.
#امام_حسین
#واحد_سنگین
هرجای کربلا
دارد نشان تُربت اعلای کربلا
ما را که خواهشی
در سینه نیست غیر تمنّای کربلا
کور است در جهان
چشمی که نیست محو تماشای کربلا
خاکی بهشتی است
این است رمز و راز معمای کربلا
در راه اربعین
پِی بردهام به معجزهی چای کربلا
با وعدهی ظهور
سبز است راه روشن فردای کربلا
گریان که میشویم
در چشم ماست صحنهی زیبای کربلا
گریه که سود ماست
یک قطره اشک ضامن یَوْمُ الورود ماست
پای غم توأییم
این همان غم است که بود و نبود ماست
این غم که از ازل
در جان ما و باور ما و وجود ماست
با این همه خوشیم
از ریشهی مَحَبَّت تو تار و پود ماست
ما اهل سجدهایم
تا خاک کربلای تو مُهر سجود ماست
ذکر حسین شد
ذکری که لحظهی غم و شادی صعود ماست
در این مسیر سخت
دریای کربلای تو پایان رود ماست
جز غم عزیز نیست
پای غم تو شادیه عالم عزیز نیست
ما اهل گریهایم
گریهکن تو پیش خدا کم عزیز نیست
در چشمهای ما
کوثر که هست چشمهی زمزم عزیز نیست
جانها فدای تو
در امتحان عشق تو جان هم عزیز نیست
با تو خوش است عمر
اما بدون لطف تو یک دَم عزیز نیست
کُلّ کتابها
اندازهی لهوف و مُقَرَّم عزیز نیست
چون ماه عشق توست
ماهی شبیه ماه مُحَرَّم عزیز نیست
آرامشم حسین
ناز تو را به جان و دلم میکشم حسین
اَبرم که بوده است
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
طوفان شدهست و من
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
با تو بهشتیام
بیتو اگر چه لایق فرسایشم حسین
رزق مرا بده
غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین
تنها نه غم گریست
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اشکی نداشت چشم
آن را دادم به حق فاطمه دادم قسم گریست
باارزش است
چشمی که پای روضهی تو دَم به دَم گریست
در بین روضهها
خوشبخت آن کسی که به یاد حَرَم گریست
در راه کربلا
گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست
حسرت زیاد خورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
اجرا #شب_پنجم_محرم
.........................
هر جای کربلا
دارد نشان تربت اعلای کربلا
ما را که خواهشی
در سینه نیست غیر تمنّای کربلا
کور است در جهان
چشمی که نیست محو تماشای کربلا
خاکی بهشتی است
این است رمز و راز معمای کربلا
در راه اربعین
پی بردهام به معجزهی چای کربلا
با وعدهی ظهور
سبز است راه روشن فردای کربلا
گریان که میشویم
در چشم ماست صحنهی زیبای کربلا
گریه به سود ماست.
یک قطره اشک ضامن یومالورود ماست
پای غم توایم
اینغمهمانغماست که بودونبود ماست
این غم که از ازل
در جان ما و باور ما و وجود ماست
با این همه، خوشیم
از ریشهی محبت تو تاروپود ماست
ما اهل سجدهایم
تا خاک کربلای تو مهر سجود ماست
ذکر حسین شد
ذکریکه لحظهی غموشادی سرود ماست
در این مسیر سخت
دریای کربلای تو پایان رود ماست
جز غم عزیز نیست
پای غم تو شادی عالم عزیز نیست
ما اهل گریهایم
گریهکن تو پیش خدا کم عزیز نیست
در چشمهای ما
کوثر کههست چشمهیزمزم عزیز نیست
جانها فدای تو
در امتحانِعشق تو جانهم عزیز نیست
باتو خوشاست عمر
اما بدون لطف تو یکدم عزیز نیست
کل کتابها
اندازهی لهوف و مقرّم عزیز نیست
چون ماهعشق توست
ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست...
آرامشم حسین
ناز تورا به جانودلم میکشم حسین
تنها نه صبح من
خیساست هرشب ازغمتو بالشم حسین
ابرم که بوده است
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
طوفان شدهست و من
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
با تو بهشتیام
بیتو اگرچه لایق فرسایشم حسین
علمم خدایی است
وقتی که میشود همهی دانشم حسین
رزق مرا بده
غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین؟
تنها نه غم گریست
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اشکی نداشت چشم
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است آن
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
در بین روضهها
خوشبخت آنکسی که بهیاد حرم گریست
در راه کربلا
گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست
شافی محشر است
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
حسرت زیاد خورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
#مجتبی_خرسندی ✍
#کربلا
#محرم
👇
👆
#حضرت_اباالفضل
نه آب مانده برایم نه آبرو چه کنم؟
نه باده مانده نه چیزی از این سبو چه کنم؟
به فرض اینکه مرا سمت خیمه ها بردی
اگر سکینه به من گفت آب کو چه کنم؟
به پای مشک سر و چشم و دست را دادم
ولی به روی زمین ریخت آرزو چه کنم؟
از اینکه آب رساندم به خیمه ها یا نه
اگر که ام بنین کرد پرس و جو چه کنم؟
بدون دست شدم من که پای میکوبند
عزیز فاطمه درمانده ام بگو چه کنم؟
دو دست خونی من را اگر که مادر تو
به اشک دیده ی تر داد شست و شو چه کنم؟
ببخش دیدن دست بریده باعث شد
برات زنده، غم ماجرای کوچه کنم؟
چهار تا یل ام البنین فدات شوند
تو را چو دوره کنند از چهارسو چه کنم؟
برای حنجر تو سینه ام به تنگ آمد
اگر که نیزه نشیند بر این گلو چه کنم؟
ببینم از سر نیزه سه ساله را، که کسی
به قصد کشت دویده به سمت او چه کنم؟
و یا که از سر نیزه ببینم افتادهست
سرت به زیر سم و چکمهی عدو چه کنم؟
بگو ببینم اگر خواهرت شود جایی
کنار رأس تو با شمر روبه رو چه کنم؟
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#گروه_یامظلوم
.👇
بخش نهم - واحد (نه آب مانده برایم نه آبرو؛ چه کنم؟) - حاج محمود کریمی.mp3
8.81M
📌 مراسم عزاداری #شب_تاسوعا
🎙 مدّاح: #حاج_محمود_كريمى
واحد (نه آب مانده برایم نه آبرو؛ چه کنم؟)
شب #تاسوعا
🗓 یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳
.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
غزل امام حسین علیه السّلام
((ای دستگیر مردم بی دست و پا حُسین))
دستم بگیر محض رضای خدا حُسین
راه تسلّی دل من غیر گریه چیست؟
حالا که روزی ام نشده کربلا حُسین
روزی نداشتم که بدون تو سر شود
از لحظهای کهباتو شدم آشنا حُسین
جُز دوریاز خدابهخداحاصلینداشت
جُز دورِ تو پرید دلم هر کجا حُسین
گرماستپُشتمنبهتو ایکوهمعرفت
گرچههمهزدند به من پُشتِ پا حُسین
تاانتها بهمَرحمت گریه با من است
شوقیکهداشتمبه تو از ابتدا حُسین
داروی دردهای بدون دوای من
چیزیبهغیر تُربتِتو نیست"یاحُسین"
((دربارگاهقُدسکهجای مَلال نیست))
شیون کنند در غم تو انبیا حُسین
حور و ملک به صورت خود لطمه میزنند
با ضجّههای حضرت خیرُالنّسا حُسین
مادر گرفته بود سرت را به دامنش
که شمر ذبح کرد تورا از قفا حُسین
این غم کجا بَریم که قبل از شهادتت
لِه شد تن تو زیر سُمّ اسبهاحُسین
#محمدقاسمی✍
#امام_حسین
.
4_5818656856070952068.mp3
13.94M
#زمزمه #شب_عاشورا #عاشورا
شب شبه روضه خونیه...
شب شبه لطمه زنیه
فردا دیگه این موقعا
دعوا سرِ غارتیه
سنان میخنده به حسین
یکی سرش داد میزنه
یه ذره اونطرف برید
یه جا بدید شمرم بیاد
شمرو جالسُ راحتش کن اینقده حسبن و معطلش نکن
کربلایی مجتبی رمضانی
شب عاشورا محرم ۱۴۰۳
دوشنبه ۲۵ تیر ماه 1403
.
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#راس_الحسین
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
اندوه عزا به ذکر یا رب سر زد
در روز چرا ستاره ی شب سر زد
خورشید مگر دمیده در وقت غروب
یا از سر نی هلال زینب سر زد
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
روح از تن بی قرار من پر زده است
غم آمده و به سینه خنجر زده است
مهتاب به مهمانی ما آمده یا
خورشید ز روی نیزه ها سر زده است
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
یک قافله می رود ، برابر ، نیزه
شد همره قافله سراسر نیزه
هشتاد و چهار یاس نیلی ، ناقه
هجده سر یوسف از جفا بر نیزه
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
در قبر چو آن پیکر صد چاک گذاشت
گویا که تو را به اوج افلاک گذاشت
چون سر به تنت نیست ، امام سجاد
آخر رگ حنجر تو بر خاک گذاشت
جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب چهاردهم محرم ۱۴۴۶
.
امام حسین ع
. #امام_حسین علیه السلام #مدح #روضه #احسان_نرگسی به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند مرا به روضه ی ا
.
#امام_حسین علیه السلام
#مدح #روضه
#احسان_نرگسی ✍
به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند
مرا به روضه ی ارباب مبتلا کردند
دلم خوش است گره های زندگی مرا
به حُرمتِ قسمِ «یا رقیه»وا کردند
بهشت از نظرِ آسمانیان افتاد
همین که کرب و بلای تو را بنا کردند
کبوترِ دلِ من را درست روز ازل
حوالیِ حرمِ کربلا رها کردند
منِ خراب کجا و هوای روضه ی تو..
مرا به لطف «حسن»با تو آشنا کردند
برای زخم تنت گریه کردم و دیدم
علی و فاطمه عمری مرا دعا کردند
#
جماعتی که تو را می زدند در گودال
فقط به تو نه...به انسانیت جفا کردند
کسی نگفت چرا نعل تازه آوردند
کسی نگفت سرت را چرا جدا کردند
چه ها که زینب کبری ندید در گودال..
سنان و حرمله با پیکرت چه ها کردند
.
Fadaeian_Shab10Moharam1403_06.mp3
11.16M
به هر که روز ازل نعمتی عطا کردند
🎤 #حاج_سید_رضا_نریمانی
🕌 شب عاشورا ۱۴۰۳
✒️#احسان_نرگسی
.
#امام_حسین
#شروع_مجلس
از هرچه لعل و دُرّ و گُهر قیمتیتر است
این اشکِ تو که ماهیتش آبِ کوثر است
محصولِاِستحالهیخوناستپُشت چشم
پس قطرههای اشک تو کبریتاَحمر است
ما گریه می کنیم به شوق ثواب؛ نَه
قصد من و تو یاری زهرای اطهر است
مشروط بر ولای علی؛ گریه بر حسین
اسباب دستگیری فردای محشر است
تا پای جان به پای تو باید بایستد
هرکس که فکر دادن اجر پیمبر است
هرگز بعید نیست که خورشیدمان کند
از بس که طفل شیری تو ذرّهپرور است
پیداست با تمامی قرآن برابر است
جاییکه رَحلِ سینهیتو جایِاصغر است
دیدی اگر چه آب ندادند کوفیان
لبهای شیرخواره ز خون گلو تَر است
بالای نیزه داشت تبسّم به لب اگر
احساس کردهبود در آغوشمادر است
#محمدقاسمی✍
...................
.
#اشعار_اول_مجلسی
روزی که جسم و جانِ مرا آفریده اند
با عشقِ سیدالشهدا آفریده اند
دارم یقین که گریه کنانِ حسین را
با خاک های کرب و بلا آفریده اند
وقتی قرار شد که عزادارتان شویم
ما را بدونِ چون و چرا آفریده اند
ما را برای سینه زدن خلق کرده اند
ما را بـرای بـزمِ عزا آفریده اند
از گریه های دم به دمم حدس می زنم
با گریه چشمهای مرا آفریده اند
هِی (( یاحسین )) گفته و هِی گریه کرده اند
یعنی مرا برای شما آفریده اند
در کـنجِ یک حـسینیه در شـهرِ آسمان
مدّاح و روضه خوانِ تو را آفریده اند
بـا یک تبرّک از پـرِ قـنداقه ات حسین
بـال و پَـرِ ملائکـه را آفریده اند
از خاکِ خون گرفته ی گودالِ قتلگاه
بـر دردهای شیـعه دوا آفریده اند
ما را به دست های کریمت سپرده اند
آری بـرای شاه ، گدا آفریده اند
.............
#علي_بشيري_نيا✍
.
.
#امام_حسین
#غزل_امام_حسین علیهالسلام
هرکس کتابِزندگیات را مُرور کرد
از سرسپردگی بهتو حسّ غُرور کرد
از نَهر اَشک فاطمه نَشئت گرفته بود
آبی که صحنِ گونهی مارا نَمور کرد
محکوم شد به بیکسی و دربهدرشدن
هرکسکهبیتفاوتاز ایندر عُبور کرد
آن را که هست در پی تحریف مکتبت
باید هزار مرتبه زنده به گور کرد
شاعر کُجا و دَم زدناز چون تو دلبری !
لطف تو اینچنین قلمم را جَسور کرد
در پیش داغ تو به نظر سهل میرسید
از روضهها؛ هرآنچهبهذهنمخُطور کرد
شمشیر و تیر و نیزه و سنگ و عصا نکرد
کاری که با لباس تو سُمّ سُتور کرد
تا چند شب به حُرمتِ تو فکر نان نبود
هرکس که یاد از آن سرِ بین تنور کرد
بعدازگریستنبهغمت ای قتیلِ اشک
حاجترواست هرکه دعا بر ظُهور کرد
#محمدقاسمی✍
.
.
🏴سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین ایام اسارت آل الله در #کوفه
#زمزمه_اسارت
#واحد_ایام_اسارت
#قرآن_روی_نیزه_ها
🏴بند اول
قرآنِ روی نیزه ها،صوتت چه دلنشین است
آرام قلب زینب و،سُکینه این طنین است
پشت سرت می آیم و،در سوگ تو نشستم
باشد گواه غربتم،اینجا دو دست بستم
با خطبه هایم،یار تو هستم
غمخوار من غمخوار تو هستم
سالار من پا کار تو هستم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند دوم
دارد نگاهت میکِشد،من را به سوی نیزه
صحرا به صحرا میروم،در جستجوی نیزه
کرده غمت آشفته ام،ای مه جبین برادر
شد آرزویم بوسه ای،بر آن بریده حنجر
هر جا روی من،با تو میایم
که گفته از تو،اخا جدایم
با غربت کوفه آشنایم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند سوم
از طعنه های دشمن و،سنگ جفا چه گویم
از شهر نامردی و از،نامحرما چه گویم
با حال خسته آمدم،در کوچه های کوفه
با سلسله من رد شدم،از کوچه های کوفه
بر گریه ی من،خندیدن اینجا
بر طبل شادی،کوبیدن اینا
اُف بر تو دنیا،اُف بر تو دنیا
حسین من ای شهید مظلوم
#واحد
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#اسارت
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
.👇
.
#امام_حسین
#غزلامامحسین
یارا به سَهو هم شده مارا نگاهکن
مارا بهسَهو هم شده یارا نگاه کن
با فقر ذاتیش به جناب تورو زده
آه ای غِنایِمَحض ؛ گدارا نگاه کن
تا بازهم ز فیض نگاه تو پُر شوند
این دستهای رو به خدارا نگاه کن
ای آبروی عرش به روی سپید جُون
این روسیاهِ بیسر و پارا نگاه کن
.........
زینب به گریه گفت:کهیاایهاالرّسول
تنهای بی سر شهدا را نگاه کن
باحسرتیغریببهخودگفتپاینِی
گیسویِ بین باد رهارا؛نگاه کن
آه؛ای تسلّی دل خواهر نگاه تو
از روی نیزهها اُسرا را نگاه کن
یک طفل باز کم شده از جمع قافله
بالانشین من؛همهجارا نگاه کن
#محمدقاسمی✍
.
.
#شور_امام_حسین
#امام_حسین_شور
دین و ایمانه اباعبدالله
شاه و سلطانه اباعبدالله
اگه عشقش نباشه میمیریم
ای به قربان اباعبدالله
خدا رو شکر کن هر موقع زدی صداش
خیر دو عالمه تو مجلس عزاش
ایشاالله وعده مون شب جمعه حرم
با نوکرا دم بگیریم پایین پاش
سرم خاک کف پای حسینه
دلم مجنون صحرای حسینه
بهشت ارزانی خوبان عالم
بهشت من تماشای حسینه
اباعبدالله یااباعبدالله
......
دلمون و از قدیم الایام
حق با اسم تو مزین کرده
نور پرچمت اباعبدالله
همه زندگیم و روشن کرده
منم غلام بن غلام بن غلام
تویی کریم بن کریم بن کریم
به نیت همه امام حسینیا
سینه زنا بیاید با همدیگه بگیم
تموم زندگیم مال حسینه
دلم همواره دنبال حسینه
چرا هردمنگویم من حسین جان
چه نامی بهتر از نام حسینه
اباعبدالله یااباعبدالله
......
بهترین راهه اباعبدالله
بهترین شاهه اباعبدالله
توی کشتیش همه رو را(ه) میده
رحمة الله اباعبدالله
بنازم این شوکت و پادشاهی رو
چقدر گدا دور و برش داره حسین
غصه فردای قیامت و نخور
روز قیامته همه کاره حسین
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
اگر آید هزاران یوسف از در
حسین بن علی همتا ندارد
#شعر_مذهبیرضیعالحسین
.👇
.
#شب_دهم
#شب_دهم_محرم
🔸مراسم عزاداری دهه اول #محرم_1403
📆 دو شنبه ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۳
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سعیدی
🔊 بخش اول #روضه | دستم زِ دامن تو نگردد رها حسین
🔊 بخش دوم #روضه | هرگاه بی قرار حریم تو میشویم
🔊 بخش سوم #زمینه | افتاده بودی رو زمین
🔊 بخش چهارم #شور | با گریه خیمگاه و می بینم
🔊 بخش پنجم #شور | مونده روی زمین پیکر تو رها
🔊 بخش ششم #واحد | به هرکه روز ازل نعمتی عطا کردن
🔊 بخش هفتم #واحد | و من الماء کل شی حی
🔊 بخش هشتم #دودمه | مظلوم حسین بی کس حسین
🔊 بخش نهم #شور | ای آفتاب بر تن من بیشتر بتاب
🔊 بخش دهم #شور | چشم روی هم بزاری تموم شده شب های محرم
🔊 بخش یازدهم #شور | گریه میکنم فقط گریه برام تسکینه
👇👇👇👇👇
Fadaeian_Shab10Moharam1403_01.mp3
23.55M
#امام_حسین
#مناجات_با_امام_حسین
گریز به حضرت رقیه سلام الله علیها
.
📋 دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
#مناجات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بیدست و پا حسین
جز تو کسی به کاسهی ما اعتنا نکرد
تنها امید ظرفِ غذای گدا، حسین
حُبِّ تو ترس معصیتم را زیاد کرد
ای مظهر تجلّیِ خوف و رجا حسین
هرکس مسیر عاشقیاش را سوا نکرد
فردای حشر میکند او را سوا حسین
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
آدم برای گریه به تو آفریده شد
بانیِ خلقت همهی انبیا حسین
دَمنوش روضهات دمِ عیسی بن مریم است
هر چایخانهات شده دارُالشَفا حسین
در کشتی نجات..،"رقیّه" است ناخدا
ما را همین سه ساله رسانده است تا حسین
ذکر تو را به روی لبم مادرت گُذاشت
سرمایهی مُحبَّت زهراست "یا حسین"
هرگاه بیقرار حریم تو میشویم
باید پناه بُرد به صحنِ رضا..، حسین
دلشورهی زیارت تو میکُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین
*شاعر: #بردیا_محمدی
.
Fadaeian_Shab10Moharam1403_02.mp3
46.84M
هرگاه بی قرار حریم تو میشویم
باید پناه بُرد به صحنِ رضا..، حسین
دلشورهی زیارت تو می کُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین
**
مقتل نوشته است نفس میزدی هنوز
وقتی که بست نیزه دهان تو را حسین
جسمت به راحتی نشود جمع و جور..، آه
آخر کشید کار تو بر بوریا حسین
#بردیا_محمدی✍
.
متن کامل 👇
https://eitaa.com/emame3vom/103436
Fadaeian_Shab10Moharam1403_03.mp3
27.82M
#شور_امام_حسین
افتاده بودی رو زمین یه نیزه به پرت گرفت
سرت رو از قفا برید روبه رو مادرت گرفت
یه جای سالمی دیگه نمونده بود توو بدنت
نه؛ دلشون نسوخت برات خسته شدن از زدنت
آروم آروم
لحظههای آخر میرسه
نیزه به حنجر میرسه
کجایی زینب ببینی
آخ داره مادر میرسه
واویلا نشین رو سینهش بیحیا
واویلا نبُر سرش رو بیهوا
واویلا واویلا
آه ذوالجناح
چرا بابام و نیاوردی خیمهگاه ذوالجناح
یعنی باور بکنیم موندیم بیپناه ذوالجناح
آه ذوالجناح
نکنه الان بابام تنهاست
نکنه که زیر دست و پاست
نکنه تنش پُر از زخمه
نکنه برا سرش دعواست
ای وای ای وای صدای هلهلهی دشمنا وحشتناکه
ای وای ای وای بدن خسته و بیحال بابام رو خاکه
ای وای ای وای ای وای
«واویلا عَلَی الحَرَّم»
واویلتا
شده خون پسر پیغمبر مباح بیگناه
بیوضو دارن میرن سمت قتلگاه یک سپاه
واویلتا
چرا رحمی توو دلاشون نیست
مگه بابام اینجا مهمون نیست
به خدا بابای من تشنهست
یه نفر اینجا مسلمون نیست
ای وای ای وای چرا دور و بر بابام اینقدر شمشیره
ای وای ای وای چرا روی لب شمر بیحیا تکبیره
ای وای ای وای ای وای
...
گفتن خون تو مباحه
ته گودالی و روز من سیاهه
گفتن خون تو مباحه
این حسین منه که توو قتلگاهه
خواهرت افتاد، مادرت افتاد
یکی با نیزه به جون بدنت افتاد
خواهرت افتاد، مادرت افتاد
توو دستای سنان پیراهنت افتاد
بمیره خواهرت تعارفی شده چرا بریدن سرت
بمیره خواهرت توجهی نمیکنند به حال مادرت
گفتن خون تو مباحه
یه نفر اسیر دست یه سپاهه
گفتن خون تو مباحه
نزنید داداشم و که بیپناهه
شده توو گودال، سر تو جنجال
تو رو میزنند و مادرت میره از حال
Fadaeian_Shab10Moharam1403_04.mp3
9.57M
متن👇 با گریه خیمه گاه و می بینم
https://eitaa.com/emame3vom/100973
📋 با گریه خیمهگاه و میبینم
#شور_امام_حسین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با گریه خیمهگاه و میبینم
با غصه ذوالجناح و میبینم
با گریه صورتت رو میبوسم
با غصه قتلگاه و میبینم
یه عده بیحیا رو میبینم
فرار بچهها رو میبینم
همینکه خیره به سرت میشم
یه خنجر از قفا رو میبینم
میبینمت به مشکل افتادی
به زیر پای قاتل افتادی
جلوی چشم من به خاک و خون
شبیه مرغ بسمل افتادی
« یا ابا عبدالله، آقای من
یا ابا عبدالله ابا عبدالله ابا عبدالله»
آب آورت رو میبری میدون
گل پسرت رو میبری میدون
ام وهب حالم و میدونه
کِی خواهرت رو میبری میدون
خدا میدونه خوب میجنگم
شمشیر نشد با چوب میجنگم
میگم که دختر علی هستم
از صبح تا غروب میجنگم
فدای غصه خوردنت داداش
غریب گیر آوردنت داداش
برات بمیرم که ته گودال
به زور نیزه بردنت داداش
« یا ابا عبدالله، آقای من
یا ابا عبدالله ابا عبدالله ابا عبدالله»
آخه اینا چی میخوان از جونت
فدای موهای پریشونت
هنوز که خیزرون نیاوردن
بگو چرا شکسته دندونت
فدای این نگاه مظلومت
از آب هم کردند محرومت
تو رو خدا نگو انا العطشان
با نیزه میزنند توو حلقومت
داره چه غوغایی بهپا میشه
دم غروب کربلا میشه
و الشمر جالس علی صدره
داره سر از تنت جدا میشه
« یا ابا عبدالله، آقای من
یا ابا عبدالله ابا عبدالله ابا عبدالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Fadaeian_Shab10Moharam1403_05.mp3
14.3M
📋 به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند
#واحد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند
مرا به روضهی ارباب مبتلا کردند
دلم خوش است گرههای زندگی مرا
به حُرمتِ قسمِ یا رقیه وا کردند
بهشت از نظرِ آسمانیان افتاد
همین که کرب و بلای تو را بنا کردند
کبوترِ دلِ من را درست روز ازل
حوالیِ حرمِ کربلا رها کردند
منِ خراب کجا و هوای روضهی تو..
مرا به لطف حسن با تو آشنا کردند
برای زخم تنت گریه کردم و دیدم
علی و فاطمه عمری مرا دعا کردند
*شاعر: #احسان_نرگسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو
#واحد
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو
دل ما بیت الهی ز دلارایی تو
با وجود رخ خونین و به خاک آلوده
صورتی را نتوان یافت، به زیبایی تو
سجدهی شکر به مقتل پی هفتاد و دو داغ
بود آیینهای از صبر و شکیبایی تو
دادی انگشتر خود را به عدو با انگشت
زهی از بذل و جوانمردی و آقایی تو
با وجود تو همه عالم و آدم عشق است
ای به قربان تو غربت و تنهایی تو
چین اندوه، به پیشانی خورشید انداخت
آفتاب رخ بر نیزه، تماشایی تو
سزد از اشک شود دامن خشکی، دریا
بر لب خشک تو و دیدهی دریایی تو
بس که بر پیکر تو، زخم روی زخم زدند
گشت مشکل به یتیم، تو شناسایی تو
*شاعر: #غلامرضا_سازگار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
Fadaeian_Shab10Moharam1403_07.mp3
15.36M
#واحد
#امام_حسین
و من الماء کل شی حی
اشکای روضه ها حیاتم داد
بازم از بی وفایی دنیا
ارباب با وفا نجاتم داد ۲
دنیامو عوض کرد
گریه توس روضه ها
📋 وَ مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیّ
#واحد
وَ مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیّ
اشکای روضهها حیاتم داد
بازم از بیوفایی دنیا
ارباب باوفا نجاتم داد
دنیام و عوض کرد، گریه توی روضهها
اوضام و عوض کرد، قلبم زیر و رو شد
وقتی با اسم حسین، مرثیه شروع شد
عالم رو به راه شد، لحظهای که صحبت از صحن کربلا شد
اشکای روضه کیمیا کرده
قلب سیاهم و طلا کرده
گریه توو روضه یعنی این که باز
امام حسین بهم نگاه کرده
« حَیاتُنا، حسین ثار اللّٰه
مَماتُنا، ابا عبدالله»
وَ مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیّ
اشکای روضه زندگیبخشه
با این اشکا خدا توو اون دنیا
کوه گناهامون و میبخشه
این اشکا نجاته، گریه واسهی حسین
جزو واجباته، شور زندگیه
گریهمون توو روضهها، عین بندگیه
دلچسبه برامون، وقتی زهرا راضیه از اشک چشامون
این روضه و گریه همهش نوره
سیاهیه گناه و میشوره
گریهکن روضه توی محشر
با حضرت فاطمه محشوره
« حَیاتُنا، حسین ثار اللّٰه
مَماتُنا، ابا عبدالله»
وَ مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیّ
اشکای روضه اشک بیداره
دلی که زنده میشه با گریه
دیگه از هرچی ظلمه بیزاره
گریه انقلابه، گریهها نمیذارن وجدانت بخوابه
گریه یعنی غیرت، یعنی از ظلم و جنایت داری برائت
این اشک برائت، میسوزونه ریشهی ظلم و خیلی راحت
گریهی ما یه دُرِّ ارزندهست
گریهکن واقعی دلزندهست
توو مکتب حسینیا باطل
میره و حق همیشه پایندهست
« حَیاتُنا، حسین ثار اللّٰه
مَماتُنا، ابا عبدالله»
Fadaeian_Shab10Moharam1403_09.mp3
10.04M
📋 ای آفتاب بر تن من بیشتر بتاب
#شور_امام_حسین
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای آفتاب بر تن من بیشتر بتاب
تا مجلس عزای مرا گرمتر کنی
ای نعل اسب سینهی من سختتر بکوب
تا جای خواب اصغر من نرمتر کنی
*شاعر: #علی_انسانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Fadaeian_Shab10Moharam1403_10.mp3
14.42M
📋 چشم روی هم بزاری
#شور_امام_حسین #شور_محرمی
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشم روی هم بزاری
تموم شده شبهای مُحَرَّم
چشم روی هم بزاری
باید خداحافظی کنی با پرچم
از یه روزی به بعد / مُحَرَّم آرزو میشه
از یه روزی به بعد / بغض توی گلو میشه
از یه روزی به بعد...
حالا که حسین داده فرصت
وقتی میای توی هیئت
ثانیهها رو هم غنیمت بدون
گریه کن و سینه بزن
به عشق شاه بیکفن
با فاطمه توو روضه نوحه بخون
« حسین، حسین، حسین، حسین
حسین، حسین، حسین، حسین»
چشم روی هم بزاری
تموم میشه روزای جوونی
چشم روی هم بزاری
توو حسرت سینه زدن میمونی
این جوونی بره / چه سخته دیگه زندگی
این جوونی بره / نفس داری حسین بگی؟!
این جوونی بره...
حالا که نفس میده یاری
برا آقات کم نذاری
تا آخرین نفس بگو یا حسین
مثل حبیب و مثل جون
عمرت و وقف حسین کن
چقدر قشنگه پیر بشی با حسین
« حسین، حسین، حسین، حسین
حسین، حسین، حسین، حسین»
دست روی دست نذاری
پیچیده بوی حرمش هرکجا
دست روی دست نذاری
نشه که اربعین نری کربلا
بازه دست حسین / کم نخوای از شاه کرم
بازه دست حسین / برو توو آغوش حرم
بازه دست حسین
کَرَم آقامون زیاده
میخره ما رو خیلی ساده
با اشکای روضههامون این شبا
ایشالا میگیری حاجت
اگر که رفتی زیارت
بخون توی راه نجف کربلا
« حسین، حسین، حسین، حسین
حسین، حسین، حسین، حسین»
*شاعر: #مرتضی_سراوانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Fadaeian_Shab10Moharam1403_11.mp3
19.89M
#شور
گریه میکنم فقط
گریه برام تسکینه
من بازم سرم به سنگ خورده
سرم پایینه
هرجوری حساب کنم
بازم فقط شرمندم
کاش میشد بهت بگم
به قولمون پابندم
من دلم گرفته از خودم
برام کاری کن
اشتباهی از تو دور شدم
برام کاری کن
سر میزارم روی زانوم
که بغل کنی منو غمهامو
تو خیالم ذره ذره
برا تو میگم همه حرفامو
روزی میاد که روبروت میشینم
من مطمئنم که تو رو میبینم
****
من که در به در بودم
پی نشونت آقا
دستی دستی دور شدم
از در خونت آقا
میدونم میدونی که
یه عمر گناه میکردم
حالا اومدم بگم
که اشتباه کردم من
غیر خونه ی تو هرجا
دلمو بردم آقا
هم ضرر کردم و هم
چوبشو خوردم آقا
نمیتونم که بمونم
تو سیاهی گناهام آقا
آرزومه که یه روزی
رو به تو وا بشه چشمام آقا
میبینمت ای حسرت شرینم
من مطمئنم که تو رو میبینم
****
از همه بجز خودت
خسته شدم میدونی
من به تو بدجوری
وابسته شدم میدونی
تویی اونکه از روزای
بچگیم همرامی
هم رفیقمی
هم آبرومو هم آقامی
آسمون تنگ و زمین تنگ و
دل من تنگه
چرا دست روزگار
با دل من میجنگه
زندگیمو به تو میدم
تو که خیلی خوب منو میشناسی
مهربونی همزبونی
برا من تو بهترین احساسی
درد و دوای این دل غمگینم
من مطمئنم که تو رو میبینم
#شور_امام_حسین
#سید_رضا_نریمانی
#امام_حسین
#شب_عاشورا محرم 1403
گریه میکنم فقط گریه برام تسکینه
من بازم سرم به سنگ خورده سرم پایینه
هرجوری حساب کنم بازم فقط شرمندهم
کاش میشد بهت بگم به قولمون پابندم
من دلم از خودم برام کاری کن
اشتباهی از تو دور شدم برام کاری کن
سر میذارم روی زانوت / که بغل کنی من و غمهام و
توو خیال ذره ذره / برا تو میگم همه حرفام و
كشتی برده فروشان ز ره دور عیان است كه برعرشه ی آن بانوی ملك دو جهان است، بگو فخر زنان است، بگو مادر مولای زمان است بود منتظر مقدم او بشر سلیمان كه به عنوان كنیزش بخرد، تا ببرد بر ولی قادر منّان، حسن عسکری آن یازدهم اختر تابان ولایت، به كف بُشر یكی نامه از آن شمس هدایت ،كه ز اسرار خدا داشت حكایت، نگه دخت یشوعا چو بر آن نامه بیفتاد، قرار از كف خود داد و ببوسید و روی چشم نهاد و گـُل لبخند به لب گفت كه: این نامه ی یاراست، خطش را خبر از وصل نگاراست، سپس گفت كه ای بُشر مپندار كنیزم كه زده فاطمه گل بوسه به پیشانی و خوانده است عزیزم، شرفم بس كه عروس علی و فاطمه ام، داده خداوند به من این شرف و قدر و بها را.
من از نسل یشوعا كه همان دختر شاهنشه رومم، چه بسا ماه وشانی كه ز عزت همه بودند كنیزم، چه بسا سرو قدانی كه به محفل همه بودند غلامم، دو پسر عم كه مرا شیفته بودند و ز من خواستگاری بنمودند، كشیشان همه انجیل گشودند، یكی را به سر تخت نشاندند، گـُل و لاله فشاندند كه دامادِ نگون بخت به كام اجل خویش نگون شد، ز سر تخت، شب آمد، به سر دست و قضا چشم مرا بست كه در عالم رویا نگه اُفتاد مرا بر رخ زیبا پسری، نخل شرف را ثمری، صُنع خدا را اثری، دیده به ماه رخ زیباش گشودم، ز كفم رفت همه بود و نبودم، كه ندا داد رسول مدنی احمد خاتم كه: اَلا عیـــــــــــسی مریم، چه شود دخت یشوعای تو را بر پسرم عقد ببندم، لب جان بخش گشودند، یكی خطبه سرودند و مرا عقد نمودند بر آن شمس ولایت، كه عیان دیدم از آن طلعت نورانی او روی خدا را.
چه مبارك شبی بود و چه فرخنده شبی بود، ولی حیف كه بیدارشدم، سخت گرفتارشدم، شب همه شب در تب و در تاب شدم، شمع صفت آب شدم، تا كه شبی فاطمه آمد ز ره لطف به خوابم، نگهی كرد به چشمان پر آبم، به ادب بوسه به دستش زدم و روی قدم هاش فتادم، ز فراق رخ جانان به شكایت دو لب خویش گشودم كه: به دادم برس ای عصمت دادار ودودم، غم دوری یگانه پسرت كشت مرا، فاطمه فرمود: چگونه پسرم پیش تو آید، به تو این بخت نشاید، مگر آیین نصاری بگذاری و به اسلام روی بیاری سر تسلیم و رضا را.
من در آن عالم رویا لب جان بخش گشودم، به خدا و به رسول به علی بود درودم، چو شهادت به لب آوردم و اقرار نمودم، گـُل لبخند به گلزار رخ فاطمه دیدم، كه گشود از كرم آغوش و مرا در بغل خویش گرفت و به رُخم بوسه زد وگفت: از امشب تو عروس منی ای پاكیزه سرشتم، گل باغ بهشتم، به تو تبریك كه هرشب پسرم پیش تو آید، من از امشب همه شب لاله ز باغ رخ او چیدم و در خواب ورا دیدم، تا داد مرا وعده ی دیدار، كه در سلك كنیزان ببرم روی به بیت الحرم یار، خوشا حال تو ای بُشـر، كه مأمور شدی از طرف حجت دادار، بر این كار، منم همسر آن نور دل احمد مختار، كز آن سید ابرار، بیارم به جهان منتقم خون شهدا را.
چارده شب چو گذشت از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارك سحری بود، بگو نخل ولا را ثمری بود، بگو بحر كرامت گوهری داشت، بگوشمس ولایت قمری داشت، بگو نرگس زهرا پسری داشت، بگو مصلح كلِ بشری داشت، جهان دادگری داشت، خبر زآمدن حجت ثانی عشری داشت كه شد دیده ی نرگس، دل شب باز ز رویا به دو صد ناز، وضو ساخت و اِستاد سحرگه به نمازشب و آیات خدایش به لب افتاد، به تاب و تب و از درد گـُل انداخت عذارش، ز كف افتاد قرارش، صلوات مـَلك از اوج فـَلك گشت نثارش، به رُخش جلوه ی بدر و به لبش سوره ی قدر و نفسش كرد معطـر همه امواج فضا را.
ناگهان دید حكیمه كه شده حجره پر از شوق و شعف وشور، روان گشت حضور قمر برج ولایت، حسن عسكری آن مـهر فروزان هدایت، به ادب گفت كه: ای جان دو عالم به فدایت، شده در پرتو انوار نهان نرجس پاكیزه لقایت، گل لبخند حسن باز شد و گفت كه: ای عمه پاكیزه سرشتم، گـُل خوشبوی بهشتم، به ادب رو به سوی حجره ی نرگس، گل زهرا ثمرم، همسر نیكو سِیَرم، سرزده قرص قمرم، یافت ولادت پسرم، آمده نور بصرم، رفت حكیمه به سوی حجره نرجس، نگه افكند به خورشید رخ حجت سرمد، گـُل نورسته ی احمد، مه اثنی عشر آل محمد، لب جان بخش گشوده، سخن از وحی سروده، به لبش نام خداوند و رسول و علی و حضرت زهرا و حسین و حسن و باز علی باز محمد پس از آن جعفر و موسی و رضا گفت، محمد و علی گفت، سپس نام ز خود بُرد، ندا داد به هرنسل و زمان اهل ولا را.
ندا داد منم مهدی موعود، منم حجت معبود، منم مصلح عالم، منم منجی عالم، منم وارث پیغمبر خاتم، منم حجت سرمد، منم عبد مؤید، منم حیدر و احمد، منم نجل محمد، منم آن منتقم خون خدا، طالب خون شهدا، زاده مصباح هدی، صاحب عمامه ی پیغمبر و تیغ علی و چادر زهرا، جگر پاك حسن، جامه ی خونین حسین، دست ابالفضل علمدار، منم وارث پیشانی بشكسته ی زینب، شود آن روز كه از پرده ی غیبت به در آیم به سوی كعبه بیایم، برسد بر همه خلق ندایم كه :من ای منتظران، مهدی موعود شمایم، پس از آن ره به سوی شهر مدینه بگشایم، حرم فاطمه را بر همه عالم بنمایم، كنم آغاز از آن جا سفر كرب و بلا را