eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
15.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
39 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
@eshgheasemanizyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
زمان: حجم: 3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ از جاش بلند شد و به اتاق خوابمون رفت. یه قلپ از چاییم رو خوردم و دیدم با کیف پزشکیش از اتاق بیرون اومد مقابلم نشست و ازم خواست دست راستم رو روی پاش بذارم. کاری رو که میخواست انجام دادم، نبضم رو گرفت و همونطور که حواسش بهم بود گفت. - بذار فشارتم بگیرم باشه ای گفتم و وقتی فشارم رو گرفت گفت - همه چی خوبه، فشارتم بالا نیست. بذار یه ازمایش برات بنویسم بریم بیمارستان ازمایشتو بده ببینم چرا حال زهراجونم بهم میخوره. لبخندی زدم و بعداز نوشتن ازمایش تو‌دفترچه، مهرش رو زد و داخل کیفش گذاشت. چاییهارو برداشت و به هال برد. تلویزیون رو روشن کرد و به شبکه ی قران زد تا دعای ندبه رو گوش بده. - خب چرا از تلویزیون گوش میدی پاشو بریم حرم - نه عزیزم حالت روبراه نیست، امروز تو خونه میخونیم. - پس اونو خاموش کن خودت بخون دوست دارم باصدای خودت باشه لبخندش عمیقتر شد و صدای تلویزیون رو قطع کرد. وضو گرفتم و روسریم رو سر کردم و بعداز برداشتن کتاب دعا کنارش نشستم. با صدای سوزناکش دعای ندبه رو خوند و وقتی تموم شد دستم رو گرفت و هر دو باهم دعا کردیم. خواستم کتاب دعا رو تو کتابخونه بذارم که گفت - زهرا جان اماده شو بریم بیمارستان از اونجا بریم نهار خونه ی مامانم، دیشب گفته بود یادم رفت بهت بگم. باشه ای گفتم و اماده شدم و به سمت بیمارستان رفتیم. وارد که شدیم چند تا از همکاراش سلام و احوالپرسی کردن، چند ماه پیش با خودم عهد بسته بودم دیگه پام رو اینجا نذارم اما انگار هیچ چیز بر وفق مرادمون نیست. وارد اتاق خونگیری شدیم و چون یکی دونفر خانم داخل بود بیرون منتظرم شد. استینم رو بالا دادم و بعداز گرفتن خون، از اتاق بیرون اومدم. چادرم رو خودش مرتب کرد و چون کسی تو سالن نبود کمکم کرد استینم رو پایین کشیدم و کیفمم خودش برداشت. - یکم صبر کن من الان میام باشه ای گفتم و روی صندلی نشستم. خانمی که مسئول خونگیری بود رو صدا زد و بهش چیزی گفت اونم با سر تأیید کرد و داخل رفت. با لبخندی به سمتم اومد -بریم ؟ - جواب ازمایش رو کی میدن؟ - به خانم نجفی سپردم اماده شد بهم زنگ بزنه. به همراهش از بیمارستان بیرون اومدیم، هوا خوب بود و دلم‌میخواست قبل از اینکه خونشون بریم، یه پیاده روی باهم داشته باشیم. - علی...! - جون دلم. - میگم الان زوده بریم خونه ی شما، بعداز اینهمه مدت دلم میخواد باهم قدم بزنیم میشه؟ با محبت نگاهم کرد - چرا نمیشه، پس بذار بریم یه جای باصفا با خوشحالی باشه ای گفتم و سوار ماشین شدیم و حرکت کرد. چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
74.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️حضرت مادر که اذن بدهد عرش خدا را سیاهپوش می کنند. آن وقت است که مشکی، رنگ عشق می شود... 🏴 و دلداده های منتظر، مشکی به تن می کنند به عشق حسین ❤️ به نیت فرج... ✋
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ مسیری که میرفت کمی اشنا به نظرم میومد، از شهر خارج شدیم و بعداز اینکه مسیر طولانی رو طی کردیم وارد روستای ونان شدیم. یادمه بعداز نامزدی یه بار با علی اومده بودیم اینجا و فضای خیلی سرسبز و خوبی داشت. خصوصا فصل بهار زیباییهای خاص خودش رو داره. از ماشین پیاده شدیم. - میگم تا برگردیم دیر نمیشه؟ چون مامانتم منتظره؟ - نه خانمی، به زینبم زنگ زدم گفت ساعت دو میره، مام بعد یه ساعت برمیگردیم. باشه ای گفتم و شروع به قدم زدن تو این روستای باصفا کردیم. زندگی تو روستا هم یجور قشنگه، اینجا از دود و دم ماشین و سر و صدای شهر خبری نیست. اونقدر صفا و صمیمیت بین خانواده ها هست که ادم دلش میخواد همینجا بمونه، اکثرا هم فامیل هستن و هر موقع دلشون برا هم تنگ شد خیلی راحت بدون ماشین میتونن بهم سر بزنن. البته یه سری روستاها نوع زندگیشون مثل شهر شده و دیگه از حالت روستایی دراومده. دستم رو گرفت و درباره همه چی باهم حرف زدیم، گوشیش زنگ خورد و تماس رو وصل کرد. تا اون حرف بزنه چشمم به درخت خیلی خوشگلی افتاد. بی اختیار به سمتش پا کج کردم و دستی به تنه ی تنومندش کشیدم. خدا میدونه این درخت چند سالشه ! حضور علی رو پشت سرم حس کردم، با لبخندنگاهم میکرد. رو بهش گفتم - کی بود؟معلومه خیلی خوشحالی، چی گفته که کبکت داره خروس میخونه؟ لبخند دندون نمایی زد و تو چشمهام عمیق نگاه کرد. - یکی از دوستام بود، یه کار واجب سپرده بودم که الان زنگ زد خبرشو داد. نگاهی به سمت راستمون کرد - میگما بالا یه سوپر مارکت هست، صبحونه م کم خوردی، چیزی دلت میخواد برات بگیرم؟ - نه عزیزم، همونم خوردم شاهکار کردم، الان هرچی که یادم میاد کم میمونم عق بزنم. - الهی دردت به جونم. بریم یکم دور بزنیم برگردیم. همراهش از داخل یکی از کوچه های باریک بالا رفتم. همونطور که نفس نفس میزدم گفتم - بیا بریم ...از اون سمت... دور بزنیم بریم سمت ماشین. چون گوشیمم یادم رفته بیارم یهو مامانم زنگ میزنه جواب ندم نگران میشه دست روی چشمش گذاشت و به سمت ماشین رفتیم. تقریبا یک ساعت میشد که روستا بودیم با دیدن ماشینمون فکری به سرم زد. دوست داشتم حالا که کسی اینجا نیست، یکم خوش بگذرونم - میگم نظرت چیه اینجا که کسی نیست، یه مسابقه باهم بدیم هر کی زود رسید بستنی مهمون کنه؟ - نه خانمی، از الان شکست رو به گردن میگیرم و خودم مهمونت میکنم نوچی کردم و شروع به دویدن کردم، با عجله پشت سرم اومد - زهرا صبر کن، ارومتر.... ای بابا....از دست تو زهرا...! دستم رو روی کاپوت عقب ماشین گذاشت و همونطور که نفس نفس میزدم با خنده گفتم - خب اقای بازنده... حالا میتونی شکست رو به گردن بگیری. الان خیلی میچسبه بستنی مهمونم کنی! کنارم ایستاد و با شیطنت نگاهم کرد - صبر کن برات دارم زهرا خانم حالا به حرف من گوش نمیدی!!!! چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 62 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 62- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ لَا يُنَالُ بِهِ عَهْدُكَ وَ لَا يُؤْمَنُ بِهِ غَضَبُكَ وَ لَا تَنْزِلُ مَعَهُ رَحْمَتُكَ وَ لَا تَدُومُ مَعَهُ نِعْمَتُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 62: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به جهت آن به عهد تو نمیتوان رسید، و از خشم و غضبت نمیتوان در امان ماند، و با وجود آن، رحمتت نازل نمی شود، و نعمتت به واسطه ی آن از تداوم باز می ایستد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا