زمزمه مناجات
شب جمعه
حسین جان....
الهی ....
منم من . گنه کار. تویی تو . خطاپوش
رسیدم . گرفتارِ. بگیرم. در آغوش
الهی...
ندیده. گرفتی. همیشه گناهم
به دسته. کریمت. به گریه. نگاهم
الهی...
گناهِ زیادم ضرر زد به سالم
شبیهِ شهیدان به فکر وصالم
الهی ....
به تیرِ محبت دلم را هدف کن
مرا تو فدای امیرِ نجف کن
علی جان ...
تورا جان ِ زهرا تورا جانِ حیدر
بحق ِ حسینت مرانم ازاین در
حسین جان ...
سلام ای کسی که عزیز ِ خدایی
تو آقایِ عالم شهِ کربلایی
حسین جان ...
شب جمعه مادر به قدی خمیده
ببوسد به گریه گلوی بریده
بنی ...
ازاین غم چه خاکی روی سر بریزم
شهید ِ غریبم سرت کو ؟ عزیزم
حسین جان...
به پیش نگاهم به هم خورده مویت
شد آخر بریده بریده گلویت
حسین جان ...
حرم بی اباالفضل ندارد پناهی
ببین مانده زینب میان ِ سپاهی
علمدار...
چه بد با عمودی سرت را شکستند
سرت را به زحمت روی نیزه بستند
علمدار...
زنی با حیاشد اسیر و گرفتار
کشیده مسیر عقیله به بازار
علمدار...
حاج #منصور ارضی
#رمزمه #شام_غریبان #بازار_کوفه
.
.
#مناجات_با_خدا
#استقبال_ماه_رمضان
شباي اشک و مناجات اومده
دوباره دلم به ميقات اومده
اين شبا با اميد عنايت و
کرم مادر سادات اومده
اومده دلم با اشک و التماس
ميون اين دلاي خدا شناس
اگه اينجا خدايي نشه دلم
پس پناهگاه گنه کارا کجاس؟
*ای خدا به مرتضی منو ببخش*
اومدم با کوله باري از گناه
با دلي آلوده و رويي سياه
اومدم تا ميون خوبات يه شب
بنده ی بي پناهو بدي پناه
اومدم بهت بگم خيلي بدم
به تموم دنيا جز تو رو زدم
اما اين دفعه به عشق بندگيت
در خونه ی تو مولا اومدم
اونقده رئوفي و بنده نواز
رد نمي شه پيش تو دست نياز
اومدم تا بچشوني به دلم
لذت عبادت و ذکر و نماز
چشم من گواهِ احوال منه
رو سياهيم، مال اعمال منه
اما پر زدم اگه تا مهمونيت
عشق فاطمه پر و بال منه
بدون معطّلي يادم دادي
آره من بدم ولي يادم دادي
وقتي که سرشتي آب و گلمو
يادته علي علي يادم دادي
گفتي مي خوام هميشه با من باشي
به دور از درد و غم و محن باشي
به کارت گره نمي افته اگه
هميشه تو سايه ی حسن باشي
اگه حرف عشقت اومده وسط
من مي خوام براي تو باشم فقط
دستمو بذار تو دستاي حسين
شبيه شهيدا تا آخر خط
يه نگاش حلال مشکلاتمه
اشک روضه هاش آب حياتمه
دنيا و آخرتم غم ندارم
تا حسين سفينه النجاتمه
منم اون کبوتر امام رضا
که ميام از سفر امام رضا
ايشالا روزي اين شبام بشه
آخرش يک نظر امام رضا
کاش مي شد جامون تو آسمون باشه
گوشه ی محراب جمکرون باشه
کاش مي شد دلاي ما هر نيمه شب
همسفر با صاحب الزمون باشه
يه سحر بريم پيش امام رضا
يه سحر بريم به سمت کربلا
بشه روزيمون بازم سر بذاريم
روي شش گوشه ی ارباب باوفا
يه سحر بريم با اشک و شور و شين
بشينيم ميون بين الحرمين
دور صحن با صفاش طواف کنيم
تا نفس داريم بگيم حسين حسين
راهي شيم با اشک و آه و زمزمه
سمت مرقد امير علقمه
اونجا که شباي جمعه مي پيچه
پاي سرداب بوي ياس فاطمه
اونجا نوکريمونو نشون بديم
دلمونو دست روضه خون بديم
اگه افتاد نگامون به قتلگاه
روي تل زينبيه جون بديم
گوش کن اين همون صداي هلهله س
يا صداي ناله هاي سلسله س
يا صداي قاري از تو قتلگاه
يا صداي بي کسي قافله ست
خوب نيگا کن اينجا خاک کربلاست
سه روزه تني به خاک و خون رهاست
دستاي بسته ی زينبو ببين
هنوزم سر حسين رو نيزه هاست
نمي گم پرستويي آتيش گرفت
خيمه هاي بانويي آتيش گرفت
ديگه از تنور خولي نمي گم
نمي گم که گيسويي آتيش گرفت
داره مي لرزه زمين و آسمون
ديگه طاقت نداره مادرمون
نمي گم از لب غرق خون عشق
نمي گم از بوسه هاي خيزرون
یوسف رحیمی
#ماه_شعبان
#رمزمه
.👇
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_و_مناجات
ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا
صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا
دلم بُوَد به یاد تو، مدینة الرضا رضا
زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا
تو و کرامتت، مرا ز خود مکن جدا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
شهی که خاک طوس از او، آمده محترم توئی
مهی که نور میدهد، بر عرب و عجم توئی
رؤف اهلبیتی و، ولّی ذوالکرم توئی
به مسجدالحرامِ دل، قبله توئی، حرم توئی
صفا و مروه میکند با حرمت صفا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
منم که بین طوطیان، گرم ترانهی توأم
کبوتری شکستهپَر، در آشیانهی توأم
نیازمند گندمی در آستانهی توأم
بالزنان دور و برِ نقاره خانهی توأم
اگر پَرم ز کوی تو، بگو پَرم کجا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
الا الا ثنای تو، ذکر علی الدّوام من
رؤف من، عطوف من، امید من، امام من
لحظه به لحظه دم بدم، بر حرمت سلام من
به غرفههای مرقدت، خورده گره زمام من
در حرمت گرفتهام ذکر رضا رضا رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
ناز کنم به سلطنت، اگر تو را گدا شوم
نه لایقم گدا شوم، گدات را فدا شوم
چه میشود قبول تو بخاطر خدا شوم
نه تو ز من جدا شوی، نه من ز تو جدا شوم
نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
توئی که درد روح را، ز فیض تن دوا کنی
عقده ز کار عالمی، به یک کرشمه وا کنی
کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی
چه میشود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی
ای که به یک اشارهات، سنگ شود طلا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
ولایت تو دین من، نه دین من، که دِین، هم
محبتت فروغ دل، چراغ هر دو عین، هم
عنایت تو بیشتر، ز ظرف عالمین، هم
مقام زائرت فزون، ز زائر حسین، هم
رشک بَرَد به زائرت، زائر کربلا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
خزان شدم که بخشیام ز اشک و خون بهارها
به هر دقیقه عمر خود، کشیدم انتظارها
که در طواف مرقدت، مرا رسد فشارها
کنم دراز دست خود، به عجز و ناله بارها
که پنجهام گره خورَد به غرفهی تو یا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
گلی که شد خزان تو، بهار لاله چید از او
دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید از او
کسی که زائر تو شد، عطا ز تو امید از او
ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او
تو را سزد، تو را سزد، تو را چنین عطا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
مرا به مهر خود ببر، که با ولات زیستم
به تربتت شتافتم، به غربتت گریستم
در آفتاب صحن تو، اگر دمی بایستم
به سایهی بهشت هم نیازمند نیستم
جهنّم است بهر من، بهشتِ بیرضا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
مرا تقرب خداست، ولای تو سبب شده
مدح تو و ثنای تو، دعای روز و شب شده
هر نفسی که میزنم، سلسلةالذهب شده
کبوتر تو از ازل، بهذکر تو ادب شده
زبان من که باز شد، تو را زدم صدا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
توئی توئی که چون خدا، نظر به بنده میکنی
توئی که جان مرده را، دوباره زنده میکنی
تو شام تیره را سحر، ز فیض خنده میکنی
تو نقش شیر پرده را، شیر درنده میکنی
تو مور خسته را دهی، بال و پر هما، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
#استاد_سازگار ✍
#امام_رضا #رمزمه
.