نداد آنکه به رخسار شما بیچاره‌ست همه هندسه عشق به دستان شماست فارغ از حیطه پرگار شما بیچاره‌ست جز پِی لطف شما هر که دری را بزند یا که باشد پِی انکار شما بیچاره‌ست مَحَک عمر فقط خدمت دربار شماست هر کسی نیست در انصار شما بیچاره‌ست تابش نور شما روشنی افلاک است آنکه دور است ز انوار شما بیچاره‌ست ✍ .
. علیهم_السلام علیه_السلام چیزی به جز نامَت برای ما سَنَد نیست جز حرفِ عاشق هیچ چیزی مُستند نیست این خانه لُو رفته ست در جمع گدایان اینجا کسى که دستِ خالى میرود نیست بیچاره ای دیدم نشسته در مَسیرت بیچاره جز اینجا که جایی را بلد نیست گیرم بخواهم بِشمُرَم فضلِ على را اندازه یِ فضل و کراماتش عدد نیست وقتى شنیدم مادر شیر است نامش فهمیدم اصلاً فاطمه، بنت أسد نیست در وصفِ ذاتش آیه اى نزدیکتر از این آیه هاى قُل هُوَ اللّهُ أحد نیست این قلبِ من میلِ نجف دارد دوباره راهی برای این دلی که میطَپَد نیست؟ ما تجربه کردیم چندین بار، دیدیم پُشتِ درِ این خانه هم انگار بد نیست این آبروداری که ماها میشناسیم هرچه بلد هست آبروریزی بلد نیست ✍ ................... . تکرار هنرمندانه و معنابخش فرسنگ به فرسنگ؛ علی ماند و علی ای مرگ به نیرنگ، علی ماند و علی در عرصۀ لاف، کوفیان سردارند در معرکۀ جنگ علی ماند و علی *** در شور و شر حجاز، تنهاست علی در نیمه‌شبِ نماز، تنهاست علی ما نیز نمی‌فهمیم اندوهش را با این همه شیعه باز تنهاست علی ✍🏻 .
. یارب نظری به چشم نمناکم کن با اشک و محبت علی پاکم کن در صحن رضا بگیر جان از تن من در صحن حسین بن علی خاکم کن ....... . یارب نظری به چشم نمناکم کن با اشک و محبت علی پاکم کن در کرب و بلا بگیر روح از تن من در گوشه ایوان نجف خاکم کن .
. عمری گدای شام و سحرهای این دریم صاحب مقام خانه ی نوریم و نوکریم دورهمیم دور و بر خانه ی علی ما ریزه خوار سفره ی زهرای اطهریم فطرس کجاست تا که ببیند مقام مان با یک نگاه فاطمه پر در می آوریم ما را به نام حضرت سلمان خریده اند پس دست بوس خادم خدام مادریم یکجا به اذن فاطمه عمار می شویم یکجا ابوتراب بخواهد ابوذریم تبت یدا ابی لهب! ابتر نمی شویم قرآن گواه ماست که تفسیر کوثریم بیعت نمی کنیم اگر بسته دستمان چونکه مرید صبر دو چشمان حیدریم پشت و پناه رهبرمان گرم فاطمه است ما دیده بان سنگر گردان رهبریم من مانده ام که فاطمه، زهراست یا علیست زهرا شهیده ی حرم مرتضا علیست ✍ .