eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام‌الله‌علیها ای مقامت، فراتر از مریم! ای شکوهت، رساتر از حوّا! «امّ کلثوم»! خواهر زینب! عصمت‌الله دوّم زهرا! پیش پایت، قیام حور و ملک در رکوع و سجود افتاده نسل نور و ز خانوادۀ نور دخت مولا و فاطمه‌زاده از نفس‌هایت، ای نسیم بهشت! بوی عطر و گلاب می‌آید به دعایت، دعای اهل یقین در دمی، مستجاب می‌آید تو کجا و تبار ناپاکان؟ تو ملیکه ز عالم ملکوت تو بهشتی؛ چه نسبتی داری؟ به کویر و به دوزخ و برهوت قرص خورشید و زمهریر سیاه؟ جمع ایمان و کفر، ممکن نیست هرکه این قصّه را کند باور به خدا شیعه نیست، مؤمن نیست انتهای عروج جبراییل اوّلین پلّه‌ مقام شما کربلا زنده مانده امّا با خطبۀ زینب و کلام شما مثل زینب، غروب عاشورا داغ‌دار برادرت بودی آمدی در حوالی گودال و کمک‌حال خواهرت بودی «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/37790 .
. 💢 مدح و مصیبت💢   ای مقـــامت فـراتـر از مریــــم ای شکوهـت رسـاتـر از حــــوا ام کلثــوم ! خواهــر زینب  عصمت الله دوم زهــــرا     پیش پایـت تــــمام حـــور و ملـــک در رکـــــوع و سجـــــود افتـــــاده نســل برتـر ز خانــــواده نـــــور..! دخت مـولا و فاطمـه  زاده   ای حجابت فرشته را چادر حوریان در طواف معجر تو آن قدر ناز داری ای بانو..! بال جبریل فرش معبـر تو   از نفسهایت ای نسیم بهشت..! بــوی عطــر و گــلاب می آیــــد التمــاس دعـای نیمــه شبـــان سوی تو مستجـــــاب می آیــد   تو کجـــــا و تبـــــار ناپـاکان....!؟ تـو ملیکـه ز عالــم ملکـــــــوت! تـو بهشتـی چـه نسبتی داری به کویــر و به دوزخ و برهــوت؟   قرص خورشید و زمهیر سیاه...!؟ جمع ایمان و کفـر ممکن نیست هرکـــه ایــن قصـه را کنـد بــاور به خدا شیعه نیست مؤمن نیست   انتــهـای عــروج جبـرائـــیل اولیــن پــله مقــــام شمــا کربـلا زنـده مانـده امــا، بـا خطبه زینب و کلام شمـا   مثل زینب غروب عاشورا داغـــــدار بـــــرادرت بـــودی آمــــدی در حوالـــی گـــودال و کمک حـــال مـــادرت بودی   دست سنگین عصر عاشورا روی مـــاه تو را کبـود، نمود آن طرف زینبی که بود سپـر این طرف تو میان آتش و دود   مثل زینب  میان بزم شراب تکیـــه گــاه یتیــم اربـابــــــی کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا تا مـدینـه چـو مـاه، می تابی   زینـب  و تـــــو؛ مکمــــل عشـقـیـــد تو درخشــنده؛ زینب  المــاس است ادبـــت در مـقــابــــــل خـــواهــــــر در مثل، چون حسیـن و عباس  است ✅✍ .
. 📋 آیا شده بال و پرت آتش بگیرد حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیا شده بال و پرت آتش بگیرد هر چیز در دور و برت آتش بگیرد آیا شده بیمار باشی و نگاهت از نیش‌خند همسرت آتش بگیرد آیا شده یک روز گرم و وقت افطار آبی بنوشی… جگرت  آتش بگیرد آیا شده تصویری از مادر ببینی تا عمر داری پیکرت آتش بگیرد می‌گریم از روزی که می‌بینم برادر در کوفه موی دخترت آتش بگیرد می گریم از روزی که می بینم برادر از هرم خاکستر سرت آتش بگیرد آه … از خنکهای گلویت بوسه ای ده تا قبل از اینکه حنجرت آتش بگیرد آقا بس است دیگر مگو از شعله هایت ترسم که جان خواهرت آتش بگیرد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋دو نفر بودن، توو سن بچگی یه صحنه‌هایی رو دیدن (س) (ع) (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دو نفر بودن، توو سن بچگی یه صحنه‌هایی رو دیدن... یکی اون لحظه‌ای که دور ابی عبدالله رو گرفتند، هرکسی داره با یه چیزی می‌زنه. یکی داره نیزه می‌زنه؛ یکی داره با شمشیر می‌زنه؛ یکی داره سنگ پرت می‌کنه؛ یکی از اون دور داره عصا زنان خودش و می‌رسونه به گودال؛ از قافله‌ی قاتلای حسین عقب نمونه، داره با چوب می‌زنه، با عصا می‌زنه. اما یه عده هم دور گودال حلقه زدند دارن ناسزا میگن. دم خیمه دخترش داره نگاه می‌کنه، شاید اونجا بی‌بی جلو چشای این بچه رو گرفته باشه. بچه نباید صحنه‌ی بد ببینه، یه صحنه‌ی بد ببینه یه عمر توو ذهنش می‌مونه، مخصوصا اگه ببینه پدرش یا مادرش زمین خوردن. همچین که از اسب رو زمین افتاد؛« بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه». این صورت و خواست رو خاک بزاره، دم خیمه بچه‌ها دارن می‌بینند هی به همدیگه میگن:« بابامون زمین خورد»... تا صدا اومد بابا زمین خورد عمه دوید چشا رو گرفت. - برید توو خیمه، برید توو، خیمه کسی بیرون نباشه... شاید به خواهرش فرموده باشه خواهرم! ام کلثوم دم خیمه وایسا کسی از این بچه‌ها بیرون نیاد. مگه نمی‌بینی دور داداش و گرفتند میزنند داداش و... ان‌شاءالله ندیده اون لحظه‌ای که نیزه توو حلقوم باباش زدن. ان‌شاءالله ندیده اون لحظه‌ای که نیزه رو توو پهلوش زدن. ان‌شاءالله ندیده اون لحظه‌ای که اون نامرد رو سینه‌ی باباش نشست. ان‌شاءالله ندیده... منم معتقدم ندیده چون اگه دیده بود همونجا جون می‌داد. اما آخرش اون لحظه‌ای که سر و آوردن توو خرابه هرچی عمه تلاش کرد نبینه نشد، همچین که سر بابا رو دید جون داد... دست توو دست مادر دارن از مسجد برمی‌گردن، نزدیک خونه که رسیدن اون نانجیب جلوی بی‌بی رو گرفت؛ همچنین که رسید به مادر ما، اول یه سیلی توو صورت مادر زد. نامه رو از دست مادر گرفت پاره پاره کرد یه سیلی دیگه... مادر ماست، قَویه به این راحتی که نمیوفته؛ اما نمیدونم چه جوری توو صورت مادر زد یه طرف صورت به دیوار خورد یه طرف صورت به زمین خورد. گوشواره از گوش دراومد... دست مادر و گرفت:« خونه‌مون این طرفه، اینقده رو خاکا نشین»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇