Banifateme_Babolharam_net_shab2-3.mp3
2.83M
|⇦•دوباره امشب...
#قسمت_پایانی_روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سید مجیدبنی فاطمه
امام حسین ع
. #زمزمه یا #شور #امام_حسین علیه السلام یا حسین_اگر تو از خودت برانی ام دیگه تموم زندگانی ام اگر ک
.
#زمزمه
#شور
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
آمدی_بیا یتیمتو بغل بگیر
ثواب داره کمکِ به اسیر
ببخش که_توی خرابه می پذیرمت
نمی تونم بغل بگیرمت
ای پدر_چرا دیگه نمی زنی صدام
دلم گرفته حرف بزن برام
یه کم نوازش تو رو میخوام
می دونی که دلم_خیلی تنگه بابا
بالش خواب من_خوار و سنگه بابا
2
بی تو من_شکسته ام محاله پا بشم
محاله مثل اون روزا بشم
خسته ام_زخمی شدن درد سره بابا
عمه منو راه می بره بابا
ای پدر_بیا جلو دره گوشت بگم
این درد هنوز نرفته از سرم
کم مونده بود کنیزی ام برم
گرچه رو صورتم_هاله ی نیلیه
چشم نامحرما_بدتر از سیلیه
3
جان من_مسافر رو نیزه ها بگو
دستان تو مونده کجا بگو
وای من_چی شد که نیزه از تو سیر شده
بابایی ام چقده پیر شده
ای پدر_چه کرده نیزه با گلوی تو
بوی تنور میاد ز موی تو
فدای سوختگیه روی تو
لخته خون بسته بر_زخم لبهای تو
پر شده از خراش_روی زیبای تو
یا حسین یا حسین یا حسین یاحسین
#حضرت_رقیه #سلام_الله_علیها
#زمزمه
#شور
#حسن_کردی
.👇
.
#زمینه
#امام_حسین علیه السلام
ای حرم تو همه یِ رؤیای من
عشقِ توئه تمومیِ دنیای من
آرامش، یعنی کرببلا..
ای که شدی تمومیِ عشقِ دلم
با تو که باشم یه دنیائه حاصلم
خوشبختی، یعنی عشقت آقا
تو عشقِ دل منی.. ای آرامش دلم
عشقِ توئه از خدا.. تنها خواهش دلم
از این دنیا فارقم.. تا با تو باشه دلم...
آرزو، دارم برات
جون بدم،بایک نگات
عشقمه، صحن و سرات
یاحسین..
رو سیام، یاکه بدم
تو نَکن، آقا رَدَم..
پیش تو، باز اومدم
یاحسین..
یاحسین، جانم حسین..
یادمه دمِ باب القبله اومدم
رو به روی حرمه تو زانو زدم
گفتم که، تویی ارباب من
میدونی که بی شما میمیرم حسین
دامنِ رقیه تو می گیرم حسین
دستِ رَد، به سینم تو نَزَن
چند وقته که دورم از.. گنبدِ طلای تو
خیلی دلتنگم آقا.. این شبها برای تو
میمیرم اگه نیام.. تا پایینِ پای تو
عشقِ من، دنیای من
قابِ تو..، چشمای من
گنبدت، رؤیای من
یاحسین..
با مرام، ختم کلام
من حرم، از تو میخوام
پس بگو..، من کی میام؟!
یاحسین..
یاحسین، جانم حسین..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
.👇
.
زمینه اول محرم
#حضرت_مسلم علیهالسلام
کوچه کوچه حسرت کوچه ها پر از آه
مسلم غریبم اِنّالِلّه
اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلیهِ راجعون
دستم بشکنه چی نوشتم کاروانو برگردون
وفا ندارن به خدا
حیا ندارن به خدا
ازحالا توفکرِ گهواره و معجر و گوشوارهَن بهخدا
حسین کوفه میا'۴'
کوچه کوچه شیون کوچهها پُر از درد
مسلم غریبم آقا برگرد
آقابرگرد مدینه تا وقتی باقیه
سرنیزههایِ کوفه جایِ سرِ تو و سرِ ساقیه
آهِ قافله ای وای
تیرِ حرمله ای وای
به دست زینب و بیبی رباب و رقیّه سلسله اِی وای
حسین کوفه میا'۴'
#زمینه #شب_اول_محرم
#حسین_ایمانی
.👇
.
#امام_عصر_علیه_السلام
#ماه_محرم
#محمد_علی_بياباني✍
بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را
وقتی که بی تو باز می بینم محرم را
صاحب عزا با دست های خویش کوبیدی
بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را
ای آسمان چشمۀ جوشان اشک خون
پربارتر کن بارش این اشک نم نم را
هرشب میان کوچه ها بر سینه خواهی زد
وقتی که می خوانند شور و نوحه و دم را
بر رشتۀ پرچم دخیل گریه می بندم
آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را
با اذن زهرا اذن مولا اذن پیغمبر
با اذن تو پوشیده ام این رخت ماتم را
دلشوره دارم اربعینم را همین اول
امضا کن آقاجان برات کربلایم را
#امام_زمان
#محرم
.
.
#امام_زمان
#طلیعه_محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف
صاحب عزای ماه محرم امام عصر
داری به گونه اشک دمادم امام عصر
پیراهن سیاه حسین است بر تنت
برپا شده ست خیمه ی خون گریه کردنت
بین کتیبه های عزا روضه خوان شدی
با سوز و آه ، آتش ِ قلب جهان شدی
وقت مرور لحظه به لحظه جفا شده
وقت مرور مقتل کرب وبلا شده
رخصت بده به دیده ی ما پا به پای تو
باران به پا کند وسط روضه های تو
بر قلب خود دوباره غم بیکران دهیم
بین گریز ِ مقتل ِ جدّ تو جان دهیم
گودال بود و جدّ تو عریان و بی کفن
هم دخترش رسیده و هم مرد بددهن
تا حد مرگ دختر او را عذاب داد
با تازیانه آه دلش را جواب داد
گودال بود و جدّ تو در زیر دست و پا
چل نعل تازه آمد و شد بر تنش جفا
شد بوسه گاه خواهر او پاره حنجرش
ماه منیر بر سر ِ سرنیزه ها،سرش
✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب
.
.
#طلیعه_محرم
#امام_زمان
گریز به #علقمه
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف...
رسیده ماه محرم، خبر ز ماهم نیست
خبر ز روشنی این دل سیاهم نیست
ببخش علت تأخیر تو شدم آقا
بَدَم که دیدن تو قسمت نگاهم نیست
نشد که لحظه ای از زندگی شوم خرسند
که این حیات، بدون تو دل بخواهم نیست
همیشه علت هجرت خطای من بوده
دلیل فاصله جز قلب پر گناهم نیست
مرا ز درگه احسان خود مکن بیرون
مگو که فرصت جبران اشتباهم نیست
برای دیدنت آیم به روضه ی عباس
که غیر دیدن رویت دوای آهم نیست
میان علقمه جدّت به تکیه گاهش گفت
بلند شو که به جز تو کسی پناهم نیست
چه مختصر شده ای ای مقطع الاعضا
توان بردن تو سوی خیمه گاهم نیست
✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب
.
شور : آرامش خیمه قمره - حاج محمدرضا بذری.mp3
3.64M
#حضرت_عباس
.
📋 آرامش خیمه قمره علقمه بودن
⬛️#شور/ حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_نهم_محرم 99
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
آرامش خیمه قمره علقمه بودن
سرباز حسین بودن و شاه همه بودن
این ها همه به جای خود الحق و الانصاف
خیلی به تو آید پسر فاطمه بودن
زهرا امضا کنه ابوالفضل میخره
عزیز فاطمست کسی که نوکره
ابوفاضل مدد
هرکس که علی گفته ابوالفضل شنیده
ایوان نجف را وسط علقمه دیده
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
تو نعم الساقی و حسین نعم الامیر
بی دست کربلا دست ما را بگیر
معروف به عباس و مسمی به ابوالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابوالفضل
بعد از به خدا و به علی بی برو برگرد
در کشور ما هست قسم ها به ابوالفضل
صد حاجت اگر داشته هرکس طی یک سال
ده تا به رضا گفت و نود تا به ابوالفضل
می کارم اشکمو طلا حاصل میده
مزد این گریه رو ابوفاضل میده
ابوفاضل مدد
شاعر : #مرودستی_زاده
https://eitaa.com/emame3vom/47641
.
.
|⇦•گفتم به خود یا که ...
#قسمت_اول_روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
گفتم به خود یا که خبر از ما نداری
یا که خیالِ دیدن ما را نداری
حالا که با سر آمدی فهمیده ام که
هر شب تو می خواهی بیایی پا نداری
دور از من و عمّه کجاها رفته ای که
یک جایِ سالم در سرت حتّی نداری
با دخترِ تو دخترانِ شام قهراند
با طعنه می گویند تو بابا نداری
من را به همراهت ببر تا که بفهمم
تو دوست داری دخترت را یا نداری
*به حقیقتِ سه ساله ی اباعبدالله،"اللهم عجل لولیک الفرج" خدایا به علمدارِ کربلا، رهبرمون رو حفظ کن...
رقیه صداش گرفته بود" مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني عَلَي صِغَر سِنّي!"بابایِ قشنگم،کی من رو یتیم کرده؟"یا ابتاه مَن ذَالّذی قَطَعَ وَریدَک...؟! " کی رگ های گردنت رو بُریده؟کی موهایِ قشنگت رو پریشون کرده؟ تا سر رو آوردن گفت:بابا! عجب خواهری داری،از کربلا تا شام هرکی اومد مارو بزنه عمه خودش رو سپر کرد،بابا! من رو با خودت ببر دیگه عمه راحت بشه،حسین...
یه دختر بچه رو تصور کن،چه دستایِ کوچکی داره،استخوان بندیِ یک دختر بچه باریکِ،با پسر بچه فرق میکنه،بچه اگه دستش بسته باشه با صورت رویِ زمین بیوفته چی میشه؟ از رویِ ناقه وقتی افتاد،گفت:دستم،بابا!کجایی ببینی رقیه رو کشتن...
به جانِ خانم رقیه سلام الله علیها،خدایا! قسمت میدیم،هر چه زودتر این بلا از همه ی عالم مخصوصاً از این کشورِ امیرالمؤمنین دور بفرما،خدایا،حرارتِ محبت حسین رو تو دلِ خودمون،رفیقامون،نسلمون،زن و بچه مون، روز به روز بیشتر بفرما*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
.👇
Banifateme_Babolharam_net_shab3-1.mp3
4.34M
|⇦•گفتم به خود یا که ...
#قسمت_اول_روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
.
|⇦•نمیتونم راه برم...
#قسمت_دوم_روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*حرمش با همه ی حرم ها فرق داره،اگه رفیقت یه زنگی میزنه میگه:دارم میرم کربلا،میگی: رفتی حرمِ ارباب من رو یادت نره،سلامِ مارو به آقا برسان.اما تنها حرمی که تا به رفیقت میگی میخوام برم سوریه،میگه:کِی میری؟روزش رو میگی.میگه:موقعِ رفتن یه کاری باهات دارم،صبر میکنی،میاد،میگی چیکار داری؟ میگه: یه امانتی دارم ببری حرمش،یه عروسک بهت میده،میگه:ببر حرمِ خانوم.معناش میدونی چیه؟ اگر هر بچه کوچکی گریه کرد بهونه بابارو گرفت،باید با این چیزها ساکتش کرد و آروم کرد،اما برات بمیرم،نیمه شب بلند شدگفت: عمه! من بابام رو میخوام،صدا رسید به کاخِ یزید،گفت:صدا کیِ نمیذاره من بخوابم؟گفتن:صدایِ دخترِ حسینِ.چی میخواد؟گفتن:بهونه ی بابارو گرفته،گفت:این که کاری نداره، سرِ بریده رو براش ببرید، ریختن تو خرابه، طبق رو مقابلش گذاشتن، یه نگاه کرد گفت: من که غذا نخواستم. میدونی برا چی این حرف رو زد؟ آخه سر وقتی اومد، سری که تویِ تنور بوده بویِ نون گرفته، گفتن: خواسته ی تو، تویِ این طبقِ، همچین که روپوشِ طبق رو کنار زدن، دید سر بریده ی باباست.*
نمیتونم راه برم، پاهام پُر از تاوَلِ
زخمی که رو گونَمِ، از سیلیِ اولِ
جایِ طنابِ بابا، رو گردن و دوشِ من
عمه صدام میکنه، بابا نمیشنَوه گوشِ من
بخاطر زخم پا، قدم میذارم یواش
اگه تو بوسم بکنی، بابایی خوب میشه جاش
*همه دخترا اگه آسیبی ببینن،اول به باباشون میگن.گفت: تو مسیر وقتی سرهارو از نیزه ها بر میداشتن، رو درختی آویزان کردن، گفت: نیمه شب دیدم صدایِ گریه میاد، خودم رو به خواب زدم ببینم چه خبر شده، دیدم یه دختر سه چهار ساله جلو اومد، همچین که نزدیک شد، اومد پایینِ سر، دستش رو بلند کرد، گفت: بابا! خیلی دلم برات تنگ شده، میخوام بغلت کنم، میگه: دیدن این سر پایین اومد، این دختر سرِ بریده رو بغل گرفت.
اما این بار با دفعه قبلی که بابارو بغل کرده خیلی فرق میکنه،اون دفعه بابا فقط پیشونیش شکسته بود و رگ های گردن بریده، اما این دفعه یه نگاه کرد،گفت: عمه! مگه شما نگفته بودی پیغمبر لب های بابام رو بوسه می زده؟عمه! پس چرا صبح تو مجلسِ یزید،یزید به لب و دندانِ بابام چوب میزد؟ حسین.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
.👇
Banifateme_Babolharam_net_shab3-2.mp3
4M
|⇦•نمیتونم راه برم...
#قسمت_دوم_روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
.
|⇦•رمق نداره پاهام...
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم #محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
رمق نداره پاهام
اومدی پیشم بابا
خرابه شد روشنُ
میدونی چند وقته که
بغل نکرددی مَنُ
موهات بهم ریخته یا
من نمی بینه چشام
شونه نمیخوام دیگه
مویی نمونده برام
دو سه شبِ عمه گفته بود
میرسه بابات به زودیا
ولی نمیخوام بابا مَنُ
ببینی با این کبودیا
بابا حسین! بابا حسین!...
ــــــــــــــــــ
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇
Banifateme_Babolharam_net_shab3-3.mp3
1.6M
|⇦•رمق نداره پاهام...
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
┈
|⇦•به جستجوی که باشم...
#قسمت_اول_روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
__________________________
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه"
"یٰا بابَ النِّجاةِ الاُمَّه"
به جستجوی که باشم به جز خدایِ حسین
که داده است سَرِ رحمت به ما سرایِ حسین
نَفَس کشیدنِ ما زندگی نبود اگر
نبود قسمتِ ما خواندنِ نوایِ حسین
به فکر رفتم و دیدم که دوستت دارم
اگر چه هیچ ندارم به کف برایِ حسین
در آرزوی همینم اگر چه نا چیز است
تمام زندگیم را کُنم فدایِ حسین
به ابرهای دو چشم التماس خواهم کرد
که خالصانه ببارند در عزایِ حسین
گذشت و خیر ندیدم به جز زمان هایی
که داشتم به دلم شوقِ کربلایِ حسین
هر آنچه از قِبَلِ تو به ما رسد عشق است
خدا کند که بیاید سرم بلایِ حسین
دلیل سرخیِ رنگ شفق گمان دارم
که باشد از هنرِ خون بوریایِ حسین
*خیلی ها میگن:چرا ماها برا حسین اینجوری گریه میکنیم؟ کسی که گریه نداره، هیچی نداره،ما هر چی داریم از گریه ی بر حسینِ،اهلبیت می فرمایند،خصوصاً امام رضا علیه السلام،فرمودند: بر جدَّم حسین گریه کنید.
همه ی انبیا از آدم تا خاتم برا حسین گریه کردن، جبرئیل نازل شد،گفت:آدم! چند هزار سالِ داری گریه میکنی؟میخوای توبه ات قبول بشه؟ خدا رو به این پنج نور قسم بده،آدم!من میگم و تو تکرار کن: "یا حمیدُ بحق محمد!یا عالیُ بحق علی! یا فاطرُ بحق فاطمه!یا محسنُ بحق الحسن!یا قدیم الاحسان بحق الحسین!" تا نامِ حسین رو شنید،بی اختیار زد زیرِ گریه،گفت: این آخری کیه؟این اسم هایی که گفتی حالم عوض شد،اما این آخری قلبم رو شکست،گفت:آدم! نوه ی پیغمبرِ آخرالزمانِ، عزیزِ خداست،اما یه روزی تو دشتِ کربلا،بین دو نهرِ آب، جلو چشمِ خواهرش،سر از بدنش تشنه جدا میکنن..
خدایا!بحق الحسین،به این مملکت و به این مردم یه نگاه ویژه بفرما،دستت رو بالا بیار با تمامِ وجودت صدا بزن: یا حسین!
ــــــــــــــــــ
#طفلان_حضرت_زینب
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
.👇
Banifateme_Babolharam_net_shab4-1.mp3
5.72M
|⇦•به جستجوی که باشم...
#قسمت_اول_روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم #محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
.
|⇦•بهترین بنده ی خدا...
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
بهترین بنده ی خدا زینب
هل اَتی زینب
اِنَّما زینب
ریشه ی صبرِ انبیا زینب
زینبا زینبا و یا زینب
بانی روضه هایِ غم زینب
تا ابد مبتلایِ غم زینب
گفت ای مصطفایِ عاشورا
ای فدایِ تو زینب کبری
تو علی هستی و منم زهرا
پس فدایِ تمامِ پهلوها
سر خواهر فدایِ این سر تو
همه ما فدایِ اکبر تو
گفت ای شاهِ ما اجازه بده
حضرتِ کربلا اجازه بده
جانِ این بچه ها اجازه بده
جانِ زهرا اجازه بده
قبل از آنکه سرِ تو را ببرند
این سرِ خواهرِ تو را ببرند
من هوای تو را به سر دارم
به هوای تو بال و پر دارم
از غریبی تو خبر دارم
دو پسر نه دو تا سپر دارم
زحمتم را بیا بهباد نده
اشتیاقم را بیا به باد نده
*اینقدر خوشحال بود بی بی زینب،دو تا عزیزاش رو فرستاد گفت:بروید از دایی اجازه بگیرید،برید میدان،وقتی رفتن،سرشون رو مؤدب پایین انداختن، دایی جان! به ما اِذنِ میدان بده،فرمود: نه شما برگردید. اومدن مقابل مادر، سرها مؤدب پایین، عزیزانم چرا ناراحتید؟گفتند: مادر! رفتیم به دایی عرض کردیم، فرمود: نه،اجازه میدان نداد، تا گفتند:دایی اجازه نداده، خودِ بی بی با عجله اومد جلویِ خیمه ی ابی عبدالله،گفت: حسین جان! نکنه بچه های من رو قابل نمیدونی؟ ابی عبدالله فرمود: عزیزم! شاید باباشون عبدالله راضی نباشه؟ بی بی زینب فرمودن:برادر جان! خودِ عبدالله به من امر کرد که هرجا کار به جنگ کشید بچه هایِ من رو فدایِ حسین کن.
خواهر می دونه که برادرش چقدر عاشقِ مادرِ،یه مرتبه صدا زد:حسین! جانِ مادرمون اجازه بده،تا گفت: جانِ مادرمون.حسین قبول کرد،خواهر رو در آغوش گرفت...*
در دلِ خیمه خسته اند این دو
سَرِ راهت نشسته اند این دو
دل به لطف تو بسته اند این دو
با بزرگان نشسته اند این دو
این دو با یارِ تو بزرگ شده اند
با علمدارِ تو بزرگ شده اند
در کَرَم سائلی به دست آور
زین دو تا حاصلی به دست آور
سپرِ قابلی به دست آور
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
نظرت هم اگر نمیباشد
ای فدایت تمامیِ سر ها
سر چه باشد به پایِ دلبر ها
از چه در اشتیاق خواهر ها
تو نظر میکنی به دیگر ها
آخرش یا اجازه میگیرم
یا همین کنج خیمه میمیرم
*وقتی اجازه داد،اینقدر زینب خوشحال شد،سُرمه کشید به چشم های بچه هاش، عزیزانِ من برید دلِ جَدِّمون رسول الله رو شاد کنید. رفتن،جنگیدن،به شهادت هم رسیدن،اما نوکرا! حسینیا! از صبح هر کی رو زمین افتاد، بعد از حسین،زینب بود که از خیمه ها بیرون می اومد،حسین رو دلداری میداد،اما هرچی نگاه کردن دیدن برا شهادتِ بچه هاش زینب از خیمه ها بیرون نیومد...
عاشورا که تمام شد،وقتی بعد از اسارت برگشتن مدینه، وقتی عبدالله جلویِ زینب رو گرفت،گفت: خانم ازت یه گله ای دارم،شنیدم برا همه ی شهدا از خیمه بیرون اومدی،چرا برا بچه های من از خیمه بیرون نیومدی؟ فرمود: عبدالله! گفتم:اگه بیام بیرون، حسین چشمش به من بخوره،خجالت بکشه...
یه نگاه کرد عبدالله،گفت:خانوم! یه سئوال ازت دارم، چرا اینقدر شکسته شدی؟ چرا اینقدر پیر شدی که منِ عبدالله با یه نظر تو رو نشناختم، صدا زد: عبدالله! آخه اون چیزی که من دیدم،تو ندیدی، هر کی میدید دق می کرد، عبدالله میخوای بدونی من چی دیدم؟ واردِ گودال شدم، دیدم نیزه ها تو بدنِ حسینِ، سر که نداره، رگ های بریده رویِ این خاک هایِ داغِ کربلا، عبدالله! لباسِ حسین رو غارت کردن،عبدالله! داداشم یه نشونه داشت،یه انگشتری داشت، انگشت و انگشتر رو بریدن...
این دستت بیاد بالا،با تمامِ وجود صدا بزن: یا حسین!
ــــــــــــــــــ
#طفلان_حضرت_زینب
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
.👇
Banifateme_Babolharam_net_shab4-2.mp3
6.33M
⇦•بهترین بنده ی خدا...
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه .
.
|⇦•هر آینه دلی ست که ...
#قسمت_اول_روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلاماجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
"اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه"
"وَ یٰا بابَ النِّجاةِ الاُمَّه"
هر آینه دلی ست که حیرانِ کربلاست
در هر کجا سَری ست، پریشانِ کربلاست
داغی اگر که هست به این سینه، داغِ توست
ماتم اگر که هست ز هجرانِ کربلاست
*حسین جان! دلمون برایِ کربلا تنگ شده، این مردم،مردمی هستند که اگر سنگ هم از آسمون بباره روضه ات رو ترک نمی کنن،ما با حسین زنده ایم،ما با حسین حسین نفس می کشیم...*
اشک است این که دورِ حرم را گرفته است
آری فرات دیدهی گریانِ کربلاست
چشمی که روشن است به اشکِ غم حسین
شمعی به بزمِ شامِ غریبانِ کربلاست
نوحِ ائمه گفت: که نوحو علی الحسین
کشتی شکست خوردهی طوفانِ کربلاست
جا دارد از کفن بگریزیم روزِ مرگ
از غربتی که در تنِ عریانِ کربلاست
افتاده صد تَرَک به بُلورِ دلِ رسول
از هر تَرَک که بر لب عطشانِ کربلاست
روزِ حسین، خونِ دل از دیده می رود
این گریه ی امامِ خراسانِ کربلاست
*امشب با شب های دیگه برای مردم فرق میکنه،بعضی ها می گن: نمی دونیم چرا امشب حالِ غربتی داریم، الان بهت میگم چرا، چون امشب،شبِ یتیم های امام حسنِ،امشب اگه همه میرن کربلا، من و شما امشب میریم مدینه.
یا امام حسن! مجلسِ روضه برا امام حسین گرفتیم،ببین چقدر همه جا چراغونِ، محفلِ زیبایی است،الان قبرستانِ بقیع یه شمع روشن نکردن... یا امام حسن! قربونِ غریبیت برم آقاجان!
گفت: قدیم ها کاروان وقتی میخواست از ایران بره،اول می رفتن مدینه رو زیارت می کردن،بعد می رفتن کربلا رو زیارت می کردن بر میگشتن به ایران،گفت: نشسته بودم تویِ حرمِ ابی عبدالله،یه نگاه کردم دیدم یه ایرانی گوشه ی حرمِ ابی عبدالله یه شمع روشن کرده،هی گریه میکنه،میگه:قربونت برم،حرم نداری،قربونت برم،زائر نداری،گفتم: این چه حرفی است،آقا ابی عبدالله هم حرم داره،هم چراغونی است حرمش و هم زائر داره،گفت: نه من مدینه بودم،نذر امام حسن داشتم یه شمع تویِ بقیع روشن کنم،مأمورینِ عربستانی اومدن من رو زدن،نذاشتن شمع روشن کنم،حالا اومدم نذرم رو تویِ حرم ابی عبدالله ادا کنم، زیر لب دارم میگم:حسین جان! داداشت خیلی غریبِ.
حالا امشب،شبِ بچه هایِ امام حسنِ،براش کم نذاریم،الهی قربونِ آقازاده هات برم،روضه ی عبدالله بن الحسن،روضه ی گودالِ...یا امام حسن! امشب یه نگاهِ ویژه ای به ما کنید،عزایِ برادرتون ابی عبدالله ست...*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇
Banifateme_Babolharam_net_shab5-1.mp3
6.06M
|⇦•هر آینه دلی ست که ...
#قسمت_اول_روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلاماجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه