eitaa logo
فلسفه نظری
2.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
84 ویدیو
142 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت اول. ⬅️مقدمتا دلايلی را كـه برای اثبـات خداونـد اقامـه شـده می‌توان طی یک تقسيم كلی به سه دسته تقسيم نمود: 💠دلايل وجود شناختی كه با تكيه بر مفهوم خداوند وی را اثبات می‌نمايد و مبـدع آن آنسـلم قـديس اسـت،گونه های مختلف برهان صـديقين كـه مبـدع آن مــلاصــدراست و با تكيه بـر حقيقـت وجـود، وی را اثبـاتمی‌كند و دلايل كيهانشناختی كه نقطه آغاز آن پديـده يا مجموعه های از پديده های اين جهـان، يـا وصـفی ازاوصاف آنها مثل حركت يا حدوث يا امكان است. 💠برهان حدوث، كه به ويژه متكلمان طرفدار آن هستند، از جمله مشهورترينِ استدلالهای كيهانشـناختی اسـت. ⬅️سه گروه به اين استدلال روی خوشی نشان نمی‌دهند: يکی كسانی كه منكر خدا اند و جهان مادی را ازلـی ذاتی وقائم به ذات می‌دانند؛ دوم فيلسوفانی چون ابن سـينا،آكويناس و ساير پيروان ارسطو كـه هرچنـد بـه خـدامعتقد اند، اما به تبع ارسطو ماده(هیولی) عالم را ازلی زمانی و مشمول حدوث ذاتی می‌دانند و معتقد به ازلی بودن هیولی هستند، اما آن را قوه محض و فاقد فعلیت می‌دانند و به همین ترتیب فقط عالم خلقت را ازلی می‌دانند و گروه سوم طرفداران الهيات پويشی اند كـه خداونـد را در فرايند تطور می‌بينند و به تبع آن تحولات مـاده را نيز ازلی می‌دانند. 💠در جهان اسلام بهترين تقريرِ برهـان از آنِ غزالـی است. وی خود وامدار ابويعقوب اساحق كندی اسـت. متكلمان بعدی مثل فخـر رازی، قاضـی عضـد الـدينايجی و سعدالدين تفتازانی و... نيز بـه تفصـيل بـه آن پرداختـه انـد. ⬅️در قـرن دوازدهـم و سـيزدهم مـيلادی انبوهی از آثار فيلسوفان و متكلمان مسلمان بـه زبـان لاتين ترجمه شد و متفكران مسيحی بسته به مشرب فكری خود هر یک شيفته بخشی از اين انديشـه هـا شده، آن را با منظومه فكری خود در آمیختند. توماس آكويناس به برهان امكان و وجوب ابن سـينا و فـارابی خود آن را عرضه رغبت نشان داد و در جامع الهيات كرد، اما بناونتورا به برهان حدوث زمانی دلبسته شد. ⬅️هر چه بود، در موج جديد انديشه های پس از رنسانس ونگاه مدرن به جهان و انسان، همه گونـه های ايـن دلايـل مهجور شد و در حاشيه قرار گرفت. 💠در اواخر قرن بيستم، دكتـر ويليـام لـين كرايـگ برهان حـدوث را بسـيار مهـم و زنـده يافتـه، حجـم عظيمی از نوشته های خويش را به آن اختصـاص داد. ⬅️وی تقريرهایی بديع از آن عرضـه داشـت و چاشـنی و دستاوردهای جديد علمی را نيز برآن افـزود. 💠كرايـگ،از نو توجه خداپرستان و منكـران خداونـد را بـه اين برهان جلب نمود و به تعبير رايشنباخ اين برهـاندر دوران جديد به دليل حجم انبوه كارهای كرايگ "حياتی دوباره يافته اسـت" (Reichenbach,2008:4). 💠در اين نوشته هدف اصلی ما ارائه دلايل كرايگ و نقدو ارزيابی آن است. در پايان، به طور گذرا به آنچه درعرصــه فلســفه و كــلام اســلامی در جريــان اســت،اشاره هایی كرده، و دلايل كرايگ را با آن مقايسه خـواهيم كرد. 💠كرايگ در قالب چهار استدلال كه دو مورد اول رااستدلال فلسفی و دو مورد بعدی را تاييـداتی از علـمی می‌نامد، اين برهان را بازسازی می‌كند. 💠وی بـه نقـش متكلمان مسيحی در طرح ايـن اسـتدلال، كـه تلاشـی بوده از جانب آنان بـرای نفـی ازليـت مـاده ،و سپس طراحی استادانه آن توسـط متكلمـان مسلمان، مثل غزالی و همچنين نقش متفكران يهودی،چون سعديا در اين رابطه اشاره ميكند و می‌گويد بـه دليل ترجمه آثار آنان، اين برهـان دوبـاره وارد دنيـای غرب شده است. 💠آنگاه به حرمت نقشی كه متفكـران مسلمان در قرون وسطی در طراحی اين استدلال ايفـاكرده اند، با به كارگيری تعبير عربی كلام آن را برهـان نــام«كيهــانشــناختی كلامــی بــرای اثبــات خداونــد» می‌گذارد. 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۲ اشکال مطرح شده بر چیستی نزد مسیر علم در را تغییر داد. مَساعی ارباب درجهت رفع ابهام فوق طَرفی نبست و راه‌گشا نبود. گویی هر پاسخ گره‌ای جدید برمساله علم و ایجاد میکرد. جهت فراروی از اشکالات فوق از موضع وجود ذهنی عقب نشینی کرده و را مطرح کردند. وجود ذهنی بیان‌گر آن بودکه قادر است صورتی مطابق با موجودات از عالم خارج دریافت کند. به نحوی که بیانگر ذاتیات و حقیقت موجودات باشد. اما در نظریه شبح ذهن نمیتواند حقیقی موجودات (ذاتیات) را دریافت کند بلکه سیاهه و شبحی از شیء برای ذهن حاصل میشود. یعنی ذهن فقط اعراض و امور وصفی اشیاء رادرک میکند. و هیچگاه به فهم ارتسامی حقیقت آنگونه که هست نائل نمیشود. گرچه این فرضیه درصدد نجات از دام بود اما ناخواسته حیثیت انطباقی وحکایی علم را نفی میکرد. برخی از اعاظم حکمت نظیر و و پاسخ‌های را جهت نجات مساله وجود ذهنی ارائه کردند اما هیچ کدام رافع مشکل نبود. علت راهگشانبود پاسخهای فوق این بود که علم را وفق روایت توضیح میدادند. چرا که علم بیانگر حیثی وحدانی است. درامر حکایتگری بامصادیق خویش وحدت دارد. اما وجه این وحدت چیست؟ ماهیات مثار واختلافات هستند. زمانی که تحقق ماهیات را اصیل بدانیم در واقع پذیرفتیم که حقیقت ذاتا چندپاره و متباین است. حال چطورمیتوان روایتی واحدازحاکی ومحکی این حقیقت متباین ارائه کرد؟؟ دراین بین پاسخ رافع ابهام تاریخی مساله علم و وجود ذهنی بود. ایشان باطرح نظریه نگرشی نوین در مسائل و ایجاد کرد وتوانست بسیاری از مشکلات و ابهامات فلسفی را گره‌گشایی کند. به دونحو میتوانیم وعلم را لحاظ کنیم(مثلا صورت درخت): اول: صورت درخت از این حیث که در ذهن است وچیزی جز نمیباشد. دراینحالت به چیزی جز معنای خودش اشاره نمیکند. معنای مفهوم درخت اشاره به موجودی است که درطبیعت به نحو استقلالی موجود است(حیث مفهومی علم) دوم: منشاء آثار است. و هر چیزی که حضی از وجود دارد آثاری براو متبادر میشود. صورت ذهنی درخت بهره‌ای از وجود دارد، پس باید آثاری داشته باشد آثاروجودی مفهوم درخت چیست؟(حیث وجودی علم) بُعد نخست را وجهت دوم را نامید. صورت ذهنی درخت به جهت اینکه مفهوم است وهر مفهومی حکایت ازچیزی میکند حاکی از مصداقی است که درطبیعت به نحو موجود است. پس صورت ذهنی درخت به جهت مفهومی وبه حمل اولی (از این حیث که شان مفهومی و ذهنی دارد و به معنای خودش دلالت میکند) است. اما صورت ذهنی درخت از این حیث که بهره‌ای از وجود دارد و موجود است پس آثاری دارد. این صورت عارض بر ذهن شده. وهرامر عارضی حالِ در محل(جوهر) است. پس صورت درخت عرضی میباشد وهرعرضی که غیرقابل تقسیم باشد از سنخ یا است. و کیفیتی که عارض بر نفس شود و حالت وچگونگی برای و ذهن ایجاد کند اصطلاحا است. بنابراین وجودِ صورت ذهنی درخت، آثارِ موجود عرضی وکیف را دارد. پس صورت درخت به حمل شایع کیف نفسانی است. بنابراین، صورت درخت چون شان مفهومی وحکایی دارد، منطبق بر مصداقش است و حاکی از جوهریت مصداق و محکی خویش میباشد. لذا مفهوم درخت به حمل اولی است. واز این جهت که وجود حقیقت عالم را فراگرفته و هیچ امری خارج از آن نیست، صورت درخت آثار کیف نفسانی را دارد. پس مفهوم درخت به حمل شایع کیف است. محور اصلی پاسخ صدرا اشاره به وجود دو بعد ماهیت و وجود در موجودات است. علم نیز شان ماهوی و وجودی دارد. علم، حسبِ بُعد منطبق بر مصداق ومحکی خویش است لذا حاکی از حقیقت ماهوی شیء است. و بر وفقِ بُعد وجودی، آثار وحقیقت دیگری دارد که ما رابه سطح عمیق‌تر حقیقت رهنمون میکند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
💠 پس از طرح اشکالات متعدد بر مساله ، متافیزیک که عبارت از حیثِ انطباقی آن است، دچار تزلزل شد. جهت فراروی از اشکالات فوق، وجود ذهنی رامنکر شده و رامطرح کردند. گرچه سعی آنان بر مصون نگه داشتن علم از ساحت ( ) بود اما نظریه شبح به نفی بُعد حکایی علم منتهی شد. مَساعی بسیاری از اعاظم حکماء نظیر ، ، جهت رفع گره‌های مساله علم و وجود ذهنی راهگشا نبود ...بلکه برابهام مساله افزود. بدون شک فاتح این میدان میباشد. او باطرح فراروایت ، بستر حل وفصل مشکلات وجود ذهنی را ایجاد کرد. @falsafeh_nazari
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅ 🔻 : سلام و عرض ادب، مطلبی از  نقل شده است، نظر شما دراین باره چیست؟؟ وقتی میگویید را ایجاد میکند، آیا علت معدوم را میخواهد موجود کند یا موجود را میخواهد موجود کند؟ اگر معدوم را بخواهد موجود کند تناقض است. اگر موجود را بخواهد موجود کند یا ماهیتش را جعل میکند یا وجودش را و یا اتصاف را جعل میکند. اگر را ماهیت کند تحصیل حاصل است؛ اگر را وجود کند باز تحصیل حاصل است؛ و اگر اتصاف را بخواهد جعل کند اتصاف یک امر عدمی است. ࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─ 🔸 : در انتصاب این عبارت به فخر رازی تردید دارم. اما به طور کلی بسیاری از خلقت را مسبوق به عدم نمیدانند. برخلاف که خلقت موجودات را مالوف ومسبوق به معدوم دانسته‌اند. این گروه از فلاسفه که علیت را مسبوق به وجود میدانند، منظورشان این است که وجود اطوار و نشئات مختلفی دارد. یعنی حق تعالی وجود علمی موجودات( ) را تنزل داده و به وجود وسپس وآنگاه تبدیل کرده. مثلا: فردی فکری در ذهن دارد و آنرا به زبان می آورد وآنگاه مینویسد. آن مطلب چه درفکر وچه در زبان وچه در کتابت همگی یک وجود است که حالات مختلف پیدا کرده. و انسان که علت آن میباشد آن را از اطوار وحالات مختلف به حالات دیگر در آورده است وهر حالتی با حالت دیگر فرق میکند لذا تحصیل حاصل صورت نگرفته. زیرا آنچه در ذهنتان است وقتی به زبان جاری میشود تحصیل حاصل نیست بلکه ظاهر شدن وبسط پیدا کردن آن امر مخفی اجمالی ذهنی بوده است. تحصیل حاصل یعنی عینا تکرار شود. براین اساس اگر خلقت را مسبوق به وجود بدانیم تحصیل حاصلی صورت نگرفته. چون وجود در هر نشئه وطوری با نشئه بعدی متفاوت است. گاهی وجود به نحو اجمالی وعلمی است وگاهی به نحو تفصیلی عینی...مسلما این دو باهم فرق میکنند 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۳۰.m4a
حجم: 27.17M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش سوم: احکام عدم 【نبود تمایز وعلیت بین اعدام_امتناع اعاده معدوم】 🔻     ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🔻 درباره وجود ذهنی بحث در واقع بحث ماهیت و است. محور بحث وجود ذهنی تحقیق در ماهیت علم و است که اصلاً حقیقت معرفت و علم وآگاهی چیست؟؟ در علم و معرفت چه رابطه‌ای میان عالم و معلوم برقرار می‌شود؟؟ وقتی ما اشیا را درک می‌کنیم چه رابطه‌ای میان صورت ذهنی ما و شیء درک شده وجود دارد ؟؟ لذا بحث وجود ذهنی بیشتر جنبه تصوری دارد ودرباره رابطه صورتهای ذهنی با اشیاء خارجی است. مسئله وجود ذهنی از نظر تاریخچه برای اولین بار در دنیای اسلام مطرح شده و از مسائلی است که خیلی روی آن بحث و جدل شده است. اما درباب اینکه حقیقت علم و آگاهی چیست نظرات مختلفی ارائه شده، قائل به نظریه وجود ذهنی هستند. بدین معنا که حقیقت علم عبارت است از حصول وپدید آمدن معانی و صورتهای اشیاء در ذهن انسان که این مفاهیم ومعانی از ماهیت خارجی حکایت میکند. پس اعتقاد به مساله وجود ذهنی یعنی باور به اینکه اشیاء وماهیات در خارج موجودند و صورت همان ماهیات به ذهن می‌آیند و از مصادیق وافراد خارجیشان حکایتگری می‌کنند. برخی از به وجود ذهنی اعتقاد ندارند یعنی می‌گویند در مسئله علم و ادراک چیزی در ذهن موجود نمی‌شود بلکه حقیقت علم از مقوله اضافه است، یعنی علم نسبت اضافی انسان با معلوم میباشد، چنانچه انسان در برابر درخت قرار گیرد اینطور نیست که طبق باورمندان به وجود ذهنی صورتی از آن برای ذهن حاصل شود بلکه صرف قرار گرفتن درخت در برابر انسان و توجهی که انسان به او میکند یک رابطه دوسویه ایجاد میشود که امتداد آن رابطه به وجود متقابل انسان و درخت بستگی دارد و این رابطه متقابل و دوسویه که از سنخ مقوله اضافه است علم میباشد. برخی دیگر از متکلمین وحتی فیلسوفان قائلند که در مساله علم و معرفت چیزی در ذهن محقق می‌شود، ولی آن چیز همان ماهیت عینی محقق در ذهن نیست. بلکه شبحی از آن است یعنی یک تصویر غبار آلود از اشیاء خارجی برای ما حاصل می‌شود که انطباقی با ماهیت خارجی اشیاء ندارد. بلکه شبح ومشابه ماهیت خارجی است. این نظریه تحت عنوان نظریه شبح معروف است. @falsafeh_nazari