•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت761
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
#علی
بعد از رفتن بابا اینا از زهرا و حاج خانم خداحافظی کردیم و به سمت حرم راه افتادیم.
آقا سید گفت
- علی جان خداروشکر که بالاخره به حاجت دلت رسیدی و با عنایت مولا الان با خانومت مهمون ما شدی! خیلی خوشحال شدم وقتی بهم زنگ زدی و گفتی همه چیز حل شده
- ممنون آقاسید، راهنماییهای شماهم خیلی کمکم کرد
دست روی شونه م گذاشت و با لبخند جواب داد
- من کاری نکردم، خودت تلاش کردی و لطف خدا و امام زمان علیه السلام شامل حالت شد.
تشکری کردم که ادامه داد
- ببین پسرم، همه چیز فقط عقد کردن نیست، اصل کاری بعد از این شروع میشه
- چطور آقا سید، منظورتون رو واضحتر توضیح میدید؟
- اره علی جان، علت اینکه من و حاج خانم خواستیم شما بیشتر بمونین تا بتونیم برای این مسیر پر فراز و نشیب آماده تون کنیم. وقتی دست یه نفر رو گرفتی و وارد زندگیت کردی مسئولیت هایی به گردنت میاد که باید به نحو احسن بتونی انجامشون بدی که زندگی خوب و خوشی در کنار خانمت داشته باشی
نگاهم به ریش سفید آقا سید و قیافه ی مهربونش افتاد، من که تا حالا کار خوبی نکردم نمیدونم خدا به خاطر دعای خیر کی بوده که آقا سید رو سر راهم قرار داد.
- بفرمایین آقا سید سرتا پا گوشم
با محبت نگاهم کرد و ادامه داد
- ببین پسرم حالا که به زهرا خانم رسیدی باید بیشتر حواست بهش باشه، خانما روحیه ی لطیفی دارن نباید باهاشون خشن برخورد کرد و سخت گرفت. نذار دل زنت بشکنه، باهاش مدارا کن. اگه دیدی ناراحته باهاش حرف بزن ببین چرا غمگین و ناراحته
- چشم آقا سید من که واقعا زهرا رو دوست دارم و دلم نمیخواد ناراحتیش رو ببینم ولی بازم تلاشم رو میکنم.
- میدونم که خانمت رو دوست داری ولی آدمیزاده دیگه گاهی وقتا خستگی به آدم فشار میاد و باعث میشه بعضی وقتا تند برخورد کنه
با خودم گفتم مگه میشه من باهاش بد حرف بزنم، یاد چشم های مظلوم و مهربونش افتادم محاله که ناراحتش کنم.
- آقایون در طول روز خیلی تو فشار کاری هستن، ولی نباید بحث بیرون از خونه رو وارد خونه بکنن، خانمی که از صبح تا شب تو خونه ست و با هزار امید منتظره همسرش بیاد، متاسفانه خیلی از ماها وقتی وارد خونه میشیم خانم جرأت نمیکنه حرف بزنه.
آقاسید نزدیک یکی از مغازه ها شد و گفت
- چند لحظه صبر کن اینجا یه کار کوچک دارم بعدش بریم
چشمی گفتم و بیرون مغازه ی منتظر موندم تا آقا سید بیاد. کمی به حرف های آقا سید فکر کردم، باید بیشتر حواسم به رفتارهام باشه. زهرا برام مثل بقیه نیست که بخوام هر جوری رفتار کنم، بلکه یه همسفر و همدمه که تا آخر راه باید باهاش باشم
✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیتفرزند😊
🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو vip شو😊
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞