eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
. #حضرت_ام_البنین #با_فاطمه_ام_البنین علیهاالسلام 02 #ماه_جمادی_الثانی 05 ⚫️⚫️ حضرت ام البنین سلام
. ۳۰ ۵ ۳ 🔵⚪️ آیا میدانید که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام با امّ البنین علیهاالسلام ازدواج نمود؟ 👈🏼👈🏼 مرحوم شیخ محمّدمهدی حائری در «معالی السّبطین» می‌نویسد: 〽️ قال مولی آقا الدّربندی رحمه الله فی «أسْرارالشهادة»: اَقْبَلَ زُهَیْرُ بْنُ القَیْنِ اِلَی عَبْدِاللهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ عَقیلٍ وَقالَ لَهُ: یا اَخی! ناوِلِنِی الرّایَةَ . فَقالَ عبدُالله: أ تَرَی فِیَّ قُصُوراً فی حَمْلِها؟ فَقالَ: لا، وَلکِنْ لی حاجةً اِلَیها. فأخَذَ الرّایَةَ وَأقبَلَ، وَفی یَدِهِ رایةٌ حَتَّی وَقَفَ العبّاسَ، وَقالَ: یَابْنَ امیرالمؤمنین! اُریدُ أن اُحَدِّثَکَ بِحَدیثٍ وَعَیْتُهَ. فَقالَ: إعْلَمْ یا أبَاالفضل! إنَّ أباکَ أمیرَالمُؤمنینَ لَمّا أرادَ أنْ یَتَزَوَّجَ بِأُمِّکَ اُمِّ البَنین، بَعَثَ إلی اَخیهِ عَقیلاً وَکانَ عارِفاً بِأنْسابِ الْعَرَبِ. فَقال: یا أخی! اُریدُ مِنْکَ أنْ تَخطُبَ لی إمْرأةً مِنْ ذَوِی الْبُیُوتِ وَالْحَسَبِ وَالنَّسَبِ وَالشَّجاعَةِ لِکَیْ أُصیبَ مِنْها وَلَداً یَکُونُ شُجاعاً عَضُداً یَنْصُرُ وَلَدِیَ الحُسَینَ علیه‌السّلام لِیُواسِیَ بِنَفْسِهِ فِی طَفِّ کربلا، وَقَدِ ادَّخَرَکَ اَبُوکَ لِمِثْلِ هذَا الْیَومِ، فَلا تُقَصِّرْ عَنْ حَلائِلِ اَخیکَ وَعَنْ اَخَواتِکَ. قالَ: فَارتَعَدَّ العَبّاسُ وَتَمَطَّی فی رکابَیْهِ حَتَّی قَطَعَهُما وَقالَ: یا زُهَیر! أتُشَجِّعُنی فی مِثلِ هذَا الْیَومِ؟ وَاللهِ لَأُرِیَنَّکَ شَیئاً ما رَأیْتَهُ قَطُّ. 📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۲۸ 📝 مرحوم ملاّ آقا دربندی در «اسرار الشّهادة» می‌نویسد: روز عاشورا زهیر بن قین نزد عبدالله بن جعفر بن عقیل آمد و گفت: برادرم! پرچم را به دست من ده. عبدالله گفت: مگر من در حمل آن کوتاهی کرده‌ام؟ زهیر گفت: خیر، ولی به آن نیاز دارم. پس پرچم را گرفت و نزد حضرت عبّاس علیه‌السلام رفت و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین! می‌خواهم حدیثی برایت نقل کنم. ای اباالفضل، بدان! قبل از آن که پدرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام با مادرت امّ‌البنین علیهاالسلام ازدواج کند، برادرش عقیل را خواست، و عقیل کسی بود که از انساب عرب، کاملاً آگاهی داشت. پس به عقیل فرمود: برادرم! می‌خواهم زنی را برای من خواستگاری کنی که از خاندانی شریف و با حسب و نسب و معروف به شجاعت باشد تا از او فرزندی به دنیا آید که شجاع باشد و بتواند فرزندم حسین را در کربلا یاری کند و جانش را فدای او نماید. پس زهیر عرض کرد: (ای اباالفضل!) پدرت تو را برای چنین روزی خواسته بود، پس در دفاع از همسران برادرت و برادرانت کوتاهی نکن. در این هنگام حضرت عبّاس علیه‌السلام با شنيدن اين سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمه ركاب پاره شد و فرمود: اى زهير! آيا با اين سخن مى‌خواهى به من جرأت دهى؟! سوگند به خدا، فداكارى خود را به گونه‌اى ابراز كنم كه هرگز نظيرش را نديده باشی. @emame3vom 👈 .
. علیهاالسلام ۰۰۳ ‍ ۰۰۱ ۰۱۴۳ ۰۰۶ 🔵⚪️ روضه جانسوز، روضۀ علیه‌السلام_حجت الاسلام 👈🏽👈🏽 قضایایِ کربلا تموم شد، اربعین هم تموم شد. کاروان حرکت کردن به طرفِ مدینه برن " یه منزل دو منزل نزدیکِ مدینه رسیدن،امام زین العابدین علیه السلام بشیر رو صدا زدن فرمودن که ما تو شهر مدینه وارد نمی شیم ... مگر اینکه مردم مدینه بیان ما رو ببرن " همین جا چادر می زنیم،چادر زدن . دو تا چادر زدن "یه چادر امام زین العابدین نشستن یه چادرم حضرت زینبُ و مخدَرات نشستن . بشیر رفت تو شهر مدینه این کارِ محبتی هست که اون کسی که داغ دیده احساسِ تنهایی نکنه. بشیر رفت در مدینه خبر داد کاروان امام حسین اومدِ" (اشتباهش این بود گفت کاروانِ امام حسین اومد) مردُمِ مدینه هم دویدن به طرفِ خیمه ای که بیرون زده بودن که به استقبالِ امامشون برن" خُب مردا رفتن خیمه امام زین العابدین،زن ها رفتن تو خیمۀ حضرت زینب،مردا هرچی قد میکشن رو پاشون بلند میشن که خو امام حسین کو؟ پس چرا امام حسین نیست؟ اینا که گفتن کاروانِ امام حسینِ" علی اکبر کو ؟؟ پس چرا علیِ اکبر نیست؟ قاسم چی شده؟ هیچ کسی نیستش که؟ دیدن امام شالِ عزا دارِ ... تو قسمتِ زنانه اومدن محضرِ حضرتِ زینب عرض کردن خانوم ام البنین مادرِ قمرِ بنی هاشم دارِ میاد ... ام البنین دو سه سال از حضرت زینب بزرگترِ، خیلی بزرگتر نیست. لباسِ نو تنِ بچه های عباس کردِ .... بچه ها الان میریم باباتونو میبینیم ... اومد ... حضرتِ زینب از خیمه اومدن بیرون به استقبال . تا چشمش افتاد به حضرتِ زینب ، دید این زینب اون زینبی که رفته نیست؟؟ دید کمرِش خم شدِه ... دیده موهای زینب سفید شدهِ، دیده صورتِ زینب کبود شده، نرفت تو،عرض کرد که اگه اجازه بدید توی شهر خدمتتون میرسم، برگشت. به زن های همراهش گفت برید بپرسید چی شده؟؟ اینا هم رفتن خبر عباسُ آوردن .گفتن خانوم میگن عمودِ آهن به فرقِ پسرت زدن(بهش بر خورد) پسرِ من؟ عمودِ آهن به سرِش بزنن؟؟ اصلا امکان نداره" هی با خودش میگفت میگن به سرِ عباس عمودِ آهن زدن" اصلا امکان نداره" عباسِ من اگه دستش شمشیر باشه کسی جلوش نمی تونه بره،عمود زدن ؟؟ اطرافیانشُ مرخص کرد فرمود برید . نشست با خودش گفت چی جوری میشه به سرِ عباسِ من عمود زده باشن ؟؟ (خانوم اجازه میدید من این روضه رو برای شما بخونم) شما نزدِ پیغمبر و نزدِ حضرتِ زهرا از مقامُ موقعیتِ بالایی برخوردار هستی بی بی جان آخرِ سالی برا ما دعا کن میخوام روضۀ آقازاده تونو بخونم ... شما خدمتِ پیغمبر وساطت کنید که اَحدی امشب نا امید برنگرده هرچی باشه شما مادرِ عباسی .. اومد خدمت حضرتِ سیدالشهدا گفت آقا اجازه بدید من برم .هر کسی غیر از علیِ اکبر ازش اجازه گرفت به تاخیر انداخت . فرمود نه .تو پشتُ پناهِ لشکرِ من هستی تو عُدِه عِدّۀ من هستی"تا تو هستی لشکر جرات نمی کنه .. هی به تاخیر انداخت، عباس دنبالِ یه بهانه میگشت که بتونه بره از امامش دفاع کنه" خیمه ها رو سرکشی کرد" اومد تو یه خیمه ای که محلِ نگهداشتنِ مشکایِ آب بود. دید این مُخدراتُ و بچه های کوچیک لباس هاشونو زدن بالا توی نمناکی خاک ها شکم هاشونو گذاشتن ... عباس دیگه تحمل نکرد ... گفت آقا اگه نمیزاری برم بجنگم بزار برم برا این بچه ها آب بیارم .... (آره عزیزِ دلم برو آب بیار) رفت،راهِ علقمه رو گرفت رفت ... عباس خیلی معرفت دارِ به امام حسین؛خیلی امامشُ میشناسه، شمر تا روزِ تاسوعا گفتش برای بچه های خواهرم امان نامه آوردم اصلا درنگ نکردنا،فکر نکنید اینا صبر کردن به همدیگه نگاه کردن" بلافاصله قمر بنی هاشم اومد جلو شمر فرمود مرگ بر تو و مرگ بر اون امان نامه ای که آوردی ... من امان داشته باشم ؟ولی بچۀ فاطمه امان نداشته باشه ؟؟؟ مشکُ پُرِ آب کرد،چقد شادِ نمی دونم،ولی گفت به بچه ها وعدۀ آب دادم الان برمیگردم دلِ همشونو شاد میکنم" یه نانجیبی گفت اگه یه قطره ازین آب به لشکرِ حسین برسه کارِ همتون تمامِ چهار هزار تیر زدن"یکی ازین تیرا خورد به مشک آب مشک ریخت"تمام حواسِ عباس اینه که این آب نریزه"یهو یکی حمله کرد دست راستِ عباس رو زد ... مشکُ از طرف راست انداخت به طرفِ چپ؛دستِ چپِ عباس رو هم زد مشک رو با دندانش گرفت ... تیر زدن آب شروع کرد به ریختن ... تا اومد سرشو بالا کنه این کلاخُود از سرش افتاد،سر نمایان شد .. یه وقت نامرد با عمود آهن امد ... چنان زد به سر عباس .. @emame3vom .
. 🔴🔴347🔴🔴 ✅بنداول مادر همه انبیا اولیا ز ره رسید برلب خدیجه جوانه زده گل امید 🌷 نورحق ز آسمان هفتم آمده غصه ها ز سینه نبی چه پرزده 🌷 یا فاطمه سیدتی یافاطمه (س) 🌷 بی حدو عدد تا دم لحد گویم هر زمان. فاطمه مدد 🌷 درد کهنه ام را بده دوا مادرحسن دخت مصطفی(ص) 🌷 به کوری دیده ی دشمنان فقط تویی مادر شیعیان 🌷 فدای تومادران جهان عزیز قلب امام زمان (عج) 🌷 مادرای مادر مدد زهرا (س) روزمیلادت مبارک باد 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم ازولادتِ حضرت فاطمه, دلا خوشه غنچه های لبخند به روی لبا, که وامیشه 🌷 صبح شادی و نشاط شیعه ها رسید نورفاطمه به کل عالمین دمید 🌷 یافاطمه سیدتی یافاطمه (س) 🌷 نور فاطمی, ازسماء دمید کوثرعلی, فاطمه رسید 🌷 شاخه ی ولا, میدهد نوید نبض قلب من, باعلی تپید 🌷 به کوریه دیده ی دشمنان فقط علیست رهبر شیعیان 🌷 فدای تومادران جهان عزیز جان امام زمان (عج) 🌷 مادر ای مادر مدد زهرا (س) روزمیلادت مبارک باد 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندسوم شامه آرزوی نبیه خدا سحر شده کوریه حسودان رسوله خداپدرشده 🌷 آسمانیان نگاهشان به سوی تو حضرته خدیجه محوه ماهه روی 🌷 یافاطمه خوش آمدی یافاطمه(س) 🌷 جانه اهله عالم فدای تو می دهدنبی جان برای تو 🌷 فضه شد کنیز درسرای تو مرتضی مدام درنوای تو 🌷 به اسمان و زمین زهره ای به شافعه رستخیزشهره ای 🌷 فدای تو مادران جهان عزیز جان امام زمان (عج) 🌷 عیده میلادت مبارک باد 🌷 یافاطمه خوش آمدی یافاطمه(س) 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم تا که دیده برروی ماهه نبی گشوده ای با اشاره ای دل ز ختم رسل ربوده ای 🌷 تو نگاره بی بدیله حی سرمدی تو عزیزه مصطفی قراره احمدی 🌷 یافاطمه خوش آمدی یافاطمه(س) 🌷 ای تمام احمدخوش آمدی هستیه محمدخوش آمدی 🌷 مادر حسین توعظیمه ای عشق حیدری وکریمه ای 🌷 رسد نوایی ز عرشه برین خوش آمدی حوریه برزمین 🌷 فدای تو مادران جهان عزیز جان امام زمان (عج) 🌷 عیده میلادت مبارک باد 🌷 یافاطمه خوش آمدی یافاطمه(س) 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🔴🔴🔴3⃣4⃣7⃣🔴🔴🔴🔴 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 @majid_moradzadeh ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ .نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) .
4_5841433677526991745.mp3
3.01M
سرودولادت_حضرت_زهرا_س #دهه_فجر #انقلاب گرامی باد
. مکه امشب شده وادی طور بیت احمد شده لبریز نور آمده فاطمه شد خدیجه مَحو رخسار گل خود مسرور از این گل گشته همه جا زیوَر زند بوسه بر روی گل خود مادر بروی دست خدیجه بنگر صفای قلب و پاره تن پیغمبر مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا(۲) **** عاشقان بیست جمادی آمد موسم رحمت و شادی آمد از سوی خالق حی سبحان بهر تبریک منادی آمد گل امشب وا شد جهان زیبا شد منور عالم ز دختر طاها شد کرامت امشب از او معنا شد که امشب شام ولادت زهرا شد مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** گلی از گلشن طاها واشد حضرت ختم رسل باباشد نور حق جلوه گر از روی او زیب آغوش پدر زهرا شد خدیجه امشب به بر گل دارد بروی دستش شاخه ی سنبل دارد نبی بر خالق توکل دارد سوی ذات حق دستِ توسل دارد مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** عاشقان حضرت زهرا آمد همه ی هستی طاها آمد دختر خدیجه و پیغمبر در جهان ام ابیها آمد خدیجه روح حجاب آورده برای احمد گوهر ناب آورده برای شیعه ثواب آورده که همسر از بهر بوتراب آورده مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** در شب ولادتت خندانیم شامل لطف توو احسانیم از کرامات خدای منان فاطمه بر تو همه مهمانیم برای شیعه تو عزو جاهی برای من فاطمه چراغ راهی زحالم امشب تو خودآگاهی نگاهی فرما به حال زارم گاهی مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** همه ی عمر گدایت هستم از همه غیر شما بگسستم شب میلاد شما یا زهرا آمدم تا که بگیری دستم @yaghubianreza منم خار و تو گلِ گلخانه تو خود آگاهی که من نیم بیگانه زدم پیمانه از این میخانه که گشتم من سائل در این خانه مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** زینت شهر مدینه زهرا مام بی مثل و قرینه زهرا ذات حق نهاده از اکرامش مهر تو درون سینه زهرا منم چون ذره تو هستی ماهم چوحیدر زهرا تویی چراغ راهم شب میلادت به عز وجاهم من امشب عیدی ز تو مدینه خواهم مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** شکر لله که دوباره شادم از غم و رنج جهان آزادم ای گل ختم رسل یا زهرا میهمان تو شب میلادم منم چون پاییز بهارم زهراست پس از خالق صاحب اختیارم زهراست تمام عمرم شعارم زهراست منم شیعه کل اعتبارم زهراست مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد مدد یا زهرا **** .
168K
سرود ولادت حضرت زهرا س سبک زندوکیلی #قاسم_سلیمانی #فجر #انقلاب
. در آسمان عترت (سر زد مهی درخشان)۲ دختر احمد آمد (از لطف حی سبحان)۲ صدیقه ی اطهر دخترپیغمبر آمده در دنیا خوش آمدی زهرا(۳) گشته ز لطف یزدان مکه چو وادی طور بیت محمد امشب در شادمانی و شور مکه شده زیبا محو گل طاها از مقدم خوش آمدی زهرا(۳) در خانه ی پیمبر نور خدا هویداست خدیجه مادر او محو نگاه زهراست نورامیدآمد یاس سپیدآمد از خالق یکتا خوش آمدی زهرا(۳) در آسمان عصمت ماه منور آمد از سوی حی سرمد دخت پیمبر آمد ماه دل افروزاست شب نبی روزاست از مقدم زهرا خوش آمدی زهرا(۳) شامل خلق عالم شدلطف وجود سرمد هدیه ی خاصی امشب حق داده برمحمد حق الیقین آمد حبل المتین آمد ازعالم خوش آمدی زهرا(۳) از گلشن رسالت شد غنچه ای شکوفا در خانه ی پیمبر ماهی شده هویدا احمدشده خرسند ازدیدن فرزندکوثر شده معنا خوش آمدی زهرا(۳) @yaghubianreza .
. س 🌺🌺🌺🌺🌺 یا خانم حضرت زهرا سلام الله علیها ذکر لبهای مولا علی مددی یا فاطمه جان تو قرار قلب پیمبر احمدی یا فاطمه جان فرموده حق هر چی دارم واسه ی زهرا میزارم پیغمبر گفته که فداشه کل جنت خاک پاهاشه آمد به دنیا مادر سادات آمد به دنیا قبله ی حاجات 🌺🌺🌺🌺🌺 خدا فقط به عشق زهرا درست کرد دنیا و عقبا اینکه ما جهنم یا بهشت بریم با حضرت زهرا خوشنودی حق با زهراست مادر ما در دو دنیاست چه غم داره هر کی تو داره چی داره هر کی تو رو نداره آمد به دنیا مادر سادات آمد به دنیا قبله ی حاجات 🌺🌺🌺🌺🌺 خوش به حال هر کی با حجاب گرفته حرمت زهرا بیچاره است به والله هر کی که شکسته حرمت زهرا شاهنشاه دو جهانه هر کی فاطمه رو داره از رو ازل گدای زهرام خاک پا نوکرای زهرام آمد به دنیا مادر سادات آمد به دنیا قبله ی حاجات 🌺🌺🌺🌺🌺 شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها کربلایی هدیه به پیغمبر خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و تعجیل در امر ظهور مهدی فاطمه (عج) سه صلوات .
1_165672878.mp3
12.08M
#غلامرضا_صنعتگر 🎼 قاسم هنوز زنده است...💔 #انتقام_سخت #حاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. چهل روزه که دارم چشم بارانی بسوزم بر شهیدِ دین سلیمانی چهل روزه سلیمانی آسمانی شد میان مردم عالم جاودانی شد چهل روزه که تو رفتی سوی جنت بسوزد از غم داغت همه امت چهل روزه که تو مهمان زهرایی عزیز عالم هستی تو دنیایی چهل روزه تو رفتی و بر تو مینالیم خدا داند سلیمانی برتو می‌بالیم سلیمانی چه زیبا تو امتحان دادی به راه عترت و قرآن تو جان دادی سلیمانی تو بودی سر تا بپا همت گرفته ایران و ایرانی زتو عزت سلیمانی مدافع بر حرم بودی سلیمانی امید رهبرم بودی سلیمانی تو بودی یاور رهبر شهید راه اسلام ،عزت کشور سلیمانی به یاد تو همه غمگین به دل داریم به یاد تو غمی سنگین تو رفتی و شده رهبر دیده گریانت بیاد تو همه دلها پریشانت خدا داند که با مولا تو محشوری کنار سفره ی مولا تو مسروری @yaghubianreza فدایی شد به راه دین همه هستت همه دیدند بجا مانده فقط دستت سلیمانی سراپا شور و احساسم به یاد چشم و فرق و دست عباسم دو دستان ابوالفضل را جدا کردند بپا در علقمه بزم عزا کردند کنار پیکر پاکش حسین آمد کنار او حسین با شور و شین آمد کنار پیکر عباس قدش خم شد حریم کربلایی ها پر از غم شد @yaghubianreza .
852.2K
نوحه زمزمه چهلم #حاج_قاسم_سلیمانی
. علیهاالسلام 🔹احساس مادری🔹 روزی که پا به عرش معلا گذاشتی! بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی در هیئت کنیزی اولاد فاطمه این‌گونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی می‌ریخت از نگاه تو احساس مادری مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی «مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...» این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی در کربلا برای دل سنگ کوفیان چار آینه به رسم تماشا گذاشتی با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پای غربت زهرا گذاشتی پیش از تو نوحه، شور حماسی نمی‌گرفت رسم خوشی‌ست آنچه که بر جا گذاشتی از خوان نوحه‌خوانی تو آب می‌خورد چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی 📝 @emame3vom .
. نگذار بمانیم زمینگیر و اسیر یا سیّدناالغریب، یا نِعم الأمیر لطفی کن و مثل شهدا ما را هم- با پیکر تکّه تکّه تحویل بگیر! @emame3vom .
روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ┄┅═══••↭••═══┅┄ بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً یا صاحب الزمان‌.... چون مهر به نور خود پیدایی و پنهانی با آن که ز من دوری نزدیک تر از جانی اوصاف کمالت را آیات جمالت را می خوانم و می بوسم انگار که قرآنی از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم تو حضرت داوودی یا یوسف کنعانی ..مولا یا اباصالح... من زخم و تویی مَرهَم، من درد و تویی درمان من خشکی و تو دریا، من تشنه، تو بارانی من با تو و تو با من ،انصاف کجا رفته ؟ من کمتر ازمور و تو فوق سلیمانی با گُل کُنَمت تشبیه یا با نَفَسِ عیسی هم خوب تر از اینی، هم پاک تر از آنی قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد تو مُنتقمِ خون سالارِ شهیدانی @emame3vom "یا صاحب الزَّمان آقاجان.. این جوانان به یه امیدی امشب اومدن ،هر کدام یه حاجتی یه دردی .. بعضی ها هنوز پیراهن مشکی فاطمیه رو در نیاوردند ..گفتن بریم امشب.. می خوام اسمی رو ببرم که امام زمان به این اسم فوق العاده حساسِ.. خودش فرمود: بارها شنیدیدگفت: آقا فردا تو چادر های عرفات ،منا،کجا دنبالت بگردم ..کجا رَدِ پایی ازت پیدا کنم ..حضرت فرمودند :هر وقت روضه خوانِ خیمه تون روضه ی عمو م عباس راخواند ، من یک گوشه ای برای عموم گریه می کنم..یا صاحب الزمان ..اجازه بدید.. ماهم روضه مون همین باشه ..چه روضه ای از چه مادری ..می خواهیم حرف بزنیم..!! ای درود خدا به مادران شهدا ..نکنه یه جلسه بیاد و بره ما یادمون بره از شهدا و مادران و پدارانشون ...مادر شهید مدافع حرم ..شهید بیست و چهار ساله... فرزندش، عزیز دلش رو تک پسرش رو .. یه پسر داشت این مادر.. الله اکبر چه تصادفی اسمش هم عباس بود خدا شاهده.. شهید عباس آبیاری بچه شهریار ..تو خان طومان شهید شده.. برید ببینید ..تو سایتها هست ..تا هفت، هشت، ماه بعد از شهادتش جاوید الاثر بود ..چون وقتی زخمی میشه داعش جنازه شو میبره، از بس این شهید زیبا بود.. نمی چرخه زبانم بگم‌.. با این بچه چه کردن ..فقط همینو بگم برای مادرش یه جمجمه آوردن هیچ چیز رو نگذاشته بودن ... چشماشو در آورده بودن ، گوشش رو بریده بودند، دستاشو قطع کرده بودن ، پاهاشو .. قطعه قطعه ش کرده بودند ..وقتی این مادر میگفت .. یاد مادر وهب افتادم که وقتی سَرِ پسر بچه شو براش پرت کردن ..گفت کسی که هدیه در راه خدا داده پس نمیگیره .. میگفت بعد از هشت ماه بهم گفتن از اون عباس رشیدِ خوشگلت دو ،سه کیلو برگشته ..گفتم من منتظرم نبودم ..من چیزی را دادم . در راه خدا دادم.. (سلام خدا به این مادران..) سلام خدا به اون مادری که الان قبرش همین چند تا چراغ هم ندارد.. ان شالله با نابودی آل سعود بریم کنار قبر حضرت اُمُّ البنین علیه السلام‌ ..قبر مادرحضرت عباس خیلی غریبه ..خیلی بی شمع و چراغِ و تاریکه.. چه مادری چه مادری... حضرت ام البنین سلام الله علیها .
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
3.5M
#قسمت_اول روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد
روضه وتوسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ┄┅═══••↭••═══┅┄ من مادرِ سالارِ غیرت در زمینم من غصه داره فاطمه اُمُّ البنینم من قلبِ مجروح و پُر از احساس دارم شادم در این عالم که یک عباس دارم عباسِ من مشگل گشای عالمین است عباسِ من خاک کفِ پای حسین است *من روضه ام امشب اینه..پنج تا تصویر از زندگی اُمُّ البنین براتون ورق بزنم.. تو ذهنت یادگاری بمونه ،به شرطی که حق مادر ادب را ادا کنی.. عباس چرا عباس شد... ..چرا عباس شد "بنفسی انت "....از پَرِ قُنداق شد عباس..از ادب شد عباس ... تصویراول .. روز اولی که اُمُّ البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانه ی امیرالمومنین داخل نشد به اُمِّ سلمه فرمود : اُمِّ سلمه من شرط دارم، وارد نمیشم ..همه تعجب کردن، گفتن ،این خانمی که روز اول زندگیش هست چه شرطی..!! گفت اول بگید زینب بیاد ،همه تعجب کردند، میخواد چه کنه این مادر ،خانم زینب آمد در آستانه ی در به نقل تاریخ دختر هفت ،هشت ساله تاریخ مینویسه روزی که اُمُّ البنین واردخانه ی امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.. بودن تب داشتند میگن.. اُمُّ البنین ایستاد ،خانم زینب تو آستانه ی دَر ، میدونی این مادر چه کرد، از همان روز اول،یکمرتبه دیدن اُمُّ البنین خودش رو انداخت روی پاهای زینب ..خانم جان فقط اومدم یه جمله بگم ..نیامدم جای مادرت زهرا را بگیرم ..اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی و خدمت این خانه را بکنم .. میگن زینب زیر بغلهای این مادر را گرفت بلند شد.. اومد تو خانه دور حسنین می چرخید این مادر تا آخر عمر خدمتِ بچه های فاطمه را کرد من کجا خونه ی فاطمه کجا.. این یه تصویر.. تصویر دوم ..اولین فرزندش به دنیا اومد .. (همه ی مادر ها وقتی نُه ماه تحمل می کنند سختی بارداری را دلشون خوشِ.. وقتی بابا اولین بار بچه رو بغل میکنه بخنده .. خوشحال باشه راضی باشه ..)اُمُّ البنین بچه رو تقدیم امیرالمومنین کرد ..مولایی نگاه کرد.. دیدن امیرالمومنین بند قنداقه را باز میکنه .. دستهای این بچه رو از تو قنداقه در آورد ،هی دست ها را می بوسه.. هی به چشماش میماله ..گریه میکنه ..صدا زد آقا جان.. مگه دستهای بچه ام عیبی داره.. چی شده آقا گریه تون رو نبینم ..روز اول، برا مادر روضه رو خوند ..اُمُّ البنین ..دارم برای آن روزی گریه می کنم ..این دست ها را از بدن جدا می کنند.. (فکر میکنید مادر چه جوابی داد اعتراض کرد ..چرا..!! بچه مِ میوه ی دلمِ ..چرا دستهاشو جدا میکنن ..؟..نه....!!...) میگن بلند شد قنداق را گرفت تو رو خدا این کار رو ببین مادر اینجوری باید باشه که بچه اش بشه ابالفضل ...میگن قنداق رو گرفت هی دور سَرِ حسین می چرخوند ..آقا بچه ام بلا گردونِ بچه ات بشه ..یه مو از سَرِ حسینت کم نشه تصویر سوم ...عباس بیا مادر بشین می خوام یه قولی بهم بدی ..مادر چه قولی بدم ..می خوام بهم قول بدی.. نکنه یه روز به حسین بگی برادر ..(تربیت رو ببین) تعجب کرد چرا نگم برادر.. بهترین برادر عالم مال منه .. دستهای عباسش رو گرفته گریه کرد..گفت نگو برادر بی احترامی میشه آخه مادر اون فاطمه است.. اما مادر تو کنیز زینبِ .. .
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
1.91M
#قسمت_دوم روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد
روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد تصویر چهارم ...اُمُّ البنین تو خونه نشسته امیرالمومنین از صفین برگشت بیرون مدینه.. تاریخ مینویسه نرفت داخلِ مدینه ..بیرون مدینه ایستاد به عباس چهارده ساله اش ..یه نوجون خوش قدوبالا و رشید ..گفت عباسم بایست می‌خوام باهات مشق شمشیرکنم ..اُمُّ البنین تو خونه اس ..زنهای مدینه بهش خبر دادن بیا علی بچه ت رو پشت دروازه های مدینه نگه داشته.. داره باهاش مشق شمشیر میکنه ..تعجب کرد چی شده ..خانم بلند شد چادر و عبا به سر، اومد بیرون مدینه از دور داره نگاه میکنه .. شمشیر داد به دست ابالفضل خودش شمشیر به دست همه ایستادن .. پدر و پسر دارن با هم مشق شمشیر می بینن.. پدر یَلِ خیبرِ پسر عباسِ.. یه مدتی جنگیدن.. امیرالمومنین شمشیر رو از دست راستش گرفت گفت بیا جلو پسرم ..دست راستش رو بست ..گفت حالا بگیر به دست چپت ..با دست چپ شروع کرد به مشق شمشیر دیدن ..یه مدت با دست چپ ..(مادر داره میبینه ).. آورد عباس رو جلو دست چپش هم بست ..گفت حالا شمشیر رو با نوک دندانت بگیر ..ببینم میتونی با من مبارزه کنی ..همه تعجبن ..مادر نگرانِ ..شمشیر را به دندانش گرفت با پدر مشق شمشیر دید ..یه مدت که جنگید خسته شد تا عرق همه ی پیشانی عباس را گرفت ..اُمُّ البنین دوید اومد جلو افتاد روی پای امیرالمومنین ..آقا بچه ام خطایی کرده ..کاری کرده داری تنبیه اش میکنی ..گفت نه.. اُمُّ البنین.. "هذا ذُخر الحسین " این ذخیره ی کربلاس.. یه روزی دوتا دستهاش میزنن مجبور میشه مشک رو با دندونهاش رو نگه داره ..دارم عباسم رو آماده میکنم برای اون روز ..همه گریه کردن .. تصویر پنجم ..کاروان از مدینه میره کربلا ..همه وداع کردن.. بیست و هشتم رجب..ِ کاروان داره از مدینه حرکت میکنه به طرف مکه ..همه خدا حافظی کردن از دروازه ی مدینه رد نشده نگاه کرد ابی عبدالله دید اُمُّ البنین ایستاده داده نگاه میکنه صدا زد عباسم مگه با مادرت خداحافظی نکردی ..گفت چرا آقاجان خداحافظی کردم ..گفت پس چرا مادرت اومده دنبالت برگرد ببین خانم چی میگه ..خیلی احترامش رو نگه میداشتن..عباس برگشت از اسب پیاده شد بله مادر چی شده دنبال قافله راه افتادی گفت: عباس برو سه تا برادرهای دیگه ت هم بیان با چهارتای شمارا کار دارم، چهار تایی دور مادر حلقه زدن ایستاد دستهاشونو گرفت گفت مگه من مادر شما نیستم ..چرا...!! مگه حق به گردنتون ندارم ..چرا.‌‌..!! باید یه قول مردونه بهم بدید، چه قولی بدیم حالا همه ی قافله معطل هستن اون آقا را میبینید پسر فاطمه اس ..یه قولی بدید ..چه قولی.‌..بهم قول بدید باحسین دارید میرید نکنه بی حسین برگردید ...بهم قول بدید نگذارید یه مو از سرش کم بشه ..قول بدید تا اخرین نفس ازش دفاع کنید ..قول دادن به مادر .‌..عباس قول داد به مادرش حسین رو تنها نگذاره ..همه ش نگران حسینش بود کسی که قول داده پای قولش میمونه ..یه روز هم به باباش علی قول داد..شام بیست و یکم رمضان وقتی دستشون رو بابا تو دست هم گذاشت ،قول داد حسین رو تنها نگذاره..روز تاسوعا هم به زینب قول داد وقتی امان نامه آوردن قول داد حسین رو تنها نگذاره ..پای همه ی قولهاش وایساد ..اما به یه نفر قول داد، شرمنده شد ..به یه دختر تشنه قول داد .. وقتی سکینه مشک خالی رو داد دست عمو .. عمو آب ..عمو آب ...عمو آب... قول داد به سکینه ..لذا تو علقمه افتاد،صدا زد حسین جان منو به خیمه ها نَبَر آقا دیگه نمیتونم توی چشمهای بچه هات نگاه کنم ..آخ..افتاد روی زمین ... ابی عبدالله داغ زیاد دیده.. مدینه برادر از دست داد، امام مجتبی برادر بزرگشِ..امامشِ.. وقتی امام حسن رو از دست داد ،چندتا جمله ی معروف داره ..گفت دیگه عطر نمیزنم .. دیگه لباس نو نمی پوشم ..دیگه محاسِنَم رو خضاب نمیکنم ..غارت زده منم ..اینها معروفه .. اما کنار علقمه یه جوره دیگه حرف زد ..تا نگاهش به عباس افتاد ..دیدن یه دست به کمرش گرفت "الان اِنکَسَرَ ظَهری"... ...یاحسین ... ..ای خدا به اُمُّ البنین به بچه های شهیدش به پسر سردار سقاو تشنه لبش ..فرج امام زمان ما برسان ... ای خدا اسم ما امشب جزء زائران مدینه ثبت بفرما ..الهی آمین نامه ی فاطمیه ی مارا به امضای ابالفضل علیه السلام برسان .. الهی آمین @emame3vom .
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)-3.mp3
2.36M
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی #میرداماد
. 💠 سبک علیه السلام ویژه ایام وفات سلام الله علیها 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ➖➖➖ بند اول دریای کرم ابالفضل شاه محترم ابالفضل ای ماه حرم ابالفضل ای صاحب علم ابالفضل سقای بی دست ای دلاور یا عباس ای سردار لشکر به زور و بازو مثل حیدر به واللهِ هستی تو محشر سرباز ولایتی ابالفضل خیلی با سخاوتی ابالفضل بر ما کن عنایتی ابالفضل آقام آقام آقام ابالفضل بند دوم ای زیبا قمر ابالفضل ای در و گوهر ابالفضل هستی شیر نر ابالفضل مرد با جگر ابالفضل من مجنونتم تویی تو لیلا یا عباس اسیرتم به مولا مثل تو نیومده به دنیا به واللهِ که نداری همتا یک تنه قیامتی ابالفضل خیلی با شهامتی ابالفضل بر ما کن عنایتی ابالفضل آقام آقام آقام ابالفضل @emame3vom بند سوم شاه با وفا ابالفضل بر دردم دوا ابالفضل عشقه نوکرا ابالفضل سیدنا یا ابالفضل از بچگیم آقا میخوامت شش دونگ قلبم شد به نامت من به قربون اون مرامت از راه دور میدم سلامت سرباز ولایتی ابالفضل خیلی با کرامتی ابالفضل بر ما کن عنایتی ابالفضل آقام آقام آقام ابالفضل ➖➖➖ .