.
#امام_زمان
با موضوع شهادت #امام_رضا علیه السلام
#مناجات_انتظار
از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی
جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی
مانده هنوز روی لب شیعه بی امان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
هر روز ما گذشته چرا با نبودنت
مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت
در پای منبر تو نشد سینه زن شویم
با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم
قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو
این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو
روز عزای حضرت سلطان طوس شد
برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد
روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای
یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای
قربان شال مشکی و اشک عزای تو
در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو
این روزها تو زائر سلطان مشهدی
دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی
داری برای غربت او گریه می کنی
بر آن عبا و محنت او گریه می کنی
در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است
در بین قصر و حجره قد او خمیده است
خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد
از دست زهر و دوری فرزند خود جواد
جوری به خاک حجره سرش را نهاده است
گویا به صورت از روی مرکب فتاده است
افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون
داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون
یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده
با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده
دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین
جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
میترسم این چهل روز رو دوام نیارم_۲۰۲۳_۰۶_۱۱_۱۹_۵۸_۵۱_۳۸۴.mp3
1.54M
#شور #استقبال_محرم
میترسم این چهل روز رو دوام نیارم
#جواد_مقدم
┅┅┅┅┄❅❅┄┅┅┅┅┄
میترسم این چهل روزو دووم نیارم
سیصد و شصت و پنج روزه لحظه شمارم
خدا نکنه غلام سیات زنده نَمونه
نتونه امسال برا تو روضه بخونه
دیشب خواب سیاهی دیدم سیاهیِ روی کتیبه
یه کمی بو بکش دقیقاً این بوی خوب عطر سیبه
صدائی که میرسه به گوشم صدا ناله ی اَمَن یُجیبه
تو که تا اینجا گذاشتی من زیر علم روزی بگیرم
یه کم دیگه مهلتم بده مُحرم تورو ببینم
کاش بشه که توی اربعین یه گوشه صحن تو بمیرم
... امیرم امیرم ، بگو دستتو میگیرم ...
شاعر : #محمدرضا_محمد_زاده✍
#امام_حسین
#جلسه_هفتگی_1395
#شور
https://eitaa.com/emame3vom/79683
.
«یک روز رضا (از دوستان ناصر عبداللهی) پشت فرمون نشسته بود. ناصر هم رو صندلی کناری خوابیده بود؛ ولی چون صندلی تا شده بود، صورتش مشخص نبود. یکی از این بچههای دستفروش و دورهگرد اومد دم پنجره که چیزی به ما بفروشه. رضا شروع کرد باهاش حرف زدن. سیدی آهنگهای ناصر هم تو ماشین پخش میشد. یه دفعه بچه ذوق کرد و گفت: این صدای ناصر عبداللهیه. من دوسش دارم و طرفدارشم و از این حرفها. بعد رضا این دیالوگ رو ادامه داد و گفت: دوست داری ببینیش؟ دیدیش تابحال؟ میخوای ببینیش؟ خلاصه، اشاره کرد که ناصر کنار منه. کار به اینجا رسید که بعد چراغ قرمز زدیم بغل و ناصر بلند شد و اون بچه اومد و با ناصر حرف زد و رفتیم. ناصر خسته بود رفت یه ساعت خوابید. شب که شد، ناصر زنگ زد یه ماشین بفرستین دنبال بچهها. دوباره زنگ زد و گفت بهترین ماشینو بفرستن. یادم نیست اون موقع بهترین ماشین آژانس مثلاً یه سمند صفر بود فکر کنم. مسئول تاکسی گفت: دیرتر میاد ماشینم. ناصر گفت: به محض اومدنش بفرست. دیگه تا ماشین بره از جاده بهشت زهرا اونارو برداره و بیاره سالن میلاد، طول کشید. هی ناصر چک میکرد که جواد اینا اومدن نیومدن، کجا هستن؟ اجراشو چند دقیقه عقب انداخت. یه بیست دقیقهای شد که عقب انداخت. گفت: آقا آنتراکتو حذف کنید، من آنتراکت نمیخوام. میرم یکسره میخونم. از اونور (آخر اجرا) بیشتر میخونم برای مردم؛ از دلشون درمیارم، ولی مهمه اینا برسن. دیگه خلاصه دو سه تا صندلی رو خودش خالی کرد برای اینا با همون لباسای کهنه و مندرس که داشتن. یادمه یکیشون یه چکمه لاستیکی رنگی پاش بود. اومدن ردیف اول، صندلیای ویآیپی و مبلمان که مثلا از وزارت ارشاد آدم روی آن صندلیها نشسته تا مسئولین شهر و مدیران دولتی و اینها. یکسری هم هنرمندان موسیقی و سینما و دوستای ناصر بودن. بعدها ناصر چندبار به ما گفت یکی از بهترین اجراهای زندگیاش همان شب بود. بعدها ناصر به رضا گفته بود که من باشم یا نباشم هوای اینارو داشته باشین».
نقل از جواد یحیوی (مجری و بازیگر)
.
.
#واحد
#شور مدح
#امام_حسن_علیه_السلام
حسنی ام،منی که دیوونه سینه زنی ام
حسنی ام، رَهروِ راهِ اويسِ قرنی ام
حسنی ام،عاشقِ حسن به طورِ علنی ام
حسن آقامه حسن رؤیامه
حسن نیم نگاش درمونه دردامه
سخاوت داره کرامت داره
بمیرم واسش خیلی غربت داره
جونم حسن حسن
آب و نونم حسن حسن
اِسمت عجينه با، رگ و خونم حسن حسن
حسن مولا(٤)
حسنی ام،مریدِ شیرِ جمل هستم و لاغیر
حسنی ام،فقط از جامِ حسن مستم و لاغیر
حسنی ام،به حسن دخیلِ خودبستم و لاغیر
حسن اربابه حسن نایابه
حسن تو شبهای تارم مهتابه
عزیزِ زهرا اَميرِ والا
نَبوده صُلحِش كمتر از كربلا
عِشقَم حسن حسن
شده مَشقَم حسن حسن
ديوونه ی بقيع، وُ دَمِشقَم حسن حسن
حسن مولا(٤)
حسنی ام،گدایِ دست ِ اَمیرِ عالمینم
حسنی ام،منیکه مَحضرِ زینب زیرِ دینم
حسنی ام،به حسن قسم که مجنونِ حسینم
حسن سرداره حسن سالاره
حسن غمخواری مثلِ زینب داره
چه با اِخلاصه شفیع الناسه
امامِ حسین و فَخرِ عباسه
ماهم حسن حسن
پادشاهم حسن حسن
تویِ حریم خود، بِده راهم حسن حسن
حسن مولا(٤)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#شور_امام_حسن
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
.👇
.
#شور
#امام_حسین
آوازت دنیارو گرفت
ای دنیای بچگیام
پر کردی روز و شبمو
از فکرت بیرون نمیام
حسین تو قلبم داره ریشه
حسین که تکراری نمیشه
حسین اون عشق موندگاره
حسین کی تنهامون میزاره
زمان مرگم بیا اباعبدالله
دوستت دارم خیلی یا اباعبدالله
ندارم حرفی به جز همین یک جمله...
و صل الله علی اباعبدالله.... ۳
__
بعد از مرگم عاشقتم
من حتی زیر لحدم
هر چی گفتن میگم حسین ...
آداب عشقو بلدم
حسین قبرم بی تو سیاهه
حسین آقا چشمم به راهه
حسین تو اوج بی قراری
میای یا ناکامم میزاری
بریدم از خیلیا اباعبدالله
به جز تو دارم کی یا اباعبدالله
میخوام حرف آخرم تو دنیا باشه ...
و صل الله علی اباعبدالله ۳
شاعر : #محمدجواد_توحیدی✍
#آوازت_دنیارو_گرفت_ای_دنیای_بچگیام
.👇
433.2K
📻 بشنوید |نکات مداحی
🎤 #استاد_دکتر_محمد_فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
#آموزش_مداحی
شور مد نظر استاد 👇
#آوازت_دنیارو_گرفت_ای_دنیای_بچگیام
.
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه(ع)
خرابه نشینی برازنده نیست
لباسای پارم واسه خنده نیست
بابا خیزرونم شکست از غمت
یزید از لبای تو شرمنده نیست
تورو پس گرفتم با اشک چشام
کمم که بیایی زیادی برام
شاید شکر نعمت زیادت کنه
خدا... سربریده قشنگه بابام
منت گذاشتی رو سر ما
ای بهترین بابای دنیا
پانداشتی با سر رسیدی
به اینجا
بند دوم
یه سر از تو برگشته خیلی کمه
رگای بریده ت چقد درهمه
می خواستم به مردم نشونت بدم
یه وقتی رسیدی که خوابن همه
بگو روی نیزه چه جور بردنت
نمی رفت سر تو ، به زور بردنت
خبر داری بزم شراب بردنم
شنیدم به کنج تنور بردنت
دستامو رو گوشم گذاشتم
شرمندم گوشواره نداشتم
تا بودی پامو تو خرابه
نزاشتم
.
#ناصر_دودانگه✍
#سبک_بمیرم_بمیرم_که_غارت_شدی
👇
1_2241055605.mp3
4.55M
.
#شور
#امام_حسین
#میثم_مطیعی 🎤
از بچگی تو این خونهم
عمریه از تو میخونم
مادرم با گریه داده شیرم
بی اشک این روضه من میمیرم
وقتی پیرهن مشکیمو میپوشم
شال عزا میندازم رو دوشم
صوتی حزین میرسه به گوشم
«یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ»
هرچی دارم از این خیمهست
نمیکشم از عشقت دست
عشقو پای این سفره چشیدم
من زیر این علم قد کشیدم
همینکه پا تو هیئت میذارم
مثل ابر بهاری می¬بارم
این نوارو به یادم میآرم
«یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ»
شاعر: رضا وحیدزاده✍
نغمه پرداز: سید صالح حسینی🎼