.
|⇦•از پای کوب اسب سواران ..
#روضه_متنی و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
از پای کوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه سری را که تن نداشت
پیچیده بود در خودش از آتشِ عطش
داغی که داشت در جگر خود حسن نداشت
انگشتری که با خودش آورده بود کو؟!
ای کاش هیچوقت عقیق یمن نداشت
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود ای کاش زن نداشت
حق با شماست شام و سحر گریه میکنید
جای سرشک خونِ جگر گریه میکنید
*أَلسَّلامُ عَلَى قَتیل الْمَظْلُومِ و عَلَى اخیه مَسموم .. امشب باید به هر دو امام سلام بدی .. صاحب روضۀ امشب و فردا شب، هم ابی عبداللهست هم امام مجتبی .. *
برادر تشت خون را لاله باران کرد یادم هست
و بغضِ خویش را در سرفه پنهان کرد یادم هست
صدا زد رفتم اما با تو در هر حال خواهم بود
برادر با تو تا هنگامۀ گودال خواهم بود
برادر آنکه شمشیرش خرافات جمل را کشت
شکوهش جبتُ طاغوت جهان لات و هول را کشت
برادر پای حرفش ماند و با من در سفر آمد
برادر پا به پایم به همان خون جگر آمد
سخن فرمود با لب های قاسم مرگ شیرین شد
و ثار اللهی ام با خونِ عبدالله رنگین شد
درون مقتل اینک لطفِ خود را بیشتر کرده
برایم دستِ خود را سایۀ سر نه سپر کرده
بیا خواهر ببین خونِ جگر بر خونم افزوده
شکست آن شیشۀ عطری که لبریز از حسن بوده
شمیم عطر او را در مشامم از ازل دارم
به عبدالله آغوشم حسن را در بغل دارم
عجب پیراهنی از دست خواهد رفت در بازار
که از بوی حسین آکنده از عطر حسن سرشار
*نانجیب حرملۀ ملعون آخرین تیرشو اینجا در کمان قرار داد .. آخرین تیری که عبدالله رو به بدن ابی عبدالله دوخت ..*
یکی شد پیکرم با او، تو هم این را روایت کن
شباب اهل جنت را بیا باهم زیارت کن
تو هم مانند من دور از وطن هستی بیا خواهر
اگر دلتنگ آغوش حسن هستی بیا خواهر
*زینب جان تو امانت دار خوبی بودی .. وظیفه تُ خوب انجام دادی .. دست عبدالله تو دست زینب، هرچی تلاش میکرد دست و از دست عمه جدا کنه محکم دست و گرفته بود .. دستور ابی عبداللهِ .. فرمود حواست بهش باشه این خیلی بی قراره .. من قاسمم رفته هنوز خجالت زدۀ حسن هستم .. هی میگفت عمه دستمو رها کن .. ببین عمو دیگه جون نداره ..ببین به سختی خودشو داره رو ذوالجناح نگه میداره .. اما همچین که اون نانجیب تیر سه شعبه رو به قلب ابی عبدالله زد ..
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد ..
یه وقت صدا زد والله لا أفارق عمي .. دستشو از دست عمه جدا کرد دوان دوان داره میاد سمت گودال .. غیرتیا تو دل اینهمه حرامی .. عبدالله میدوه زینب میدوه .. گاهی چادر زیر پای خانوم می پیچه .. هی روی زمین میفته .. وا محمدا .. وا علیا .. وا اماه .. وا حسینا .. تا رسید این بحر بن کعب ملعون شمشیر آخته بالاسر ابی عبدالله گرفته یه لحظه دیر میرسید سر ابی عبدالله رو نشونه گرفته بود .. فرمود وَیْلَکَ یَابْنَ خَبیثَة .. أَتَقتُلُ عَمّی؟!.. میخوای عموی منو بکشی .. مگه من مرده باشم .. شمشیر و پایین آورد دست و جلو آورد .. تاحالا عمو رو صدا میزد تا شمشیر رسید به استخوان دست یه مرتبه یاد خاطرات بابا افتاد کوچه رو براش تعریف میکرد تا شکستن استخون رسید گفت وا اماه ..*
شبیه کودکی هامان بساط گریه بر پا کن
بیا یک بار دیگر چادرت را خیمۀ ما کن
بیا خواهر بیا این حنجر کوچک سخن دارد
گلوی سرخ عبدالله آهنگ حسن دارد
بیا خواهر که دارد از گلویش این دم آخر
صدای روضه می آید صدای روضۀ مادر
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
به طفلی رخت ماتم بر تنم شد
الهی بشکند دست مغیره ..
میان کوچه ها بی مادرم کرد ..
↫
MirzaMohamadi_Shab_6_Moharam_1400_b.mp3
10.98M
از پای کوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه سری را که تن نداشت ...
◾️#روضه #حضرت_قاسم_بن_الحسن علیهماالسلام
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی 🎤
.
#غزل_مصیبت
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم ابن الحسن علیهالسلام
زیرِ پایِ اسبِ کوفیها کشیدم قد بیا
اِی عمو حالا که بابایم حسن آمد بیا
شانه با دستَت به مویم میزدی از کودکی
چنگ بر مویِ سرِ قاسم حرامی زد بیا
آمدی بالا سرِ من روضهیِ مادر بگیر
سینهام سوراخ و پهلویم شکسته بد بیا
بیهوا خوردم زمین که تار میبینم عمو
سُمِّ مَرکب زد به رویم سیلیِ مُمتد بیا
بُردنم مثلِ علیاکبر برایت مشکل است
وقتِ تشییعَم کمک از خیمه میآید بیا
زینتِ دوشِ نبی شد روضههایم مثلِ تو
نعلها رویِ تنِ من میگذارد رَد بیا
ذکرِ یازهرا بگیر و با عمو جسمَم بِبر
ندبه در خیمه گرفته نجمه میبارد بیا
#محرم #غزل #روضه #ششم_محرم
#حسین_ایمانی
.
MirzaMohamadi_Shab_6_Moharam_1400_a.mp3
7.13M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 مباد لحظه ای از یادتان جدا باشم ...
◾️#مناجات با #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - #شب_ششم_محرم
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
مباد لحظه ای از یادتان جدا باشم
خدا کند همه ی عمر با شما باشم
مرا رها مکن از آستانه ات آقا
رضا مشو که ز درگاه تو جدا باشم
اگر که فیض دعای تو شاملم گردد
ز دام غفلت و بند گنه رها باشم
به انتظار فرج دست بر دعا شده ام
خدا نکرده مگر تحبس الدعا باشم؟
اگر نصیب کنی طول عمر با عزت
همیشه و همه جا خادم شما باشم
به یاد غربت ارباب دل پریشانم
خوشم که با تو گرفتار روضه ها باشم
دلم قرار ندارد بیا و کاری کن
که عاقبت سفری با تو کربلا باشم
.،
.
#زمزمه
#ای_تازه_داماد
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم #علیه_السلام
ای تازه داماد، موی تو را شانه نموده پای مرکب
ای تازه داماد از چه شده اعضای جسمت نامرتب
ای تازه داماد جانم رسید از آه جانسوز تو بر لب
آه و واویلا
ای تازه داماد،به جای گل شد پیکر تو سنگباران
ای تازه داماد،شد دشمنت با ناله های تو غزل خوان
ای تازه داماد،از چه نشسته بر تنت خاک بیابان
آه و واویلا
ای تازه داماد،با خون زخم رأس تو،مویت حنا شد
ای تازه داماد، همراه مرکب ها تن تو جابه جا شد
ای تازه داماد،حجله ی تو گویا تمام کربلا شد
آه و واویلا
ای تازه داماد،در زیر دست و پا چگونه قد کشیدی
ای تازه داماد،تو شهد ِ بهتر از عسل اینجا چشیدی
ای تازه داماد،رفتی،جسارت بر عروست را ندیدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
🔸#شب_سوم_محرم دهه اول محرم ۱۴٠٠
📆 زمان:
👈 پنج شنبه 21 مرداد ماه ۱۴۰۰
🔷 باسخنرانی:
👈 حجت الاسلام والمسلمین بی آزارتهرانی
🔷 با مداحی:
👈 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
____
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام بی آزارتهرانی
🔊 بخش اول #مناجات | آفتابت خورد بر گلبرگ
🔊 بخش دوم #روضه | نعل تازه سنگ راهم نرم نرمش می کند
🔊 بخش سوم #زمینه | خسته و تنها ماندم از همه جا وا ماندم
🔊 بخش چهارم #تک | خوش اومدی ولی دیر اومدی
🔊 بخش پنجم #واحد | خدا نیاره توی غربت یه عده راهتو ببندن
🔊 بخش ششم #واحد | از کربلا بهتر آقا حتی تو رویام نیست
🔊 بخش هفتم #شور | دلداده و مجنون بی سر و بی سامون
🔊 بخش هشتم #روضه | چشم تو را چقدر به این در گذاشتن
👇👇👇👇👇👇👇