eitaa logo
امام حسین ع
21.7هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
متن شعر مناجات (عج) – منبع کتاب نخل میثم شاعر: استاد سازگار ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ اي آفتاب زهرا عَجّل علي ظهورك تنهاي شهر و صحرا، عجّل علي ظهورك گم گشته وجودي، هم غيب و هم شهودي در ديده و دل ما، عجّل علي ظهورك بي تو غريب، قرآن، بي تو اسير، عترت بي تو علي است، تنها، عجّل علي ظهورك نه طاقتي نه صبري، تا چند پشت ابري؟ اي مهر عالم آرا عجّل علي ظهورك دنيا در انتظار است، خون قلب روزگار است پا در ركاب بنما، عجّل علي ظهورک زخمِ به خون نشسته، پيشانيِ شكسته دارند با تو نجوا، عجّل علي ظهورك خون دو ديده گويد، دست بريده گويد بر انتقام بازآ، عجّل علي ظهورك هم عمّه‌ها پريشان، هم جدّ توست عطشان هم چشم ماست دريا، عجّل علي ظهورك بر "ميثمت" نگاهي، از لطف گاه گاهي اي چشم حق تعالي! عجّل علي ظهورك 🌿
هرکسی سورهٔ حُسن از لب ما نشنیده‌ست «بوی پیراهن یوسف زصبا نشنیده‌ست» هرکسی هست، دل از دست نداده‌ست هنوز صوت قرآن مسیحای مرا نشنيده‌ست زیر این گنبد دوّار کسی از دو لبش جز صدای سخن عشق، صدا نشنیده‌ست طعنه و زخم‌زبان، هرچه هم از هرکه شنید ولی از او احدی غیر دعا نشنيده‌ست دو سه باری همهٔ زندگی‌اش را بخشید درِ این خانه کسی چون وچرا نشنیده‌ست «ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم گوش اين طايفه آواز گدا نشنيده‌ست» «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
جنّت، بهارِ پیرهنت أیّها الکریم از نور جامه‌ای به تنت أیّها الکریم ای همدم تو زمزمه‌های زلال وحی ای جبرئیل هم سخنت أیّها الکریم تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود پروانه‌های انجمنت أیّها الکریم نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا یک ناروا هم از دهنت أیّها الکریم امّا تو که غریب‌نواز مدینه‌ای هستی غریب در وطنت أیّها الکریم حتی شهادت تو نداده است خاتمه بر روضه‌های دل‌شکنت أیِها الکریم مادر نبود تا که ببیند در آن غروب تشییع شد چگونه تنت أیّها الکریم بیرون کشید با دل غرق به خون حسین هفتاد تیر از بدنت أیّها الکریم شد روضه‌خوان کشتۀ مظلوم کربلا تابوت و پیکر و کفنت أیّها الکریم آنجا ولی شرارۀ غم پر گدازه بود یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
ای معدن کرامت و مهر و وفا، حسن جان‌های عالمی به تو گردد فدا، حسن ای خُلق خوب تو همه خُلق محمّدی هستی کریم بر همه اهل ولا، حسن تو سبط اکبری و عزیز پیمبری هم نور چشم فاطمه و مصطفی، حسن صلح تو بود همچو قیام برادرت هرگز نبوده این عمل از آن جدا، حسن در هر کجا که نام تو آرند بر زبان مظلومی‌ات شود به زبان بر ملا، حسن سرمایۀ حیات بشر هست عقل و دین ای از تو مانده دین خدایی به جا، حسن لاهوتیان به مهر و ولایت کنند فخر ناسوتیان شدند اسیر تو، یا حسن امّا هزار حیف که با این جلال و جاه کردند بر تو در همه عمرت جفا، حسن از زهر کین به سینه‌ات آتش فکند خصم شد همسر تو قاتل تو از خطا، حسن ای کاش جسم پاک تو را نیمه‌های شب بر خاک می‌سپرد شه کربلا، حسن آتش فتاد بر دل یاران خسته‌ات آن دم که گشت تیر به سویت رها، حسن تابوت و هم کفن ز جفا گشت لاله گون از تیر خصم جانی دور از خدا، حسن در شرح ماتمت قلم اندر کف «غریب» گلگون نوشت شرح تو را در عزا، حسن «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
ای نور چشم فاطمه و مرتضی، حسن ای مظهر صفات خداوند، یا حسن خُلق خوشت نشانه‌ای از خُلق مرتضا خویت نشانه‌ای بود از مصطفی، حسن چشم تمام عالم و آدم به دست توست هستی کریم محفل آل عبا، حسن ای افتخار عالم هستی وجود تو ای معدن محبّت و مهر و وفا، حسن هر جا که نام پاک تو شد بر زبان خلق آید به یاد، معنیِ حلم و حیا، حسن دست مرا که هست به دامانت ای امام می‌خواهم از خدا که نسازد جدا، حسن پروانه‌اند گرد وجودت تمام خلق ای جمله جان خلق به جانت فدا، حسن دست تمام خلق جهانی به دامنت پیوسته هست، تا که نمایی وفا، حسن تو مصدر عنایت و لطفی و ما همه چشم انتظار لطف و عطای تو، یا حسن در هر کجا که نام تو آید به لب مرا شادی شود عجین همه سر تا به پا، حسن هم تحت امر توست قَدَر اندر این جهان هم می‌برد به امر تو فرمان قضا، حسن آید سحر سپیده به پابوسی شما عطر از وجود با صفای تو گیرد صبا، حسن جان‌ها هزار مرتبه هر دم فدای تو ای مظهر کرامت حق، مجتبی! حسن همسر بود به خانه مددکار شوهرش جز همسرت که بود چنان اشقیا، حسن زهری که ریخت جعده به کامت ز راه جور زد آتشی به جانِ همه ماسوی، حسن ای کاش مخفیانه و شب بود دفن تو چون فاطمه جنازه ات اندر خفا، حسن چشم «غریب» اشک فشان شد از این الم چون می‌گرفت جسم تو در خاک جا، حسن «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
ای روشنی روی تو تابنده تر از ماه گیسوی سیاه تو پر از عطر سحرگاه من عبد شدم عبد تو المنّة لِلعشق تو شاه شدی شاه من العزّة للّه دل تنگم و دل باخته، دلگیر و دل آشوب دل رحمی و دل سوخته، دل خونی و دل خواه کوتاه نشد سایۀ تو از سر این شعر هر چند که دستش شده از وصف تو کوتاه هر قدر شماتت شدی از سوی ذلیلان هرگز نگرفت آینۀ قلب تو را آه شد عاقبت از غربت تو خون، جگر تشت زینب چه کشیده ست در آن لحظۀ جانکاه! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
من زائر نگاه توام از دیار دور آن ذرّه‌ام که آمده تا پیشگاه نور در نام تو چه حسّ غریبی نهفته است در نام تو چه خاطره‌ها می‌شود مرور آقا غریب هستی و وقت سرودنت حسی غریب در دل من می‌کند ظهور من هم غریب مثل تو یا ایّها الغریب من کی صبور مثل تو یا ایّها الصّبور با تو چقدر ماهیتم فرق می‌کند مانند ایستادن شب در حضور نور در پیشگاه آینه مرد مقربی تو بضعة الرّسولی و ریحانة النبی ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است نور تو ابتدای جهان، روح عالم است از قلب تو ندیده‌ام آقا رحیم‌تر از بخشش و کرامت دستت کریم‌تر حاتم به دست بخشش توبوسه‌هازده ست نزدفقیر بر لب تو نه نیامده ست... سنگ صبور، مأمن غم‌ها و دردها ای خانه ات پناه همه کوچه گردها صلحت حماسه‌ایست که باروضه توام ست صلحت چقدر آینه‌دار محرم است باید شناخت صبر و شکیبایی تو را باید گریست یک دهه تنهایی تو را در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه غربت همیشه با دل تو توام است، آه هر لحظهٔ تو بوده نشان از غریبی‌ات وای از غم دل تو، امان از غریبی‌ات هر روز شهر بر غمت افزود وای من دشنام بود و نام علی بود وای من عمری غریب بوده ولی صبر کرده‌ای مانند لحظه‌های علی صبر کرده‌ای شیعه همیشه داشته داغی وسیع را داغ وسیع غربت تلخ بقیع را یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام یک قطعه که شنیدن آن گریه‌آور است آن قطعه‌ای که مدفن مخفی مادر است شیعه همیشه داشته داغی وسیع را داغ وسیع غربت تلخ بقیع را در این هجوم درد و غم و داغ بی‌امان صبری دهد خدا به دل صاحب‌الزمان «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
تربتش عطر کربلا دارد غربتش روضۀ رضا دارد گنبدش، آسمان...طلایش، نور روزها، گنبدِ طلا دارد هرچه در چَنته دارد این دنیا از کرامات مجتبا دارد "ای کریمی که در خزانۀ غیب...". مور هم چشم بر شما دارد تا که دستِ شماست بر سرِ ما همه عالم نظر به ما دارد زَهرۀ زهر ریخت پیش لبت لعل تو حکم کیمیا دارد آنچه از دل به لب برآوردی رنگِ سیلیِ کوچه را دارد متّهم، زهر نیست! میدانی لخته‌ها از چه ماجرا دارد ... «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
كَرَم كنار كريمي تو كم آورده به پيشگاه تو درياي غم نم آورده نبوده داغ تو كمتر ز داغ عاشورا خدا ميانِ صفَر يك محرَم آورده گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو چه سفرۀ افطاريِ فراهم آورده يك عمر خونِ جگر خورده‌اي و حالا او براي زخم تو مرهم كه نَه سم آورده براي تير زدن بر تو و به تابوتت چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده جدا مكن به بد و خوب، مادرت مارا ميان مجلس سوگ تو درهم آورده دوباره بين غزل نام مادرت بردم مرا ببخش اگر خاطر تو آزردم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بی‌سر و سامان حسن بر جبینم بنویسید مسلمان حسن دل خود را سر هر بام، هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی‌سر و پایی نکنم رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی، چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه این‌ها غزلی هست به دیوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل کیست؟حسن آنکه بخشندگی‌اش گشته مثل کیست؟حسن معنی حی علی خیر العمل کیست؟حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست؟حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم، سینۀ خون، دیدۀ دریا دارد جگری سوخته از زخم زبان‌ها دارد گر بگوییم غریب الغربا، جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم بس‌که پیچیده به خود،موی سرش ریخت به هم زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم همۀ خاطره‌ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از موی پریشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیری ست، حسن، در، کوچه باز هم خاطرۀ گریه و مادر، کوچه قاتل جان حسن می‌شود آخر کوچه کوچه عمری ست که آورده به لب جان حسن چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد وای بر من، زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود، باز هم امّا افتاد شعلۀ آه کشد سینۀ سوزان حسن «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
مهرت به كائنات برابر نمي‌شود داغي ز ماتم تو فزون‌تر نمي‌شود از داغ جانگداز تو اي گوهر وجود سنگ است هر دلي كه مكدّر نمي‌شود ظلمي كه بر تو رفت ز دست ستمگران بر صفحۀ خيال مصوّر نمي‌شود اي آنكه شد جنازه‌ات آماج تير كين اين‌گونه ظلم با گل پرپر نمي‌شود بي‌بهره از فروغ ولاي تو يا حسن مشمول اين حديث پيمبر نمي‌شود فرمود ديده‌اي كه كند گريه بر حسن آن ديده كور وارد محشر نمي‌شود دارم اميد بوسۀ قبر تو در بقيع افسوس مي‌خورم كه ميسّر نمي‌شود با اين ستم كه بر تو و بر مدفنت رسد ويران چرا بناي ستمگر نمي‌شود؟ آن را چه دوستي است «مؤيد»! که دیده‌اش از خون دل ز داغ حسن، تر نمي‌‌شود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .