eitaa logo
فلسفه نظری
2هزار دنبال‌کننده
429 عکس
70 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅فرهنگستان علوم اسلامی قم _۱ استاد ازجمله پیشگامان طرح تولید فلسفه وعلوم اسلامی جهت ایجاد بوده است.آنچه ازایشان درعرصه فکری به یادگارمانده، بحث و است.که پس ازوی باهمت شاگردانش همچون توسعه یافت وامروز در مجموعه محور مباحث میباشد.تحقق کامل درعرصه اجتماع وعینیت بخشیدن به احکام وعقایداسلامی دغدغه اصلی مرحوم بوده است.اگراین حضور دین درتمامی عرصه‌ها محقق شود،نه تنها علوم اسلامی که و اسلامی نیز خواهیم داشت. اماتحقق عینی اسلام درجامعه تنها باتحقق علوم ومفاهیم کاربردی جدید ممکن است.علوم رایج قادر به تحقق آرمان اسلام واهداف نیست.زیرا یک کل یکپارچه میباشد،که تمامی اجزای آن نظیرعلم وصنعت وفرهنگ وفلسفه‌اش درهم تنیده ونمیتوان برای نیل به برخی از مولفه‌های غرب رااز کل واحد آن جداکرد وبا اجزای عاریتی که سمت وسوی معرفتی خاصی دارندزمینه سازظهور جامعه اسلامی شد.از طرفی درهیچ مقطعی حتی دردوران اوج تمدن اسلامی و نداشتیم،زیرادرآن دوران رابطه منطقی میان علم ودین وفلسفه و وحی برقرار نبوده است.گرچه برخی ازمسائل این علوم متاثراز فرهنگ اسلامی بوده اما به لحاظ مبادی وروش دینی نبوده‌اند.بنابراین جهت نیل به تمدن اسلامی‌نه میتوان به علوم غربی استنادکردو نه‌میتوان به داشته‌های تاریخی ومیراث علمی وفرهنگی مسلمین اکتفاکرد.بااین تفسیر تنها راه باقی مانده طرح فلسفه جدیداست.منتهی نه فلسفه‌ای که به مباحث نظری محض همچون و بپردازد.بلکه فلسفه‌ای که مشیر به شرایط عینی جامعه ومولد علوم اسلامی باشد.وهمچنین تمامی اجزاومسائل آن هماهنگ بااسلام وحجیت دینی باشد.بنابراین تحقق تمدن اسلامی مسبوق به طرح علوم اسلامی است، وعلم به نحو روشمند تولید میشود،لذا نیازبه فلسفه روشی ویابه تعبیربرخی ازاعضای فرهنگستان نیاز به منطق روش داریم، که این خود نیازمند فلسفه جامع وعام است.پس ابتدا باید فلسفه جامعی به نام داشته باشیم که این فلسفه برخلاف فلسفه رایج اسلامی بوده وناظر به عمل ورفتار مادر عرصه جامعه میباشد.از بطنِ فلسفه شدن، فلسفه روش‌ها بدست می‌آید.که متکفل ارائه سه روش است. اول:روش استنباط وحجیت درفهم دین. دوم:روش علوم.که ملاک اسلامیت علوم است. سوم:روش برنامه ریزی.که متکفل اجرایی شدن علوم اسلامی است. وسپس برمبنای این روشها، مهندسی توسعه جامعه که مقدمه ظهورجامعه دینی است شکل میگیرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۱ هنگام مواجهه باشیء خارجی آنچه برای ماحاصل میشود آن شیء است. صورت عبارت است از موجود وماهیت مجموعه ویژگیهای است که سبب شده شیء آن‌ چیزی بشود که میباشد. جسمانیت، رشدونمو، ابعاد و مکانمندی و....مجموعه ذاتیات و اعراضی است که سبب شده شیء خارجی چیزی به نام درخت شود. واین مجموعه ویژگیها را ماهیت یا چیستی درخت می‌نامیم. ذهن انسان قادر است این ویژگیها را دریافت کرده و در خود مرتسم کند. چنانچه ماهیت درخت آثار مطلوب را داشته باشد (واقعا رشد کند،میوه وبار بدهد و..)آنرا ماهیت خارجی یا وجود خارجی میگویند. در واقع ماهیت خارجی درخت حائز ویژگیهای مطلوبی است که درخت باید داشته باشد. و اگر آثار مطلوب را نداشته باشد و تنها مفهومی از ماهیت درخت نزدماباشد، آنرا ماهیت ذهنی یا وجود ذهنی درخت میگویند. بنابراین ذهن میتواند رونوشتی مفهومی ازماهیت خارجی درخت دریافت کند. کارکرد این صورت ذهنی، حکایتگری از درخت خارجی است. صورت ذهنی موجودات مانند تصویر منعکس شده درآئینه میباشد. صورت ذهنی که از عالم خارج دریافت میشود حالِِّ در ذهن است چنانچه اگرذهن بشر نباشد آن تصویر هم موجود نیست. پس در واقع صورت ذهنی عارض برذهن است وحال درآن میباشد. طبق مقولات‌عشر چنانچه عرضی قابل انقسام نباشد کیف میباشد. واگر آن کیف حالت و چگونگی بر نفس انسان ایجاد کند آنرا کیف‌نفسانی میگویند پس حقیقت علم یاصورت ذهنی، موجودات ازسنخ کیف نفسانی است. 💢تمام آنچه گذشت حکایت چیستی علم در حکمت اسلامی است. اما طرح یک اِشکال مهم در این بین پدیدارشناسی علم نزد مسلمین را دستخوش تحولی عظیم کرد. وآن اینکه: صورت ذهنی قابلیت حکایتگری دارد. حکایت زمانی صحیح وکامل است که حاکی (صورت ذهنی) منطبق بر محکی‌ (ماهیت خارجی) باشد و لازمه این انطباق آن است که حقیقت شیء یعنی ذاتیاتش برای ذهن حاصل شود. ذاتیات و ماهیت خارجی درخت، حالِ درچیزی نیست پس ازمقوله جوهر است. اگر از همین جوهر خارجی صورتی برای ذهن حاصل شود آن صورت از سنخ کیف نفسانی است. در واقع حاکی در اینجا از سنخ اعراض وکیف است و محکی از سنخ جوهر میباشد. جوهر وعرض درتقابل بایکدیگرند. یعنی هر کدام مشیر به چیز دیگری هستند. جوهر حقیقتی است که حال درچیزی نیست و عرض سطحی از حقیقت میباشد که ذاتا متکی وقائم به امردیگری است. یکی ازحیث وصفی میگوید و دیگری اشاره به حیث غیروصفی عالم است. چگونه امری که نشانگرحیث وصفی است (عرض) میتواندحاکی از امری که ازسنخ حیث وصفی نیست (جوهر) باشد؟؟ اگر کیف‌ نفسانی حاکی از جوهر باشد محذور اجتماع متقابلین پیش می‌آید، واگر حاکی از آن نباشد، پس چیزی به‌ نام علم وحکایتگری منتفی است و در دام سوفسطایی‌گری افتادیم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۲ اشکال مطرح شده بر چیستی نزد مسیر علم در را تغییر داد. مَساعی ارباب درجهت رفع ابهام فوق طَرفی نبست و راه‌گشا نبود. گویی هر پاسخ گره‌ای جدید برمساله علم و ایجاد میکرد. جهت فراروی از اشکالات فوق از موضع وجود ذهنی عقب نشینی کرده و را مطرح کردند. وجود ذهنی بیان‌گر آن بودکه قادر است صورتی مطابق با موجودات از عالم خارج دریافت کند. به نحوی که بیانگر ذاتیات و حقیقت موجودات باشد. اما در نظریه شبح ذهن نمیتواند حقیقی موجودات (ذاتیات) را دریافت کند بلکه سیاهه و شبحی از شیء برای ذهن حاصل میشود. یعنی ذهن فقط اعراض و امور وصفی اشیاء رادرک میکند. و هیچگاه به فهم ارتسامی حقیقت آنگونه که هست نائل نمیشود. گرچه این فرضیه درصدد نجات از دام بود اما ناخواسته حیثیت انطباقی وحکایی علم را نفی میکرد. برخی از اعاظم حکمت نظیر و و پاسخ‌های را جهت نجات مساله وجود ذهنی ارائه کردند اما هیچ کدام رافع مشکل نبود. علت راهگشانبود پاسخهای فوق این بود که علم را وفق روایت توضیح میدادند. چرا که علم بیانگر حیثی وحدانی است. درامر حکایتگری بامصادیق خویش وحدت دارد. اما وجه این وحدت چیست؟ ماهیات مثار واختلافات هستند. زمانی که تحقق ماهیات را اصیل بدانیم در واقع پذیرفتیم که حقیقت ذاتا چندپاره و متباین است. حال چطورمیتوان روایتی واحدازحاکی ومحکی این حقیقت متباین ارائه کرد؟؟ دراین بین پاسخ رافع ابهام تاریخی مساله علم و وجود ذهنی بود. ایشان باطرح نظریه نگرشی نوین در مسائل و ایجاد کرد وتوانست بسیاری از مشکلات و ابهامات فلسفی را گره‌گشایی کند. به دونحو میتوانیم وعلم را لحاظ کنیم(مثلا صورت درخت): اول: صورت درخت از این حیث که در ذهن است وچیزی جز نمیباشد. دراینحالت به چیزی جز معنای خودش اشاره نمیکند. معنای مفهوم درخت اشاره به موجودی است که درطبیعت به نحو استقلالی موجود است(حیث مفهومی علم) دوم: منشاء آثار است. و هر چیزی که حضی از وجود دارد آثاری براو متبادر میشود. صورت ذهنی درخت بهره‌ای از وجود دارد، پس باید آثاری داشته باشد آثاروجودی مفهوم درخت چیست؟(حیث وجودی علم) بُعد نخست را وجهت دوم را نامید. صورت ذهنی درخت به جهت اینکه مفهوم است وهر مفهومی حکایت ازچیزی میکند حاکی از مصداقی است که درطبیعت به نحو موجود است. پس صورت ذهنی درخت به جهت مفهومی وبه حمل اولی (از این حیث که شان مفهومی و ذهنی دارد و به معنای خودش دلالت میکند) است. اما صورت ذهنی درخت از این حیث که بهره‌ای از وجود دارد و موجود است پس آثاری دارد. این صورت عارض بر ذهن شده. وهرامر عارضی حالِ در محل(جوهر) است. پس صورت درخت عرضی میباشد وهرعرضی که غیرقابل تقسیم باشد از سنخ یا است. و کیفیتی که عارض بر نفس شود و حالت وچگونگی برای و ذهن ایجاد کند اصطلاحا است. بنابراین وجودِ صورت ذهنی درخت، آثارِ موجود عرضی وکیف را دارد. پس صورت درخت به حمل شایع کیف نفسانی است. بنابراین، صورت درخت چون شان مفهومی وحکایی دارد، منطبق بر مصداقش است و حاکی از جوهریت مصداق و محکی خویش میباشد. لذا مفهوم درخت به حمل اولی است. واز این جهت که وجود حقیقت عالم را فراگرفته و هیچ امری خارج از آن نیست، صورت درخت آثار کیف نفسانی را دارد. پس مفهوم درخت به حمل شایع کیف است. محور اصلی پاسخ صدرا اشاره به وجود دو بعد ماهیت و وجود در موجودات است. علم نیز شان ماهوی و وجودی دارد. علم، حسبِ بُعد منطبق بر مصداق ومحکی خویش است لذا حاکی از حقیقت ماهوی شیء است. و بر وفقِ بُعد وجودی، آثار وحقیقت دیگری دارد که ما رابه سطح عمیق‌تر حقیقت رهنمون میکند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ فلسفه اسلامی_۲ 1_تفکر فلسفی یونان اندیش است.دغدغه فیلسوفان یونان، تفسیر وتبیین بُعد ماهوی موجودات میباشد. چنانچه وحالات آن یعنی رامصداق میدانست. و درصدد تبیین بود، عالمی که حقیقت راتشکیل میدهد.حکمای پیش از درتوضیح عالم که همان حقیقت موجودات است، امور ماهوی نظیر آب وآتش واعدادو...رابه عنوان ذکر میکردند. نخستین بار حقیقت خارجی رابه دوبُعد و تقسیم کردند. بدین معنا که حقیقت بسان دریایی است که سطح ظاهری آن همان بُعدماهوی موجودات و مساله به مثابه عمق این دریا میباشد. پس به زعم مسلمین،آنچه در یونان گفته شده تنها بیان بخش مختصری ازحقیقت است. درمقاله هفتم کتاب الهیات‌شفا به بیان احکام وجودمی‌پردازد.بنابراین فضای فکری متفاوت ازفلسفه یونان است.یکی به بیان احکام ماهیت میپردازد وحاصلش مباحثی چون و وماده وصورت است.ودیگری از احکام وجود ومسائلی چون تشکیک،وحدت وکثرت،نور و ظلمت،وحدت‌حقه،تجلیات وجود سخن میگوید.به همین دلیل به عنوان نماینده کامل فلسفه یونانی درعالم اسلام،فلسفه مشائی وابداعات بوعلی رابه شدت نقد میکند،زیرابه زعم او بوعلی ازمسیر ارسطو فاصله گرفته.بنابراین فلسفه اسلامی صرفاحاشیه‌ای برفلسفه یونان نیست وازحیث موضوعات واغراض وروش بافلسفه یونان تفاوت مبنایی دارد.گرچه جریان مشائی دربیان احکام ماهوی تابع اصول ارسطویی بودند والبته در الهیات مسیری متفاوت راطی کرده اما دربیان احکام ماهیات به میراث ارسطو وافلاطون اکتفا نکرده وباطرح احیای وپذیرفتن منبع کشف وشهود درفهم حقیقت مسیری جدید درفلسفه ایجادکردند.همچنین در باطرح تفسیری کاملا متفاوت ازاحکام ماهوی نسبت به آنچه در یونان مطرح بود ارائه شد. 2_قید اسلامی درعنوان فلسفه اسلامی افاده کننده تقدسی که مانع از نقدوانتقاد شودنمیباشد.قیداسلامی اشاره به مقام جمع آوری ومنبع ایده‌پردازی فیلسوف دارد.بدین معناکه فیلسوف در اندیشه خود ازفرهنگ اسلامی تاثیر پذیرفته وایده‌های راجهت تفکر اخذ کرده.حال درمقام داوری بایدببینیم اوتوانسته ایده خودرابه نحویک فراروایت کلان به نحو روشمندواستدلالی بیان کند یاخیر؟براین اساس مباحث انتقادی بسیاری دراین مقام شکل گرفته.لذا بامراجعه به متون اصلی فلسفه اسلامی در می‌یابید که اخذ برخی ایده‌ها از اسلام مانع ازشکل‌گیری فضای نقدوبررس بین حکمای مسلمان نشده است. ➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
۱۱.m4a
36.45M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎مدخل 【فلسفه از عوارض ذاتیه وجود بماهو موجود سخن میگوید】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۱۲.m4a
30M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎مدخل 【علوم تنها در صغرای قیاس میتوانند به فلسفه کمک کرده و مدد برسانند.】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅ 🔻 : سلام و عرض ادب، مطلبی از  نقل شده است، نظر شما دراین باره چیست؟؟ وقتی میگویید را ایجاد میکند، آیا علت معدوم را میخواهد موجود کند یا موجود را میخواهد موجود کند؟ اگر معدوم را بخواهد موجود کند تناقض است. اگر موجود را بخواهد موجود کند یا ماهیتش را جعل میکند یا وجودش را و یا اتصاف را جعل میکند. اگر را ماهیت کند تحصیل حاصل است؛ اگر را وجود کند باز تحصیل حاصل است؛ و اگر اتصاف را بخواهد جعل کند اتصاف یک امر عدمی است. ࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─ 🔸 : در انتصاب این عبارت به فخر رازی تردید دارم. اما به طور کلی بسیاری از خلقت را مسبوق به عدم نمیدانند. برخلاف که خلقت موجودات را مالوف ومسبوق به معدوم دانسته‌اند. این گروه از فلاسفه که علیت را مسبوق به وجود میدانند، منظورشان این است که وجود اطوار و نشئات مختلفی دارد. یعنی حق تعالی وجود علمی موجودات( ) را تنزل داده و به وجود وسپس وآنگاه تبدیل کرده. مثلا: فردی فکری در ذهن دارد و آنرا به زبان می آورد وآنگاه مینویسد. آن مطلب چه درفکر وچه در زبان وچه در کتابت همگی یک وجود است که حالات مختلف پیدا کرده. و انسان که علت آن میباشد آن را از اطوار وحالات مختلف به حالات دیگر در آورده است وهر حالتی با حالت دیگر فرق میکند لذا تحصیل حاصل صورت نگرفته. زیرا آنچه در ذهنتان است وقتی به زبان جاری میشود تحصیل حاصل نیست بلکه ظاهر شدن وبسط پیدا کردن آن امر مخفی اجمالی ذهنی بوده است. تحصیل حاصل یعنی عینا تکرار شود. براین اساس اگر خلقت را مسبوق به وجود بدانیم تحصیل حاصلی صورت نگرفته. چون وجود در هر نشئه وطوری با نشئه بعدی متفاوت است. گاهی وجود به نحو اجمالی وعلمی است وگاهی به نحو تفصیلی عینی...مسلما این دو باهم فرق میکنند 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
_۱۵.m4a
30.24M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش اول: احکام مفهوم وجود 【قسمت سوم: مغایرت وجود وماهیت در ذهن】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۱۷.m4a
30.41M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_اصالت وجود واعتباریت ماهیت 【قسمت اول: تصویر مدعا_محل نزاع اصالت وجود】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۱۸.m4a
29.96M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_ اصالت وجود واعتباریت ماهیت 【قسمت دوم: تصویر مدعا_محل نزاع اصالت وجود】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۲۰.m4a
28.89M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_ اصالت وجود واعتباریت ماهیت 【قسمت چهارم: تصویر مدعا_محل نزاع اصالت وجود】   ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۲۲.m4a
30.85M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_ اصالت وجود واعتباریت ماهیت 【پیشینه تاریخی اصالت وجود_ آثار ونتایج اصالت وجود】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
✅ ماهیت واجب الوجود استادغلامرضا فیاضی نکته : ماهیت در عنوان بحث ، ماهیت به معنای اخص است یعنی ما ی
ایشان بین و خلط کرده‌اند، تشخص لازمِ وجود خارجی است، هر موجودی خودش است و بادیگری متفاوت است. این خودیت یا تشخص از لوازم وذاتیات وجود است نه ماهیت. لذا نفسِ وجود سبب انفراد و تمیز افرادش از یکدیگر میشود. به عبارتی وقتی میگوییم وجود دارد، وفرد ومصداق است، همین امر دال بر تعیّن درونی وفارق بودن ذات از مخلوقاتش است. پس نیازی نیست ماهیت آن‌هم بالمعنی الاخص را برای حق تعالی مطرح کنیم. قاعده‌ای را بیان کرد والبته نیز برصحت آن تاکید میکند، تحت عنوان: النفس ومافوقها انیات محضه و وجودات صرفه. یعنی مافوق عالم جسم و طبیعت، مثل عالم نفس وعقل، ماهیتی درکار نیست و تشخص و اِنیات موجودات به خود وجود آنهاست. یعنی وجود به تنهایی برای تشخص و فارقیت از دیگران کفایت میکند به نحوی که در عوالم مجرد همین وجود تنها، مفید تشخص موجودات از یکدیگر است. اما ماهیت به معنای اخص دلالت بر تشخص ندارد بلکه دلالت بر محدودیت دارد. چون موجودات خارجی، وجوداتِ متشخصِ محدود هستند، این محدودیت را ذهن به عنوان حد مستقل لحاظ میکند وآنرا ماهیت مینامد. لذا ماهیت دال بر تعین درونی وفارق اشیاء نیست اگرهم باشد به واسطه وجود است. زیرا خود ماهیت افاده کلیت میکند ونه تشخص وفردیت.اساسا ماهیت من حیث هی لیست الا هی.... هرگز سبب تمیز افراد نیست زیرا بنفسه کلی میباشد. براین اساس خداوند ماهیت ندارد... البته این متن بنده را یاد متنی از انداخت مرحوم خواجه در جلد دوم شرح اشارات قولی رااز نقل میکند، مبنی براینکه به اذعان فخر رازی خداوند ماهیت دارد (شاید جناب استاد فیاضی این عقیده رااز فخر رازی گرفته باشند) وسپس خواجه نصیر حدود یازده صفحه در نقد سخن فخررازی مطالبی را بیان میکنند که قابل توجه است. محور نقد خواجه این است که، فخررازی بین وجود ذهنی مفهومی، که کلی است با وجود خارجی خلط کرده. وجود درمقام ذهن ومفهوم، کلی است وبرماهیات به نحو یکسان حمل میشود لذا افاده وحدت برای همه موجودات میکند اما وجود خارجی توام باتشخص وتفاوت وانیت است. لذا بنفس آنکه اذعان به وجود خداوند میکنیم به دلالت خفیه تشخص و تعین درونی وفارق بودن او از مخلوقات را افاده میکنیم. 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۲۴.m4a
39.19M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_ اصالت وجود واعتباریت ماهیت 【اثبات مدعا_قسمت دوم】   ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۳۰.m4a
27.17M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش سوم: احکام عدم 【نبود تمایز وعلیت بین اعدام_امتناع اعاده معدوم】 🔻     ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari