eitaa logo
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
1.3هزار دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
20.1هزار ویدیو
765 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان مدرسهٔ علمیهٔ امام صادق علیه‌السلام گرگان (محمدتقی خان سابق) در سال ۱۳۵۴ه.ش توسط مرحوم آیت‌الله حاج سید حبیب‌الله طاهری گرگانی تجدید بنا شد 🔹سایت : www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین @Treasure1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیداری ملت
✍🏻 نام کورش در سازمان ثبت احوال و جَوسازی رسانه‌های وابسته به اجنبی 26 فروردین 1398 سایت ثبت احوال (sabteahval.ir) با اختلال مواجه و بعد از چند دقیقه از دسترس خارج می‌شود. همان زمان برخی رسانه‌های وابسته به اجنبی در اقدامی مدعی شدند که سازمان ثبت احوال، نام کورش را از لیست نام‌های مُجاز حذف کرده است. بدیهی است این ادعا که «سازمان ثبت احوال، نام کورش را ممنوع کرده» از ریشه کذب است. اما هماهنگی این رسانه‌های معلوم الحال در چگونگی پوشش این خبر فیک، خود گواه است بر آنکه آنان شکست خورده و شتاب‌زده مشغول کارهایی هستند. صریح‌تر سخن بگویم... هدف از جعل این خبر، انحراف افکار عمومی از موضوعات مهم به سمت مسائل پیش پا افتاده است. (فی الواقع پرت کردن حواس مردم از موضوعات مهم). اکنون، به نظر شما کدام خبر مهم در چند روز اخیر در رسانه‌ها با وسعت زیادی منتشر و موجب خشم بیگانگان شد؟! این همان سرنخی است که باید دنبال آن را گرفت تا مقصودِ رسانه‌های اجنبی از این موج‌‌سازی‌های را دریابیم. مطمئناً در روزهای آینده به وفور از این دست اخبار فیک را شاهد خواهیم بود. اما درباره نام لازم است روشنگری صورت بگیرد. معنی نام کورش (که به صورت کوروش هم نوشته‌می‌شود) چیست؟ اولاً نام واقعی کورش هخامنشی، آگراداتس Agradatus بود. (سند: استرابو، کتاب ۱۵، فصل ۳، بند ۶) او پس از اینکه به حکومت رسید لقب کورش را برای خود برگزید. طبق دانشنامه Iranica که بزرگترین و جدیدترین دانشنامه ایران‌شناسی در دنیاست (و در دانشگاه کلمبیای امریکا تألیف می‌شود) واژه کورش به این معنی است: «کسی که مخالف خود را تحقیر می‌کند». سند: air.ir/W5EV همچنین در کتیبه‌های عیلامی، واژه کورش به معنی «ویرانگر» و «کسی که آتش می‌زند» آمده است. سند: air.ir/rnPe @n_bastan ✍بیداری ملت 🔴به کمپین بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
آیه ۴۷ سوره انبیاء وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى ‏نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‏بيند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى ‏آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم 🟢 این آیه اشـاره بـه حـساب و جزاى دقيق و عادلانه قيامت مى كند تا افراد بـی ایمان و ستمگر بدانند به فرض كه عذاب اين دنيا دامانشان را نگيرد مجازات آخرت حـتـمـى اسـت ، و دقـيـقـا تـمـام اعـمـالشـان مـورد مـحاسبه قرار مى گيرد. 🟡 گـاه بـه مـعـنـى عـدم تبعيض ، و گاه به معنى به طور مطلق مى آيد و مناسب در اينجا معنى دوم است . جالب اينكه قسط در اينجا به عنوان صفت براى موازين ذكر شده یعنی اين ترازوهاى سنجش آنچنان دقيق و منظم است كه گوئى عين عدالت مى باشد. 🟢 و بـه هـمـيـن دليـل بـلافاصله اضافه مى كند: به هيچكس در آنجا كمترين ظلم و ستمى نمى شود . نـه از پـاداش نـيـكـوكـاران چـيزى كاسته مى شود، و نه به مجازات بدكاران افزوده مى گردد. اما اين نفى ظلم و ستم ، مفهومش اين نيست كه در حساب دقت نمى شود بلكه اگر به مقدار سـنـگـيـنـى يـك دانـه كار نيك و بدى باشد ما آن را حاضر مى سازيم و مورد سنجش قرار مى دهيم. 🟡 خـردل گـيـاهـى اسـت كـه داراى دانـه سـيـاه بـسـيـار كـوچـكـى اسـت ، و ضـرب المثل در كوچكى و حقارت مى باشد. نـظـيـر ايـن تـعـبـيـر در جـاى ديـگـر قـرآن بـه عـنـوان ذرة (سـنگينى يك ذره ) آمده است (زلزال آيه 7). 🟢 در حـقـيـقت در آيه فوق ، با شش تعبير مختلف ، تاكيدى بر مساله حساب و كتاب دقيق روز قيامت شده است . ۱-كـلمـه آنـهـم بـه صـورت جـمـع ۲- ذكـر وصـف ۳- تاكيدى بر نفى ظلم ۴- ذكر كلمه به معنی هیچ چیز ۵- مـثـال زدن به دانه ۶- جمله كفى بنا حاسبين 🟡 «میزان» به معناى وسیله‌ ى سنجش، بارها در قرآن مجید مطرح شده و مورد تأكید خداوند متعال قرار گرفته است. ناگفته پیداست كه سنجش هر چیزى با وسیله‌ اى متناسب با آن صورت مى‌ پذیرد، مثلاً براى سنجش درجه‌ ى هوا، آن را با دماسنج، براى اندازه گیرى طول، آن را با متر و براى سنجش وزن اشیا، آن را با كیلو محاسبه مى‌ كنند. بدیهى است كه براى سنجیدن انسان و اعمال او نیز از وسیله ‌اى متناسب با او كه همان انسان كامل است استفاده شود، همانطور كه در روایات آمده است: امامان معصوم و انبیا و اوصیا علیهم السلام موازین قسط هستند. و در زیارتنامه‌ ى امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام نیز مى‌ خوانیم: «السلام على میزان الاعمال» 🟢 ذكـر «مـوازيـن» به صورت جمع نيز ممكن است اشاره به همين معنى بـاشـد چـرا كـه مـردان حـق گرچه همه ممتازند ولى هر يك از آنها امتياز ويژه ای دارند كه در همان قسمت ، الگو و مقياس سنجش محسوب ميشوند. 🟡 و بـه تـعـبـيـر ديـگـر هـر كـس بـه انـدازه ای كـه بـا آنـهـا دارد و از نظر صفات و اعـمـال بـزرگواران است به همان مقدار وزنش سنگين ، و به هر نسبت دور و ناهماهنگ است ، سبك وزن مى باشد.🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
🟢 ایمانِ ولایی به ضمیرِ «نا» [۹] ✍️... با توجه به سه مطلب قبل که درباره‌ی حضورِ فاعلی ضمیرِ «نا» در
🟢 ایمانِ ولایی به ضمیرِ «نا» [۱۰] ✍️... طبق آیه ۷۵ انعام، ضمیر «نا» می‌فرماید: «كَذَٰلِكَ نُرِي إبرَاهِيمَ مَلَكُوت» ما ملکوتِ آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم (ع) نشان دادیم؛ و ایشان در ملکوت با خدا مواجه شد؛ إسمی که از جنسِ نور است؛ منتشر است؛ نوری کبیر است که طبقِ آیه ۷۹، «الَّذي فَطَرَ السَّماواتِ و الأَرضَ» است؛ یعنی دارد بر تمام ملکوتِ آسمان‌ها و زمین فاطریت و پادشاهی می‌کند! لذا ابراهیم (ع) می‌فرماید: من در قبالِ این نور دوتا رفتار انجام می‌دهم: ۱_«إِنّی وَجَّهتُ وَجهیَ لِـ» اینکه تمام توجه‌ام را معطوف کنم برای... ۲_«حَنِیفاً» یعنی رفتارِ حنیفیت 🟡این نور کبیر ملکوتی که ضمیرِ «نا» به ابراهیم نشان داد؛ حرکت دارد؛ رفتارهایی دارد؛ ایشان هم تمام را معطوف کرده و حالا خودش را دارد با رفتارهای نور همسو و هماهنگ می‌کند؛ درحالی‌که می‌داند این إسم، ذاتِ خدا نیست؛ بلکه واسطه‌ی خداست؛ مجموع این اعتقاد به واسطه‌ی إلهی بودن نورِ ملکوتی و هماهنگی شدید با آن، می‏شود حنیفیت. 🔻پس ایشان در ملکوت با که نمودِ ملکوتی یکی از ضمیرِ «نا» است؛ مواجه شد؛ و ضمیرِ «نا» درخلالِ عوالم پایین آمده و مدام از جنس‏های مختلف شده؛ یعنی ضمن اینکه جنسیت‏های بالاتر را دارند؛ جنسیت پایین‏تر را هم به خودشان می‏گیرند؛ و زمانی که به ملکوت می‏رسند؛ از طریق اسم الفاطر با رفتارِ «فَطَرَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ» بروز می‏کنند؛ و این مسیر تا زمین ادامه یافت و در زمان موسی (ع) ضمیرِ «نا» به ایشان فرمود: «لِنُرِيَكَ مِن آيَاتِنَا الكُبرَى» ما در دنیا، آیاتِ بزرگمان را به تو نشان می‌دهیم. 🔹ابراهیم (ع) یک رسول است؛ عقل و شعور زیادی دارد؛ اما وقتی در پیشگاه نورِ ملکوتی قرار داده می‌شود، می‌داند که این نور، ساخته خداست؛ بسیار با شعورتر و عاقل‏تر از ابراهیم است و با اینکه نوری بسیار باشعور و عاقل است؛ باز «وَ ما تَشاءُونَ إلّا أَن یَشاءَ اللهُ» رفتار می‌کند؛ یعنی چیزی جز خواست خدا را از خودش بروز نمی‌دهد! لذا ابراهیم از طریقِ این نور می‏فهمد خدا چه می‏خواهد؟ یا چه برنامه‏ای دارد؟ و در قبالِ آن رفتار می‌کند و می‌گوید: اگر من با این نور هماهنگ شوم؛ صددرصد با خدا هماهنگ شده‌ام! پس ابراهیم مشرک شد؛ درست است؟ خیر! «حَنیفًا وَ ما أنَا مِنَ المُشرِکینَ» من مشرک نیستم؛ بلکه حنیفم. 📌ما هم اگر بخواهیم حنیف باشیم، خیلی‌ها می‏گویند شما مشرکید؛ این نوع از آیاتِ قرآن را برنمی‏تابند و می‏گویند «فقط خدا» را عبادت کنید؛ همان توحید ابلیسی؛ لکن اگر ما عبادت را به معنای هماهنگی بگیریم؛ دیگر شرک پیش نمی‌آید! خودِ عبودیت درجات دارد؛ نوعی از عبادت مخصوصِ است؛ و نوعی از عبادت هست که ما در قبالِ اهل‏بیت (ع) و در قبالِ رسولان می‏توانیم انجام دهیم؛ این نوع عبودیت می‏شود هماهنگی؛ و کسانی که مورد تأییدِ خدا باشند؛ می‌شود با آن‌ها هماهنگ شد و عبد ایشان قرار گرفت؛ مثل اینکه مولا امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «أَنَا عَبْدٌ من عَبِیْدِ مُحَمّد» من عبدی از عبادِ محمد هستم؛ نه اینکه ایشان را می‌پرستم؛ بلکه صددرصد با ایشان رفتار می‌کنم و از طریقِ ایشان با ذاتِ خدا هماهنگ می‌شوم؛ این می‌شود ؛ یعنی عبودیتِ خدا از طریقِ واسطه‌ها، هماهنگی صددرصد با ذاتِ خدا از طریقِ ضمیرِ «نا»؛ بقدری این نوع عبودیتِ ابراهیمی برای خدا مهم است که در آیه ۹۵ آل‌عمران می‌فرماید: «فَاتَّبِعوا مِلَّةَ إبراهیمَ حَنیفًا» همه شما مسلمانان هم باید مانند ابراهیم (ع)، حنیف شوید. ‼️حتی در احادیث ذیل آیه ۵ بیّنه داریم که در دین، حنیفانه است؛ یعنی همه مؤمنین چشم به امام (ع) دارند! اینکه امام چکار می‏کنند؟ چه حس‌وحالی دارند؟ با چه لحنی به نماز می‏ایستند؛ چه چیزی برای‏شان جلب توجه می‏کند؟ چجور می‏پردازند؟ دین یعنی این؛ در زمان ظهور، دین، هماهنگی با ذاتِ خدا از طریقِ (عج) است؛ بلکه «أینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ الله» یعنی هر لحظه، هر طرف را نگاه کنی؛ پیش روی شماست؛ امام را می‏توانی پیشِ روی خودت ببینی؛ این هماهنگی با «الله» بواسطه «وجهُ الله» در سرزمین ظهور، می‌شود یا دین‌داری حنیفانه و این شرک نیست. 🧩در زمانه‌ی ما هم اهمّ دین‌داریِ حنیفانه، است؛ در مسیر به‌سوی ظهور، توحیدِ آیاتی خیلی پررنگ است و اگر کسی از طریق آیاتِ إلهی به‌سوی مهدویت نرود؛ طبق آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸ یوسف، است؛ لذا رسول‌الله (ص) در آیه ۱۰۸ می‌فرمایند: من از طریقِ آیات، به‌سوی خدا دعوت می‌کنم «و ما أَنَا مِنَ المُشرِكِين» و بدانید که من مشرک نیستم؛ پس اینکه ابراهیم (ع) از طریق نورِ کبیر ملکوتی، موسی (ع) از طریق برخی آیات کبرایِ ضمیرِ «نا» و رسول‌الله (ص) از طریق آیاتِ الله با ذاتِ الله هماهنگ شدند؛ نیست؛ است. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir