eitaa logo
اشاره 👈 علیرضا قربان خان
229 دنبال‌کننده
3 عکس
52 ویدیو
0 فایل
اشعار و نوشته های علیرضا قربان خان @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم «عندی مفاتیح الغیب لا یعلمها بعد رسول الله إلا أنا؛ أنا خازن العلم، أنا العالم بما کان و ما یکون، أنا الکتاب المسطور، أنا البحر المسجور، أنا البیت المعمور، أنا مع رسول الله فی الأرض و فی السماء، أنا أجوز السماوات السبع و الأرضیت السبع فی طرفة عینٍ، أنا خازن السماوات و الأرض بأمر ربّ العالمین، أنا العالم بمدار الفلک الدوّار، أنا الشاهد الأعمال الخلائق فی المغارب و المشارق»؛ (21) مفاتیج غیب نزد من است و بعد از رسول خدا کسی غیر از من از آن‌ها آگاه نیست، من گنجینه‌ی علم هستم، من به آنچه بوده و خواهد آمد آگاه هستم، من کتاب نوشته شده و اقیانوس بی کران پر از مروارید و بیت معمور هستم، من با رسول خدا در زمین و آسمان (شب معراج) بوده‌ام، من آسمان‌ها و زمین‌های هفتگانه را در یک چشم به هم زدن می‌پیمایم، من به امر پروردگار عالمیان خزانه‌دار آسمان‌ها و زمین هستم، من به مدار فلکِ همواره در گردش آگاهم، من شاهد و ناظر اعمال مردم در شرق و غرب عالم هستم. در جای دیگر، ضمن سخنان مبسوطی به سلمان فارسی می‌فرماید: «لقد علمتُ ما فوق الفردوس الأعلی و تحت السابعة السفلی و ما فی السماوات العلی و بینهما و تحت الثری؛ کلّ ذلک علم إحاطة لا علم إخبار. لو شئتُ أخبرتکم بآبائکم و أسلافکم أین کانوا و ممّن کانوا و أین هم الآن و ما صاروا إلیه؛ فکم مَن أکل منکم لحم أخیه. لو کشف لکم ما کان ممن فی القدیم الأول و ما یکون عنّی فی الآخرة لرأیتم عجائب مستعظمات و اُمور مستعجبات...»؛ (22) من به فوق بهشت برین و زیر هفتمین طبقه زمین و آنچه در آسمان بالا و ما بین آن و زیرزمین است آگاه هستم و بر همه آن‌ها احاطه‌ی علمی و وجودی دارم؛ نه این که از آن‌ها تنها باخبر باشم. اگر بخواهم شما را از پدران و گذشتگانتان خبر می‌دهم که کجایند و از کجا آمده و اینک کجا هستند و چه بر سر آن‌ها آمده است، و می‌دانم که در میان شما چه کسانی چه مقدار از گوشت برادر خود با غیبت خورده‌اند. اگر برای شما حقایقی را که در آغاز و انجام من بوده و هست کشف شود آن‌گاه امور شگفت‌آوری که مایه‌ی تعجب شما است خواهید دید. مرحوم فیض پس از نقل چندین روایت مشابه می‌گوید: "همه این گونه امور در پی فنای مطلق در توحید نصیب انسان کامل می‌شود؛ زیرا هرگاه خداوند با ذات و صفات و افعال خود بر کسی تجلی کند، او خود را با همه مخلوقات همراه می‌یابد و با آن‌ها مجتمع می‌شود؛ به طوری که گویا مدبّر آن‌ها است و همه آن‌ها مثل اعضای او تحت تدبیر او قرار دارد. (23)" با توجه به این احاطه‌ی علمی وجودی است که حضرت علی (علیه‌السلام) بر همه امور تشریعی و تکوینی عالم هستی سیطره‌ی وجودی دارد و اسرار معارف وحیانی و حقایق تکوینی را با شهود عینی می‌بیند. از این رو عرفا پیوسته به ولایت آن حضرت متوسل می‌شوند و از این راه، درک اسرار و معارف الهی و جلوه‌ای از مشاهدات کامل او را جویا می‌شوند. مولانا نیاز عرفا را به ولایت علوی، در اشعار نغزی چنین بازگو می‌کند: ای علی که جمله عقل و دیده‌ای شمّه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای بازگو ای باز عرش خوش شکار تا چه دیدی این زمان از کردگار چشم تو ادراک غیب آموخته چشم‌های حاضران بر دوخته چون تا بابی آن مدینه علم را چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب بر جویای آب تا رسد از تو قشور اندر لُباب باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفواً احد (24) ادامه دارد ... ✍️ ؛ سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)چاپ اول https://eitaa.com/eshare
۱۱ قسمت چهارم تفسیر چهارم: نکته‌ی پایانی بحث این که در فرازی از کلام امام خمینی آمده بود که «باء» ظهور توحید و نقطه‌ی سرّ آن است، و انسان کامل آن نقطه‌ی سرّ است. در توضیح این کلام باید گفت: عرفا انسان کامل را مظهر و صورت نقطه‌ی مقام احدیت می‌دانند و معتقدند که وجود انسان کامل، کتابی تکوینی و صورت و تجلّی نقطه‌ی احدیّت بسیطه‌ی وجود الهی است؛ این نقطه، اصل همه نقطه‌ها و حروف وجودی و مبدأ تعیّنات است. از سوی دیگر «نقطه» کنایه از وجود حق تعالی و «باء» کنایه از ظهور آن وجود در مقام اسماء و صفات است، و نقطه‌ی تحت «باء» بودن کنایه از تجلّی آن حقیقت در عالم امکان و تنزّل هستی از اطلاق به تقیّد و تعیّن است. (25) پس این که در کلام امام خمینی از وجود علوی به عنوان سرّ نقطه‌ی «باء» یاد شده منظور این است که آن حضرت - پس از مقام ختمی مرتبت - کامل‌ترین تجلّی و ظهور حقیقت هستی است. یکی از بزرگان اهل تحقیق براساس این مبانی عرفانی می‌گوید: "نقطه‌ی تحت «باء» کنایه و تمثیل است از مظهر اول و تجلی نخستین بودن امیرمؤمنان (علیه‌السلام) یعنی همچنان که در عالم کتابت و تدوین، الفاظ و تصویر حروف هر لفظی که موجود می‌شود اولین تعیّن هستی او از مقام نقطه تجلّی می‌کند، بعد آن نقطه و حرف موجود می‌شود، در عالم کتابت تکوینی نیز نخستین تعیّن جمیع موجودات از مشرق ولایت که نفس رحمانی و فیض مقدس است، طلوع می‌کند و سایر ماهیات را روشن می‌سازد، و همان‌طور که همه الفاظ و حروف در حقیقت نقطه به طور اجمال موجود است، حقیقت ولایت نیز به طور بساطت دارای حقیقت جمیع موجودات است، و از این جهت است که برخی گفته‌اند: «باء» عالم ذات و «نقطه‌ی باء» عالم صفات است و امیرمؤمنان تعین اول و مظهر صفات الهی است. (26)" در پایان، ذکر این نکته ضروری است که یکی از بزرگان اهل معرفت «حدیث نقطه» را با رویکرد عرفانی به صورت بسیار عمیق و جامعی شرح داده‌اند که به دلیل اهمیت گفته‌های ایشان، تنها یکی از تفسیرهای این حدیث بازگو می‌شود: "اما رویی دیگر از آن سخن آن است که «أنا» در این لغت دلالت بر ولایت می‌کند... پس معنی سخن آن است که ولایت عبارت از نقطه‌ای است که در تحت «باء» (27) واقع شده و تحقیقش آن است که نقطه که محل بحث است این جا در حروف کتابی و صور خطی ایشان دو رو دارد: یکی آن‌که مبدأ همه است؛ از آن رو که نقطه است که مبدأ خط واقع گشته؛ و دیگری آن که معاد همه به او است؛ از آن رو که سبب علم به خصایص ایشان می‌گردد و مبدأ تمیّز متشابهات می‌شود." پس معنی سخن بر این توجیه آن باشد که ولایت عبارت از مبدأ شعور و شهود به واحدی است که به وحدت حقیقی یگانه بود؛ چنانچه محیط باشد مبدأ و معاد، و از این جا معنی توحید به عرف انبیا و اساطین اولیا که از شرب خاص انبیا و رسل نصیبی ایشان را مقدّر شده، از قمر وراثت که مترتب بر مقاربت اصلی و متفرع بر مراقبت اوضاع و متابعت احوال و افعال پسندیده انبیا و رسل است، معلوم می‌شود هوشمندان را اگر تأمل کند در این سخنان. قدر مجموعه‌ی گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست (28) پی‌نوشت‌ها: 1. آداب الصلوة، ص 298 2. تفسیر سوره حمد، ص 56- 57 3. روح البیان، ج 1، ص 7؛ منهج الصادقین، ج 1، ص 23، مشارق انوار الیقین فی اسرار امیرالمؤمنین، ص 21 4. ینابیع المودّة، ج 1، ص 69؛ شرح فصوص الحکم (قیصری)، مقدمه، ص 38 5. انعام (6): 59 6. «این پیام قرآن کریم است؛ در کتابی نهفته است که جز پاک‌شدگان بر آن دستی ندارند»؛ واقعه (56): 77-79 7. نهج‌البلاغه، خطبه 158 8. بحارالانوار، ج 46، ص 350، ذیل حدیث 9. ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 12 10. منهج الصادقین، ج 1، ص 23؛ تفسیر تسنیم، ج 1، ص 323 11. ر.ک: شرح دعاء السحر، ص 52 12. بحارالانوار، ج 89، ص 93 13. الفتوحات المکیه، ج 1، ص 102 14. تفسیر القرآن الکریم، ج 1، ص 8 15. ر.ک: آداب الصلوة، ص 274 16. ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 157 17. «سیل معارف و فیض حقایق از کوهسار وجود من فرو می‌ریزد، و مرغ اندیشه را یارای پرواز بر بلندای وجود من نیست»، نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 3 18. مشارق انوارالیقین فی اسرار امیرالمؤمنین، ص 44 19. النساء (4): 126 20. الحکمة المتعالیه، ج 7، ص 33-34 21. الکلمات المکنونه، ص 196-19۷ 22. همان، ص 202 23. همان 24. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 165-166 25. شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 460 26. شرح مناقب، ص 74 27. ایشان در فرازی دیگر، از «باء» به عنوان مرتبه‌ی نبوت یاد کرده‌اند؛ با توجه به این نکته، عمق سخن بالا بهتر درک خواهد شد. 28. ر.ک: میراث حدیث شیعه، دفتر اول، ص 185 ✍️ ؛ سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)چاپ اول & نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی https://eitaa.com/eshare
۱۲ (صلات) بسم الله الرحمان الرحیم به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک ؛ کلمه ی « نماز » ترجمه ی کامل صلات نیست. نماز یا همان نماج یا نماد، نمادی از صلات است و به معنای دعا و نیایش می باشد و البته دعا و نیایش از ارکان و اجزا اصلی صلات است. دعا را می توان با هر زبانی خواند اما صلات فقط با زبان عربی ادا می گردد. در قرآن وقتی صحبت از صلات می شود تعبیر قرآئت یعنی خواندن برای آن به کار نرفته است بلکه « اقامه ی صلات » یعنی برپاداشتن عنوان شده است. صرفنظر از اینکه ریشه ی واژه ی صلات چیست و به چه معناست( در معنی دعا، طلب، میل و توجه و یا ستایش و پرستش و تمجید و ثنا و یا لزوم و وجوب و یا نرمی و خشوع و یا اینکه واژه ای دخیل در عربی باشد به معانی عبادت و پرستش و ....) وجه اشتراک تمام این معانی و کلمات وصل شدن و اتصال و قرابت و نزدیکی است چه اینکه طلب و میل و خواستن و تمجید و ثنا و ... همه و همه در پرتو اتصال و نزدیکی است که اتفاق می افتد. منظور از توجه به اصل معنای واژه صلات این است که در مواقع پنجگانه که نماد صلات است، توجه ویژه ما به اصل اتصال دائم و نزدیکی و قرب به درگاه احدیت باشد. & در مبارکه ی ۳۱ و ۳۲ القیامه این دو کلمه در مقابل هم آمده: فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ وَلَٰکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّىٰ او تصدیق نکرد و روی نکرد بلکه تکذیب کرد و روی‌گردان شد. در اینجا همانگونه که صَدَّقَ و کَذَّبَ به عنوان متضاد آورده شده اند، صَلَّىٰ و تَوَلَّىٰ نیز به عنوان متضاد استفاده شده است و در مقابل هم آمده اند که از صَلَّىٰ معنای روی کردن و وصل شدن اخذ شده است. & « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ » بقره ۱۵۳ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از صبر و نماز ( اتصال و تقرب و نزدیکی به الله ) کمک بگیرید! زیرا خداوند با صابران است. & « إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ۗوَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ » عنکبوت ۴۵ قطعا نماز انسان را از زشتیها و گناهان باز میدارد و از همه مهمتر یاد خداوند است و خداوند به کارهایی که انجام میدهید آگاه است. واضح است که متصل واقعی به الله و نه فقط نماز خوان خودبخود از فحشا و منکر دور است. & « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ » نسا ۴۲ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‌گویید. نمازی که بخوانیم و اتصال واقعی برقرار نگردد نیز نوعی سکر و مستی و ندانم کاری است. در اینجا ادامه ی آیه بعد از ذکر مستی که فرموده شده است تا بدانید چه می گویید نشان می دهد که دانستن و فهم درست که همان اتصال واقعی باشد مهم است نه نماز خواندن ناآگاهانه. & « سجده کن؛ نزدیک شو، نزدیک شو» علق۱۹ در بیان و حالتش باریک شو ✍️ ؛ https://eitaa.com/eshare
مرا به از تو نوشتن نمی رسد ادارک چه فهم می کند از آسمان سراچه ی خاک سخن که هیچ خیالت محال ممکن شد غبار هیچ کجا و دوائر افلاک کمند رلف تو سرحلقه ی پریشانی ست مخواه خاطر جمعی از این پریش هلاک چنان رفیع مقامی که وصف ممکن نیست وگر زبان بگشایم که می شوم هتاک نمی رسد به تو هرگز درازدستی من تو اوج منزلت و من به خاک نه که مغاک تو از بدیع ترین استعاره باخبری غزل چگونه بگوید سوار بی فتراک https://eitaa.com/eshare
بدون بردن نام تو داستان خالی ست زبان خامه و شیرینی بیان خالی ست تمام هستی تسبیح گوی لطف تواند بدون ذکر تو سرتاسر جهان خالی ست زمین و هر چه در او هست زیر سایه ی توست بدون نور تو پهنای آسمان خالی ست محبت تو قبولی طاعت و قرب است کمین اثر نکند تا دل کمان خالی ست بدون اشهد ان علی ولی الله نماز باطل و نیت بد و اذان خالی ست اشاره؛ نوشته های علیرضا قربان خان https://eitaa.com/eshare
۱۳ بسم الله الرحمان الرحیم به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک « ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ » قلم ۱ نون، سوگند به قلم و آنچه سطر سطر مى ‏نويسند يَسْطُرُونَ ؛ سطر سطر مي نويسند سَطْر يا سَطـَر ؛ صفي از کلمات نوشته شده سَطـَر فلان ؛ فلاني سطر سطر نوشت & الله می توانست در این آیه به جای استفاده از یسطرون، از یکتبون استفاده کند به معنی می نویسند اما از یسطرون معانی بیشتری نسبت به نوشتن معمولی اراده کرده است و آن هم سطر سطر نوشتن است و به نظر می رسد این آیه ضمن اینکه تمام معانی گفته شده در ترجمه ها و تفاسیر را در خود دارد نوعی پیشگویی و اشاره به آینده نیز دارد که در آینده دستگاه هایی به وجود می آید که کل سطر را یکجا می نویسد که همین دستگاه های پرینتر، چاپ و کپی امروزه است که کل صفحه را یکجا چاپ می کند. در ترجمه ها در ذیل این آیه اکثر مترجمین نوشته اند « می نویسند » در حالیکه اصل معنای آن « سطر سطر می نویسند » می باشد. & « ن » هم از حروف مقطعه است و هم در این آیه با توجه به کلمات بعدی می تواند به این معنی باشد؛ ابتدا به « ن » یکی از حروف الفبا سپس به « قلم » وسیله ای که حروف و کلمات و جملات را با آن می نویسند. و در آخر به سطر سطر نوشتن قسم ایراد شده است. یعنی به حرف، کلمه و سطر قسم یاد شده است. & امروزه در بحث های انگیزشی و مدیریتی نسبت به نوشتن اهداف و برنامه های کوتاه مدت و دراز مدت تاکید می شود. در واقع وقتی ایده، برنامه، هدف و یا آرزویی بوسیله ی نوشتن از مرحله ذهنی به عینی تبدیل می گردد، خلقی صورت گرفته است و راه برآورده شدن آن ایده و هدف آسانتر دنبال می شود. اهمیت این بحث وقتی بیشتر می شود که حدود ۱۴۰۰ سال پیش این آیه نازل در سرزمینی نازل شده است که در میان آن ها در عرب جاهلیت شمشیر حرف اول را می زده است و تعداد نویسندگان و کسانی که خواندن و نوشتن می دانسته اند بسیار بسیار اندک بوده است و به آنچه که می نویسند ( خوب یا بد ) و وسیله ی نوشتن و حروفی که با آن نوشتن صورت می گیرد قسم خورده شده و تاکید شده است. & « الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ » آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت. اشاره واضح به اینکه نوشتن و قلم را الله مستقیم به انسان تعلیم داده است. « إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا » انسان ۷۶ ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس یکی از راه هایی که به انسان نشان داده شده است همین « عَلَّمَ بِالْقَلَمِ » است که می تواند موجب سعادت و یا شقاوت او واقع گردد و در این دو سوگند و یا به تعبیری سه سوگند یاد شده در ابتدای سوره قلم به هر دو وجه نویسندگی ( کار رسانه ای ) اشاره شده است یعنی این سوگندها تنذیر و تبشیر دارد. اگر این حروف و کلمات و سطور در جهت مثبت باشد و وجهه ی خدایی داشته باشد این سوگند ها بشارت است و اگر در جهت منفی باشد تنذیر است و ترساننده. همچنان در مبارکه ی ۷۹ از سوره بقره فرموده است؛ «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ » پس وای بر آنان که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند. & هر کسی را ، هر قبیله ای را توتمی است ؛ توتم من ، توتم قبیله من قلم است. قلم زبان خدا است ، قلم امانت آدم است ، قلم ودیعه عشق است ، هر کسی توتمی دارد و قلم توتم من است و قلم توتم ما است.  & الهی و ربی ؛ قلم از توست و در دست توست قلم عفوت را بر نادانسته ها و نادانی های ما جاری کن اگر ناآگاهم و سهوا خطا کرده ام ؛ به آگاهی ات مرا ببخش و اگر آگاهم و عمدا خطا کرده ام ؛ آگاهی ام عین ناآگاهی بوده است و عمد من نیز از سر ناآگاهی، به بزرگواری ات و به آگاهی ات مرا ببخش. & قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز ورای حد تقریر است شرح آرزومندی... & ✍️ ؛ https://eitaa.com/eshare
سر سلسله ی دلاوران است علی لب دوز همه سخنوران است علی آلاف تحیه و الثنا بر او باد میر دو سرا امیر جان است علی https://eitaa.com/eshare
۱ عروض به زبان ساده ؛ رکن ؛ اساس و ستون هر چیز، در عبادات، جزئی است که کم و زیاد کردن عمدی یا سهوی آن موجب بُطلان عبادت می‌شود. رکن در شعر ؛ به هر یک از میزان‌ها یا افاعیل؛ پایه یا رُکن می‌گویند. مانند؛ فَعولُن، مَفاعیلُن، فاعِلاتُن، مُستَفعِلُن، مَفاعِلَتُن و ... جمع رکن ؛ & هجا ؛ هجا یا بخش، یک واحد گفتار است که با هر ضربه هوا از ریه خارج می‌شود. مثلا کلمه دفتر به دو هجا تقسیم می‌شود که عبارتند از؛ دف _ تر در واقع هر هجا یک بخش از یک‌ کلمه است. هجا در شعر ؛ هر بخش رکن را یک هجا می گویند ؛ رکن مفاعیلن ؛ مَ / فا / عی / لُن شامل ۴ هجا رکن فعولن ؛ فَ / عو / لُن شامل ۳ هجا تکرار و تمرین روزانه باعث می شود ارکان ملکه ی ذهن شده و خودبخود ذهن آماده ی کلاسیک گویی می شود برای مثال کلمات و جملاتی که روزانه می شنویم یا می گوییم ممکن است هم آوا با برخی ارکان باشد در حالیکه تعمدا به آن آگاه نیستیم؛ می نشستم ؛ فاعلاتن می / نِ / شس / تم فا / عِ / لا / تن در را ببند ؛ مُستَفعِلُن در / را / بِ / بند مس / تف / عِ / لُن و ... انواع هجا؛ ابتدا خیلی مختصر به معرفی صامت و مصوت می پردازیم ؛ صامت؛ به معنی ساکت و بی‌صداست. در زبان فارسی ۲۳ صامت وجود دارد؛ ء ب پ ت ث ج چ ح خ د ز ژ س ش ف ق ک گ ل م ن و هـ ی در واقع هر حرف بدون صدا, صامت نامیده می شود که البته خواندن آن بدون صدا امکان پذیر نیست مصوت؛ مصوِّت آوایی که با لرزش تارهای صوتی از گلو خارج می‌شود و در هنگام ادای آن، دهان باز می‌ماند. در زبان فارسی شش مصوت داریم؛ ــَـ  ــِـ  ــُـ  آ   او   ای مصوت کوتاه ؛ سه مصوت «ــَـ  ــِـ  ــُـ» مصوت بلند ؛ سه مصوت «آ، او، ای» یک. هجای کوتاه ؛ ۱. مصوت کوتاه ؛ اَ اِ اُ ۲.صامت +مصوت کوتاه ؛ نُ تُ رِ و.... خوانش حرکات فتحه، کسره و ضمه بر روی یک حرف هجای کوتاه را بوجود می آورد؛ بَ بِ بُ در کلمه ی « برادر » اولین هجا، « بَ » هجای کوتاه است دو . هجای بلند؛ ۱. صامت+مصوت کوتاه+صامت ؛ مَن زَد شُد و... ۲. صامت + مصوت بلند ؛ با بو سو مو و... ۳. مصوت بلند به تنهایی ؛ آ او ایی خوانش صداهای « آ - ای - او » بر روی یک حرف هجای بلند را بوجود می آورد ؛ با بی بو خوانش دو‌ حرف کنار هم به صورتی که حرف دوم ساکن باشد هجای بلند را بوجود می آورد ؛ دَرْ بر سر تن من آن و... در کلمه ی « برادر » دومین و سومین هجا، هجای بلند است؛ ۱. بَ هجای کوتاه ۲. را هجای بلند ۳. در هجای بلند برادر ؛ فعولن ب / را / در فَ / عو / لُن سه . هجای کشیده ؛ ۱. مصوت بلند+صامت ؛ آش آب و... ۲. صامت +مصوت کوتاه +صامت+صامت؛ رَفت بَست بُرد و.... ۳. صامت +مصوت بلند+یک یا چند صامت؛ زور دور مار کار پیش کیش دید بید و... نکته؛ ۱. هجای کشیده دو هجاء محسوب می شود. ادامه دارد ✍️ ؛ https://eitaa.com/eshare
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » مائده۵۵ « ولیّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات می‌دهند » به اتفاق مفسّران مراد مولا علی علیه السّلام است. ؛ ركوع كنندگان و ؛ خم شدن به آیه ۵۵ مائده که درباره ی ولایت علی علیه‌السّلام است « آیه ولایت » اطلاق می‌شود زیرا که آشکارا بر حق ولایت و خلافت مولا علی علیه السلام دلالت دارد. ✍️ ؛ https://eitaa.com/eshare
۲ « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » فاتحه۶ « صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ » فاتحه۷ « ما را به راه راست هدایت کن » « راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی، نه کسانی که بر آنان غضب کرده‌ای؛ و نه گمراهان » در روایات متعدد « صراط مستقیم » به اهل‌بيت عليهم السلام و ولايت مولا على عليه السلام تعبير شده است. « صراط مستقیم » مولا علی علیه السلام است و ائمه اطهار علیهم السلام « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » ؛ دعایی ست بسیار روان و ساده که می تواند ذکر لحظه های کار و فراغت باشد هم بر زبان جاری گردد و هم در عمل اجرا گردد « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » ؛ آنتی تز مقابله با شیطان است زیرا بنابر آیه ی مبارکه ی ۱۶. از سوره ی اعراف شیطان اینگونه گفته است که ؛ « قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ » « شیطان گفت که چون تو مرا گمراه کردی من نیز البته در کمین بندگانت در سر راه راست تو می‌نشینم » ✍️ ؛ @eshare