بسماللهالرحمنالرحیم
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر قزوین
جلسۀ دوم، 5 شعبان 1439
بیاختیار (قسمت اول)
دانستیم #مشیت، امری فطری است که از حبّ ذات و برای بقای ذات نشئت میگیرد؛ زیبایی و کمال ذات نیز از لوازمش هستند. البته گفتیم مشیت الهی برای مراتب موجودات، متفاوت است و هرچه رتبۀ وجودی بالاتر رود، مشیت خدا بیشتر و برتر ظهور پیدا میکند.
به عنوان مثال در جماد، این است که اجزاء آن به هم پیوسته باشند و یکدیگر را جذب کنند تا متلاشی نشود و بودنش ادامه یابد. مشیت در نبات یا همان گیاه، این است که در خاک برود و با جذب مواد غذایی و دفع آفات، رشد کند و ثمر دهد. پس بذری که بیرون از خاک بماند، طبق مشیت خدا در رتبۀ خود نرفته است. در حیوان نیز که رتبۀ وجودش بالاتر است، از این فراتر میشود و به کارایی شهوت و #غضب در پاسخ به نیازها و دفع خطرات و دشمنان تعلق میگیرد.
در این بین، #انسان که جامع تمام مراتب وجود و عالیترین مخلوق خداست، تمام مراتب مشیت را نیز در خود دارد و مختار است که هریک از این مراتب را خواست، انتخاب کند. میتواند به مراتب دانی جمادی و نباتی و حیوانی بسنده کند یا در پی مشیت رتبۀ انسانی خود باشد که همان یافتن تجلیات اسماء الهی است؛ البته به نحو حقیقی و عینی و تأثیرگذار در وجود خویش، نه در لفظ و معنای اسماء و نه در صورت و ظاهر دنیا.
متأسفانه اغلب ما هرچه میخواهیم، برای #جسم و دنیایمان است، یعنی برای مراتب دانی وجودمان؛ و بالاتر از آن را اصلاً در خود نمییابیم.
البته اعتقادمان عالی است؛ #نماز هم میخوانیم. اما چنان با دنیاییم که اگر یک روز نمازمان قضا شود، آنقدر ناراحت نمیشویم که یک روز غذا برای خوردن نداشته باشیم؛ یا اگر از دست کسی عصبانی شویم و درونمان به هم بریزد، آنقدر غصه نمیخوریم که لباسمان بسوزد یا کفشمان گم شود!
یا مثلاً وقتی کسی به ما توهین میکند، ما بیشتر میخواهیم به هر قیمتی شده، جوابش را بدهیم و او را سر جایش بنشانیم. این خواست ماست؛ اما مشیت خدا برای ما این نیست و خیلی اوقات میخواهد چشمپوشی کنیم و با نیکی و احسان، پاسخش را بدهیم؛ مگر آنکه به حقیقت دین توهین کرده باشد.
امام حسین(علیهالسلام) مشیت خدا را میفهمید؛ درنتیجه هر وظیفهای را به عهدهاش بود، به راحتی انتخاب و عمل میکرد. ولی ما نه تنها در تشخیص وظیفه، بلکه در انتخاب و عمل به آن هم هزار و یک مشکل و درگیری داریم.
ادامه دارد...
#خلاصه
#میلاد_حضرت_سجاد (علیهالسلام)
#شعبان1439
#جلسه_دوم
@Lotfiiazar
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر قزوین
جلسۀ دوم، 5 شعبان 1439
بیاختیار (قسمت دوم)
نکتۀ دیگری که باید بدانیم، این است که هرچه مرتبه پایینتر باشد، زمینه برای ظهور #مشیت خدا در آن رتبه، بیشتر فراهم است؛ چون مراتب پایین، پیچیدگی و موانع کمتری دارند و اسباب و علل کمتری هم میخواهند.
به عنوان مثال، یک سنگ بدون اینکه اسباب بیرونی یا شخص خارجی لازم باشد، مشیت خدا را در رتبۀ خود ظهور میدهد و منسجم میماند. اما خیلی از گیاهان برای اینکه درست تغذیه و رشد کنند، به باغبان نیاز دارند، بهعلاوۀ خاک و آب و آفتاب و خاک و کود. حیوان هم برای اینکه نیازهایش را برطرف کند، باید محلی برای زندگی داشته باشد و در جنگل یا مزرعه حرکت کند و سراغ آب و غذا برود و تولیدمثل کند.
در این بین، #انسان که بالاترین رتبۀ وجود است و همۀ این مراتب را در خود دارد، حجابها و تضادهایش نیز بیشتر است و برای ظهور مشیت خدا، موانع بیشتری را باید دفع کند. شاید یک سرّ این هم که کافران در روز قیامت میگویند: "يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً" [1]، همین باشد؛ یعنی: ایکاش خاک بودم که موانع کمتری داشتم و با اسباب و علل و شرایط راحتتر میتوانستم حرکت کنم!
از سوی دیگر هم گفتیم که مشیت خدا برای انسان، عالیتر از مشیت سایر موجودات است و علاوه بر تمام آنها، آثار روحانی و معنوی نیز دارد و به بقا و کمال #روح برمیگردد. یعنی همانگونه که #جسم او برای تکامل و زنده ماندن، آب و غذا و استراحت، #دوست و #همسر و فرزند، حبّ و بغض و خیلی چیزهای دیگر میخواهد، جانش نیز در بُعد لطیفتر، نیازهای بسیاری دارد که باید برآورده شود.
خداوند دنیا را داده و نعمتهایش را در #اختیار ما گذاشته تا استفاده کنیم. پس بخوریم و ببینیم و بشنویم... و لذت ببریم؛ حلالمان باشد. اما فقط این نیست و روحمان هم لذت میخواهد. خدا نعمتهای معنوی را نیز در همین دنیا قرار داده و ما باید از آنها هم بهرهمند شویم. باید در عوالم زیبای غیب سیر کنیم و چشم و گوش درونمان زیباییها را ببیند و بشنود و... . اینها برای همۀ ماست، نه فقط انبیاء و اولیاء؛ اما کو؟!
روح ما همزبان و همدل و آرامشدهنده میخواهد؛ یعنی #محبت ولایی و دوستان ولایی. اصلاً مگر میشود بی #عشق، زندگی کرد؟ که زندگی بی عشق، زندگی حیوانی است! اما ما چقدر عاشقیم؟ در عال
💠﷽💠
💠 تقصیر من است یا #همسرم؟
🔴 #آیت_الله_حائری:
💠 به راحتی میشود آدمها را با حرفهایشان شناخت.
فرض کنید یک خودکار روی طاقچه است!
👈 به یکی میگویی برو بیار. میرود میگردد. خودکار هست [اما] پیدایش نمیکند. میگوید: «نمیبینم».
👈 به دومی میگویی برو. [خودکار] هست [اما] پیدایش نمیکند. میگوید: «نیست».
💠آن که میگوید نمیبینم یک #شخصیت دارد؛ آن که میگوید نیست، یک شخصیت.
💠آن که میگوید نمیبینم ... #ضعفها و نقصها را متوجه #خودش میداند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگیاش افتاد، پای خدا [را] وسط نمیکشد، به حساب خودش میگذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف #بینایی من هست. «من» نمیبینم.
💠 اما آن که میگوید« نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، #فرافکنی میکند. به دوش خدا، روزگار، (#همسر و...) میاندازد.
🔅من و شما از کدام دستهایم؟
🍃❤️ @zanashooi_amoozesh