eitaa logo
امام حسین ع
18.7هزار دنبال‌کننده
398 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. یاحسین‌و‌یاحسین‌و‌یاحسین‌ویاحسین پاکیِ تو بیشتر از عصمت دریا حسین! لطف تو گسترده‌تر از وسعت دریا حسین! ذرّه‌ای هستم مُقیم خاک درگاهِ شما من، شبیه قطره‌ها در دولت دریا حسین! هر چه ناپاکی بیاید در دلش، گُم می‌شود می‌کند تقلید از تو خصلت دریا حسین! می کند آرام قلبی را که مهمانش شود هست خیلی مثلِ تو این عادت دریا حسین! لُؤلُؤِ ایمان و مرجان عمل در بحر توست خم بُوَد در پای عُمقت قامت دریا حسین! رفت ساقی تا رسانَد آب را بر خیمه‌ها شد لبانِ بچّه‌هایت حسرت دریا حسین! در غمت ارض و سما نالیده و گرییده‌اند سوگوارِ کربلایت فطرت دریا حسین! شرمسارِ تشنگیّ ات موج‌های پُرخروش روضه‌خوان و بی‌قرارت غیرت دریا حسین! حال من چون ماهیِ افتاده در ساحل شده باز گیرم از تلظّی، حضرت دریا! حسین! ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ .
106.5K
شعر نوحه
هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون هم حسینی شد. امشب در اثر حادثه ی تصادف حاج حسن جمالی ، مداح مشهدی به آقایمان پیوست. شادی روحش صلوات جاش خالیه . "گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است می چیند آن گلی که به عالم نمونه است دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد"
خیلی امام زمانی بود. مدتها پیش راننده اش برای باجناق من تعریف کرده بود که ؛ یه بانی و صاجب جلسه ای ،پاکت صله ای به حاج آقا داد و میخواست عذرخواهی کنه که کمه، ولی حاج حسن گفت؛ فلانی ما به آقامون بدهکاریم ، بعد پاکت رو برگردوند و گفت ؛ این رو هم کمکِ یه ناشناس به هیئت ثبت کنید. باشد قرار بعدیِ ما جنت الحسین اینجا برای سینه زدن جایمان کم است
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
. وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست من دیدمت با دل بقیه را نمیدانم هرجا که دل باشد جواب یار هم‌ لن نیست با شمعدان روضه قبرم را مزین کن تا کس نگوید خانه عشاق روشن نیست یک زحمتی دارم!خودت بر قبر من بنویس چیزی به غیر از دوری تو قاتل من نیست دامن مکش بگذار دستم بند تو باشد جز تو امیدی بر من آلوده دامن نیست باهم دوباره روضه میگیریم در محشر گیرم برای من مجال روضه فعلا نیست .
. مصائب اسارت🥀 سحر خیز ناله ها طی شد مه محرم و ماه صفر رسید از شام و کوفه و دل زینب خبر رسید با اشک بی صدای سفیر ستاره ها یک کاروان کجاوه ز راه سفر رسید سنگ صبور قافله ی دل شکستگان از کوره راه شب زده ی پر خطر رسید زوار لاله های خزان گشته خسته جان بهر طواف زاده ی خیر البشر رسید پرچم فراز قافله ی نینوای عشق ام المصیبه زینب خونین جگر رسید با یک جهان مصیبت و یک کوه دردو غم از کوچه های فاصله با چشم تر رسید گلبوسه زد به تربت پاک برادرش گویی به نخل باور صبرش ثمر رسید بگشود عقده از دل و با یک نگاه گفت جان برادرم غم هجران به سر رسید از کوچه ی خرابه سحر خیز ناله ها با کوچی از ستاره بدون قمر رسید یعنی سه ساله کودک با محنت آشنا از شام غم به کرب و بلایت مگر رسید؟ آری ( فراز ) ! آینه پرداز کربلا با داغ لاله های بخون غوطه ور رسید ✍فراز مردانی 🎤 .
. دیوار ماتم‌ در ندارد احتمالاً این سرگذشت آخر ندارد احتمالاً اندازه‌ی زلف‌ِ در آتش رفته ی من گیسوت خاکستر ندارد احتمالاً بال زمین گیرم به زیر دست و پا رفت یعنی کبوتر پر ندارد احتمالاً تا آمدی پی برده ام هرکس که رفته است بعد از سفر حنجر ندارد احتمالاً دیدم عقیقت را..،به دست ساربان بود... انگشتت انگشتر ندارد احتمالاً از قافله جا ماندنم تقصیر خواب است... امّا سنان باور ندارد احتمالاً آنگونه که سیلی بمن زد زجر..،گفتم این بی حیا دختر ندارد احتمالاً با هلهله ما را تماشا کرد کوفه این شهر کور و کر ندارد احتمالاً جز کوفه و شامات شهر دیگر این‌قَدر پس‌کوچه‌هایش شَر ندارد احتمالاً در شام چادر از سرم دزدید طفلی بازارشان معجر ندارد احتمالاً! روبندِ عمه آستین پاره اش شد پوشیه ای بهتر ندارد احتمالاً تا خیزران از جای خود برخاست..،گفتم کاری به کار سر ندارد احتمالاً ▪️ ▪️ صورت به روی صورت بابا نهاده... تا آخرین دم برندارد احتمالاً شاعر: https://eitaa.com/emame3vom/49901 .
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
. شعری که به سفارش حاج حسن جمالی رحمت الله علیه نوشته شد👇 دنیا همیشه غرق در امواجی از بلاست مشکل ترین مصائب آن سهم اولیاست هر کس بلا ندیده تلنگر نمیخورد از روز عهد شیعه به این شیوه آشناست دنیا اگر همیشه به کام است الحذر هرکس بلا ندیده ، از آل علی جداست همچون علی و آل محمد کسی ندید........ رنج و بلا ، که این خودش از سِرّ اولیاست زین العباد و زینب و زندان کوفه نیز تایید میکنند که این گفته ها به جاست ناموس اولیا و اسارت هزار آه واللهِ این طریقه ی برخورد نارواست جانم فدای حضرت موسی بن جعفراست آنکس که بر کشیدن بار بلا رضاست زندان کشید تا نرسد شیعه را عذاب آقا برای رفع بلا سخت مبتلاست حالا که باز نیمه ی شعبان رسیده است یاد از امام عصرکنم آنکه بین ماست تنها و بی رفیق و غریبانه میرود عمر هزار ساله ی حضرت...ولی کجاست؟؟؟ خیمه نشین وادی غربت نیامده است در این فراق و هجر ببینید نکته هاست..... ما در امان و حضرت او مبتلا.....چرا؟؟؟ باید جواب داد سوال ، این چه ماجراست؟؟؟ در دست باد میرود و صبر میکند آن سرخ پرچمی که روی بام کربلاست افتاده است پشت در و آه میکشد زهراکه در حسنیه ها روضه اش به پاست... برگرد ای امام غریبان روزگار در دست ظلم جان گرفتار ما رهاست.... .
6948483_127.mp3
7.55M
🎤 چه عجب صفا آوردی ؛ نگو که غذا آوردی ای طبق ممنونم از تو که برام بابا آوردی . شدی رحل و جای قرآن ؛ برامون آوردی قاری چرا دندونت شکسته نگو که خبر نداری . ببین لبایی که ترک خورده ببین موهایی که به هم ریخته . ببین محاسنی رو که سوخته ببین با دیدنش دلم ریخته . خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد . کاشکی گریه هام بذاره یه کمی نفس بگیرم کاش می شد گوشواره هامو یه دقیقه پس بگیرم . کاش منو نبینه با این سر و وضع نامرتب کاش شده لااقل بود تو خرابه عمه زینب . معجرمو برام بیارید تا صورت نیلی رو بپوشونم . منم شبیه فاطمه باید جای یه سیلی رو بپوشونم . فراوونه کبودیام ؛ فقط میگم امون از شام . خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد . اگه شامیا حسودن ؛ اگه دست و پام کبودن این همه سختی می ارزید به یه لحظه با تو بودن . چقدر انتظار کشیدم ، چقدر رو خار دویدم تا که گوشه ی خرابه آخرش به تو رسیدم . خو اومدی مسافر خسته تو بهترین بابای دنیایی . خدا میدونه خیلی شرمنده م ندارم اسباب پذیرایی . عجب داغی ؛ عجب دردی ، منو کشتی تا برگردی . خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد .
. 📌محل اقامت اسرا در شام ◀️طبق نقل مشهور را از باب یا ساعت، وارد شهر کردند و در ورودی ، بر سکویی که محل نگهداری اسرا بود، جای دادند که در معرض دید عموم مردم باشند. ◀️در روایتی دیگر، اسرا را در آغاز ورود به در محلی و بی سقف جای داده و چند را به نگهبانی آنان گماردند. ◀️به گزارش امام (ع)، خانه ای به آنان دادند که بر سرشان فروریزد و آنان را بکشد. ◀️خطبه کوبنده امام (ع) در مسجد جامع باعث گردید که اسرا را به خانه ای کنار منزل یزید ببرند. ◀️طبق گزارش شیخ مفید، اتاق و مردان جدا بود. 📚صفار، بصائر الدرجات، ص۳۳۷‌. 📚مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶. 📚سیدبن طاوس، الملهوف، ص۲۱۹. .
. ◾در منقبت حضرت ◾زینب کبری(س) ◾ و ◾ سر به خاکت نهاده ام زینب مست یک جرعه باده ام زینب مادرم شد کنیز مادر تو سر به راه تو داده ام زینب پدر و مادرم به قربانت من فدایی ساده ام زینب جذبه ی تو شهید پرور شد در سپاهت پیاده ام زینب تا که تعظیم در حرم کردم دوست دارم مدافعت گردم ◾ زیر این آسمان مینایی تو به قرآن شبیه زهرایی بین زنها به پیشگاه خدا همه پایین فقط تو بالایی عده ای برکه عده ای رودند لیک میدانم اینکه دریایی یاس ام البنین مجنونت چونکه در کربلا تو لیلایی همه عالم طفیل درگاهت رسد از شام ناله و آهت ◾ نافله خواندنت نشسته شده دستهایت به کوفه بسته شده تا که دیدی سر برادر را در کجاوه سرت شکسته شده راس پرخون میان طشت دیدی بند بندت ز هم گسسته شده خطبه خواندی و سر فراز شدی دشمن از خطبه هات خسته شده تا که در شام قد علم کردی پشت خصم حسین خم کردی ◾ چقدر رنج دیده ای بانو ازچه اینسان خمیده ای بانو روی دوشت غم شهیدان را کوچه کوچه کشیده ای بانو ناسزا از اهالی کوفه با چه حالی شنیده ای بانو بین گودال تاحرم دیدم چندباری دویده ای بانو شرم دارم بگویمت از شام ز آتش کین و ناسزا از بام ◾ بی رقیه به کربلا رفتی بی نوا سوی نینوا رفتی با تنی نیلگون و روی کبود از حسین تا سوی خدا رفتی سینه چاک امام مظلومان جانب غصه و بلا رفتی به غم و درد مبتلا گشتی به غم عشق مبتلا رفتی آن جراحات کهنه تا وا شد چشمهایت به مثل دریا شد .
Roze_Shab-Jome_Ali_Karami_1.mp3
2.95M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله 🔊 جا مانده ام و بس که دویدم پی ناقه قدر همه قافله من آبله دارم ما پرده نشینان حرم را چه بازار از دست اباالفضل عمویم گله دارم ... ◼️ ذکر توسل اولین شب جمعه ماه صفر،ایام اسارت و ورود اهل بیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهر شام و مخدرات آل الله سلام الله علیهم #🎤حاج علی
. مُسمّط مثلّث روضه حضرت رقیّه سلام اللّه علیها و شام شیرین‌زبانی کُن که در ویران پدر داری از دردِسرهایت گُذر کردی که سر داری دردِ عجیبی که به پهلو و کمر داری از یادِ خواهد رفت با دیدارِ سر امشب قصّه به سر آمد رسیدی تو به سر امشب سردارِ ویرانه شده وقتِ رَجزخوانی مثلِ عمو عبّاس بر پا کن تو طوفانی روضه بخوان تا ریشه‌یِ فتنه بِسوزانی لکنَتْ‌زبانْ داری ولی هر جمله‌ات غوغاست نطقِ تو بُرّان مثلِ تیغِ حضرتِ مولاست تو ناز کُن نازِ تو را بابا خریدار است خارِ دو چشمِ دشمنانْ پایَت پُر از خار است کو گوشواره لاله‌یِ گوشت چرا پاره‌َست اوضاعِ تو مانندِ اوضاعِ سرِ باباست پهلویِ تو بازویِ تو رویِ تو چون زهراست دندانِ شیری از دهان با شدّت افتاده رَدِّ عجیبِ پنجه‌ای بر صورت افتاده آنقدر زخمی شد کنیز از قیمت افتاده حرفِ کنیزیِ عزیزی شد زبانم لال اَلشّام یعنی روضه‌ای سنگین‌تر از گودال اَلشّام یعنی خیزران و لعل قاری که..... خون از لبَش پیشِ گل او بود جاری که.... یادش می‌آمد در مدینه روزگاری که..... بر رویِ بازویِ پُر از مِهرِ پدر بوده‌َست حتماً سه‌ساله ندبه‌خوانِ روز موعود است .
. مداح مرحوم 🎤 مناجات انتظار گریز به فاطمه خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم صبری ندارم دل بی قرارم آقا نگاهی کن به این بدی حالم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' هستی امامم در کجا ای سید و مولای ما بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزّالاولیا أیْنَ امیرالاتقیا أیْنَ امام الانبیا بیا امامم مهدی،أبانا العجل..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تنها حبیبم شاه غریبم صحرانشین فاطمه جانم فدایت یاری نداری بی غمگساری هستی تو غمخوار همه،جانم فدایت کی می آیی؟ مَتی' تَرانا و نَراک یاسیّدی روحی فداک ای گوهر دریای پاک بیا امامم کی می آیی؟ یا نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدى' ای مظهر عدل خدا تنها امید هل أتی' بیا امامم مهدی،أبانا العجل..... 🌸🌸🌸🌸🌸 بنگر که مادر در بین بستر دارد دعا بر روی لب: عَجِّل وَفاتی از درد پهلو از درد بازو دیگر نمانده در دلش میل حیاتی درد پهلو یادش نرفته پشت در او بود و یاس بی سپر از داغ او شد خون جگر من بمیرم درد بازو از دل نبرده کوچه را قنفذ به او زد بی هوا در روبه روی مرتضی' من بمیرم مهدی،أبانا العجل..... ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب .👇
4_5861764485043194592.MP3
22.28M
🎤 ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🎤حاج حسن جمالی(مشهد)
. کاروان خورشید کاروانی ز سوی کرببلا آمده است دختر شیر خدا با اسرا آمده است همره قافلهٔ غمزده از دشت بلا روی نیزه سر پاک شهدا آمده است هر کسی داغ عزیزی بود اندر دل او با دلی پر ز غم و غرق عزا آمده است نازدانه ، گل خوشبوی گلستان حسین پای پر آبله با سوز و نوا آمده است شهر آذین شده و بین همه هلهله ها نغمه ی آیهٔ قرآن خدا آمده است اشک غم میچکد از چشم شهیدان سر نی نگرانند که بر عمه چه ها آمده است دختر فاطمه زینب ، کند از دل آوا خطبه ی حیدری او چه رسا آمده است گوید ای مردم بد طنیت و غافل ز خدا عترت پاک‌ نبی، نزد شما آمده است بهر رسوایی و افشاگری جور یزید این مصائب همه بر آل عبا آمده است جان فدای منش و راه. اباعبدالله غصه ای نیست هر آنچه سر ما آمده است زد شرر این همه اندوه به جان "سید" سوزد از آنچه به بانوی حیا آمده است .
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
. در حنجره اش نشانی از مولا بود آهنگ صدای آسمانی ها بود حتما که جهان برای او کوچک شد جای حسن جمالی آن بالا بود حسن کردی✍ . ببادش باشیم .
. وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی  «تا با تو بگویم غم شب های جدایی»  اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران  «چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»  «من در قفس بال و پر خویش اسیرم»  ای کاش تو یکبار به بالین من آیی  در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست  من خوب نیاموختم آداب گدایی  عمری ست که ما منتظر آمدنت، نه  تو منتظر لحظه ی برگشتن مایی  می خواستم از ماتم دل با تو بگویم  از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی  امشب شده ای زائر آن تربت پنهان؟  یا زائر دلسوخته ی کرب و بلایی  ای پرسشِ بی پاسخِ هر جمعه ی عشّاق  آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟    .
. فراق یار و دوباره جمعه اومد ولی آقام نیومد ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد آقا دلم گرفته از دست این زمونه برای دیدن تو هِی می گیره بهونه یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی از آسمون قلبم بارون اشک می باره دیگه ز دوری تو صبر و قرار نداره دلبر من تو هستی توی دلم نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی بذار که من گدای در خونت بمونم تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم آقا منو دعا کن برا خود سوا کن این دل مضطرم رو راهی کربلا کن یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی ✍کربلایی_مرتضی_شاهمندی 🎤 عج .👇
. دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در بدر توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی  امان از این عشق و رسوایی یا اباصالح دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زَوار اباصالح روضه می خواند و می زدم من سر بر در و دیوار به یاد آن صورت نیلی   که خورده بود از عدو سیلی یا اباصالح دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی   در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر    سکینه بود و علی اکبر یا اباصالح دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد  آب غسل من آب شط فرات پیمبر بود و گل طاها   علی بود و همسرش زهرا یا اباصالح دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را   ببوسم من اشک زهرا را ~~~~~~~~` بیا ای حلال مشکلها           تو را جان مادرت زهرا یا اباصالح 🎤 عج