eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
458 عکس
76 ویدیو
69 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴فکر کردن؛ چگونه و چرا؟ 🔹 انسان موجودی معنایاب و معنافهم است و حیات آدمی بدون معنا قوام نمی‌پذیرد. اما معنایابی و معنافهمی آدمی به این مفهوم نیست که انسان خود، معنا یا بنیاد معنا یا جاعل معناست. معنا در فرد ظهور می‌یابد، اما از این حقیقت به هیچ وجه نمی‌توان نتیجه گرفت که فردیت، بنیاد و جاعل معناست یا در فردیت معنایی وجود دارد. در قوم و حیات جمعی از آن حیث که امری جمعی است- هم معنا ظهور ندارد، لیکن اندیشیدن به حیات جمعی می‌تواند تمرینی برای گذر از فردیت برای دستیابی به معنا باشد، مشروط بر اینکه به گمگشتگی و مستحيل شدن در جمع منتهی نشود. فردیت‌گرایی یا اندیویدوآلیسم جدید، دیوار به دیوار بی معنایی و نیهیلیسم است، چراکه فردیت گرایی جدید، گذر از خویشتن برای نیل به معنا را درنمی یابد. نیهیلیسم در دیار ما هم خانه کرده است. فردیت گرایی و عافیت طلبی بورژوامنشانه، اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی کنونی را فراگرفته است. 🔸کشف امکانات تازه بدون یاری و مدد سنت امکان‌پذیر نیست. اساسا آدمی موجودی نیست که از صفر آغاز شود. نحوه هستی او عین واقع شدگی درون امکاناتی است که وی را احاطه کرده، نحوه هستی، او را سمت و سو می بخشد. آدمی حلقه آغازین نبوده، بلکه حلقه ای در میان زنجیره‌هایی است که حلقات آن پیش از او وجود داشته و بعد از او وجود خواهند داشت. ماهیت تفکر و فلسفه از همین نحوه هستی آدمی برمی‌خیزد. تفکر و فلسفه همواره درون یک سنت و تاریخ امکان پذیر است. تفکر اصیل محض، وجود ندارد و تفکر متفکر همواره در سایه تفکر متفکران پیشین، یعنی درون یک سنت، قوام می پذیرد، اما در عین حال، اصالت تفکر در فراروی از همین سنت نهفته است. تفکر بدون مدد فرهنگ و سنت، امکان پذیر نیست؛ اما ماهیت و اصالت تفكر عبارت است: از همین فراروی از فرهنگ و سنتی که شخص متفکر را احاطه کرده است. تفکر اصیل، هر چند متعلق خود را از فرهنگ اخذ می کند لیکن ماهیتا ضد فرهنگ است. سخن نیچه را به یاد آوریم که گفت: «تفکر سخن نابه هنگام است». این سخن بدین معناست که تفکر، یورش بر فرهنگ است. سنت و فرهنگ بسیار عزیز و مغتنم است تا آنجا که متعلق تفکر واقع می شود اما آنجا که جانشین خود تفکر می شود، یعنی امکانات موجود تاریخی را به منزله یگانه ترین و نهایی ترین امکانات فراروی آدمی جلوه می دهد، موجبات مرگ تفکر و آزادی و لذا مرگ انسان را فراهم می سازد. تفکر و فلسفه عبور از افق هایی است که فرهنگ و سنت به منزله نهایی‌ترین و یگانه‌ترین امکانات آدمی می‌نمایاند و این عبور، امر بسیار دشواری است که عزمیت عظیمی را می طلبد. جامعه فلسفی ایران، در زمان ما، بیش از اندازه اسیر سنت و فرهنگ تاریخی خویش است و برای گذر و فراروی از این محدوده های تاریخی نیازمند عزمیّنی است که به نحوی اساسی فاقد آن است. ❇️کانال فلسفه نظری @falsafeh_nazari
4_5776232629409941062.pdf
2.05M
🔹فکر کردن؛ چگونه و چرا؟ 🔻#بیژن_عبدالکریمی @falsafeh_nazari
✅فهم مخدوش . ♨️محل نزاع: آنچه سبب بروزمشکلات وظهور مصائب گوناگون برای جوامع مختلف وزندگی انسان مدرن شده، اصالت یافتن وبسط توسعه اقتصادی است.برخلاف آنچه عموم مردم گمان میکنند به معنای مجموعه برنامه‌های مدون وقانونی جهت بهبود زندگی‌و وضع معاش ورفاه زندگی مردم جامعه نیست. «توسعه»عبارت‌ است از ايجاد تحولات اقتصادی واجتماعی وسیاسی به منظور تحکیم اقتصاد سرمایه‌داری ودم‌افزونی نامحدود سودِ سرمایه وبسط منطق بازار درجامعه. توسعه بادو ويژگی گسترش‌ وانباشت وتراكم سرمايه تعريف ميشودكه هردواز ويژگيهای اصلی نظام است.غایت تمام تئوريهای توسعه، ايجاد يك جامعه تكنيكی_صنعتی مدرن و مصرف‌گرا میباشدكه به دليل مادی‌گرایی ودنيامداری آن‌ذاتاًدرصددایجاد ، ورفع فقروتبعیض درجامعه نمیباشد. برخلاف گمان رایج، توسعه بر پايه مدلهای رايج غربی به تعميق عدالت اجتماعی ورفع فسادونارسائیهای اقتصادی وگسترش رفاه منجرنمی‌شود، بلكه ايـن مدلهابـه دليل ماهيت منفعت‌طلبانه موجب ظهور يك طبقه سرمايه دار تازه به دوران رسیده وپيدايی انبوهی از فقيران و گرسنگان میگردد‌.مشکلی که دردهه‌های اخیر باآن مواجه هستیم ایجاد طرح‌های توسعه محور کپی شده ازکشورهای غربی توسط دولت‌‌مردان واهالی قدرت در ایران بوده که نتیجه آن چیزی جز بروز اقتصاد عقيم وغيرمولد سرمايه‌دارانه ورانت خوارو نفتی فعلی ايران نمی‌باشد. ✔ آنچه دراین بین حائز اهمیت است یافتن راهکاری جهت برون رفت از گرداب مشکلات ایجادشده توسط طرح‌های توسعه اقتصادی، درایران می‌باشد. ♦️سخنان در کلیپ فوق، طرح اصلی برخی از روشنفکران ایرانی جهت برون رفت از مشکلات فوق است. جان کلام ایشان این است که: ✔برای مبارزه بامشکلات فوق وقدرت یافتن درعرصه بین المللی،نیاز به ابزارهای ازسنخ دنیای سکولار ومدرن هستیم ،یعنی باید قواعدبازی در دوران مدرن رابدانیم واز ماجراجویی وروحیات سلحشوری بسیجیها وسپاهیان احتراز کنیم....وآنچه سبب رفع مشکلات عدیده است دست یافتن به میباشد!!!! ♨️دقت بفرمایید...محل نزاع این بود که مساله توسعه اقتصادی_سیاسی سبب بروز مشکلات بسیاری از جمله گسترش فقروفساد وتضعیف عدالت درایران شده...خوب حالا از نگاه شماروشنفکر گرامی راه‌حل چیست؟؟ راهکار اینه که در بحرمحیط توسعه غربی ولوازم زندگی سکولار شیرجه بزنیم. یعنی تاالان که طرح‌های توسعه درایران به سبب اقتدار حاکمیت دینی به طور نصفه ونیمه اجرایی شده و پدرِ ملت را درآورده، وافی مقصود نبوده بلکه باید حاکمیت دین و روحیات دینی وارزشهای نظیر شهادت طلبی، که تحقق گام‌های نهایی درایران را به تعویق وتاخیرانداخته ومانع از بدبختی وبیچارگی رسمی ملت ایران شده را کنار گذاشته واز توسعه درمعنای حقیقی غربی استقبال کنیم. به عبارتی ازنگاه ایشان، راه حل نهایی، همان مشکل ابتدایی است!!! مثل اینکه کسی بگوید راه نجات از آتش سوزی خانه این است که کل خانه رابه آتش بکشیم!!!! ایران را دعوت ميكند تا منابع طبيعی و نيروی كار و قابليتهای اقتصادی خودرابه جولانگاه تركتازی بی قيدوشرط کارتلها وشرکتهای بزرگ سرمايه‌دار چند مليتی تبديل كنند. تا ملت رنگ وبوی عدالت ورفع فقر راببینند وبچشند!!!!! توسعه یافتن و تبدیل شدن به یک کشور توسعه‌یافته یعنی شدن و در مدار سرمایه‌داری قرار گرفتن. واین امر مستلزم تعمیق دوقطبی مستضعفین ومستکبرین ،سرمایه داران و محرومین، طبقه پولدار بورژوا وطبقات ضعیف آسیب پذیر درجامعه میباشد.نظیر آنچه در غرب ایجاد شده ودر واکنش به این شکافهای طبقاتی ومحرومیت گروهها وطبقات مختلف مردم جنبشهای اعتراضی نظیر و به راه افتاد. بر فرض که مدل‏‌های توسعه اقتصادی بتوانند از کشوری مثل ایران یک ابرقدرت اقتصادی و تکنیکی بسازد اما آیا سعادت و سلامت بشر بدین طریق تأمین شده است؟؟ آیاکشورهای که به توسعه دست یافته‌اند لزوماً کامل‌تر، سعادتمندتر و سالم‌تر هستند؟؟ آیا هدف نهایی رسیدن به مدینه فاضله‌ای مثل آمریکا است که چهل میلیون نفر از مردم آن با فقر دست به گریبان هستند واگر بانکهای تهیه غذا نباشند، این افراد در تامین خوراک ومایحتاج روزانه خود با مشکل مواجه میشوند؟؟آیا به راستی، جز توسعه راهی بهتر برای تحقق آرامش و سعادت و رفاه وجود ندارد؟؟؟ ادامه👇👇
💢به زعم ایشان، ما وفق روحیات عصر وعرفیات تاریخ زیست نمیکنیم.یعنی پارادایم غالب جهان وخودبنیادی انسان است، ولی مااز حاکمیت دین و سخن میگوییم واین سبب تاخیروغفلت تاریخی ماشده. این کلام برمبنای تفسیری خطی از تاریخ بیان شده.براین اساس تاریخ یک سیرتکامل خطی دارد که از مراحل ساده وابتدایی واساطیری آغازشده وبه موازات پیچیده‌تر شدن ابزار تولید، عقل بشر پیشرفت کرده وسیرتکامل رقم خورده، وعصرفعلی به عنوان اوج تاریخ بشر میباشدکه درآن زیست میکنیم وفراروی از آن وخرق ارادی ساحت این عالم غیرممکن است. به زعم ایشان تحقق ادوار تاریخی به نحو جبری است همچنین فعلیت وبسط ذاتیات وارزشها ولوازم عرفی هر دوره تاریخی نیز حائز یک ضرورت تاریخی میباشد، که سایر فرهنگها وملیت‌ها بایدحسب اقتضائات آن دوره تاریخی ولوازم پارادایمی‌اش زیست کنند ورفتار خود را براساس عرفیات حاکم تنظیم کنند.لذا اگر درعصر اساطیر بودیم بایداسطوره‌ای می‌اندیشیدیم واز عقل واستدلال چیزی نمیگفتیم. البته شناخت عرفیات هرعصر مطلبی دیگراست،اما آنچه ایشان میگوید تاکید برنوعی جبر تاریخی است که هیچ مبنای فلسفی وعرفانی ودینی ندارد. امااین تفسیرابهامات زیادی دارد فی المثل باید پرسید نخستین قدمهای که توسط روشنفکران اومانیست قرن هفدهم جهت فراروی ازحاکمیت کلیسا واقتضائات دوران قرون وسطی برداشته شد،آیااز نگاه جناب عبدالکریمی ممدوح است؟یا محکوم؟ آیا رفتارآنها مصداق تاخیر وغفلت تاریخی بوده؟ چرا وقتی دنیای غرب در حاکمیت دین وکلیسا به سرمیبرده،روشنفکران خواهان فراروی ازآن بودند؟چرا تسلیم اقتضائات وروحیات دینی اصحاب کلیسا نشدند؟؟ آیا براساس اقتضائات عصرخویش عمل کردند؟یا درجهت مخالفت باعرفیات حاکم ودرراستای طرح وبسط جهان‌بینی ضددینی با اقتضائات وعرفیات زمان مبارزه کردند؟ بایدگفت تاریخ شامل خرق وانکشافها وبسط‌های پارادایمی است.دربدایت یک دوره، نسبتی وجودی مطرح میشود واوج میگیرد،سپس‌آنتی‌تز آن فعیت یافته وصورت حاکم را خرق میکند وافقی جدید منکشف شده ودوران جدیدی ایجاد میشود. قطعا انقلاب اسلامی قدمی در جهت خرق نسبت اومانیستی عصرمدرن وانکشاف نسبت‌مندی وجودی نوینی در تاریخ بشر می‌باشد.گرچه بسط تفصیلی آن وتاسیس وانشائات ماهوی ایده حکومت دینی زمان بسیاری میطلبد وفعلیتش تدریجی است ودرطول حرکت‌جوهری انسان مسلمان انقلابی صورت میگیرد، اما برمبنای کلام جناب عبدالکریمی رابه سبب طرح افقی نو وارائه گفتمانی جدید نمیتوان متهم به عقب افتادگی تاریخی کرد. 💢اما اوج تهافت‌گویی جناب آنجاست که از طرفی میگوید (مرگ بر کسی که میگوید به نظام سلطه جهان تن بدهیم) و آنرا نفی میکند واز طرفی وجود روحیات بسیجی ومشخصا خلق وخوی افرادی چون را در رفع مشکلات کشور وپیشبرد اهداف انقلابی و استکبارستیز نقد میکند وآنها رامانع میداند. چگونه میشود از لزوم تحقق اقتضائات عالم مدرن و ضرورت رعایت قواعد بازی توسعه و سرمایه داری سخن گفت ولی تحقق این امر را مستلزم تابعیت در مدار نظام سلطه ندانست؟؟ واز طرفی بلافاصله وجود روحیه سلطه ستیز بسیجی امثال در مدیریت سطوح مختلف کشور را نقد کرد؟؟؟ اگر ملاک جناب عبدالکریمی پیشرفت مملکت ونرفتن به زیر یوغ نظام سلطه است که باید گفت این مساله توسط روحیه بسیجی وانقلابی وتقید به همان چهارتا آیه وروایت در کشور محقق شده. وگرنه حاصل تفکر افرادی چون جناب عبدالکریمی که مارا به رعایت قواعد بازی عالم مدرن دعوت میکنند، ظرف سی سال اخیر ومخصوصا طی هشت سال گذشته چیزی جز شکاف طبقاتی وگسترش بی عدالتی وفقروفساد وضربه خوردن از نظام سلطه نبوده. آنچه تاریخ مصرفش درایران به اتمام رسیده تفکر امثال ایشان است که طی چنددهه گذشته سرعت حرکت کشور را به خاطر هماهنگی با دنیا ورعایت قواعد بازی بین المللی کم کرده‌اند. هرکجا عزم انقلابی جهت رفع مشکلات ایجادشد با گوشه وکنایه روشنفکران ونگاه عاقلانه آنها بامحدودیت مواجه شد. ایکاش درعرصه مدیریت اقتصادی و همچنین اندیشه نظام ساز کشور، مدیران وتصمیم سازانی با همان روحیه بسیجی داشتیم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻: تنها امید من به نیروهای انقلابی است، به بسیج، به سپاه است. به اپوزسيون ابدا امیدی ندارم. بارها گفته ام ایران یک کشور دو پاره است. اگر نتوانیم یک زبان واحد ملی پیدا کنیم که در برابر هجمه نظام جهانی علیه ایران ایستادگی کند، این نیروهای اپوزسيون احمق بر ایران سوار می شوند. من دستم را به سوی پاسداران، نیروهای انقلابی اصیل، روحانیون روشن اندیش دراز می کنم که بیایند یک گفتمان وفاق ملی برای حفظ ایران تشکیل دهیم. 💠فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari