🔴وجود و تقسیم بندی های وجود، و روابط وجود و موجود
💠وجود حق متعال وجودی واحد و مطلق و بی نهایت است، پس جمیع اشیاء تجلیات و امواج دریای وجودی اویند.
💠همه ی اشیاء و موجودات از حق متعال صادر شده و به وجود وی نیز رجوع میکنند.
💠جنس وجود اشیاء، الهی و حقانی ست، و فرق بین واجب و ممکن، و خالق و مخلوق، و رب و عبد، و خدا و بنده، فقط در تعین است، والا از لحاظ وجودی عین هم اند.
💠برای ایجاد طلب در وجود طالب، باید سنخیت و مناسبتی مابین طلب و طالب و مطلوب حاصل شود.
💠سنخیت و مناسبت، از لحاظ وجود مابین حق و خلق حاصل است، پس حق از جهتی مطلوب کل خلق است و از جهتی طالب کل خلق، بلکه طلب و طالب و مطلوب حق سبحان است.
#وجود.
#اصالت_وجود.
#وحدت_وجود.
#اشد_الوجود.
#موجود.
#وجود_شناسی.
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت پانزدهم. ⬅️در مطلب قبل عرض شد كه با ارتباط با واقعيت از طريق محسوس بالذات میتوا
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت شانزدهم.
⬅️مفهوم وجود، مشترک معنوى است!
⬅️و اين مفهوم بر آنچه حمل مىشود به معناى "واحدى" حمل مىشود.
💠اين نكته روشن است وقتى كه به ذهن خود مراجعه كنيم، هنگامى كه وجود را بر اشياء مختلفى حمل مىكنيم يا از آنها نفى مىنماييم، مانند آنكه مىگوييم <<انسان موجود است>> <<گياه موجود است>> <<خورشيد موجود است>> يا <<اجتماع نقيضين موجود نيست>> <<اجتماع ضدين موجود نيست>>.
💠و چه خوب فرموده است مرحوم آخوند، صدرالمتألهين:
<<مشترک معنوى بودن وجود بين ماهيات، قريب به قضاياى اولیه است>>.
⬅️ضمن اینکه اشتراک، دو گونه است: "لفظى" و "معنوى".
💠اشتراک لفظى این است كه لفظ، ميان معانى مختلفى مشترک باشد. يعنى يک لفظ از چند معناى مختلف حكايت كند، و به عبارت ديگر، يک لفظ نماينده چند معناى مختلف باشد، مانند آنكه در فارسى لفظ <<شير>> به شير نوشيدنى، شير درنده و شير آب اطلاق مىشود.
💠و اشتراک معنوى این است كه لفظ، معناى واحدى داشته و ميان چند مصداق نابرابر، مشترک باشد، مانند <<انسان>> كه معناى آن ميان مرد و زن، پير و جوان مشترک است.
💠در اينجا لفظ، نماينده چند معناى مختلف، آن طورى كه در اشتراک لفظى بود، نيست. لفظ، يک معنا بيشتر ندارد. اما همان يک معنا سعه و شمول داشته، مصاديق گوناگون را شامل مىشود.
💠اما قضیه مهم بحث ،اين است كه آيا لفظ "وجود" مشترک لفظى است، كه معانى مختلف و متغايرى دارد يا مشترک معنوى است كه فقط يک معنا دارد.
💠يعنى <<هست>> لكن مصاديق آن گوناگون مىباشد، يكى "وجود بالفعل" است، ديگرى "وجود بالقوه" ، يكى "واجب" است ديگرى "ممكن"، يكى "وجود جوهر" است ديگرى "عَرَض" و هكذا!
💠وجودِ جوهر گرچه یک مصداق از موجود است و آن متفاوت با وجود عَرَض است، اما از نظر مفهوم و از جهتى كه هر دو <<هست>>اند يكسان مىباشند.
💠و اینکه گفته شود به چه دلیل مفهوم <<اشتراک لفظی وجود>>باطل است، مهم به نظر میرسد، لذا در مطلب بعدی ابطال اشتراک لفظی وجود را شرح خواهیم کرد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#علم.
#ادراک.
#معلوم.
#فلسفه_اسلامی.
#اشتراک_معنوی_وجود.
#موجود.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هجدهم. ⬅️چگونگی استدلال و کشف حقایق وجودی! ⬅️در حقیقت دو نوع برهان جهت استدلال
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت نوزدهم.
⬅️استعمال لفظ وجود بر ممکن الوجود و واجب الوجود!
⬅️آنگونه كه به برخى از متكلمان چون ابوالحسين اشعرى، رهبر فرقه اشعريها، و ابوالحسن بصرى نسبت داده شده، ايشان قائل بوده اند كه:
💠 "لفظ وجود هنگام استعمال درباره ممكنات، گرچه يک معنا دارد، اما وقتى بين واجب و ممكن استعمال مى شود دو معناى مختلف خواهد داشت. بنابراين، مشترک لفظى بين اين دو مىباشد.
💠اعتقاد ايشان به اشتراک لفظى بودن وجود، از آن جهت هست كه اگر گفته شود وجود در واجب به همان معناى وجود در ممكنات است، بين واجب و ممكن، تشبيهى حاصل مىشود.
💠به جهت پرهيز از شباهت بين واجب و ممكن گفته اند كه كلمه وجود در دو جمله: <<واجب موجود است>> و <<ممكن موجود است>> دو معناى مختلف و متغاير دارد.
💠به قول محقق سبزوارى در شرح منظومه، اين اشخاص(تساوی دانستن موجود بودن واجب الوجود با ممکن الوجود) مفهوم را با مصداق خَلط كرده اند و گمان برده اند كه قول به اشتراک معنوى وجود، يعنى مصداق وجود در واجب و مصداق وجود در ممكن، يكسان و برابر هستند.
💠در حالى كه ما مىگوييم معناى وجود و هستى در اين دو، يكى است، گرچه چگونگى وجود اين دو، در يكى به نحو وجوب است، و در ديگرى به نحو امكان.
💠و مصداقا و خارجا با هم در سنخ موجوديت اختلاف دارند.✅
💠دليلى كه در رد اين سخن اقامه مىكنند اين است كه ما وقتى مىگوييم:
💠خداوند موجود است، آيا از كلمه <<موجود>> معنايى مىفهميم يا نمىفهميم؟ اگر نمىفهميم، پس فهم ما در خصوص ادراک بود يا نبود خداوند به بن بست و توقف رسيده است كه اصطلاحا آن را تعطيل مىناميم.
💠و اگر معنايى از كلمه موجود مىفهميم و آن معنا برابر است با معناى موجود در ساير استعمالات، پس وجود، مشترک معنوى است و در همه جا يک معنا دارد.
💠و اگر معناى آن، نقيض معناى موارد استعمال ديگر است، پس وقتى مىگوييم:
💠<<خداوند موجود است>> در واقع گفته ايم <<خداوند معدوم است>>.
💠يعنى معنايى را فهميده ايم كه نقطه مقابل و نقيض معناى وجود، در موارد ديگر است، و اين هم كه بالبداهه غلط است.✅
💠پس راهى براى ما نمىماند غیر از اینكه بگوييم وجود از نظر معنا در همه جا يكسان و برابر است و به عبارت ديگر، مشترک معنوى است.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#وجود.
#اشتراک_معنوی_وجود.
#موجود.
#حقیقت_وجود.
#مفهوم_وجود.
#متکلم.
#فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت ششم. ⬅️اما همين سخن كه بهصورت يک قانون اظهار مىگردد كه «هر علمى كه از
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت هفتم.
⬅️اين نكته قابل توجه است كه فلسفه هرگاه در استنباطات خود راه خطا رفته است غالباً در همان مواردى است كه مقدمات برهانى خود را بر اساس قضاياى نادرستى استوار كرده است كه علوم در اختيارش گذاشتهاند، زيرا چنانكه گفتيم قضاياى مقدماتى برهانهاى فلسفى گاه ممكن است از قضاياى علمى گرفته شود.
💠به همين دليل فلاسفهاى كه در بخش طبيعيات حكمت نظرى براهين خود را بر اساس «مشهورات» و بهطور كلّى قضاياى غيربديهى و اولى مبتنى ساختهاند همواره به نتايج نادرستى رسيدهاند، اما خطاى آنها آن بوده است كه قضيه علمى مشهورى را در قياس برهانى خود بهكار گرفته، آن را در حكم بديهيات اولى پنداشتهاند.
⬅️روش تحقيق فلسفى استدلال است، كه از بين اقسام آن صرفاً قياس برهانى بهكار گرفته مىشود و چنانكه پس از اين بيان خواهد شد قياس برهانى مبتنى بر قضاياى بديهى و ضرورى و اولى است. اين نوع قياس از استوارترين انواع قياس است كه نتايج حاصل از آن قطعى و يقينى است؛ مگر آنكه قضاياى مقدماتى آن بهجاى قضاياى اولى و ضرورى، اشتباهاً و يا از روى مسامحه، از مظنونات و مشهورات و متواترات گرفته شده باشد. از اينجا معلوم مىشود كه علم بدون فلسفه ابتر است و فلسفه بدون علم عقيم است به عبارت ديگر، بحثى كه در آن تنها برهان بهكار گرفته مىشود، زيرا از ميان انواع قياس، قياس برهانى است كه منتج نتايج يقينى است و يقين، خود عبارت است از اعتقادى كه از ميان ساير اعتقادات واقعيت را بر انسان مكشوف سازد.
💠چون روش بحث و تحقيق در فلسفه اينچنين است، براى ما فقط اين امكان وجود خواهد داشت كه بر اساس آن استنتاج كنيم كه اين چيز موجود است و آن ديگرى موجود نيست، وگرنه بحث از امور جزئى از وسع ما خارج است، زيرا برهان در امور جزئى و متغيّر و بىثبات جارى نيست. به همين دليل در اين نوع بحث، موجود بهطور كلى مورد بررسى قرار مىگيرد و موجود مطلق از آن جهت كه كلّى است موضوع تحقيق واقع مىشود.
⬅️و از آنجا كه ممكن نيست موجود به صفات و حالاتى وصف شود كه آن صفات و حالات خود وجود نداشته باشد، از اين جهت، صفات و حالاتى كه در بحث برهانى براى موجود مطلق بهكار مىبريم ناچار منحصر به امورى است كه حكم آنها با موجود عام يكى است، مانند: خارجيت مطلق، وحدت عام، فعليت كلى، كه مساوى با موجود مطلقند، و يا احوالى كه اخصّ از موجود مطلق است ليكن هرگاه با مقابل آن بر روى هم در نظر گرفته شود مساوى با موجود مطلق است.
⬅️چنانكه گوييم: موجود يا خارجى است و يا ذهنى، يا بگوييم: موجود يا واحد است يا كثير يا بالقوه است يا بالفعل كه همه از امورى است كه از موجوديت مطلق خارج نيست.
💠ما مجموعه اينگونه مباحث را «فلسفه» مىناميم.✅
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#موجود.
#علم.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
✅حقیقت ظهوری علیت
نزد #ارسطو اساسِ #علیت عبارت است از(صورت)موجود.مجموعه ویژگیهای ذاتی وعرضی که باعث میشود موجودآنچیزی باشد که هست.واین یعنی صورت یاماهیت شیء.او درسوال از عامل ثبوت موجود(علت فاعلی)واینکه چرا مثلا مجسمه، مجسمه میباشد، صورت راعلت فاعلی میداند.(البته او منکروجود خدا نیست، بلکه علت فاعلی رااینگونه معنا میکند)وهمچنین غایت موجود راچیزی میداند که هست.یعنی صورت شیء.
بنابراین ارسطومعلول راماهیت مستقلی دانسته،که ازخودحکایت میکند وغایتش، تبدیل شدن به آنچیزی است که هست.
اما نزد حکمای مسلمان اساس علیت عبارت از(حکایت)میباشد.یعنی معلول،خودرانشان نمیدهد، بلکه تماما نشان دهنده صفات وقدرت علت میباشد.گویی معلول(موجودات)آینهای میباشدکه جمال علت خویش(خداوند) راتصویرمیکند، دیدن آن به مثابه مشاهده علت است. #واجب_الوجود ،حقیقت پنهانی میباشد که ازمجلای ماسوایش ظاهرمیشود.ماسوای او، به مثابه ماهیات غیرمرتبط بااونیستندبلکه همگی ظهورات وتجلیات اسمائیاش میباشند که صفت واسمی ازاورا نشان میدهند.به اعتقاد #شیخ_الرئیس_بوعلی_سینا ،موجودات همگی هالک بوده وهیچ شانی ازوجوداستقلالی غیرمرتبط وخارج از موضوع، نسبت به باریتعالی ندارند.حقیقت موجودات، #امکان وسرگردانی بین #وجودو #عدم است.به تنهایی ضرورتی بر وجودشان نیست واستحقاق عدم ندارند.فاقدهرگونه اقتضایی هستند وبالذات ممکن الوجودند.اگر #موجود میشوند، این وجودبالغیراست.یعنی موجود دیگری راههای #عدم رابه رویشان بسته وراه #وجود رابرایشان بازکرده، وبااین کاربه موجودیتشان #ضرورت بخشیده و آنهارااز سرگردانی بین وجودوعدم خارج کرده وآنهارابه عرصه هستی آورده. الشیءُ مالمیجبلمیوجد...واین یعنی موجودات،ممکن بالذات و واجببالغیر هستند.حقیقت چیزی جزظهور علت نیست.زیرا موجودات که حقایق عالم میباشند هرکدام بالذات خودنما نبوده بلکه حاکی از وجودمتعالی میباشند.
معلول هیچشان استقلالی حکائی ازخودش ندارد.هرچه هست حکایت از جمال وجلال یارمیباشد. #علیت نزدحکیمان مسلمان به معنای حکایتگری است.گویی الفاظی هستند که از حق تعالی صادر شده وبرای اواظهار مافیالضمیر میکنند.وهرگاه قدرت وجلال ویا زیبایی وجمال امرپوشیدهای راآشکار سازیم، این آشکارگی به معنای(حمد)اومیباشد.حمد یعنی اظهارکمالات محمود. این حمدیابه نحوزبانی وقولی است یابه نحوفعلی ورفتاری ویابه صورت وجودی وذاتی.اگر معلول حاکی از علت است یعنی کمالات اورا نشان میدهد پس وجود معلول حمدِ علت است.لذا ماسویالله، همگی وجودشان به مثابه حمدوتسیبح خداوند متعال میباشد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
۱۲.m4a
30M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_دوازدهم
◎مدخل
【علوم تنها در صغرای قیاس میتوانند به فلسفه کمک کرده و مدد برسانند.】
#فلسفه_اسلامی #فلسفه #ماهیت #وجود #موجود #ملاصدرا #ملاعلی_نوری #حاجی_سبزواری #حاج_ملاهادی_سبزواری #میرزا_جواد_طهرانی #مصباح_یزدی #علامه_طباطبایی #نفس_ناطقه #صورت #ماده #جسم
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟