eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید این دو رباعی از استاد را ندیده باشید (به مناسبت ایّام هفته کرامت): رو کن به سوی قبله‌ی دل‌ها در قم باشد حرم عترت طاها در قم ای عاشق قبر فاطمه! تربت او پنهان به مدینه گشت و پیدا در قم 💜💚 در کشور ما بُوَد به تقدیر اله یا حضرت معصومه! رضا مهر و تو ماه گویند تویی شفیعه‌ی روز جزا یا فاطمة! اشفعی لنا عندالله 💚💜 ❤️تعجیل فرج، صلوات💙
. از جفاى همسر بى مهر فرياد اى پدر! كز دل و جانم برآورده است فرياد اى پدر! در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت تا كه مأمون دختر خود را به من داد اى پدر! آن چه با من كرد ام الفضل دون كى مى كند همسرى با همسرش اين گونه بى داد اى پدر؟! يك طرف زهر جفا و يك طرف سوز عطش غنچه ى نشكفته ات را داد بر باد اى پدر! بيشتر از زهر كين از تشنه كامى سوختم سوختم چون صيدى اندر دام صياد اى پدر! بس كه فرياد از عطش كردم كه تاثيرى نداشت شد درون سينه ام خاموش فرياد اى پدر! آخر آمد بر سرِ من محنتى كه بارها چهره ام بوسيدى و كردى از آن ياد اى پدر! روز مرگم شد بيا بر غربت من گريه كن چون كه گفتى ذكر خوابم شام ميلاد اى پدر! در خراسان من به ديدارت شتابان آمدم نك بيا از بهر ديدارم به بغداد اى پدر! گر نمى آيى مرا بر سر من آيم در برت مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر! در جوار تو «مؤيد» از پى عرض سلام قاصد دل را به كوى من فرستاد اى پدر 🔹 🔹 .
تا فلک نجات در یم خون بنشست ارکان هدایت ز غم او بشکست بر نیزه و در تنور و در بزم شراب گرددسرسبط مصطفی دست به دست
ما را به سر کوی تو اعدا نگذارند خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند زینب ز تو ای جان برادر نکند دل اعدا بگذارند اگر یا نگذارند خواهم همه‌ء عمر کنار تو بمانم اما چه توان کرد که اعدا نگذارند ای مَحرم دل تاغم دل گویم ازاین بیش دردا که مرا پیش تو تنها نگذارند شب میرسدوقافله درحال رحیل ست زین بیش دگرپیش تو ما را نگذارند رفتم من وداغ تو و هجر همه‌یاران یک‌لحظه من ِ دل‌شده را وا نگذارند گفتی نکنم گریه به شیون ز فراقت اما چه کنم شورش غم‌ها نگذارند دانی چه کسان یار حسینند"مؤید" آنان‌که به جز در ره او پا نگذارند
توآفتاب منی باچنین جمال حسین مراببخش که خواندم توراهلال،حسین گرفته روی تورا گرچه خون وخاکستر توآفتاب وجودی وبی زوال، حسین سرت به نیزه وقرآن به لب،جلالی نیست به جزجلال خدافوق این جلال،حسین زشورنغمۀ قرآنت ای عزیزدلم زحال رفتم وبازآمدم به حال،حسین دل شکستۀ من با سر بریدۀ تو ز پاره پارۀ دل دارد اتصال، حسین قسم به پیکر پامال تو که نگذارم کنندخون شریف تو پایمال، حسین @emame3vom کنم حرام بر او شهد زندگانی را که اوحرامِ خدارا کند حلال، حسین ز کودکان ز پا اوفتاده گیرم دست اگرکه سیلیِ دشمن دهدمجال حسین به هریکی زصغیران به گریه مینگرم تورا زمن طلبد با زبان حال، حسین زبان حال"مؤید"غلام تو، این ست من وجدایی ازتو بُودمحال، حسین
. صد شکر که ما اهل تولّا هستیم در زمره‌ی دوستان مولا هستیم برشانه‌ی من، هر دو ملک! بنویسید ما دشمن دشمنان زهرا هستیم . ............‌ دهم به بانگ رسا این شعار و مفتخرم: که یار حیدر کرار و دشمن عمرم بدیهی‌ای چوتبرّا، به فرض اگر نظری‌است خموش باش و مرا واگذار با نظرم چه سان شریک شوم در عقیده با قومی  که نیست جز جهتِ قبله، شرکتی دگرم؟! کجای مذهب من با بنی سقیفه یکیست؟! معاد، عدل، امامت، خدا، پیامبرم؟! اگر شباهتِ ظاهر ملاکِ دوستی است سخن صریح بگویم و یا که درگذرم؟ برو رفاقت بوزینه برگزین تا من وجوه مشترکش با بنی‌بشر شمرم مرا معاشرتش جز وبال و نکبت نیست برادری که بود عاقِ مادر و پدرم در آفتابِ قیامت سرم گداخته به که بالِ شب پره‌گان سایه افکنَد به سرم در این معامله‌ام با کسی مجامله نیست تشیعِ عمری را به نیم جو نخرم من و مصالحۀ خون فاطمه؟! هیهات وگر چنین کنم، این ننگ را کجا ببرم؟ تقیه‌ای که کند مضمحل، تشیع را تقیه نیست؛ خدارا مدار برحذرم تو عاقلانه شماری اگر ز بهر علاج  چنان فراوان دارو خورم که جان سپرم؟ و یا به وقت هَرَس ـ کز برای اصلاح است شکوفه و ثمر و شاخ و ساقه را ببُرم؟ تقیه بهر صیانت بود نه بهر زوال دلیلِ شرع و خرد، دو گواهِ معتبرم چو غنچه بسته زبانی بس‌است، وقت آمد که پرده از دل خونین دگر چو گل بدرم شکایتی‌است به عنوان یک بشر دارم نه طبل تفرقه می‌کوبم و نه فتنه‌گرم سقیفه در بشریت فکند شعلۀ کین کجا توانمش از یاد برد اگر بشرم؟ چو بست فتنۀ آنان، درِ مدینۀ علم چو همگنان به تمنای علم، دربدرم چرا به جرمِ مسلمانی ای مسلمانان جریحِ طعنۀ اهل دیار باخترم؟ چرا پیمبر رحمت شده نماد عذاب؟ کز این جسارت از او شرمناک و معتذرم چراست داغ خشونت به جبهۀ اسلام؟ اگر تو بیخبری من نه چون تو بیخبرم کدام سنگدلی اهل آن ممالک را بکشت و گفت نمایندۀ پیامبرم؟! کدام علم ستیزی کتابسوزی کرد که علم، ناله‌زنان گفت سوخت بال و پرم؟ کدام بدسیَری نام وحی، «هذیان» کرد؟ گواهِ صدق، تواریخ باشد و سیَرم اگرچه وجهِ نزاعم حطام دنیا نیست وگرچه بر سر دین با سقیفه کینه‌ورم، تصرفی که عمر کرد در غنائم فُرس مرا بس است اگر خود نه عاری از هنرم به‌جای علمِ مجسم نشست و گفت: از علم ز پیرزالِ پسِ پرده بی نصیب ترم هرآنچه کرد‌وتواش نام کرده‌ای «خدمت» خیانت است و دگر هیچ، هرچه می‌نگرم من اَر عمارتِ مغصوبه را کنم آباد خود این‌عمل چه‌شماری‌تو؟عیب یا هنرم؟ به‌خون‌فاطمه سوگند روز حکم و حساب ز هرکه بگذرم، از آن دو تن نمی‌گذرم بخوان وعیدِ «مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُون» تو مهربان‌تری از کردگارِ مهروَرم؟ کنون منم که به امید آن وعیدِ اکید مدام دیده به راه امام منتظرم سرم به منقبت شاه لافتاست بلند اگرچه راست نگردد ز معصیت کمرم زهی ز فیض غلامی آن امیر بیان کنون به ملک معانی خدیو تاجورم نگر به نظم بدیعم،که چون به‌رشته کشید مطوّلاتِ معانی، بیان مختصرم ایا شهی که درِ شهر علم، غیر تو نیست نگاه دار و حوالت مکن به هیچ درم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. ویژه هیات ها تازه سروده سالروز اربعین است حضرت زهرا غمین است در غمی دیگر عزادار آل خیر المرسلین است یک کاروان در کربلای غم رسیده آورده با خود عطر سر های بریده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ ساکت و آرام صحرا می خروشد موج دریا یاد عاشورای خونین می زند آتش به دل ها روزی که رزم حق و باطل بود اینجا تیر سه شعبه دست قاتل بود اینجا یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ مادری در آفتاب است کیست این بانو؟ رباب است از غم فرزند و همسر جان به لب، قلبش کباب است او عهد کرده جامعه ی ماتم بپوشد آب گوارا بعد مولایش ننوشد یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ___ بانوان بی تاب و خسته چشم گریان، دلشکسته یا بر طفلی ستاده یا سر قبری نشسته آشفته تر در بین این زن ها رباب است دنبال قبر اصغرش در اضطراب است یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ کودکان خون جگر را... بی برادر بی پدر را... می برد سوی مدینه بانوان بی پسر را دارند هریک شور و غوغای رقیه خالی است بین کودکان جای رقیه یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ زینب آن بانوی ایجاد از اسارت گشته آزاد در اسارت کرده غوغا در سکوتش بوده فریاد از قاتلان کربلا کیفر گرفته این درس را از مکتب مادر گرفته یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ____ با خطبه های آتشینش با خون جاری از جبینش پشت ستمگر را شکسته همراه زین العابدینش شام بلا را تیره تر از شام کرده پیروزی اسلام را اعلام کرده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) _ در کنار نهر علقم عشق و غیرت گشته توام پیکری در خون فتاده بی سر و پاشیده از هم سقا و از آب روان لب تر نکرده او بی وفایی با علی اصغر نکرده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) _ از سفر لیلی رسیده از غم اکبر خمیده می زند بر سینه و سر مادر هجران کشیده اکبر که پاره پاره شد جسم نزارش زیر قدم های پدر باشد مزارش یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ____ کودکی در هر کناری میرود با اشک جاری در کنار قبر قاسم نجمه دارد آه و زاری عطر شهادت را به زیر خاک برده پامال سم اسب ها او جان سپرده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) _ جان فدای اشک و آهش خاطرات قتلگاهش کرده او بی اعتنایی بر یزید و دستگاهش در پاسخ آن فتنه گر با نطق شیوا فرمود زینب، ما رایتْ الا جمیلا یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ____ کی شود مهدی بیاید تا ز دل ها غم زداید نهضت سرخ حسین را در جهان معنا نماید مهدی که مولای تمام عالمین است رمز قیامش یالثارات الحسین است یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) .
. ویژه هیات ها تازه سروده سالروز اربعین است حضرت زهرا غمین است در غمی دیگر عزادار آل خیر المرسلین است یک کاروان در کربلای غم رسیده آورده با خود عطر سر های بریده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ ساکت و آرام صحرا می خروشد موج دریا یاد عاشورای خونین می زند آتش به دل ها روزی که رزم حق و باطل بود اینجا تیر سه شعبه دست قاتل بود اینجا یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ مادری در آفتاب است کیست این بانو؟ رباب است از غم فرزند و همسر جان به لب، قلبش کباب است او عهد کرده جامعه ی ماتم بپوشد آب گوارا بعد مولایش ننوشد یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ___ بانوان بی تاب و خسته چشم گریان، دلشکسته یا بر طفلی ستاده یا سر قبری نشسته آشفته تر در بین این زن ها رباب است دنبال قبر اصغرش در اضطراب است یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ کودکان خون جگر را... بی برادر بی پدر را... می برد سوی مدینه بانوان بی پسر را دارند هریک شور و غوغای رقیه خالی است بین کودکان جای رقیه یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) __ زینب آن بانوی ایجاد از اسارت گشته آزاد در اسارت کرده غوغا در سکوتش بوده فریاد از قاتلان کربلا کیفر گرفته این درس را از مکتب مادر گرفته یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ____ با خطبه های آتشینش با خون جاری از جبینش پشت ستمگر را شکسته همراه زین العابدینش شام بلا را تیره تر از شام کرده پیروزی اسلام را اعلام کرده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) _ در کنار نهر علقم عشق و غیرت گشته توام پیکری در خون فتاده بی سر و پاشیده از هم سقا و از آب روان لب تر نکرده او بی وفایی با علی اصغر نکرده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) _ از سفر لیلی رسیده از غم اکبر خمیده می زند بر سینه و سر مادر هجران کشیده اکبر که پاره پاره شد جسم نزارش زیر قدم های پدر باشد مزارش یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ____ کودکی در هر کناری میرود با اشک جاری در کنار قبر قاسم نجمه دارد آه و زاری عطر شهادت را به زیر خاک برده پامال سم اسب ها او جان سپرده یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) _ جان فدای اشک و آهش خاطرات قتلگاهش کرده او بی اعتنایی بر یزید و دستگاهش در پاسخ آن فتنه گر با نطق شیوا فرمود زینب، ما رایتْ الا جمیلا یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) ____ کی شود مهدی بیاید تا ز دل ها غم زداید نهضت سرخ حسین را در جهان معنا نماید مهدی که مولای تمام عالمین است رمز قیامش یالثارات الحسین است یاقتیل العبرات _ جان عالم بفدات (۲) .
. انا لله و انا الیه راجعون استاد سیدرضا موید آسمانی شد 🏴 ای سایه‌ی لطفت همه جا بر سـر مـن گر از تـو جدا منـم ،تـویی در بر مـن یک عمـر تـو را خطاب کردم مـولا یکبار تـو هم به مـن بگو نوکر مـن ✍ هدیه به روح بلند این بزرگمرد صلوات و فاتحه‌ای لطفاً🙏 .
. من خارم و به سایۀ گل جا گرفته‌ام وین رنگ و بو ز صحبت گلها گرفته‌ام پروانه‌ام که سوخته‌ام در طواف شمع شمعم زاشک دیدۀ خود پا گرفته‌ام آن ذره‌ام که راه به خورشید برده‌ام آن قطره‌ام که جای به دریا گرفته‌ام آن شاهدم که شهد ولایت چشیده‌ام آن بنده‌ام که دامن مولا گرفته‌ام سنگم ولی ز برق تبرّا شکفته‌ام خاکم ولی فروغ تولا گرفته‌ام یک عمر در عزای عزیزان گداختم این درس را زلالۀ صحرا گرفته‌ام جز آستان عشق دگر نیست درگهی من هرچه را که دارم از آنجا گرفته‌ام این عشق چیست وین همه غوغا خدای را از اهل درد حل معما گرفته‌ام منت پذیر لطف حسینم که سالهاست دامان او به دست تمنا گرفته‌ام پر می‌زند دلم به سوی مسجدالحرام کانجا سراغ مهدی زهرا گرفته‌ام دیدم که مادر از همه کس مهربانتر است افکنده دست و دامن زهرا گرفته‌ام از خرمن محبت محبوبۀ خدای یک چند توشه خوشۀ عقبا گرفته‌ام منت خدای را که (مؤید) بروزگار جا در صف سلالۀ طاها گرفته‌ام ✍ .
. صد شکر که ما اهل تولّا هستیم در زمره‌ی دوستان مولا هستیم برشانه‌ی من، هر دو ملک! بنویسید ما دشمنِ دشمنان زهرا هستیم ✍ .......... در خطّ ولایت ولیّ اللّهم با نور علی شده منوّر راهم مانند دو بال است برای شیعه الحق که تولّی و تبرّی با هم ........... طبق روایت: تقیه در جایی که باعث از بین رفتن دین واعتقادات شیعه بشه، حرام است می گویند که مادر ما با مرگ طبیعی بر اثر بیماری از دنیا رفته... نمی خواهد تقیّه، قاتل مادر؛ عمر بوده کسی که کشت محسن را به ضرب در؛ عمر بوده تقیّه نیست جایز آن زمان که صحبت از دین است بزن فریاد: مردم، غاصب منبر؛ عمر بوده همان که با ابوبکر ِلعین هم دست گردیده برای غصب حقّ نائب داور؛ عمر بوده لعینی که زده آتش به درب خانه ی توحید هجوم آورده با یک لشکر کافر؛ عمر بوده همان که پابه ماهی را کتک زد محضر همسر و او را زد میان ناله ی دختر؛ عمر بوده همان که روبه روی مجتبی در کوچه ی غربت زده سیلی به روی دخت پیغمبر، عمر بوده بدان ای شیعه ای که منتسب بر مرتضی هستی دلیل اشک هر روز و شب حیدر، عمر بوده چگونه با محبّین سقیفه می کنی وحدت که آنان را تمام ِعمرشان، رهبر؛ عمر بوده سقیفه علّت کشتار عاشوراست، در واقع کسی که تیر زد بر حنجر اصغر؛ عمربوده همان کس که شکسته پهلوی زهرای اطهر را وَ هم نیزه زده بر پهلوی اکبر؛ عمر بوده حسینی باش اما این بدان: آن بی حیایی که جدا کرده سرش با ضربه ی خنجر؛ عمر بوده همان ملعون که بیش از یازده قرن است روز وشب شده با ظلم او بابای ما مضطر؛ عمر بوده بزودی منتقم می آید و آتش زند آن را بگوید: اهل عالم، قاتل مادر؛ عمر بوده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .