بنابر #اصالت_وجود، وعاء خارج وسپهرحقیقت را وجود فراگرفته، لذا همه چیز #وجود است ومیتوان، وجود را به حمل هوهو به همه موجودات اطلاق کرد.
دراین بین این سوال مطرح میشود...که #ماهیت از چه چیز حکایت میکند؟؟
به اعتقاد #علامه_مصباح_یزدی موجودات همگی از سنخ وجود هستند، نه ماهیت. پس اطلاق عنوان ماهوی مثل درخت، به موجود خارجی اشتباه است.چون آن شیء خارجی وجود است.
به اعتقاد #آیت_الله_مصباح، ماهیت نه درخارج است ونه از چیزی حکایت میکند.ماهیت عبارت است از تمام شدن وجود.
@falsafeh_nazari
✅حکایت ماهیت_۳
چنانچه گفته آمد، درصورت پذیرش #اصالت_وجود این سوال مطرح میشود که حمل #ماهیت برافرادوهویات خارجی به چه نحواست؟؟اگر وعاءحقیقت را #وجودفراگرفته وبه چیزی غیرازخودش مجال ظهوروتحقق نداده، پس عناوین ماهوی دلالت برچه چیز دارند؟؟ به اعتقاد #آیتالله_مصباح_یزدی ماهیت حکایت ازوجودنمیکندبلکه حاکیازفقدان وجود است. وبه نظر #استاد_فیاضی ماهیت از خودماهیت حکایت میکند،زیراماهیت درخارج تحقق دارد.گرچه سعی ایشان درتنقیح محل نزاع، احتراز ازمحذور #اصالت_ماهیت است،اما کلام ایشان توام باابهام وجرح است.
اما دربین حکیمان متاخر #حکمت_متعالیه پاسخ دیگری وجود دارد. به اعتقاد #حکیم_ملا_علی_نوری و #حکیم_آقا_علی_مدرس_طهرانی ماهیت حاکی از وجود میباشد. به عبارتی ماهیت شانیت حکایی دارد امانه از فقدان وجود ویا ماهیت خارجی بلکه از وجود حکایت میکند.گرچه ماهیت هیچگاه حقیقت وجود خارجی را در ذهن حاضر نمیکندزیراحقیقتوجودتوام باخارجیت وآثارمعین است،اما نمود وپدیدار وجود خارجی است وروایتی توصیفی از آن برای ذهن ارائه میکند.
#استاد_مرتضی_مطهری درتوصیف چیستی وحکایتگری ماهیت، به سبک حکمای متاخر عمل کرده.وباتوضیح وتفصیل مستوفی شان ماهیت را تبیین کرده.
توضیح آنکه موجودیت دومعنا دارد.اول: موجودیت یعنی صدق مفهوم برهویت خارجی.دوم: خودهویت خارجی. مثلا مفهوم علت،امری نیست که درخارج فردمشخص داشته باشد،بلکه مفهومی است که برموجودات خارجی صادق است.یعنی علت درمعنای اول موجودنیست ودرمعنای دوم موجود است. اما مفهوم درخت، نه تنها برموجود خارجی صدق میکند، بلکه میتوانیم به فردخارجی اشاره کنیم وبگوییم درخت است.لذا درخت درهردومعنا موجود است.
براین اساس ماهیت درمعنای اول موجوداست، مفهوم وصورتی است که برحقایق خارجی صدق میکند امادرمعنای دوم موجود نیست،یعنی وعاءخارج راوجود فراگرفته نه ماهیت. لذا نمیتوانیم بگوییم هویت خارجی انسان است ولی میتوانیم بگوییم عنوان ماهوی انسان براین هویت و وجودمتعین خارجی صدق میکند.به عبارتیآنچه درخارج است وجودات متعین ومحدود میباشند.پس از حاصل شدن صورت آن وجودات محدود، ذهن آنهارا به صورت قالب مستقلی به نام ماهیت اخذ میکند.بنابراین ماهیت حکایت از وجودمحدود میکند.
#شهید_مطهری ماهیت را نقشِ وجود در ذهن میداند. و #علامه_طباطبایی ماهیت را ظهور وجود برای ذهن میداند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
بر مبنای #اصالت_وجود وعاء حقیقت را #وجود فراگرفته وبه چیزی غیرازخودش مجال ظهور نداده، براین اساس اسن سوال مطرح میشود که پس ماهیت ازچه چیز حکایت میکند؟؟
حکیمان متاخر نظیر #ملا_علی_نوری و #آقا_علی_حکیم و #شهید_مطهری ماهیت را حاکی از وجودمحدود میدانستند.
مرحوم #آیت_الله_مصباح_یزدی ماهیت راحکایت از فقدان وجود ویاحدونفاد وجود میدانست.
و #استاد_فیاضی ماهیت را حاکی از خود ماهیت میدانند.
@falsafeh_nazari
✅فرهنگستان علوم انسانی قم_۲
🔸فلسفه شدن، و فلسفه فاعلیت
بررسی ابعادمختلف فکری وعلمی #سید_منیرالدین_حسینی_الهاشمی فرصتی مفصل میطلبد، وتفصیل آن ازحوصله این مقال خارج است.به فراخور موضوع این صفحه اشارتی به نظرات فلسفی ایشان میکنیم.به زعم #سید_منیرالدین #فلسفه_اسلامی تابه حال فلسفه چیستی وچرایی بوده،یعنی این ازسنخ فلسفه نظری محض بوده که به مسائل بنیادین هستی پرداخته واز عینیت جامعه غافل بوده، ازاین رو قدرت تولید علم ندارد.درحالی که مااز #فلسفه انتظار کنترل عینیت راداریم.همانطور که فلسفه های حسی #غرب با ایجاد هماهنگی در حوزههای علوم آنهاراتحت اشراف خود درآوردهاند.یعنی نظام علوم طبیعی وکاربردی بر اساس فلسفه# پوزیتویسم شکل می گیرد. #فرهنگستان_علوم میگویدکه اگرانتظار مااز #دین این است که حضورعینی درجامعه داشته باشدوفرهنگ وسیاست واقتصادوتکنولوژی راکنترل نمایدبایدفلسفه برآمده از آن بر علوم اشراف داشته باشد.بایدفلسفهای داشته باشیم که به چگونگی وکنترل حرکت درعینیت بپردازدچون عالم، دارِتغییر است وکارعلوم کنترل تغییراست. وفلسفه هم بایدفلسفه حرکت وتغییر و #فلسفه_شدن باشد.این فلسفه شدن باید به سه مسئله مهم بپردازد:
اول:وحدت وکثرت. دوم: زمان ومکان سوم:اختیار وآگاهی.
وقتی این سه متغیر ارکان #فلسفه_شدن هستند بایدمبتنی بریک محورباشند.ماباید یک موضوع مبنایی داشته باشیم که این سه مساله رابراساس آن جلوببریم.موضوع محوری فلسفه #ملاصدرا و #شیخ_اشراق #اصالت_وجود و #اصال_ ماهیت است. ولی این دو نمیتوانند ما را به فلسفه شدن و عمل اسلامی برسانند.از این رو بایدموضوع جدیدی تعریف نمایید.مبنایی که سیدمنیرالدین مطرح میکند درابتدا #اصالت_ربط است یعنی موجودات عالم کاملاًبایکدیگرمرتبطاند.این ارتباط درسیرکمالیاش به تعلق منتهی میشود.یعنی موجودات عالم نه تنهابایکدیگرمرتبطاندبلکه تعلق وتقوم به یکدیگر دارند.پس از اصالت ربط به #اصالت_تعلق منتهی میشود.سپس میگوید همه این موجودات به یک حقیقت بالاترارتباط دارند.ازاینجا #اصالت_فاعلیت رامطرح میکندو وحدت وکثرت،زمان ومکان،واختیارواراده رابراساس اصالت فاعلیت تعریف مینمایدواین تفسیر درشکل تکامل یافتهاش تبدیل به #فلسفه_نظام_ولایت میگردد.این تفسیر معتقداست که هویت،تغییر،انسجام،وحدت،ودریک کلام تمامی شوون مخلوقات برپایه تولی و ولایت تفسیرمیشوند.همه شوون مخلوقات تحت ولایت الهی قرار میگیرندزیراهمه مخلوقات شوون حقتعالی هستند.لذابایدبراساس اصالت فاعلیت واصالت ولایت سه مساله سابق راتفسیر نماییم.براین اساس فرهنگستان دیگربه دنبال صدق وکذب ادراکها نیست بلکه معیار را حق وباطل میداند،ادراکی که محصول جریان تولی باشدادراک حقی است.ازاین رو دیگرباید ازمعرفت حق وباطل سخن گفت نه صادق وکاذب.حتی ازبرخی گفتههای #فرهنگستان برمیآید که #اصل_تناقض راقبول ندارند وتمام این علوم ویافتههای فعلی را محصول جریان ولایت باطل میدانند.نه تنها #فلسفه_غرب بلکه حتی #فلسفه_ملاصدرا چون ریشه درفلسفه یونان داردمبتنی بر تولی به ولایت طاغوت است.معیارحق بودن اندیشههای نظری نیزانطباق آنها با #وحی است.براین اساس ایشان به لحاظ #معرفت_شناختی معتقد به تقدم ایمان برمعرفت هستند.بایداول ایمان پیدا کنیم وبعد بفهمیم.وبراساس این ولایت ایمانی است که فلسفه شدن شکل میگیرد وفلسفه شدن تولید سه #منطق و روش میکند: منطق فهم دین،منطق فهم کاربردی،ومنطق فهم اجرایی، سپس آنهارا تکامل میبخشد ودرمرحله دیگر یک هماهنگی دین درتکامل این منطقها بوجود میآورد، هماهنگ سازی که براساس آن اطلاعات تخصصی وبعدایجاد فرهنگ عمومی جامعه وتکامل آنرا بر محور دین قرار میدهد، هه این امور مبتنی بر دین است.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۲
اشکال مطرح شده بر چیستی #علم نزد #حکمای_مسلمان مسیر #پدیدارشناسی علم در #عالم_اسلام را تغییر داد. مَساعی ارباب #حکمت درجهت رفع ابهام فوق طَرفی نبست و راهگشا نبود. گویی هر پاسخ گرهای جدید برمساله علم و #وجود_ذهنی ایجاد میکرد. #متکلمین جهت فراروی از اشکالات فوق از موضع وجود ذهنی عقب نشینی کرده و #نظریه_شبح را مطرح کردند. وجود ذهنی بیانگر آن بودکه #ذهن قادر است صورتی مطابق با #ماهیت موجودات از عالم خارج دریافت کند. به نحوی که بیانگر ذاتیات و حقیقت موجودات باشد. اما در نظریه شبح ذهن نمیتواند #صورت حقیقی موجودات (ذاتیات) را دریافت کند بلکه سیاهه و شبحی از شیء برای ذهن حاصل میشود. یعنی ذهن فقط اعراض و امور وصفی اشیاء رادرک میکند. و هیچگاه به فهم ارتسامی حقیقت آنگونه که هست نائل نمیشود. گرچه این فرضیه درصدد نجات #نظریه_علم از دام #سوفسطایی_گری بود اما ناخواسته حیثیت انطباقی وحکایی علم را نفی میکرد. برخی از اعاظم حکمت نظیر #فاضل_قوشچی و #سید_صدرالدین_دشتکی و #علامه_دوانی پاسخهای را جهت نجات مساله وجود ذهنی ارائه کردند اما هیچ کدام رافع مشکل نبود.
علت راهگشانبود پاسخهای فوق این بود که علم را وفق روایت #اصالت_ماهیت توضیح میدادند. چرا که علم بیانگر حیثی وحدانی است. #صورت_ذهنی درامر حکایتگری بامصادیق خویش وحدت دارد. اما وجه این وحدت چیست؟ ماهیات مثار #کثرت واختلافات هستند. زمانی که تحقق ماهیات را اصیل بدانیم در واقع پذیرفتیم که حقیقت ذاتا چندپاره و متباین است.
حال چطورمیتوان روایتی واحدازحاکی ومحکی این حقیقت متباین ارائه کرد؟؟
دراین بین پاسخ #صدرالمتالهین رافع ابهام تاریخی مساله علم و وجود ذهنی بود. ایشان باطرح نظریه #اصالت_وجود نگرشی نوین در مسائل #فلسفی و #معرفتی ایجاد کرد وتوانست بسیاری از مشکلات و ابهامات فلسفی را گرهگشایی کند.
به دونحو میتوانیم #صورت_ذهنی وعلم را لحاظ کنیم(مثلا صورت درخت):
اول: صورت درخت از این حیث که در ذهن است وچیزی جز #مفهوم نمیباشد. دراینحالت به چیزی جز معنای خودش اشاره نمیکند. معنای مفهوم درخت اشاره به موجودی است که درطبیعت به نحو استقلالی موجود است(حیث مفهومی علم)
دوم: #وجود منشاء آثار است. و هر چیزی که حضی از وجود دارد آثاری براو متبادر میشود. صورت ذهنی درخت بهرهای از وجود دارد، پس باید آثاری داشته باشد آثاروجودی مفهوم درخت چیست؟(حیث وجودی علم)
#صدرا بُعد نخست را #حمل_اولی وجهت دوم را #حمل_شایع نامید.
صورت ذهنی درخت به جهت اینکه مفهوم است وهر مفهومی حکایت ازچیزی میکند حاکی از مصداقی است که درطبیعت به نحو #جوهر موجود است.
پس صورت ذهنی درخت به جهت مفهومی وبه حمل اولی (از این حیث که شان مفهومی و ذهنی دارد و به معنای خودش دلالت میکند) #جوهر است.
اما صورت ذهنی درخت از این حیث که بهرهای از وجود دارد و موجود است پس آثاری دارد. این صورت عارض بر ذهن شده. وهرامر عارضی حالِ در محل(جوهر) است. پس صورت درخت عرضی میباشد وهرعرضی که غیرقابل تقسیم باشد از سنخ #کیف یا #کیفیت است. و کیفیتی که عارض بر نفس شود و حالت وچگونگی برای #نفس و ذهن ایجاد کند اصطلاحا #کیف_نفسانی است. بنابراین وجودِ صورت ذهنی درخت، آثارِ موجود عرضی وکیف را دارد. پس صورت درخت به حمل شایع کیف نفسانی است.
بنابراین، صورت درخت چون شان مفهومی وحکایی دارد، منطبق بر مصداقش است و حاکی از جوهریت مصداق و محکی خویش میباشد. لذا مفهوم درخت به حمل اولی #جوهر است.
واز این جهت که وجود حقیقت عالم را فراگرفته و هیچ امری خارج از آن نیست، صورت درخت آثار کیف نفسانی را دارد. پس مفهوم درخت به حمل شایع کیف است.
محور اصلی پاسخ صدرا اشاره به وجود دو بعد ماهیت و وجود در موجودات است. علم نیز شان ماهوی و وجودی دارد. علم، حسبِ بُعد #ماهوی منطبق بر مصداق ومحکی خویش است لذا حاکی از حقیقت ماهوی شیء است. و بر وفقِ بُعد وجودی، آثار وحقیقت دیگری دارد که ما رابه سطح عمیقتر حقیقت رهنمون میکند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
💠 پس از طرح اشکالات متعدد بر مساله #وجود_ذهنی ، متافیزیک #علم که عبارت از حیثِ انطباقی آن است، دچار تزلزل شد.
#متکلمین جهت فراروی از اشکالات فوق، وجود ذهنی رامنکر شده و #نظریه_شبح رامطرح کردند. گرچه سعی آنان بر مصون نگه داشتن علم از ساحت #سوفسطایی_گری ( #شکاکیت ) بود اما نظریه شبح به نفی بُعد حکایی علم منتهی شد.
مَساعی بسیاری از اعاظم حکماء نظیر #فاضل_قوشچی ، #علامه_دوانی ، #سید_صدرالدین_دشتکی جهت رفع گرههای مساله علم و وجود ذهنی راهگشا نبود ...بلکه برابهام مساله افزود.
بدون شک فاتح این میدان #صدرالمتالهین میباشد. او باطرح فراروایت #اصالت_وجود، بستر حل وفصل مشکلات وجود ذهنی را ایجاد کرد.
#محسن_بهرامی
@falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۳
تا پیش از #صدرالمتالهین چالش اصلی #علم عبارت از چگونگی انطباق #کیف_نفسانی با #جوهر خارجی و نحوه حکایتگری آن بود.درختی که مشاهده میکنیم جوهر است،و #صورت_ذهنی آن کیفنفسانی است،پس این دو هم سنخ نیستند،چگونه امری که متغایرچیز دیگری است ازآن حکایت میکند؟؟ ومنطبق آن است؟؟ #ملاصدرا باطرح حمل #اولی و #شایع محذور فوق را پشتسر نهاد.اما کلام #صدرا پایانی بر #پدیدار_شناسی علم نزد مسلمین نبودبلکه آغازی براجتهادات عمیق آنهاپیرامون مساله علم وحکایتگری صورتذهنی بود. دراین بین تفسیر #حکیم_اسرار #حاج_ملاهادی_سبزوارای_ره از مساله علم افقی تازه فراروی #حکمت_اسلامی گشود.#حاجی_سبزواری بر مبنای #اصالت_وجود به نقد کلام صدرالمتالهین پرداخت. ایشان برخلاف #صدرا اعتقاد داشت که علم از سنخ کیف نفسانی نیست. بسیاراتفاق میافتد که مااز کنار شیء ردمیشویم وآنرا مشاهده میکنیم، اما چنانچه کسی درباره آن از مابپرسد درپاسخ میگوییم: چون بدان توجه نداشتیم لذا علمی به آن نداریم. اگرحقیقت علم از سنخ کیف نفسانی بود باید به صرف تبادر آن، علم محقق میشد.این مساله نشان میدهدعروض صورت برذهن به تنهایی جهت تحقق علم کفایت نمیکندبلکه توجه نفس دراین بین شرط لازم است.درواقع توجه نفس به صورت حاصل، سبب تحقق علم میشود.علم عبارت است از صورتِ حاصل للنفس(برای نفس).یعنی با الحاق توجه نفس به صورتذهنی،علم محقق میشود. اما توجه نفس از چه سنخی است؟؟ مرحوم #حاج_ملاهادی توجه نفس رااز سنخ #اضافه_اشراقیه میداند.اضافه اشراقیه یعنی یک طرف باعث ایجاد طرف دیگر میشود. یعنی یک ذات غنی است،وطرف دیگر فقیر ومحتاج آن است واساساطرفِ دیگر براثر توجه وعنایت ذات غنی ایجاد میشود.به عبارتی نفس پس ازمواجهه باعالم خارج، صورتی در وِزانِ شیءخارجی انشاءوایجاد میکند.واین ایجاد،نوری است که از نفس به صورتذهنی افاضه میشود و #صورت_علمی که حاکی ازمصداق خارجی است را ایجاد میکند. #اضافه_اشراقیه همان #وجود است. بنابراین علم عبارت است از وجود. وجودِعلم،نوری است کهحاصلِ اشراقِ نفس میباشد. زیرا نفس همان #نور_اسپهبدی است که امتداد نورانیت حقتعالی و #نورالانوار میباشد.نور نفس همان حضور و #اتحاد است. اتحاد در ظرفِ تجرد وپالایش از جسمانیات ومشوبات مادی رخ میدهد. هرچه قدر از جسمانیات فاصله بگیریم وبه ساحت تجرد نزدیک شویم درواقع نورِ نفس قویتر شده وآفاق حقیقت را درمنظر انسان بیشتر روشن میکند.ماهیات مثارِ کثرت است وکثرت مفیدِ تحقق علم نمیباشد. زیرا علم بربستر وحدت محقق میشود.وحدت علم درامتداد بسط وجودی #نور_اسفهبدی رخ میدهد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ فلسفه اسلامی_۲
1_تفکر فلسفی یونان #ماهیت اندیش است.دغدغه فیلسوفان یونان، تفسیر وتبیین بُعد ماهوی موجودات میباشد. چنانچه #ارسطو #جوهر وحالات آن یعنی #اعراض رامصداق #حقیقت میدانست. و#افلاطون درصدد تبیین #عالم_مثال بود، عالمی که حقیقت #ماهیات راتشکیل میدهد.حکمای پیش از #سقراط درتوضیح #ماده_المواد عالم که همان حقیقت موجودات است، امور ماهوی نظیر آب وآتش واعدادو...رابه عنوان #هیولای_اولی ذکر میکردند.
نخستین بار #حکمای_مسلمان حقیقت خارجی رابه دوبُعد #ماهوی و #وجودی
تقسیم کردند. بدین معنا که حقیقت بسان دریایی است که سطح ظاهری آن همان بُعدماهوی موجودات و مساله #وجود به مثابه عمق این دریا میباشد. پس به زعم مسلمین،آنچه در یونان گفته شده تنها بیان بخش مختصری ازحقیقت است. #بوعلی_سینا درمقاله هفتم کتاب الهیاتشفا به بیان احکام وجودمیپردازد.بنابراین فضای فکری #فلسفه_اسلامی متفاوت ازفلسفه یونان است.یکی به بیان احکام ماهیت میپردازد وحاصلش مباحثی چون #هیولی و #مقولات_عشر وماده وصورت است.ودیگری از احکام وجود ومسائلی چون تشکیک،وحدت وکثرت،نور و ظلمت،وحدتحقه،تجلیات وجود سخن میگوید.به همین دلیل #ابن_رشد به عنوان نماینده کامل فلسفه یونانی درعالم اسلام،فلسفه مشائی وابداعات بوعلی رابه شدت نقد میکند،زیرابه زعم او بوعلی ازمسیر ارسطو فاصله گرفته.بنابراین فلسفه اسلامی صرفاحاشیهای برفلسفه یونان نیست وازحیث موضوعات واغراض وروش بافلسفه یونان تفاوت مبنایی دارد.گرچه جریان مشائی دربیان احکام ماهوی تابع اصول ارسطویی بودند والبته در الهیات مسیری متفاوت راطی کرده اما #فلسفه_اشراق دربیان احکام ماهیات به میراث ارسطو وافلاطون اکتفا نکرده وباطرح احیای #حکمت_خسروانی وپذیرفتن منبع کشف وشهود درفهم حقیقت مسیری جدید درفلسفه ایجادکردند.همچنین در #حکمت_متعالیه باطرح #اصالت_وجود تفسیری کاملا متفاوت ازاحکام ماهوی نسبت به آنچه در یونان مطرح بود ارائه شد.
2_قید اسلامی درعنوان فلسفه اسلامی افاده کننده تقدسی که مانع از نقدوانتقاد شودنمیباشد.قیداسلامی اشاره به مقام جمع آوری ومنبع ایدهپردازی فیلسوف دارد.بدین معناکه فیلسوف در اندیشه خود ازفرهنگ اسلامی تاثیر پذیرفته وایدههای راجهت تفکر اخذ کرده.حال درمقام داوری بایدببینیم اوتوانسته ایده خودرابه نحویک فراروایت کلان به نحو روشمندواستدلالی بیان کند یاخیر؟براین اساس مباحث انتقادی بسیاری دراین مقام شکل گرفته.لذا بامراجعه به متون اصلی فلسفه اسلامی در مییابید که اخذ برخی ایدهها از اسلام مانع ازشکلگیری فضای نقدوبررس بین حکمای مسلمان نشده است.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ تجربه مرگ
قسمت دوم
نکته سوم)
برنامه #زندگی_پس_از_زندگی دارای یک محتوا وهمچنین یک ساختار وچارچوب فنی میباشد. قطعا از حیث ساختاری ونحوه برگزاری برنامه ودقت در احتراز از برخی آفتها دارای نقدهای است که بررسی آنها خالی ازلطف نیست اما آنچه مدنظراین نوشتار است پرداختن به بُعد محتوایی برنامه میباشد. چنانچه کسی احاطه کافی به مباحث #فلسفه_اسلامی داشته باشد تاحدود زیادی انچه توسط تجربهگران مرگ بیان میشود دوراز ذهن ومبهم نمیباشد.زیرا فلسفه اسلامی درصدد تبیین نسبت انسان باهستی وارائه تصویری کامل از عوالم وجودی ونسبت آنها بایکدیگر میباشد. آنچه که در #فلسفه_مدرن و طیف #علوم_مدرن مورد انکار وفراموشی واقع شده عبارت است از بُعد مجرد وفراجسمانی انسان وعالم. در نگاه #مدرن همه چیز به نسبت انسان ومتعلقات او مثل آزادی، اراده، علم معنا پیدا میکند وخود انسان چیزی جز حیوان پیچیده و تکاملیافته که قوانین غریزی براو حاکم است نمیباشد. همچنین دنیا وعالم عبارت است از امتدادی جسمانی که حائز قوانین دقیق مکانیکی است. انسان وعالم دوماشین منظم ودقیق طبیعی هستند که یکی ازآن دو قدرت ادراک #پدیداری داردومیتواند به ماشین دوم(طبیعت) معناومفهوم اعطاکند. لذا چیزی فراتر از جسم پیچیده #ابژکتیو و #سوبژکتیو وجود ندارد. انسان وفهم او بنیاد همه امور است. حیث مجرد روحانی که درامتداد اراده الهی برانسان وسرنوشت او وهمچنین طبیعت وعالم حاکم است در نگاه مدرن موضوعیت ندارد وچیزی جز خرافات عصر #میتولوژیک نمیباشد. لذا یکی از عوامل حمله وجرح برنامه #زندگی_پس_از_زندگی فقدان دستگاه معرفت شناسی فلسفی دقیق جهت شناخت ابعاد مجرد انسان ونسبت عوالم مادی بامجرد میباشد.
چنانچه فردی میگفت بعداز خلع بدن درد واسترسی که پزشکان وپرستاران اطرافم جهت احیای من متحمل میشدند را درک وحس کردم. در #فلسفه_مدرن که انسان به عنوان سوژه مطلق فعال، افاضه کننده معنا به خارج است این مساله چیزی جز کنشهای پدیداری انسان نیست. ودر علم #روان_شناسی مدرن که انسان جسم پیچیده فاقد حیث مجرد است، این تجربه درواقع حاصل نوعی فعل وانفعالات بیولوژیک مغز است، یاآنکه ناخودآگاه بشر دریک کنش فعال، به تخلیه احساسات سرکوب شده ناشی از عقده ادیپ پرداخته وموهوماتی تحت عنوان ارواح وعالم مجردات را انشاء کرده. واینها همگی ناشی اختلال سیستم ادراکی ونوعی روانرنجوری مضمن میباشد.
اما درسیستم معرفتی فلسفه اسلامی نفس انسان، لطیفهای مجرد ومقتبس از عالم جبروت است که پس تنزل با جسم مادی بشر همراه ومتحد شده، چنانچه توجه اصلی نفس به تدبیر جسم و بقای حیوانی باشد، محدود شده وخلق وخویی جسمانی وحیوانی به خود میگیرد. یعنی درابعاد مکانی وزمانی زندانی میشود.ونمیتواند از هویت فردی جسم فراتر برود. اما چنانچه نفس از بدن ترک توجه وتعلق کند واز مرتبه حیات مادی ناسوتی فراتر رود ومتوجه عوالم ملکوتی شود،قدرتمند میشود. یعنی بر موجودات احاطه یافته و ادراکات او قوی میشود.
بنابر #اصالت_وجود وعاء خارج وحقیقت عالم رایک امر واحد سریانی ذومراتب به نام وجود پُرکرده وفراگرفته. این وجود واحد دارای سه مرتبه است:
وجود جبروتی_وجود ملکوتی_وجود ناسوتی
وجود در مرحله جبروتی شدید وقوی است، یعنی احاطه کاملی به سایرموجودات مادون خود دارد وهمچنین حقایق عالم نزد او مضبوط است. اما وقتی وجود جبروتی تنزل یابد وبه وجود ملکوتی برسد ضعیف تر شده لذا قدرت احاطه ومعرفت به حقایق در او کمتر میشود وچنانچه بازهم تنزل یابد وبه وادی بسیار ضعیف ومحدود دنیای مادی وناسوت برسد احاطه او صرفا به هویت ویک فرداست وهمچنین وسعت ادراک حقایق برای او مضیق میشود.
حالا اگر این روال رابرعکس صعود کند. یعنی از وجود ناسوتی به وجود ملکوتی وسپس جبروتی سیر کند،نتیجه آنکه چون از مرحله ضعیف وجود ناسوتی بیرون امده وپای در وعاء قوی ملکوتی گذاشته، وقاعدتا نفس از تعلق تدبیری به جسم جدا شده، وجود نفس قویتر میشود واحاطه او به سایرهویات بیشتر شده وهمچنین ادراک ومعرفت او از حقایق توسعه مییابد....لذا وقتی عموم تجربهگران، برایشان خلع بدن رخ میدهد از نوعی قدرت یافتن واحاطه نفس برسایرین وهمچنین آگاه شدن بر حقایق مختلف یاد میکنند.
این قبیل حوادث جزبا مبانی معرفتی فلسفه اسلامی قابل توضیح وتفسیر نیست.
جالب اینجاست که برخی از منتقدین، علم #روانشناسی_مدرن را ملاکی برای توضیح این قبیل تجربیات میدانند. علمی که اساسا مبانی فلسفی ورئووس متافیزیکیاش وجود عالم مجردات رانفی میکند وانسان را گاهی حیوان مکانیکی و گاهی حیوان غریزی ودر دوره جدید حیوان پدیداری میخواند ودر روش مقید به مشاهدات حسی تجربی و وفادار به روش پوزیتیویستی است، هرگز نمیتواند چارجوبی معرفتی جهت توضیح وتبیین تجربیات مرگ وخلع بدن ارائه دهد.
🔶ادامه👇
🔻 #روح_بخاری تاکید بر وجود واسطه میان نفس وجسم است. این مساله فقط مربدط به حکمای پیش از صدرا نیست. زیرا براساس نگاه #اصالت_ماهوی #جسم و #نفس دو جوهر متفاوت هستند که به وجود واسطهای که این دو جوهر را به هم متصل کنند نیازمند میباشند. لذا دراین بین وجود روح بخاری قابل توجیه است.
اما براساس مبانی #اصالت_وجود صدرایی مساله روح بخاری نیز قابل اثباو وتوضیح میباشد. گرچه در نگاه صدرا دوگانگی تباینی وعمیق بین جسم ونفس مطرح نیست وهر دو در یک اتحاد وجودی بسر میبرند اما میتوان گفت که روح بخاری مرتبه ای از مراتب حقیقت ذومراتب انسان است که به مثابه برزخ میان تکاثف جسم و لطافت نفس میباشد.
#محسن_بهرامی
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
۱۷.m4a
زمان:
حجم:
30.41M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_هفدهم
◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_اصالت وجود واعتباریت ماهیت
【قسمت اول: تصویر مدعا_محل نزاع اصالت وجود】
#فلسفه #فلسفه_اسلامی #وجود #ماهیت #ذاتیات #عرض #خارج #ذهن #اصالت_وجود #اعتباریت_ماهیت
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شرح منطق منظومه
#جلسه_سی_و_پنجم
#استاد_محسن_بهرامی
#سباحه_فی_بعض_مباحث_الفاظ_۳
#وجود_اربعه #وجود_عینی #وجود_ذهنی #وجود_لفظی #وجود_کتبی #وجود_ذاتی #وجود_مرآتی #الفاظ #تجلی #ظهورات_حضرت_حق #تنزل #اصالت_وجود #وحدت_وجود #اصالت_ماهیت
╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟