انقلاب
طوفان، حریف ساحل این انقلاب نیست
آیینهای مقابل این انقلاب نیست
از ابر، آفتاب، هراسان نمیشود
یک ذرّه ترس در دل این انقلاب نیست
با دشمنش بگو که درختی تناور است
دیگر بگو اوایل این انقلاب نیست
وادادگی و سازش و تسلیم مطلقا....
راه امام راحل این انقلاب نیست
از آرمان خود هم اگر دور مانده است
تقصیر ماست، مشکل این انقلاب نیست..
✍🏻 #زهرا_سپهکار
🏷 #شعر_پایداری | #ایران
.
#دهه_فجر
🌺تا صبح ظهور🌺
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
این نهضت فاطمی چهل ساله شدهست
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهراییست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
با روبهکان ز صولت شیر بگو
با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو
تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید
کوبندهتر از همیشه تکبیر بگو
تا نام حسین بر لب مردم ماست
در معرکهها شکست دشمن پیداست
معنای بلند لعن بر شمر و یزید
«امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
#محمدمهدی_سیار✍
#شعر_پایداری | #انقلاب_اسلامی
.
.
#طوفان_الاقصی
دیدید یهود، توده ای بدخیم است؟
دیدید که در نهاد صهیون بیم است؟
این ضربه که بر پیکر او وارد شد
زخمیست که غیر قابل ترمیم است
دل شیفتهء ندای اسرافیل است
جان تشنهء "جاء الحق" جبرائیل است
این آیهء سورهء بنی اسرائیل
امروز نوید محو اسرائیل است
تکرار کنید سورهی اسرا را
آیات حریم زینب کبری را
فرداست که با مدافعان حرمش
آزاد کنیم مسجدالاقصی را
در آتش و خون بند دلش پاره شده
بر این همه غم صبر فقط چاره شده
آن طفل یتیمی که از آوار گریخت
امروز میان غزه آواره شده
المعمدانی
خون بستر گرم استراحت شده است
داغ است که مرهم جراحت شده است
آن طفل فلسطینی مجروح و یتیم
از آنهمه درد و رنج، راحت شده است
ای قدس! نشسته داغ ها روی دلت
آمیخته با کربوبلا آب و گلت
همراه خروش مرگ بر اسرائیل
با غزه بخوان «بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»
یا صاحب الزمان
دنیا همه جا ظلمت شام است بیا
دین منتظر صبح قیام است بیا
لبنان و عراق و یمن و غزه و شام
گویند زمان انتقام است بیا
شاعر #سید_محمد_رضا_یعقوبی_آل
.......
#شعر_پایداری
همان قاتل که ویران ساخت اردوگاه قانا را
همان غاصب که خونین کرد «صبرا و شتیلا» را
جنایت کرد در «المعمرانی» تا بپوشاند
شکستِ آشکار خویش در طوفان اقصی را
خروشِ آه محرومان و جوش اشک مظلومان
به زودی میدهد بر باد، اولاد یهودا را
دعا و گریهی تنها به کار ما نمیآید
کنون باید «اَعِدّوا» گفت و در هم کوفت، اعدا را
ید بیضا به سِحر سامریها آتش اندازد
همان دستی که یکسان میکند با خاک، حیفا را
به سِیر سورهی اسرا بیا تا مسجدالاقصی
ببین تفسیر «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقا» را
#سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل ✍
.
.
#شعر_پایداری
شاعر: حمیده سادات غفوریان
در سختی و در بلا نگه میدارد
نامرئی و بی صدا نگه میدارد
تو جانب اهل حق نگه دار و ببین
دستان خدا تو را نگه میدارد
***
چشمها را به روی هم مگذار
كه سكون نام دیگر مرگ است
دشمنانت همیشه بیدارند
خواب گاهی برادر مرگ است
پسرم! خواب، گرم و شیرین است
اینك اما زمان خواب تو نیست
تا زمانی كه حیله بیدار است
چه كسی گفته وقت لالایی است؟!
گوش كن؛ دشمن از تو و خاكت
پرچمی بادخورده میخواهد
از تمام غرور اجدادیت
قهرمانان مُرده میخواهد!
دشمنت مار خوش خط و خالی است
كه فقط خون تازه مینوشد
هر كجا قابل شناسایی است
گرچه چون ما لباس میپوشد!
@emame3vom
به درستی نگاه كن پسرم
هر كمانبركفی كه آرش نیست
هر پدرمُردهای كه پیرهنش
بوی آتش دهد سیاوش نیست
چشم وا كن كه دشمنت هر روز
با هزار آب و رنگ میآید
تو بزرگش نبین اگر كفتار
در لباس پلنگ میآید
تو ولی شك نكن به راه و برو
مرد با درد و رنج مأنوس است
پشت پرهای كوچك گنجشك
قدرت بالهای ققنوس است!
دستهای تو مكر دشمن را
به جهنم حواله خواهد كرد
نفس آتشین این ققنوس
كركسان را مچاله خواهد كرد!
آسمان فتح میشود وقتی
شوق پرواز در سرت باشد
در مسیر حفاظت از این خاك
مرگ باید برادرت باشد!
شك ندارم به این حقیقت كه
تو شبی پرستاره میسازی
و اگر خون سرخ لازم بود
كربلا را دوباره میسازی
مادرت هم رسالتش این است
نگذارد هر آن چه شد باشی
من به تو یاد میدهم كه چطور
قهرمان جهان خود باشی
دشمن از دستهای كوچك تو
مثل برگ از تگرگ میترسد
تو فقط كوه باش و پابرجا
مرگ تا حدّ مرگ میترسد!
#طوفان_الاقصی
.
.
#شعر_پایداری
#مقاومت_اسلامی
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست
به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر
به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم
دوباره پر شده از حرفهای دردآور
دوباره قصۀ تاریخ میشود تکرار
دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر
دوباره آمدهاند آن قبیلۀ وحشی
که میدرید جگر از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
به هوش باش مبادا که سِحرمان بکنند
عجوزههایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر
مباد اینکه بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر
چنان مکن که کسان را خیال بردارد
که باز هم شده این خانه بی در و پیکر
به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه بخوابیم گوشۀ سنگر
زمان زمانۀ بی دردی است، میبینی
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
هزار دفعه جهان شاهراه ما را بست
هزار مرتبه اما گشوده شد معبر
خوشا به حال شکوه مدافعان حرم
که سربلند میآیند یک به یک بیسر
اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم
برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر
به دودمان سیاهی بگو که میباشند
تمام مردم ایران سپاه یک لشکر
به احترام کسی ایستادهایم اینک
که رستخیز به پا کرده در دل کشور
نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود
کسی که بود به هنگامه مالک اشتر
بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد
رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر
به باوری که در اعماق چشم اوست قسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور
چگونه است که ما کشته دادهایم اما
به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟
چگونه است که خورشید ما زمین افتاد
ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟
چه رفتنیست که پایان اوست بسم الله
چه آخریست که آغاز میشود از سر
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر
شکوهِ عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشانْد خصم علی را به خاک و خاکستر
فقط نه پایۀ مسجد، که عرش میلرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر
یهودیانِ مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشنتر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
#سیدحمیدرضا_برقعی ✍
.
.
#شعر_پایداری
دید استکبار دیشب قدرت سِجّیل را
سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را
خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم
بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم
گوشهای از قدرت بی حّد ما شد جلوهگر
یادِ تهرانی مقدم زنده شد بارِ دگر
"ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ" این همان خشم خداست
ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست
وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد
بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد
رهبرم لب تر کند راهی میدان میشوم
در دل میدان شبیه تیغ بُرّان میشوم
لشکر اسلام باز از فتحِ خیبر آمده
آه... دوران "بزن در رو" دگر سر آمده
دید استکبار دیشب قدرت سجیل را
موشک بعدی نشان رفتهست اسرائیل را
#احسان_نرگسی ✍
.
.
#وعده_صادق
#شعر_پایداری
همان قاتل که ویران ساخت اردوگاه قانا را
همان غاصب که خونین کرد «صبرا و شتیلا» را
جنایت کرد در «المعمرانی» تا بپوشاند
شکستِ آشکار خویش در طوفان اقصی را
خروشِ آه محرومان و جوش اشک مظلومان
به زودی میدهد بر باد، اولاد یهودا را
دعا و گریهی تنها به کار ما نمیآید
کنون باید «اَعِدّوا» گفت و در هم کوفت، اعدا را
ید بیضا به سِحر سامریها آتش اندازد
همان دستی که یکسان میکند با خاک، حیفا را
به سِیر سورهی اسرا بیا تا مسجدالاقصی
ببین تفسیر «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقا» را
#سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل✍
#طوفان_الاقصی
.
.
#شعر_پایداری
#طوفان_الاحرار
#وعده_صادق
روز و شب آمادهتر، هر روز محکم میشویم
یک به یک داریم طهرانی مقدم میشویم
از خروش غیرت مردان ایرانی بترس
قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس
چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده
جانپناه اصلاً نمییابی! که سجیل آمده
#محسن_ناصحی✍
.
.
#امام_زمان علیهالسلام
#شعر_پایداری
#غزل
چنان شیرینی دنیای ما شورانده دنیا را
که از ما وام میگیرند آیین تماشا را
به شوق دیدن صبح دلانگیزی که ما داریم
هر آیینه به مغرب میبرند آیینۀ ما را
بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند
که طوفانها مصمم میکند مردان دریا را
به ما روز ازل تصویری از یاری نشان دادند
که میجنگیم و میجوییم آن تصویر زیبا را
به ما یک یا علی گفتند و از ما جان و دل بردند
خوشا آنان که از نزدیک میدیدند مولا را
به ما گفتند مولاییست، مولایی که میباید
برای چیدن عطرش مسافر شد سحرها را
به ما گفتند جنگی هست و باید مرد میدان بود
همان جنگی که مدتهاست خون کرده جگرها را
همان جنگی که مادرها به پایش مادری کردند
پدرهامان فدا کردند در راهش پسرها را
همان راهی که روشن بود از چشم انتظاریها
و دوشادوش میآورد، طوفان خبرها را
به ما گفتند هنگام نماز عید قربان است
و ما سوی منا بردیم بعد از سجده، سرها را
ببین قربانیانت را، بِنَفسی اَنت یا مولا
سر سرخی به ما آنسان عنایت کن که یحیی را
تو میآیی و این یلدای طولانی نمیماند
که چشمان تو تضمین میکند خورشید فردا را
📝 #میلاد_عرفانپور
................
.
راه رفتم سالها، در جادهها مأوا نکردم
غیر آغوش تو هرگز مأمنی پیدا نکردم
رود رود از خود گذشتم در نبرد سنگ و صخره
هیچ کوتاهی برای دیدن دریا نکردم
سربهسر فریاد بودم در رجزگاه حوادث
جز سر سجاده و در گوش شب نجوا نکردم
اشکهایم را به روی خود نیاوردم، تو دیدی
راز را در خلوت آیینه هم افشا نکردم
مثل اهل مکه سرگرم طواف خود نماندم
مثل اهل کوفه با لبخند تو بد تا نکردم
با صداقت العجل گفتم تمام جمعهها را
پای دعوتنامهام را جز به خون امضا نکردم
دیدنت رؤیای دورم بود، اما روز موعود
چشمهایم را به تو بخشیدم و لب وا نکردم
مطمئنم امتحانها را برایم ساده کردی
مطمئنم کارهای سخت را تنها نکردم…
#فاطمه_عارفنژاد ✍
.
.
#فاطمیه
........
در بین دیوار و درِ خانه غوغا شد
یک ضربه ی پا باعثِ قتل زهرا شد
عصت کبریا مانده در زیر پا
آه و واویلتا ۲
گفته به حیدر که مرا
کوثرِ خیر النسا
در نیمه شب غسلم بده
در نیمه شب دفنم نما
با حسنین و زینبم یارانِ کم از پدرم
بخوان نماز بر پیکرم
بسپار مرا به مادرم
اندر میان چل قبر
در نیمه شب پنهان نما
تا شیعیان از مرد و زن
حرف دلم را بشنوند
آیندگان پرسند چه ظلم
کردند به دخت مصطفی
تا شیعیان پرسند چه بود
راز دل مادرمان
ای مادرم فهمیده ایم
سر دلت پی برده ایم
از دست بسته ی علی
از صورت و ضرب سیلی
از پهلوی بشکسته ات
از محسن نشکفته ات
ای مادرم فهمیده ایم
درس ولایت داده ای
درس حمایت از ولی
درس بصیرت داده ای
در مکتب سیدعلی
آن نائب آل علی
در انتظار حجتیم
آماده ی شهادتیم
.........
#فاطمیه
#اشعار_اول_مجلسی
#حضرت_زهرا_س
#شعر_پایداری
قیام سرخی اگر هست از قیام فاطمه داریم
که ما هرآنچه که داریم از مرام فاطمه داریم
نَمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، هان چه نشستید؟
مگر نه زندگی خویش از دوام فاطمه داریم؟!
نه، انقلاب نکردیم تا درون کوفه بپوسیم
که هست کرببلایی اگر، به نام فاطمه داریم
به فکر خانهی همسایهایم؛ نان و مختصری عشق،
اگر به سفرهی ما هست، از کلام فاطمه داریم
یقین که صبح ازل ما سلام دادهایم به نورش
که شام روز ابد چشم بر سلام فاطمه داریم
غلام فاطمه در حشر غصّهای به سینه ندارد
که ما امید شفاعت هم از غلام فاطمه داریم
#محسن_ناصحی ✍
#مثل_زهرا_پای_حق_می_ایستیم
#ام_المقاومه
.
.
🇮🇷 #بصیرتی
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست
پشت بتها نشود راست پس از ابراهیم
بتشکن رفت ولی باز تبرها باقیست
گفت فرزانهای، امروزِ شما عاشوراست
جبهه باقیست و شمشیر و سپرها باقیست
جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود
شور آن واقعه در جان پسرها باقیست
گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود
شرطها مانده و اما و اگرها باقیست
«شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
در ره منزل لیلی که خطرها» باقیست
نیست خالی دل ارباب یقین از غصه
فتنهها میرود و خونِ جگرها باقیست...
قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟
صبرتان میرود از دست! بگویم یا نه؟
شاید از قصۀ ما خُلق شما تنگ شود!
یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود
قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد
کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد
آتش فتنه چنان شد که خدا میداند
آنقدر دل نگران شد که خدا میداند
قصه آن بود که یک طایفه که فتنه از اوست
دوست را دشمن خود خواند، وَ دشمن را دوست
آری آن طایفه خود را ز خدا منفک کرد
روی بر سامری آورد به موسی شک کرد
سامری گفت بیایید به شهرت برسیم
با پرستیدن گوساله به قدرت برسیم
سامری گفت که در شور حکومت شعف است
باید اینبار به قدرت برسیم این هدف است
آری آن صدرنشینان بنیصدر شده
خویش را قدر ندانسته و بیقدر شده
گرچه یاران علی بودند سازش کردند
با معاویه نشستند و خوش و بش کردند
نکتهها بر لبمان رفت و خریدار نبود
گوش آن طایفه انگار بدهکار نبود
آری آن طایفه میگفت: نصیحت کافیست
خستهایم از سخن مفت! نصیحت کافیست
نیست در حافظۀ دهر، زهیر و طلحه
کم بسازید در این شهر، زهیر و طلحه
کم بگویید ز صفین و جمل، این آن نیست
«این همان قصه اسلام ابوسفیان» نیست
داشت آن طایفه هر چند صدایی دیگر
آب میخورد ولی فتنه ز جایی دیگر
قصه آن بود که یک طایفه درویش شدند
جانماز آبکشان، عافیتاندیش شدند
گاه از این سوی سخن، گاه از آن سو گفتند
هر چه گفتند در آنروز دو پهلو گفتند
خواستند امر نماید به حمیّت مولا
تن دهد باز به امر حکمیّت مولا
همچو امروز پر از فتنه شود فرداها
اُفتد این کار به تدبیر ابوموسیها...
چشم ما در پی این حادثه چون کارون بود
بد به دل راه ندادیم ولی دل خون بود
آه از آن فرقۀ با اجنبی خودنشناس
گونهگون ظاهراً اما سر و ته یک کرباس
مُهر بر لب زده بودند و تماشا کردند
از پس حادثهها چهره هویدا کردند
این جماعت چه شباهت به خمینی دارند؟!
چقدر در دل خود شور حسینی دارند؟!
کوفه کوفهست ولی ترک سفر جایز نیست
که سکوت من و تو وقت خطر جایز نیست
همه گفتند بمان مرتبه پیمایی کن
در همین مکه اقامت کن و آقایی کن
دست کم سمت حوالی وطن هجرت کن
ای عقیق از همه بگذر به یمن هجرت کن
همه گفتند بمان او سخنی دیگر داشت
آن سفر کرده هوای وطنی دیگر داشت
کوچ کرد از وطنش بال و پری پیدا شد
رفت در جاده شتابان، سفری پیدا شد
شب تاریخ پر از قهقهۀ غفلت بود
ناگهان عطر دعای سحری پیدا شد
بانگ زد عقل که «اقبالِ» شقایق با اوست
«نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد»
گفت هنگام قیام است سر و جان بازید
سر مَدُزدید اگر فتنهگری پیدا شد
وای اگر اهل بصیرت اُحُد از یاد بَرَند
چون غنیمت زدگان ترک خود از یاد بَرَند
وای اگر مزرعهها سوخته با رعد شود
مُلک ری آفت عُمْرِ عُمَر سعد شود
گفت ای پاکدلان ختم به خیر است این راه
راه بیداریِ صد حر و زهیر است این راه
گفت ای پاکدلان سنت مألوف چه شد
ای جوانان عرب! امر به معروف چه شد
این چنین بود اگر یک شبه رسوا شد خصم
با دو صد دبدبه و کبکبه رسوا شد خصم
این چنین است که ما بیرق و پرچم داریم
هر چه داریم من و تو ز محرم داریم
هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشهست
که نماد شرف و عاطفه و اندیشهست
آنکه آموخت به موسی جگران نیل شدن
بر سر ابرههها جیش ابابیل شدن
بین محراب دعا چون زکریا بودن
در دل طشت زر حادثه یحیی بودن
این چنین بود که ایران همه عاشورا شد
با سر انگشت دعا مُشتِ خیانت وا شد
و حسین بن علی باز به امداد آمد
و چنین بود خدای تو به مرصاد آمد
عبرتآموز ز تاریخ که خائن کم نیست
این هم از عبرت ایوان مدائن کم نیست
و خدا هست و هر آن چیز که از وی باقیست
فتنه خاموش شد اما نهم دی باقیست
✍ #محمد_زمانی
................
.
انقلاب
طوفان، حریف ساحل این انقلاب نیست
آیینهای مقابل این انقلاب نیست
از ابر، آفتاب، هراسان نمیشود
یک ذرّه ترس در دل این انقلاب نیست
با دشمنش بگو که درختی تناور است
دیگر بگو اوایل این انقلاب نیست
وادادگی و سازش و تسلیم مطلقا
راه امام راحل این انقلاب نیست
از آرمان خود هم اگر دور مانده است
تقصیر ماست، مشکل این انقلاب نیست..
✍🏻 #زهرا_سپهکار
🏷 #شعر_پایداری 🇮🇷
.
.
#شعر_پایداری
#مقاومت_اسلامی
پیچید در سراسر دنیا پیام ما
نزدیکتر به قله شد از قبل گام ما
مضمون شعرهای بلند و حماسی است
هرجا شنیده میشود امروز نام ما
در انتظار لحظۀ پیکار ماندهاند
شمشیرهای آخته و در نیام ما
با هر شهید، باور ما زندهتر شدهست
«ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما»
نزدیکتر شدهست زمان زوالتان
نزدیکتر شدهست زمان قیام ما
باید از این به بعد بمانید روز و شب
در انتظار سختترین انتقام ما
#محمدحسین_مهدویان✍
.