💠 «بسم رب المُحبّين»
🔸یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
🔹عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
🔸سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
🔹گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
🔸جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
🔹نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
🔸خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
🔹مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
🔸گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
🔹سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
🔸عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
🔹کردمت آوارهي صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
🔸سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
🔹روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
🔸مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
🔹حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
🔸مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
🔅اللّهمَّ إنّ قلوبَ المُخبتينَ إليك والهه…
#سالک
#آیت_الله_بهجت رحمه الله علیه:
#درد را می دانیم، به فکر علاج خود نیستیم!
دوا را هم تشخیص می دهیم، چنان که قرآن شریف می فرماید:
فالهمها فجورها و تقواها...
پس خداوند، گناه و تقوا را به انسان الهام نمود. ولی به فکر علاج خود نیستیم
#تلنگربهخودخودخودم
#نکات_عرفاني
فرق بين كشف و كرامت :
بر خلاف برداشت عاميانه كه كشف و كرامت را مترادف هـم دانسـته و موجـب سـوء برداشت از ان گردیده اين دو با هم تفاوت دارند، زيرا كشف از مقوله كرامت نيست .
#مكاشفه عبارت است از اينكه انسان در حال هوشياري و بيـداري و يـا بـين خـواب و
بيداري كه از آن به خلسه تعبير ميكنند، چيزهايي را ميبيند و يا درك ميكند كه ديگران از درک ان عاجزند .
اما، منظور از #كرامت اين است كه از شخصي كه دارای قـدرت روحـي اسـت، كارهـاي
خارق العاده اي سر بزند و بتواند تصرّفاتي در عالم طبيعت و يا در اشخاص انجام دهد. مـثلا
بيماري را شفا دهد و يا طي الارض كند و يا بدون اسباب ظـاهري چيـزي را از مكـاني بـه
مكاني ديگر منتقل نمايد. كه اگر مستند به اذن الهي و نشانه ارتباط بـا خـدا باشـد، كرامـت نامیده میشود .
مرتبه والاي آن كه به وسيله انبيا، براي اثبات نبوتشان انجام ميپذيرد،
#معجزه ناميده مي شود
اما ممكن است كه بندگان صالح خدا هم كارهاي خارق العاده اي انجام دهند، بدون ايـن
كه براي اثبات آن ادعايي داشته باشند، اين هم موهبتي الهي است كه آن نيز كرامـت ناميـده
ميشود .
#سالک
▪️علم با وجود غفلت سودی نمیرساند تا زمانی که انسان متذکّر شود.
یادآوری نیز فایدهاش دوام نخواهد داشت مگر آنکه انسان در آنچه متذکّر شده دائماً فکر کند.
▪️نشانۀ فکر سودمند آن است که در تغییر حال او تأثیر داشته باشد.
◾️ #میرزا_جواد_ملکی_تبریزی
(اسرار الصلوة، ص۲۲۱)◾️
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۱}
#امام_خمینی
تنبیه :
ترجمه حدیث شریف ، تا آن جا که مناسب ترجمه است که تعدید جنود می فرماید ، چنین است که:
سماعة بن مهران گوید که:
من نزد ابو عبدالله جعفر بن محمّد (علیه السلام) بودم و در نزد او جماعتی از دوستانش بودند ، از عقل و جهل سخن جریان یافت ، حضرت صادق علیه السلام فرمود:
{عقل و لشکر او و جهل و لشکر او را بشناسید تا هدایت شوید.}
سماعه گفت ، من گفتم:
فدای تو گردم ما چیزی نمی شناسیم مگر آنچه را که تو به ما بشناسانی.
آن حضرت فرمود:
همانا خدای تعالی آفرید عقل را ، و آن اول مخلوق از عالم ارواح است ، از طرف راست عرش از نور خود ، پس به او گفت: رو برگردان ، او رو برگردانید. پس از آن به او گفت: روی بیاور ، روی آورد. فرمود خدای تعالی: آفریدم تو را آفریده بزرگی و کرامت دادم تو را بر جمیع مخلوقات خود.
فرمود حضرت صادق (علیه السلام): پس از آن خلق فرمود ، جهل را از دریای شور ، تلخ ، تاریک ، پس گفت به او: پشت کن ، پشت نمود. پس از آن گفت به او: روی آور ، روی نیاورد. فرمود به او: سرکشی کردی پس دور نمود او را.
پس از آن ، قرار داد از برای عقل ، هفتاد و پنج لشکر.
چون جهل دید آنچه را که حق به او اکرام کرد عقل را و آنچه را عطا فرمود به او ، عداوت او را در نهاد خود گرفت.
پس جهل گفت: ای پروردگار! این آفریده ای است مثل من ، آفریدی او را و تکریمش فرمودی و قوّتش دادی و من ضدّ اویم و نیست برای من توانائی به او.
به من نیز عطا کن از لشکر ، مثل آنچه به او عطا فرمودی.
فرمود: آری. پس اگر بعد از این گناه کردی. تو و جند تو را از رحمت خود خارج کنم. جهل گفت: راضی شدم. پس عطا فرمود به او هفتاد و پنج لشکر.
بعد حضرت صادق (علیه السلام) شروع فرمود به شمارش جند عقل و جهل که پس از این به تفصیل ، ان شاء الله ، به بیان آنها پردازیم.
نقل از کتاب:
شرح حدیث جنود عقل و جهل ، امام خمینی، ص ۱۹
ادامه دارد
#سالک
#تلنگر_قرآنی: مراقب باش!
یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً (فرقان/28)
چای اگر یک شب تا صبح کنار صابون باشد طعم و بوی صابون می گیرد و دیگر به درد نمی خورد و جایش سطل زباله است. چرا؟ چون هم نشین صابون بوده است. پس هم نشینی اثر دارد. با هر کس نشست و برخاست کنی، رنگ و بوی او را می گیری. خیلی ها از همین راه جهنمی می شوند در قرآن دیده ای که یکی از ناله های اهل جهنم، افسوس بر هم نشینی با رفیق های ناباب است.
پس در انتخاب دوست بیشتر دقت کن.
یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً؛ ای کاش با فلانی هم نشین ورفیق نبودم
📗كتاب سی تدبر، سی تلنگر،محمد رضا رنجبر
#تلنگر
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۱} #امام_خمینی تنبیه : ترجمه حدیث شریف ، تا آن جا که مناسب ترجمه است که
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۲}
#امام_خمینی
لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۱]
بدان که آدمِ اول و ابلیسِ اعظم ، حقیقتِ عقل و جهل می باشند و از برایِ هر یک ، ذُریه و مظاهری است در عالمِ دنیا ، که تشخیصِ آنها و تمیزِ بینِ آن دو طایفه را هم ، در این عالم می توان داد ، از موازینِ قرآنیه ، که میزانِ اکبر است و از موازینِ حدیثیه ، که موازینِ صغری هستند.
و آن بدین نحو است که انسان خود را عرضه به قرآنِ شریف کند ، در خصوص قصّهٔ آدم و ابلیس ، و آیاتِ شریفه که درباره آدم علیه السلام وارد شده ، از بدو خلقت او ، تا منتهای سلوکش ، که در قرآنِ شریف مذکور است ، با خود تطبیق کند و همین طور آیاتی که درباره ابلیس وارد شده ، از موقعی که در عالمِ سماوات بوده ، تا وقتی که مطرود شده ، با خود تطبیق نماید ، تا معلوم شود که از کدام حزب است.
و نتیجه بزرگِ این تطبیق ، که یکی از آدابِ قرائت است ، (و ما در رساله آدابِ الصلاة مذکور داشتیم) ، آن است که انسان می تواند نشئه خود را تبدیل کند و مظهریتِ ابلیسیه را به مظهریتِ آدمیه مبدل نماید ، زیرا که انسان تا در عالمِ طبیعت ، که دارِ تغیر و تبدل و نشئه تصرم و هیولویت است ، واقع است ، به واسطه قوه منفعله که حق تعالی به او عنایت نموده و راهِ سعادت و شقاوت را واضح فرموده ، می تواند نقایصِ خود را مبدل به کمالات ، و رذایلِ خویش را تبدیل به خصایصِ حمیده ، و سیئاتِ خود را مبدل به حسنات نماید.
و این که معروف است:
فلان خُلقِ زشت یا فلان صفتِ رذیله از ذاتیات است و قابلِ تغییر نیست ، اصلی ندارد و حرفی بی اساس و ناشی از قلتِ تدبر است و عدمِ تغییر و تبدیلِ ذاتیات را به این باب ، ربطی نیست ، بلکه با ریاضات و مجاهدات ، تمامِ صفات نفسانیه را می توان تبدیل نمود و تغییر داد ، حتی جبن و بخل و حرص و طمع را می توان مبدل به شجاعت و کرم و قناعت و عزتِ نفس نمود.
پس بر انسانِ سالکِ راهِ حق و طالبِ سعادت و نجات ، لازم و متحتم است که تا در این چند روزه که مهلت است و از عمرِ دنیاویِ او که موردِ تغییر و تبدیل و نشئِه اختیار و نفوذِ اراده است ، چند صباحی باقی مانده ، با جدیّت ، کوشش کند و صفحهِ نفسِ خود را عرضه به قرآنِ خدا و احادیثِ معصومین علیهم السّلام ، که موازینِ حق و باطل و طرقِ تمیزِ سعات و شفاوتند ، نماید ، تا
اولاً: خود را بشناسد و به حالِ باطنِ خود معرفت پیدا کند که از کدام حزب و داخلِ کدام جُند است ، آیا از حزبُ الرحمن و جُندُالعقل است ، یا حزبُ الشیطان و جُندُ الجهل است؟ .......
نقل از کتاب:
شرح حدیث جُنود عقل و جهل، امام خمینی،
ادامه دارد
الهی نامه
خواجه عبدالله انصاری در الهی نامه اش گوید:
1. االهی! ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بت خانه. کار به عنایت تو بود باقی بهانه.
2. الهی! همه از تو ترسند و عبدالله از خود، زیرا که از تو همه نیکی آید و از عبدالله همه بدی.
3. الهی! آفریدی رایگان و روزی دادی رایگان، بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان.
4. الهی! اگر از دوستانم، حجاب برادر و اگر مهمانم، مهمان را نیکودار.
5. الهی! همه می خواهند در تو نگرند و عبدالله می خواهد که تو در وی نگری.
6. الهی! اگر یک بار گوی بنده ی من، از عرش بگذرد خنده من.
کتاب 400 موضوع 2000 داستان، ص 484
مناجات خواجه عبدالله انصاری
#مناجات