سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
جلسۀ دهم، 24 رجب 1439
لطیف حتی در آتش (قسمت دوم)
خلاصه، خداوند در #الست و پیش از هر تشریعی، عهد الست را با جان انسانها بسته و این تنها از #عشق و #محبت اوست که آنها را به دنیا آورده تا اینجا گردنشان را از عقبه رها کند. بعد هم با عالم مثال، حجت را بر او تمام کرده و راه عذر را بسته است؛ تا کسی عذر نیاورد که: "مَا التُّرابُ وَ رَبّ الأرباب"؛ خاک، کجا و پروردگار عالمیان کجا!
ما هیچ عذری نداریم؛ چون نفسی داریم که میتواند در معرض لطافت #روح باشد و سنگینی #جسم را از ما بگیرد. برای همین است که اگر بخواهیم مرتکب #گناه شویم، #نفس لوّامه به ما تلنگر میزند و سرزنشمان میکند؛ مگر آنقدر توجه نکنیم و گناه را تکرار نماییم که دیگر نفس امّاره شود. ولی اگر به آن توجه کنیم و به حرفش گوش دهیم، نفس مطمئنه ظهور پیدا میکند که همه چیزش ادراک است و همه چیز را با تمام هویتش میبیند.
پس از این سرمایۀ گرامی بهره بجوییم و تا فرصت داریم، استفاده کنیم. بدانیم عاشقِ خدا تا از وجوه امتیاز، ترکیبها، خرافات، خودرأییها، خودبینیها و... رها نشود، حتی عشقش به خدا و امام هم برای حظّ نفس است و در ثقل ماده، محدود میماند. اگر میخواهد به حقیقت عشق برسد، باید همۀ حجابها و تعلقات را کنار بگذارد و حتی از عاشقی هم فانی شود. آنوقت نه نگران دیروز است، نه فردا؛ فقط وظیفهاش را متناسب با حال میسنجد و انجام میدهد.
این نهایت "فَكُّ رَقَبَةٍ" است که در شناسایی اصحاب یمین و ولایت امام صادق(علیهالسلام) گفتیم. زراره را به عنوان یکی از یاران آن حضرت مثال زدیم. اکنون دو نمونۀ دیگر را ذکر میکنیم.
محمدبنزید شحّام میگوید: امام صادق(علیهالسلام) مرا دید که نماز میخواندم. سراغم فرستاد و دعوتم کرد. فرمود: «از کجایی؟» گفتم: «از موالی شما هستم.» فرمود: «کدامشان؟» گفتم: «از کوفه.» فرمود: «از کوفه چه کسی را میشناسی؟» گفتم: «بشیر نبّال و شجرة.» فرمود: «آنها با تو چگونهاند؟» گفتم: «نیکو.» فرمود: «چه توشهای با خود داری؟» گفتم: «دویست درهم.» فرمود: «نشانم بده.» آن را برایش آوردم. پس سی درهم و دو دینار بر آن افزود و فرمود: «شام را پیش من بمان.» من هم با او شام خوردم؛ اما شب بعد نزدش نرفتم. فردا دوباره دنبالم فرستاد. فرمود: «چرا دیشب نیامدی؟ چشم به راهت بودم!» گفتم: «فرستادهات نیامد.» فرمود: «من فرستادۀ خودم به سوی تو هستم، تا وقتی در این شهری؛ بگو چه غذایی میخواهی؟» گفتم: «شیر.» پس به خاطر من گوسفندی شیرده خرید. گفتم: «دعایی به من بیاموز.» فرمود بنویس:
"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ..." [3]
..........
[3] بحارالأنوار، ج47، ص36.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رجب1439
#جلسه_دهم
@Lotfiiazar
ریحانه:
👶 👦 👧
📘 📗 📕
رهبر انقلاب: آنچه که همیشه برای انسان میماند، #کتابخوانی در سنین پائین است. جوانانِ شما، کودکانِ شما هرچه میتوانند، #کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند. ۹۱/۷/۲۰
عرفان:
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.
شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم.
ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت:
میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم.
زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است.
آیا ما لااله الاالله را با دلهایمان آموختیم؟
چیزی بزرگتر از اخلاص به آسمان نمیرود و
چیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمیشود.
توفیق به اندازه اخلاص است.
خدایا به ما در سخن و عمل اخلاص عطا بفرمآ.آمین
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
عرفان:
❤️اخلاص یک مداح
🍃🍃🌺🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺
محسن طاهری میگفت:مداح دیگری در آن مجلس مداحی کرده بود. غلامعلی با اصرار صاحبخانه ذکر مصیبتی خواند. خیلی کوتاه، به اندازهی چند بیت. بعد از جلسه صاحبخانه با دلخوری آمد پیشش، گله کرد که « چرا بیشتر و بهتر از فلانی نخوندی؟» گفت: هیئت جای کشتی گرفتن مداحها نیست، اینجا محلِّ ادبه.
🍃🍃🌺🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺
مجلس تمام شده بود. میخواست خودش را برساند به هیئت دیگری. با یک شورلت آمده بودند دنبالش. چیزی را بهانه کرد و نشست پشت موتور گازی یکی از بچههای بسیج.
برای هیئت، سیستم صوتی جدیدی آورده بودند. چیزی شبیه اکوهای امروزی.
وقتی برای امتحان کمی پشت آن خواند، از او پرسیدیم «چطوره؟» گفت «خوبه... فقط یکم آدمو قلقلک میده....صبحگاهِ دوکوهه، دعای کمیل، صدای غلامعلی عجب صفایی داشت. هنوز چند خط نخوانده بود که صادق آهنگران هم رسید و بلافاصله دوربین صدا وسیما. قرار شد دوتایی بخوانند. میکروفون را گذاشت جلوی حاج صادق، دو دقیقه نگذشت، غیبش زد. رفت وسط جمعیت و خودش را پنهان کرد، هرچه گشتیم فایده نداشت.پیدایش کردم. نشسته بود یک گوشه، رفتم جلو گفتم: چرا رفتی آقا غلام؟ خندید گفت : به دوربین میگفتی چرا اومدی! یاجای منه یاجای دوربین!
🌹زندگی نامه شهید غلام علی رجبی
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
عرفان:
علامه حسن زاده آملی:
اگر آدم چانه اش را مواظب باشد، حرفش را مواظب باشد، در این صورت است که اگر سخن گفت سخنش حکمت است و وجودشان در میان مردم برکت است.
@erfan1212
عرفان:
☄🌹 پند های عرفانی «۱» 🌹☄
میرزا جواد آقای ملکی تبریزی ،می فرماید:
۱. دنیا، دار بلا و امتحان است
همه افراد به نحوى گرفتارى و مشکل دارند، گرفتارى دنیا خلاصى ندارد و لیکن به برکت و عنایت اهلبیت علیهمالسلام زودگذر است، کارى کنید که در آخرت گرفتار نباشید. عمل در دنیا، میزان در آخرت است؛ پس عمل خود را خالصانه و براى رضایت خدا انجام دهید تا دربهاى رحمت بر شما باز شود.
۲. استفاده از عمر
بدانید که جوانى سرمایهاى بزرگ، اما زودگذر است که قابل برگشت نمىباشد؛ بنابراین از افرادى که معاشرت با آنان عمر انسان را هدر مىدهد بپرهیزید و در انجام وظایف شرعى و تحصیل کمالات کوشا باشید و بدانید دقت در مسائل شرعى در رأس همه امور است.
۳. برنامههاى نجاتبخش
انسان در هر حال باید برنامهریزى داشته باشد تا در آخر عمر پشیمان نگردد. ساعاتى را براى عبادت و انجام واجبات در نظر بگیرد و زمانى را به فراگیرى معارف الهى، اخلاق حسنه، تهذیب نفس و مسائل شرعى اختصاص دهد، همانگونه که زمانى را هم براى رفع نیاز دنیوى خود قرار داده و آنچه که حلال و ستوده است انجام دهد.
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
هدایت شده از رایحه سیب (طب ایرانی اسلامی)
#مخصوص_بانوان
وقتی مرد از محل کار باز میگردد، میخواهد که سردی و #سختی کار با گرمی و #لطافت همسرش برطرف شود.
لذا وقتی به خانه آمد ، اگر هم میخواستید دررابطه با #مشکلی با او صحبت کنید ، اجازه دهید #چند_ساعتی بگذرد.
ابتدا با تبسم و #روی_خوش از او استقبال کرده و به اصطلاح #تحویلش بگیرید.
#کانال_روانشناسی_خانواده 👇
http://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8