#دهه_کرامت #امام_رضا
نیمه شب ها تا سحر ذکر رضا باید گرفت
اینچنین حاجات خود را از خدا باید گرفت
در جوار مرقدش هرگز به کم قانع مشو
چونکه از مشهد برات کربلا باید گرفت
🔹اشعار ناب آئینے🔹
#یاغریب_الغربا
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#دهه_کرامت
#مدح
#غزل
رأفت در آستان تو تفسیر می شود
دل با خیال حسن تو تسخیر می شود
صدها هزار نامه ی آلوده از گناه
با یک نگاه عفو تو تطهیر می شود
پیش از اجل به خانه ی چشمم قدم گذار
تعجیل کن فدات شوم دیر می شود
حتیّ سکوت در حرم تو عبادت است
اینجا نفس به یاد تو تکبیر می شود
اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت
اطراف گندم تو زمین گیر می شود
در میهمانسرای تو مهمان چو پا نهد
از میوه های باغ جنان سیر می شود
دیوانه می شود دل عاقل در این حرم
دیوانه ای که عاشق زنجیر می شود
صیّاد را به نیم نگه صید می کنی
آهو به یک ضمانت تو شیر می شود
بیداری اش به عرش خدا با ملایک است
خوابی که در حریم تو تعبیر می شود
«میثم» بگو به کوری دشمن، ثنای دوست
کاین جا قلم به دست تو شمشیر می شود
#غلامرضا_سازگار
#صلوات
#یاغریب_الغربا
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#توسل
#زیارت
#زهرا_بشری_واحد
بر شانههای ضریحت،تا میگذارم سرم را
انگار میگیری از من،غوغای دور و برم را
حرفی ندارم بجز اشک،نهحاجتی نهدعایی
دست شما میسپارم، این چشمهای ترم را
من از جوار کریمه، از شهرِ بانو میآیم
آقا! بگو میشناسم،همسایهٔ خواهرم را
عطر هوای رواقت،آهنگ هر چلچراغت
نگذاشت باقی بماند،بغضی که میآورم را
حتّی اگر دانهای هم،گندم برایم نریزی
جایی ندارم بریزم،جز صحنهایت پرم را
هربار مشهد میآیم،انگار بار نخست است
هی ذوق دارم ببینم،گلدستههای حرم را
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#یاغریب_الغربا
.
***:
پرچم امام رضا(ع)
ماه ذیقعده رسید و بار دیگر بی قرارم
پرچم مولا رضا را روی چشمم میگذارم
به قربان دمت به دل دارم غمت
به شهر ما رسید دوباره پرچمت
علی موسی الرضا(2)
ای طبیب دردمندان دل شده پروانه تو
ای شفای درد عالم آب سقاخانه تو
غلام تو منم به هر جا که رسم
به جان آن گل جواد تو قسـم
علی موسی الرضا (2)
ما که از این نقشه های دشمنان باکی نداریم
ما علی موسی الرضا و حضرت معصومه داریم
بهشت ما قم است پناه مردم است
امـید ما همـه امام هشتم است
علی موسی الرضا (2)
یوسف حق پرست(غریب )
#یاغریب_الغربا
سبک ای #صفای #قلب زارم
.
.
توسلطان خراسانی طبیب دردمندانی
من امشب بر تو مهمانم رضاجانم رضا جانم
توسلطان خراسانی طبیب دردمندانی
حاجتم رواکن رضا رضا رضا جان
دردمو دوا کن رضا رضا رضا جان
مسیحی رو شفا دادی
به کور چشم بینا دادی
مگرکمتر ز ایشانم رضا جانم
رضاجانم تو سلطان خراسانی
طبیب دردمندانی
حاجتم رو اکن رضا رضا رضا جان
من هر سال بر تو مهمانم
رضا جانم رضا جانم
شدی تو ضامن آهو
ترحم کرده ای بر او
مگر کمتر ز حیوانم
رضا جانم رضا جانم
ولی خواهم تو را جانم رضاجانم رضا جانم
رضا جانم رضا جانم
ای سلطان خوبان طبیب دردمندان
حاجتم رو اکن رضا رضا رضا جان
دردمو دوا کن
رضا رضا رضا جانم...
# ای سلطان خوبان طبیب دردمندان
#یاغریب_الغربا
#یاغریب_الغربا
از عشقِ رضا .. نبضِ زمان در نوسان است
از برکتِ عشقش .. نفسم در هیجان است
وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست
آغوش حرم ، اَمن ترین جای جهان است
#سلام_امام_رضا_ع_جانم 😍
✨اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا 🌹المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ❣
#عاشقان_امیرالمؤمنین_علیه السلام 🌹
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_و_منقبت
#سید_محمدجواد_شرافت
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بال و پری دستوپا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرمتر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینةالنبیام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفتهست جان من
پایین پای تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را میخرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر میکشد از این همه قلب شکسته: آه
سر میزند از این همه چشم تر: آینه
عکس ضریح توست کهدرقاب چشمهاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمدهام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنیست تمام رواقها
آیینگیست جان کلام رواقها
شبهای گریه تا به سحر حرف میزنم
با واژه واژه خون جگر حرف میزنم
شمعم که گریه میکنم و گریه میکنم
با قطره قطره آتش تر حرف میزنم
روح لطیف تو شده سنگ صبور من
گویی که با نسیم سحر حرف میزنم
گاهی کنار پنجرههای ضریح تو
گاهی در آستانهٔ در حرف میزنم
شبهای بارگاه تو را درک کردهام
از «لیلة الرغائب» اگر حرف میزنم
بر لب رسیده از قفس سینه، آه من
حرف دل است روی زبان نگاه من
روی تو را ستارهٔ اشراق خواندهاند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خواندهاند
دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزیرسان انفس و آفاق خواندهاند
باران مهربانی بیوقفهٔ تو را
شأن نزول سورهٔ انفاق خواندهاند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خواندهاند
هفتآسمان و رحمت شمسالشّموسیات
ذرّات خاک و لطف انیس النفوسیات
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#یاغریب_الغربا
__________________
📚 خاک باران خورده
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_و_منقبت
#حزین_لاهیجی
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
سلطان خراسان که رواق حرمش را
تقدیر به خشت زر خورشید بنا کرد
این منزل جان است و تجلّیگه سَینا
کز خاک درش چشم ملک کسب ضیا کرد
این محفل قدس است که پروانگیاش را
ارواح به صد عجز تمّنا ز خدا کرد
گلزار سبکروحی خلقش به نسیمی
خاشاک به جیب و بغل باد صبا کرد
قندیل، نخست از دل روحالقدس آویخت
معمار ازل قبّهٔ قصرش چو بنا کرد
تضمین کنم این مصرع یکتا ز «نظیری»
«میکوشم و کاری نتوانم بسزا کرد»
در دست من خاکنشین نیست نثاری
مشتاق تو اوّل دل و جان روی به ما کرد
مدهوشم و از سختی هجران نخروشم
زین سنگ ستم، شیشه ندانم چه صدا کرد
گر جسم مرا چرخ ز کوی تو جدا ساخت
جان را نتواند ز ولای تو جدا کرد
تقدیر چو بِسْرِشت گل دیر و حرم را
درگاه تو را کعبهٔ صدق عرفا کرد
از هر دو جهان فارغم و رو به تو دارم
جذب تو دل یکجهتم قبلهنما کرد
کوی تو کشد از کف من دامن دل را
با من خس و خارش اثر مهرگیا کرد
از جا نرود خاطرش از هول قیامت
آسوده کسی کو به سر کوی تو جا کرد
خورشید فلک را نه طلوع و نه غروبست
از دور زمینبوس تو هر صبح و مسا کرد
از حال «حزین» آگهی و جان اسیرش
دانی چه جفاها که به وی جسم فنا کرد
یکبار هم آوارهٔ خود را به درت خوان
در حسرت کوی تو چها دید و چها کرد
آن روز که کردند رخ ذرّه به خورشید
اقبال، مرا هم ز غلامان شما کرد
یا شاه غریبان! مددی کن که توانم
یک سجدهٔ شکرانه به کوی تو ادا کرد
معذورم اگر نیست شکیبم به جدایی
موسی به چنان قرب تمنای لقا کرد
از مطلب دیگر ادبم بسته زبان است
دلتنگیام از وسعت آمال حیا کرد
چون بر ورق دهر، نی نکتهسرایان
رسم است که انجام سخن را به دعا کرد
من خود چهدعا گویمت از صدق کهیزدان
بر قامت جاه تو طرازی ز بقا کرد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج
#یاغریب_الغربا
______________________
📚 دیوان حزین لاهیجی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_و_منقبت
#بابا_فغانی_شیرازی
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علیِ موسیِ کاظم
در دیده و دل نور تجلّیِّ تو باقی
بر چهرهٔ جان لمعهٔ دیدار تو دائم
شد غنچهٔ شاخ شجر وادی ایمن
از نطق تو با موسی عمران متکلِّم
دست تو همان دست بود کز سر قُدرت
شد قرص قمر را به گه معجزه قاسم
از شمع سراپردهٔ قدر تو که آنجا
پروانهٔ تو مشتری و مِهر، ملازم
روشن نشود شمع جهانتاب مه و مهر
هر شام و سحر تا نرسد رخصت خادم
آن شب که پی روشنی کار دو عالم
شد صاحب معراج در آن کوکبه جازم
با نور نبی لمعهٔ انوار رخت بود
تا منزل مقصود به هر مرحله عازم
ای نور تو بر سرّ ضمیر همه حاضر
وی ذات تو بر راز نهان همه عالِم
در کُنْهِ صفات تو که آیینهٔ ذات است
بینش متحیّر شد و دانش متوهّم
تا رفت گل روی تو در پرده نشد باز
از باغ جهان غنچهٔ شادی متبسّم
تا لذّت دیدار تو دریافت «فغانی»
از چاشنی عیش دو عالم شده صائم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#یاغریب_الغربا
______________________
📚 دیوان بابا فغانی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_و_منقبت
#سنایی_غزنوی
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از معجزهای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مُشیر غفران
چون کعبه پر آدمی ز هر جای
چون عرش پر از فرشته هزمان
هم فَرّ فرشته کرده جلوه
هم روح وصی در او به جولان
از رفعت او حریم مشهد
از هیبت او شریف، بنیان
از دور شده قرار زیرا
نزدیک بمانده دیده حیران
از حرمت زائران راهش
فردوس فدای هر بیابان
قرآن نه درو و او اولوالامر
دعوی نه و با بزرگ برهان...
از خاتم انبیا در او تن
از سید اوصیا در او جان
آن بقعه شده به پیش فردوس
آن تربه به روضه کرده رضوان
از جملهٔ شرطهای توحید
از حاصل اصلهای ایمان...
ای کین تو کفر و مهرت ایمان
پیدا به تو کافر از مسلمان
در دامن مهر تو زدم دست
تا کفر نگیردم گریبان
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#یاغریب_الغربا
______________________
📚 دیوان سنایی غزنوی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت
#توسل
#محمود_حبیبی_کسبی
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
سلام ای غریبی که در صبح محشر
ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی...
شلوغ است دورت ولی شد فراهم
عجب خلوتی، خلوت دلبخواهی
چو آیینه از بس که دلنازکی تو
توان تا حریمت رسیدن به آهی
تو آیینه آیینه، نوری و نوری
تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی
تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟
عجب کسر شأنی عجب اشتباهی
که مهر است در محضرت مردهشمعی
که ماه است پیش رخت روسیاهی
گرفتهست خورشید اذن دمیدن
ز نقارهخانه دم هر پگاهی
تویی شرط توحید و بیتو یقیناً
همه نیست توحید جز لاالهی
اگر ابر لطفت به محشر ببارد
نماند ثوابی نماند گناهی
به لطف تو کاه ثواب است کوهی
به بذل تو کوه گناه است کاهی
لب درۀ نفس لغزیده پایم
نگه دار دست مرا با نگاهی
منم آن گنهکار امّیدواری
که دارد ز لطف تو پشت و پناهی
ندانم چگونه برآیم ز شکرش
اگر راه دادی مرا گاهگاهی
الهی مرا از حریمش مکن دور
مرا از حریمش مکن دور الهی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#یاغریب_الغربا
.
#امام_رضا_ع
کاشکی همچون کبوترمیزدم پردرهوایت
یاکه بودم چون غباری برضریح باصفایت
کاشکی بودم غلامی ازغلامان حریمت
خاک میگشتم بپای سائل صحن وسرایت
کاشکی میشدببینم لحظه ای درخواب رویت
یاکه یکدم میشنیدم دردل رویاصدایت
نسل زهرای بتولی وعلی گردیده نامت
هشتمین نورهدائی وخداخوانده رضایت
خفته ای دورازمدینه دردل غربت ولیکن
درغریبی هم هزاران شاه وسائل آشنایت
من که هستم تاکنم وصف توای سلطان خوبان
ای که صدهاهمچو دعبل برسرخوان عطایت
ضامن آهوبه محشرکن نظربرحال عاصی
اوکه درهردوسرا باشدچوخاکی زیرپایت
#داودتیموری عاصی
#یاغریب_الغربا
.