eitaa logo
با ما نویسنده شو
1.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
263 فایل
من با ۳۴سال سابقه تدریس رسمی به فرزند دلبندتون یاد می دم چطور رویاهاشو به شعر و قصه تبدیل کنه 🌈 آموزش نویسندگی به کودکان و نوجوانان 🌈چاپ آثار شما در: 👈 مجله پوپک و رشد نوجوان 🌈 ارتباط با ادمین 👇 @gheseh_1 ❌ کپی مطالب فقط با ذکر نام نویسنده ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📔 📖این قصه : 😊 غُر نزن لطفا😜 اون روز مادربزرگم خونه ی ما بود. اومده بود تا چند روزی پیش ما بمونه. اون خیلی مهربونه و ما همه خیلی دوستش داریم و بهش احترام می گذاریم. اون روز با اومدن مادربزرگ متوجه ی یکی از اخلاقای بدم شده بودم. شاید بپرسید کدوم اخلاق پس بذارید براتون تعریف کنم.از مدرسه اومدم. گفتم: وای هوا خیلی گرمه آدم رو کلافه می کنه. بعد رفتم سر یخچال. یک نوشیدنی خنک می خواستم اما چیزی پیدا نکردم. حسابی کلافه شدم و گفتم: وای من چقدر بدشانسم دارم از گرما می میرم.بعد که کمی خنک شدم گفتم: امروز کلی تکلیف دارم اصلاً حوصله شو ندارم.تازه باید کلاس تقویتی ریاضی هم برم. حوصله ی اونو که اصلاً ندارم.مامان چرا غذایی که درست کردی اینقدر بی نمکه؟ چرا ماست و خیار درست نکردی؟مامان! مامان! من هفته ی بعد باید برم جشن تولد اصلاً این لباسام رو دوست ندارم.بابا! چرا خونه ی ما انقدر قدیمیه؟ من اونو دوست ندارم. می شه عوضش کنی.خلاصه شب شد و می خواستم بخوابم. مادربزرگم به اتاقم اومد و گفت: نوه ی عزیزم، می شه یک کم با هم صحبت کنیم. گفتم آره مادرجون! چی شده؟ گفت: من امروز خیلی به کارات دقت کردم. دیدم تو برای هر چیز کوچکی نق می زنی و بهانه می گیری در صورتی که می تونستی به چیزای بهتر فکر کنی و یا خیلی از چیزایی که به نظرت خوب نمی اومدند تغییر بدی. ولی تو فقط به نقاط منفی همه چیز نگاه کردی و فقط نق زدی. به نظرم بهتره به جای فقط حرف زدن و بد گفتن، به راه حل ها فکر بکنی و کمی راضی تر باشی.اون شب کمی کمتر خوابیدم و به حرف های مادربزرگم بیشتر فکر کردم و دیدم راست می گه. پس با خودم یک تصمیم مهم گرفتم.صبح که برای صبحانه بیدار شدم مادرم سفره ی صبحانه رو چیده بود. من کره دوست نداشتم ولی نون سنگک رو که دیدم گفتم حالا امروز با این نون سنگک خوشمزه کره رو هم امتحان می کنم.همه به هم نگاه کردند و خندیدند. منم با اونا خندیدم. ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از با ما نویسنده شو
❤️👈کانال ما رو به دوستان هنرمندتون معرفی کنید 👇❤️👇❤️👇 ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇و ✍برنده مسابقه نویسندگی : ☘قصه های ریزه میزه 🎀 زینب حاجی حسینی عزیز ❤️ 🎀کلاس ششم 🎀تهران بزرگ 🎀عضو تیم تولید محتوای نویسندگی 🎀 مهر ماه ۱۴٠۳ ❤️همیشه بهترین باش عزیزدلم 👌 ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
458.2K
☘قصه : دوستی خرگوش و خارپشت 🎤به قلم و اجرای : 💢 زینب حاجی حسینی عزیز ❤️ ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝👇 💝 آرتمیس خاکبازفر عزیز ❤️ 💖 ۸ساله☆ پایه دوم 💖مدرسه شهید نواب صفوی 💝تهران بزرگ 💝مهرماه ۱۴٠۳ 👌مایه افتخار منی عزیز دلم❤️ ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
148.2K
💝 ☘شعر : جشن تولد گل 🎤با اجرای زیبای : 💢آرتمیس خاکباز فر عزیز ❤️ ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh