eitaa logo
کانال عشق
316 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال عشق
سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد جلسۀ دهم، 24 رجب 1439 لطیف حتی در آتش (قسمت سوم) یکی دیگر از یاران آن امام، هارون مکّی بود. نقل شده روزی سهل‌بن‌حسن خراسانی نزد امام صادق(علیه‌السلام) آمد. سلام کرد و نشست. گفت: «ای فرزند پیامبر، رأفت و رحمت ازآنِ شماست؛ اما شما اهل‌بیت امامتید! چه چیز مانع شده که برای گرفتن حقّتان برنخیزید؟ با اینکه صدهزار دارید که حاضرند در رکاب شما شمشیر بخورند!» امام فرمود: «بنشین ای خراسانی؛ خدا حامی‌ات باشد.» آن‌گاه اشاره کرد که را روشن کنند تا کاملاً شعله‌ور شود. سپس به خراسانی فرمود: «برخیز و در تنور بنشین.» خراسانی گفت: «سرورم، خدا از تو بگذرد؛ از من بگذر و مرا با آتش عذاب نکن.» فرمود: «از تو گذشتم.» در همین حین، هارون مکّی درحالی‌که نعلین به دستش بود، آمد و سلام کرد. امام به او فرمود: «نعلینت را بینداز و در تنور بنشین.» پس او چنین کرد. امام رو به خراسانی نمود و به گفتگو با او ادامه داد. کمی بعد فرمود: «برخیز و درون تنور را ببین.» او هم رفت و دید هارون در تنور نشسته؛ بعد هارون بیرون آمد و سلام کرد. امام فرمود: «چند نفر مثل این در خراسان پیدا می‌شود؟» مرد خراسانی گفت: «به‌خدا هیچ‌کس!» امام هم فرمود: «به‌خدا هیچ‌کس! همانا ما تا پنج پشتیبان این‌گونه نداشته باشیم، قیام نمی‌کنیم؛ ما زمانش را بهتر می‌دانیم.» خیلی از ما هم امروز می‌گوییم: «این‌همه منتظر، این‌همه ندبه‌خوان؛ چرا امام زمان(عجّل‌الله‌فرجه) نمی‌آید؟!» غافل از اینکه هیچ‌کدام رمز را بلد نیستیم و از هیچ چیزمان به خاطر امام نمی‌گذریم. هزار توجیه و دلیل حتی از آیات و روایات می‌آوریم تا بتوانیم هرچه را داریم، برای خود نگه داریم. تازه فکر می‌کنیم اگر شرایط آن‌طور باشد که ما می‌خواهیم، بندۀ بهتری هستیم و بیشتر فیض می‌گیریم. اما مگر ما بهتر از خدا و امام می‌دانیم؟! سهل خراسانی امام را دوست داشت و حقّ حاکمیت برای او قایل بود. حتی حاضر بود برای او شمشیر بزند. اما از خود رها نشده بود و برای خودش آدم مهمی به حساب می‌آمد. برای همین، ملکۀ اطاعت را نداشت. او هنوز امام را عادل نمی‌دانست؛ وگرنه این کار امام را عذاب تلقّی نمی‌کرد! لااقل می‌گفت: «من نمی‌توانم» یا: «پایین‌تر از آنم که چنین دستوری را اطاعت کنم و در آتش بروم، فقط می‌توانم شمشیر بزنم!» آری؛ اطاعت، فرع بر و است و محبت بدون اطاعت، کارساز نیست. باید آن‌قدر شویم تا بتوانیم مثل هارون مکّی از امام فرمان‌برداری کنیم. دنبال این نباشیم که از هر کاری حظّ و بهره و لذت ببریم. اطاعت یعنی فقط برای این بکنیم که او گفته بکن؛ همین. البته وقتی اطاعت کردیم، حتماً می‌دهد و یک‌باره می‌بینیم در عالم آن اعمال و خیرات رفته‌ایم. اما به هر حال، نتیجه با اوست و ما نباید دنبال نتیجه باشیم. آن وقت هرگاه هم نتیجه داد، چون پای خودبینی در میان نیست، حظّ نفسانی نمی‌بریم و غرق اوییم. در آخر هم ذکر این نکته لازم است که هارون مکّی به حقّانیت و عشق امام، داشت؛ که اگر داشت، هرگز نمی‌توانست در آتش برود؛ چون شک، انگیزۀ عمل نمی‌شود. پس اگر توانِ چنین اطاعتی را در خود نمی‌بینیم، گمان نکنیم که به علم و قدرت امام، شک داریم؛ بلکه ریشه، عمیق‌تر از این است و ما در توهّمیم! پایان @Lotfiiazar