eitaa logo
فلسفه نظری
2.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
84 ویدیو
146 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ تجربه مرگ ⬅️ قسمت اول این روزها با پخش برنامه موجی ازنظرات وگفتگوهای مختلف پیرامون مسائلی چون تجربه مرگ ودرک عوالم مجرد شکل گرفته است. فارغ ازورود به مباحث جزئی وحاشیه‌ای پرداختن به اموری که مربوط به اعتقادات دینی وباورهای الهیاتی مردم جامعه میشود دارای اهمیت ویژه میباشد.از این روی نکاتی خدمت مخاطبین گرامی عرض میکنم: 1⃣ انسان دارای دوبُعد: بدن جسمانی وروح یانَفسِ مجرد میباشد. عالم دنیا وطبیعت مادی جایگاه اصلی بدن عنصری است.و موطن اصلی روح ونفس مجرد، عالم ملکوت (عالم برزخ،مثال،آخرت) میباشد. بدن ما از ترکیب عناصر جسمانی دنیاتشکیل یافته اما روح یانفس از سَرای ملکوت آمده ودرنهایت بعداز مرگ بدانجا برمیگردد. پس انسان جمع بین دو عالم دنیا وآخرت، ناسوت وملکوت است. گرچه جسم بشر مربوط به عالم دنیا میباشد وباامور مادی طبیعت بقاء حیوانی دارد اما نفس یاروح یاجان بشر سودای هجرت به وطن مجردملکوتی و برزخی خود رادارد. براین اساس هرگاه و به هردلیلی نفس مجرد، بدن جسمانی را ترک کند به عالم برزخ وملکوت خواهد رفت واینطور نیست که درگوشه‌ای از طبیعت سرگردان بماند وبه تنهایی زندگی کند. براین اساس اموری چون خواب، کشف وشهود،مرگ،خلع بدن، همگی دارای جنسی مشترک و حقیقتی هم‌سنخ میباشند. درهمه این موارد آنچه رخ میدهد فاصله گرفتن یاترک نفس از جسم و رفتن بُعدمجرد انسان(نفس) به عالم مجردات میباشد. تفاوت این امور تنها در کیفیت مشاهدات است. در خواب وکشف وشهود وخلع بدن ،نفس از جسم خارج میشود ولی کماکان تعلق تدبیری به جسم دارد اما در مساله مرگ، تعلق تدبیری نفس از بدن بنحوکامل قطع میشود. امادر همه این احوال نفس به عالم مجردات برزخی رفته ونتیجه اعمال خود رامشاهده میکند وباحقایق بسیاری آشنا میشود. لذا اینکه برخی از منتقدین، این تجربیات رابامرگ متفاوت میدانند ومیگویند بیان این مسائل بی‌ارتباط بامساله مرگ است وسودی برای مردم جامعه ندارد، به هم سنخی این امور توجهی نداشته وسخنشان باطل است. 2⃣ عقل، قوه مدرک کلیات است. این امر طی مراحلی رخ میدهد. از ادراک تصورات جزئی شروع شده وپس از طی مراحل تجرید به مفهوم سازی ذهنی ودلالت برمصداق ونفس الامر خارجی ختم میشود.عقل وذهن ادراک مفهومی از امور دارند.اساسا کار ذهن آن است که به وزان حقایق خارجی، مفاهیم وصورعلمیه حکایی میسازد.به تعبیر نفس در وجود ذهنی به انشاء مفاهیم مبادرت می‌ورزد.والبته قدرت پردازش وتحلیل نفس در انشاء صورت ومفهوم ذهنی که منطبق با مصداق خارجی میباشد از عجایب قدرت نفس انسان است. برخی از منتقدان میگویند که ذهن انسان آگاهانه ویا ناآگاهانه به دستکاری خاطرات وتجربیات میپردازد. یعنی امکان دارد برای ما تجربه‌ای حضوری رخ دهد ودر گذر زمان ذهن ما به آن ادراک اموری رااضافه کند واز کاه کوهی بزرگ بسازد. در پاسخ باید گفت: باید بین امور انتزاعی واعتباری فرق گذاشت. امور اعتباری یعنی جعلیات وبرساخت‌های کاذب ذهن. اینکه فردی برای داغ شدن تنور شهرت ومحبوبیت، به دروغ کرامتی نقل کند..امری مذموم وقبیح میباشد. والبته ادعای اینکه تجربه‌گرانی که دراین برنامه می‌آیند، انچه میگویند از این سنخ است....ادعای است که بیانش به تهمت نزدیک بوده و اثباتش دشوار میباشد. مگر آنکه تجربیات فوق با اخباردینی وقواعد واصول عرفانی وعقلی در تعارض باشد. اما چنانچه منظور از دست کاری ذهن اشاره به فرایند مفهوم سازی تفصیلی باشد باید گفت این مساله که ذهن ادراکات حضوری بسیط ودفعی را به نحو حصولی و تدریجا تفصیل میدهد فرآیند طبیعی ذهن در انشاء صورتهای ذهنی ومفاهیم حکایی وبرساخت معارف تصدیقی انکشافی است. آنچه ما در ادراک حضوری(کشف وسهود، خلع بدن،تجربه‌های فردی مرگ و...) می‌یابیم، حقیقتی بسیط است اما بعداز یافت حضوری، کار تحلیل ذهنی شروع میشود وآن ادراک بسیط اولیه را در قالب مفاهیم حصولی و به صورت مستوفا وتفصیلی درک میکند. انتزاع ذهن، حرکت طبیعی عقل جهت فهم حصولی حقایق است. ذهن مرتبه ادراک مفهومی_تفصیلی ادراکات حضوری است. این دو در طول یکدیگر هستند ونافی هم نمی‌باشند. 🔶لذا طبیعی است که تجربه مرگ ویا کشف وشهود لحظه‌ای یاساعتی ویا چند روز طول بکشد اما فهم ذهنی_حصولی وسپس بیان مفهومی_زبانی آن ادراک حضوری روزها ویا ساعتهای به طول انجامد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ تجربه مرگ قسمت دوم نکته سوم) برنامه دارای یک محتوا وهمچنین یک ساختار وچارچوب فنی میباشد. قطعا از حیث ساختاری ونحوه برگزاری برنامه ودقت در احتراز از برخی آفتها دارای نقدهای است که بررسی آنها خالی ازلطف نیست اما آنچه مدنظراین نوشتار است پرداختن به بُعد محتوایی برنامه میباشد. چنانچه کسی احاطه کافی به مباحث داشته باشد تاحدود زیادی انچه توسط تجربه‌گران مرگ بیان میشود دوراز ذهن ومبهم نمیباشد.زیرا فلسفه اسلامی درصدد تبیین نسبت انسان باهستی وارائه تصویری کامل از عوالم وجودی ونسبت آنها بایکدیگر میباشد. آنچه که در و طیف مورد انکار وفراموشی واقع شده عبارت است از بُعد مجرد وفراجسمانی انسان وعالم. در نگاه همه چیز به نسبت انسان ومتعلقات او مثل آزادی، اراده، علم معنا پیدا میکند وخود انسان چیزی جز حیوان پیچیده و تکامل‌یافته که قوانین غریزی براو حاکم است نمی‌باشد. همچنین دنیا وعالم عبارت است از امتدادی جسمانی که حائز قوانین دقیق مکانیکی است. انسان وعالم دوماشین منظم ودقیق طبیعی هستند که یکی ازآن دو قدرت ادراک داردومیتواند به ماشین دوم(طبیعت) معناومفهوم اعطاکند. لذا چیزی فراتر از جسم پیچیده و وجود ندارد. انسان وفهم او بنیاد همه امور است. حیث مجرد روحانی که درامتداد اراده الهی برانسان وسرنوشت او وهمچنین طبیعت وعالم حاکم است در نگاه مدرن موضوعیت ندارد وچیزی جز خرافات عصر نمی‌باشد. لذا یکی از عوامل حمله وجرح برنامه فقدان دستگاه معرفت شناسی فلسفی دقیق جهت شناخت ابعاد مجرد انسان ونسبت عوالم مادی بامجرد میباشد. چنانچه فردی میگفت بعداز خلع بدن درد واسترسی که پزشکان وپرستاران اطرافم جهت احیای من متحمل میشدند را درک وحس کردم. در که انسان به عنوان سوژه مطلق فعال، افاضه کننده معنا به خارج است این مساله چیزی جز کنش‌های پدیداری انسان نیست. ودر علم مدرن که انسان جسم پیچیده فاقد حیث مجرد است، این تجربه درواقع حاصل نوعی فعل وانفعالات بیولوژیک مغز است، یاآنکه ناخودآگاه بشر دریک کنش فعال، به تخلیه احساسات سرکوب شده ناشی از عقده ادیپ پرداخته وموهوماتی تحت عنوان ارواح وعالم مجردات را انشاء کرده. واینها همگی ناشی اختلال سیستم ادراکی ونوعی روان‌رنجوری مضمن می‌باشد. اما درسیستم معرفتی فلسفه اسلامی نفس انسان، لطیفه‌ای مجرد ومقتبس از عالم جبروت است که پس تنزل با جسم مادی بشر همراه ومتحد شده، چنانچه توجه اصلی نفس به تدبیر جسم و بقای حیوانی باشد، محدود شده وخلق وخویی جسمانی وحیوانی به خود میگیرد. یعنی درابعاد مکانی وزمانی زندانی میشود.ونمیتواند از هویت فردی جسم فراتر برود. اما چنانچه نفس از بدن ترک توجه وتعلق کند واز مرتبه حیات مادی ناسوتی فراتر رود ومتوجه عوالم ملکوتی شود،قدرتمند میشود. یعنی بر موجودات احاطه یافته و ادراکات او قوی میشود. بنابر وعاء خارج وحقیقت عالم رایک امر واحد سریانی ذومراتب به نام وجود پُرکرده وفراگرفته. این وجود واحد دارای سه مرتبه است: وجود جبروتی_وجود ملکوتی_وجود ناسوتی وجود در مرحله جبروتی شدید وقوی است، یعنی احاطه کاملی به سایرموجودات مادون خود دارد وهمچنین حقایق عالم نزد او مضبوط است. اما وقتی وجود جبروتی تنزل یابد وبه وجود ملکوتی برسد ضعیف تر شده لذا قدرت احاطه ومعرفت به حقایق در او کمتر میشود وچنانچه بازهم تنزل یابد وبه وادی بسیار ضعیف ومحدود دنیای مادی وناسوت برسد احاطه او صرفا به هویت ویک فرداست وهمچنین وسعت ادراک حقایق برای او مضیق میشود. حالا اگر این روال رابرعکس صعود کند. یعنی از وجود ناسوتی به وجود ملکوتی وسپس جبروتی سیر کند،نتیجه آنکه چون از مرحله ضعیف وجود ناسوتی بیرون امده وپای در وعاء قوی ملکوتی گذاشته، وقاعدتا نفس از تعلق تدبیری به جسم جدا شده، وجود نفس قوی‌تر میشود واحاطه او به سایرهویات بیشتر شده وهمچنین ادراک ومعرفت او از حقایق توسعه می‌یابد....لذا وقتی عموم تجربه‌گران، برایشان خلع بدن رخ میدهد از نوعی قدرت یافتن واحاطه نفس برسایرین وهمچنین آگاه شدن بر حقایق مختلف یاد میکنند. این قبیل حوادث جزبا مبانی معرفتی فلسفه اسلامی قابل توضیح وتفسیر نیست. جالب اینجاست که برخی از منتقدین، علم را ملاکی برای توضیح این قبیل تجربیات میدانند. علمی که اساسا مبانی فلسفی ورئووس متافیزیکی‌اش وجود عالم مجردات رانفی میکند وانسان را گاهی حیوان مکانیکی و گاهی حیوان غریزی ودر دوره جدید حیوان پدیداری میخواند ودر روش مقید به مشاهدات حسی تجربی و وفادار به روش پوزیتیویستی است، هرگز نمیتواند چارجوبی معرفتی جهت توضیح وتبیین تجربیات مرگ وخلع بدن ارائه دهد. 🔶ادامه👇
🔶 آنچه درباره محتوای برنامه مهم میباشد، توجه به بُعد مجرد وملکوتی انسان وعالم است. اما سنخ این توجه از نوع مباحث علمی فلسفی وکلامی چند استاد وفرهیخته حوزوی ودانشگاهی نیست.....بلکه از سنخ زندگی روزمره عوامانه است، انسانهای مختلف با سلایق متنوع به دیدار حقیقتی نائل شده اند. حقیقتی که در طول دوران جدید به وسیله فلسفه وعلوم مدرن همواره مورد رد وانکار قرار میگرفت. 🔻فلسفه نظری @falsafeh_nazari