سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
جلسۀ ششم، 20 رجب 1439
زینت بلا (قسمت سوم)
ما که نمیتوانیم خودمان رها شویم؛ بگذاریم او رهایمان کند. شاکر باشیم؛ که اگر داشتههایمان را از دست نمیدادیم، به آنها دل میبستیم و #عادت میکردیم. اصلاً اگر خدا هرچه میداد، نمیگرفت، ما فقط #حجاب روی حجاب میآوردیم. تصور کنید همین #مرگ اگر نبود، چه میشد؟
در راه #سلوک، از دست دادن، قشنگ است؛ حرکت و شدن است، لازمۀ #عشق است. پس کاری به بیرون نداشته باشیم و ببینیم در درونمان چه میگذرد و اینها با جانمان چه میکند. وقتی عشق قدیم خدا - که "نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي"، "هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ" و "نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ" [2] - در درون با ماست، در بیرون هر بلایی برسد، بهترین ذخیره را داریم و احدی نمیتواند به عشقمان آسیب برساند.
کسی که در مسیر سلوک میرود، اول از دیندارانی ضربه میخورد که سطحی و ظاهری میاندیشند. پس از آن هم کارشکنی بیدینان است. او اگرچه ابتدا از این سختیها ناراحت شود، غیرت عشق نگهش میدارد. کمکم میفهمد حتماً گیری در درونش دارد که در بیرون سرزنشش میکنند و آن گیر، این است که به خاطر خودش عمل و مجاهده کرده و بُعد جدیدی از حجاب یعنی خودبینی و عُحب در درونش شکل گرفته است. برای همین سعی میکند در درون و با نفس خود بجنگد تا این حجاب را کنار بزند، نه اینکه با افراد بیرونی بجنگد.
وقتی در بلاهایی که به ما میرسد، #صبر میکنیم، کمکم به بردباری میرسیم و حلم خدا را میچشیم. پس میبینیم که بلاها دلیل بر زیبایی خدا و جای #حمد و ستایش اوست. به همین ترتیب وجوه امتیاز ما یکییکی کنار میرود و با تخلق به اوصاف خدا، شیرینی آنها را مییابیم؛ چون او مطلق است و برای یافتن و ظهورش باید همۀ قیدها را برداریم.
این بلاها زینت است و فاصلۀ بین ما و او را برمیدارد. اگر طالب اوییم، باید فشار بکشیم؛ وگرنه زمین و زمان را استخدام میکند و همه چیز به ما میدهد و ما همچنان در بند زواید و تعلقات خود اسیر میمانیم!
اگر در مقابل سوختنها مقاومت کنیم، جای سوزشها زخم میشود و درد میگیرد و ما از کسی که سوزانده، بدمان میآید. بنابراین حجابمان بیشتر میشود. اما اگر سوختن را بپذیریم، او همچون مادری مهربان، ما را گرم در آغوش میگیرد؛ طوری که عین التیام است و دیگر زخمی نمیماند. این موجب شدت عشقمان میشود.
خدا شراب عشق را از ازل به ما نوشاند. اما بنیاد عشق را زمانی گذاشت که امر به هبوط کرد و انسان را از احسنتقویم به اسفلسافلین فرستاد. یعنی بنیاد عشق، با دوری و مفارقت بنا نهاده شده است. او عشق را به انسان چشانده و از او "بلی" گرفته [3]؛ اما بعد او را از خود و از جنّت اسمائش دور کرده است. چرا؟ چون میخواهد عاشق را هم معشوق و محبوبِ زمین و آسمان کند؛ وگرنه عشق و عاشقی برای عاشق، کمال نمیشود.
..........
[2] سورۀ حجر، آیۀ 29: از روح خود در او دمیدم ؛ سورۀ حدید، آیۀ 4: او با شماست، هرجا باشید ؛ سورۀ ق، آیۀ 16: ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
[3] اشاره به آیۀ 172، سورۀ اعراف ؛ آیۀ الست.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رجب1439
#جلسه_ششم
@Lotfiiazar
🔴 #وعده_مخرّب
💠 پادشاهی در #زمستان به نگهبان گفت: سردت نیست؟ نگهبان گفت: عادت دارم. پادشاه گفت: میگویم برایت #لباس گرم بیاورند اما پادشاه فراموش کرد!!!
💠 صبح شد #جنازه آن نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود: به سرما #عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای درآورد.
💠 #وعده دادن به همسر یا فرزند را در صورت توانایی انجام آن اعلام کنیم وگرنه باعث #سردی روابط و سوءظن خواهد شد.
"لـطفا مـواظب وعـدههـایتـان بـاشیـد...!"
🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
«هوا هم وارونه شده!»
خسخس سینه، هوای وارونه، ماسک روی صورت، شهر پر از گرد و غبار...
شهرمان غبار گرفته، چهرههایمان، کسبوکارمان، قرآنهای داخل کمدمان، سیاست و فرهنگمان.
گرد و خاک را دست بکشی پاک میشود؛
با یک باد، محو میشود؛ ولی خدا نکند بماند؛ همه جا را #تعطیل میکند.
از تعطیلیها کاری ساخته نیست؛ باید کاری کرد. کاش به گرد و غبار #عادت نکنیم؛ کاش باورش نکنیم!
اصلا نه، شاید تعطیلیها خوب باشد! قدری بنشینیم و ببینیم چه کردهایم با خودمان، با شهرمان، با زندگیمان؟
شاید خسته شویم و #دعا کنیم که خدا برای آلودگی شهرمان باران بفرستد.
تا بیاید بارانی که به یک اشارهاش غبارها کنار میرود و همه چیز زلال میشود؛ تا بیاید هم او که سالها منتظرش بودیم و ببینیم که در کوچه و خیابان و همه جا حضور داشت؛ ولی چشمان غبارگرفتهمان تشخیص نمیداد. ببینیم همیشه میشناختیمش؛ که آشناتر از او نیست.
تا تمام شود تنگی نفس، خسخس سینه، وارونگی هوا.
#دل_نوشته
@Lotfiiazar
ما فکر میکنيم #رجب هم مثل ماههای ديگر میآید و میرود. چون #عادت کردهايم همه چیز را با معیارهای ظاهری و حسی بسنجیم.
اما چنین نیست. رجب با همهٔ ماهها فرق دارد. اینگونه نیست که راحت بگوییم: «اگر توانستم ذکرهای این ماه را بگويم، میگويم و اگر نگفتم هم نگفتم! روزهاش را گرفتم، گرفتم؛ نگرفتم هم نگرفتم! نمازش را خواندم، خواندم؛ نخواندم هم نخواندم! طاعت و حسن خُلق داشتم که داشتم، نداشتم هم نداشتم!»
نمیشود از کنار رجب به سادگی و بیخیالی گذشت. زیرا آثار و برکات اين ماه، در محاسبات ماده نمیگنجد و فوق اینهاست.
برگرفته از #بیانات_استاد_لطفی_آذر
@Lotfiiazar
🔴 #استاد_پناهیان
💠 یکی از ریشههای اینکه آدم #عیب خودش را نمیگیرد این است که در خانهای بزرگشده که خیلی عیبش را گرفتند، دیگر حاضر نیست عیب خودش را بگیرد همهجا میخواهد از خودش #دفاع کند. برخی #والدین خیلی #عادت دارند بدیهای بچههایشان را میشمارند، این خیلی بد است.
💠 پدر و مادری که میتوانند از بچههایشان #عیب نگیرند، یک روز در هفته را بگذارند بچهها هر کسی برود یکگوشهای عیبهای خودش را برای خودش بنویسد.
🆔 @khanevadeh_313
ما فکر میکنيم #رجب هم مثل ماههای ديگر میآید و میرود. چون #عادت کردهايم همه چیز را با معیارهای ظاهری و حسی بسنجیم.
اما چنین نیست. رجب با همهٔ ماهها فرق دارد. اینگونه نیست که راحت بگوییم: «اگر توانستم ذکرهای این ماه را بگويم، میگويم و اگر نگفتم هم نگفتم! روزهاش را گرفتم، گرفتم؛ نگرفتم هم نگرفتم! نمازش را خواندم، خواندم؛ نخواندم هم نخواندم! طاعت و حسن خُلق داشتم که داشتم، نداشتم هم نداشتم!»
نمیشود از کنار رجب به سادگی و بیخیالی گذشت. زیرا آثار و برکات اين ماه، در محاسبات ماده نمیگنجد و فوق اینهاست.
برگرفته از #بیانات_استاد_لطفی_آذر
@Lotfiiazar
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
ما فکر میکنيم #رجب هم مثل ماههای ديگر میآید و میرود. چون #عادت کردهايم همه چیز را با معیارهای ظاهری و حسی بسنجیم.
اما چنین نیست. رجب با همهٔ ماهها فرق دارد. اینگونه نیست که راحت بگوییم: «اگر توانستم ذکرهای این ماه را بگويم، میگويم و اگر نگفتم هم نگفتم! روزهاش را گرفتم، گرفتم؛ نگرفتم هم نگرفتم! نمازش را خواندم، خواندم؛ نخواندم هم نخواندم! طاعت و حسن خُلق داشتم که داشتم، نداشتم هم نداشتم!»
نمیشود از کنار رجب به سادگی و بیخیالی گذشت. زیرا آثار و برکات اين ماه، در محاسبات ماده نمیگنجد و فوق اینهاست.
برگرفته از #بیانات_استاد_فاطمه_ميرزايی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/eshgh14