eitaa logo
فلسفه نظری
2.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
84 ویدیو
142 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅فرهنگستان علوم انسانی قم_۲ 🔸فلسفه شدن، و فلسفه فاعلیت بررسی ابعادمختلف فکری وعلمی فرصتی مفصل می‌طلبد، وتفصیل آن ازحوصله این مقال خارج است.به فراخور موضوع این صفحه اشارتی به نظرات فلسفی ایشان می‌کنیم.به زعم تابه حال فلسفه چیستی وچرایی بوده،یعنی این ازسنخ فلسفه نظری محض بوده که به مسائل بنیادین هستی پرداخته واز عینیت جامعه غافل بوده، ازاین رو قدرت تولید علم ندارد.درحالی که مااز انتظار کنترل عینیت راداریم.همانطور که فلسفه های حسی با ایجاد هماهنگی در حوزه‌های علوم آنهاراتحت اشراف خود درآورده‌اند.یعنی نظام علوم طبیعی وکاربردی بر اساس فلسفه# پوزیتویسم شکل می گیرد. می‌گویدکه اگرانتظار مااز این است که حضورعینی درجامعه داشته باشدوفرهنگ وسیاست واقتصادوتکنولوژی راکنترل نمایدبایدفلسفه برآمده از آن بر علوم اشراف داشته باشد.بایدفلسفه‌ای داشته باشیم که به چگونگی وکنترل حرکت درعینیت بپردازدچون عالم، دارِتغییر است وکارعلوم کنترل تغییراست. وفلسفه هم بایدفلسفه حرکت وتغییر و باشد.این فلسفه شدن باید به سه مسئله مهم بپردازد: اول:وحدت وکثرت. دوم: زمان ومکان سوم:اختیار وآگاهی. وقتی این سه متغیر ارکان هستند بایدمبتنی بریک محورباشند.ماباید یک موضوع مبنایی داشته باشیم که این سه مساله رابراساس آن جلوببریم.موضوع محوری فلسفه و و ماهیت است. ولی این دو نمی‌توانند ما را به فلسفه شدن و عمل اسلامی برسانند.از این رو بایدموضوع جدیدی تعریف نمایید.مبنایی که سیدمنیرالدین مطرح میکند درابتدا است یعنی موجودات عالم کاملاًبایکدیگرمرتبط‌اند.این ارتباط درسیرکمالی‌اش به تعلق منتهی میشود.یعنی موجودات عالم نه تنهابایکدیگرمرتبط‌اندبلکه تعلق وتقوم به یکدیگر دارند.پس از اصالت ربط به منتهی میشود.سپس میگوید همه این موجودات به یک حقیقت بالاترارتباط دارند.ازاینجا رامطرح میکندو وحدت وکثرت،زمان ومکان،واختیارواراده رابراساس اصالت فاعلیت تعریف می‌نمایدواین تفسیر درشکل تکامل یافته‌اش تبدیل به میگردد.این تفسیر معتقداست که هویت،تغییر،انسجام،وحدت،ودریک کلام تمامی شوون مخلوقات برپایه تولی و ولایت تفسیرمیشوند.همه شوون مخلوقات تحت ولایت الهی قرار میگیرندزیراهمه مخلوقات شوون حق‌تعالی هستند.لذابایدبراساس اصالت فاعلیت واصالت ولایت سه مساله سابق راتفسیر نماییم.براین اساس فرهنگستان دیگربه دنبال صدق وکذب ادراک‌ها نیست بلکه معیار را حق وباطل میداند،ادراکی که محصول جریان تولی باشدادراک حقی است.ازاین رو دیگرباید ازمعرفت حق وباطل سخن گفت نه صادق وکاذب.حتی ازبرخی گفته‌های برمی‌آید که راقبول ندارند وتمام این علوم ویافته‌های فعلی را محصول جریان ولایت باطل میدانند.نه تنها بلکه حتی چون ریشه درفلسفه یونان داردمبتنی بر تولی به ولایت طاغوت است.معیارحق بودن اندیشه‌های نظری نیزانطباق آنها با است.براین اساس ایشان به لحاظ معتقد به تقدم ایمان برمعرفت هستند.بایداول ایمان پیدا کنیم وبعد بفهمیم.وبراساس این ولایت ایمانی است که فلسفه شدن شکل میگیرد وفلسفه شدن تولید سه و روش میکند: منطق فهم دین،منطق فهم کاربردی،ومنطق فهم اجرایی، سپس آنهارا تکامل می‌بخشد ودرمرحله دیگر یک هماهنگی دین درتکامل این منطق‌ها بوجود می‌آورد، هماهنگ سازی که براساس آن اطلاعات تخصصی وبعدایجاد فرهنگ عمومی جامعه وتکامل آن‌را بر محور دین قرار میدهد، هه این امور مبتنی بر دین است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅روح بُخاری قسمت اول انسان دارای دو بعد جسم ونفس میباشد.جسم دارای ابعادثلاث بوده وشاغل حیز(مکان‌داری) میباشد ونفس جوهرمجردی است که فاقدابعاد ومکان است. اما ارتباط این دوجوهر چگونه میباشد؟؟ یکی جوهر ذوابعادجسمانی ودیگری جوهر مجرد روحانی است. چگونه این دوحقیقت غیرمسانخ بایکدیگرارتباط دارند ودر ماهیت انسان اتحاد یافته‌اند؟؟ یکی از پاسخ‌های رایج در استناد به مساله طبی است. روح بخاری لطيف ترين جزء بدن جسمانی به شمار ميآيدو واسطه ميان نفس مجردوبدن مادی هست.روح بخاری همچون مركَبی است که حامل قوای نفسانی قرار ميگيرد ونفس از طریق روح بخاری به اعضای بدن دسترسی می‌يابد. در رساله (الادويةالقلبية) که کتابی درباره داروهای قلبی وشيوه‌های آرام بخش ونشاط‌آور قلب است، توضيحات مفصلی پيرامون روح بخاری ارائه داده است. اومیگوید: روح بخاری جسـم لطيفی است كه در همه اعضای بدن، نفوذ يافته وجریان دارد.اين جسم لطيف، از اخلاط موجود در بدن تشكيل میشود. جمع است و در تعريف اجمالی خلط ميتوان گفت: خلط جسم مرطوب و سيالی است كه از هضم غذا توليد ميشود و ميتواندجانشين اجزای تحليـل رفته بدن شـود. اخلاط در یك تقسيم بندی به چهار قسم خون، بلغم، صفرا، و سودا، تقسيم ميشود. زمانی که پس ازهضم غذا اخلاط تشکیل میشوند، از بخش لطيف آن که بخار برخواسته از اخلاط است روح بخاری ایجاد میشود واز بخش متكاثف وجرم‌دار اخلاط اعضای بدن ایجاد میشوند. به اعتقاد روح بخاری درقلب تولید میشود وپس از خروج ازقلب روانه اعضای بدن میشود و به آنها سرايت مييابد.و پس از استقرار در هر كدام ازاعضای بدن مزاجی خاص ومتناسب با همان عضو پيدا ميكند تا بتواند حامل قوه ای از نفس كه اختصاص به آن عضو دارد شود.بنابراين مثلاً آن بخش از روح بخاری كه به كبد ميرسد مزاجی مستعد برای قبول قوای مربوط به تغذيه و رشد پيدا می‌كند. دراین باره میگوید: ازآنجاكه روح بخاری لطيف‌ترين جسم است ودر بالاترين مراتب موجودات جسمانی قرار دارد، بيشترين نزدیکی ومناسبت را بانفس مجرد دارد.لذا نور اسفهبد(نفس)به واسطه روح بخاری بدن را از نور خود بهره‌مند ميكند. نکته بسیارمهم این است که به اعتقاد روح بخاری در مرتبه اعلای اعتدال قرار دارد و موجودات مثالی (کشف وشهودات ملکوتی)در آن ظهور می‌یابند. شارح بزرگ در توضیح این عبارت میگوید: روح بخاری هنگامی كه به مغز راه يافته و به تهی گاههای آن نفوذ ميكندمزاجش اعتدال يافته و ويژگی نورانيت برآن غلبه می‌يابد...درنتيجه چون در نهايت صفا و شفافيت و لطافت است شرايط برای ظهور اشباح مثالی، كه مجرد و غير مادی هستند، در آن فراهم ميشود. براین اساس روح بخاری موطن ظهور کشف وشهودات مثالی برای نفس است. این سخن بدان معناست که عامل اتصال ما به ساحت مجرد وملکوتی هستی، روح بخاری میباشد. جسمی لطیف که درآیینه آن حقایق شهودی ومکاشفات ملکوتی برای ما ظاهر میشوند. این روح بخاری توسط اخلاط تشکیل میشود واخلاط حاصل هضم غذا میباشند. یعنی آنچه که میخوریم به نحو مستقیم در اتصال مابه عرصه مجرد هستی وساحت ملکوتی وجود تاثیر دارد. اگر انسان تسلط بر بطن واکلمه واشربه داشته باشد، قسمت لطیف اخلاط که روح بخاری است صیقل یافته ونفس به بدون گره ومشکلی میتواند جسم را از نور خود بهره‌مند کند و درنهایت اتصال مابه عالم ملکوت را قوت می‌بخشد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ نظریه اِبصار این سوالی که از میپرسه یکی از مهم‌ترین مباحث در است. در دو کتاب و این بحث رابه نحو مستوفی مطرح میکند که فرایند ابصار ودیدن چگونه رخ میدهد.گرچه ابصار نزد سهروردی همان دیدن حسی نیست اما او بحث خود رابا این سوال آغاز میکند که: چگونه شکل وصورت یک جسم بزرگ مثل کوه در چشم جای میگیرد؟؟ او اقوال گذشتگان دراین باره رانقل وسپس نقدمیکند. تازمان درباره مساله ابصار ومشاهده دونظریه وجود داشت: اول)نظریه خروج شعاع، که منتسب به است ودر طول تاریخ ریاضی‌دانها بدان قائل بودند. براساس آن وقتی به اشياء مينگريم ازچشم پرتوهایی خارج میشوند و بااشيای ديدنی برخورد ميكنند و در نتيجه رؤيت انجام میگیرد. این نظریه نمیتواند به سوال فامیل‌دور پاسخ دهد. زیرا این شعاع مبصر مادی ومحدود است وتا مسافتی خاص را پوشش نمیدهد. اساسا چگونه میتوان بااین شعاع ابصاری محدود کهکشانهای نامحدود را مشاهده کرد؟؟ دوم)نظریه انطباع صورت، که فلاسفه بدان قائل‌اند. و پس از نقدنظریه خروج شعاع به شرح این نظریه پرداختند.براین اساس چشم در دیدن مانند آینه عمل میکند.یعنی وقتی درختی رامشاهده میکنیم صورت آن در عدسی چشم(رطوبت جلیدیّه) استقرار وانطباع مييابد و ازطريق آن صورت حاصله به درخت عالم میشویم. لذا درپاسخ به سوال فامیل دور باید گفت: فقط صورت این جهان بزرگ(بدون ماده وجرم)برای ماحاصل میشود وچون صورت انطباعی مجرد است ابعادی از ذهن مارا اشغال نمیکند لذا قدرت آگاهی ذهن بیش ازآن چیزی است که میپنداریم.زیرا ذهن میتواند تا بینهایت صورتهای مجرد کسب کند. ♨️ اما سهروردی هردونظریه رابه شدت نقد کرده وسپس قول ابداعی خویش رابیان میکند. به اعتقاد او در ادراك بصری،نه چيزی ازچشم خارج ميشودونه چيزی بدان وارد ميگردد زیرا نفس انسان از جنسِ میباشد. منظور وی از نور، این است که موجود ادراک حضوری ازخود داشته باشد وعلاوه برآن قدرت اوصاف خود وهمچنین پدیدار کرن اشیاء دیگر راداشته باشد.لذا این از اقتدار نورِ اسپهبدی(نفس انسان) است که بدون نیاز به واسطه صورتهای علمیه به نحو شهودی حقايق خارجی راادراک میکند.به اعتقاد سهروردی، طبیعت جوهرغاسق(تاریک)بوده وفاقد نور میباشد.یعنی جسم ومادیات هیچگونه ظهور وتجلی وادراک حضوری ازخود ندارند.براین اساس آنچه فاقدنور است نمیتواند ظاهر شود. لذا طبیعت مادی وتاریک خارجی درسایه اقتدار نوراسپهبدی نفس است که پدیدار ومعلوم میشود. بدین معنا که اگر من به عنوان نور اسپهبدی، نباشم عالم نیست. نه اینکه عالم در وجود خود نیست بلکه عالم از حیث ظهورش نیست.یعنی اگر من نباشم کوه و سنگ و دریا و....همه هستند اما کیفیت ظهوری که اکنون برای من دارند دیگر نخواهد داشت.این کیفیت ظهور مبتنی بر من است، و من شرط این ظهورم. بنابراین کلام شیخ اشراق با فرق میکند. شیخ قائل به اضافه اشراقیه نفس باخارج است. نفس حقایق اشیاء راآنگونه که هست آشکار میکند. اما سخن کانت مبتنی بر اضافه استحظاریه است.یعنی شیء خارجی که در ذات خودش فی‌نفسه است ذهن طبق اصول زمان ومکان ومقولات پیشینی بر انسان ظاهر میکند وآنگونه که هست. از آنجا که طبیعت فاقدنور است نمیتواند ظاهر شود بلکه تنها میتواند مظهَر ونمایش‌گر حقیقتی والاتر باشد.لذا طبیعت محسوس مادی، مانند آینه‌ای است که تصویر حقایق ملکوتی عالم مثال را نشان میدهد. یعنی ما ظهورات ملکوتی عالم مثال را در طبیعت مشاهده میکنیم نه خود اشیاءجسمانی. لذا طبیعت خود رانشان نمیدهد بلکه بواسطه اشراقِ نور اسپهبدی حقایق ملکوتی رانشان میدهد. لذابه فامیل دور باید گفت: متعلق تعجب خودت راباید عوض کنی. تعجب تو به نحو مشائی است.میگویی چگونه این همه تصویر در چشم به این کوچکی جا میشوند؟؟ امابراساس نگاه جناب سهروردی باید بگویی، اقتدار نور اسپهبدی نفس تا چه اندازه است که میتواند این همه ستارگان وکهکشانهای دور دست را پدیدار وظاهر کند. وثانیا آنچه ظاهر شده صرفا چند جسم هیدروژنی وهلیومی نیست بلکه حقایق ملکوتی است که به واسطه تابش نور نفس برآینه این ستارگان افتاده است...البته اگر غفلت به او اجازه این تنبه را بدهد... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ رسالة العشق به اعتقاد ترتیب عالم جسمانی بدین نحو است که زمین خاکی را کره آب دربر گرفته و سپس کره هوا و آنگاه کره آتش همگی را احاطه کرده البته قائل بود کره آتش وجود ندارد بلکه سطحی از هوای اطراف زمین داغ است و گمان کرده‌اند که کره مستقلی به نام آتش است. الغرض این سه کره بعلاوه کره خاک را نامیده‌اند که همگی بسیط میباشند. بالاتر از کره هوا (به تعبیر امروزیها جو واتمسفر) جهان است. ، کره جسمانی شفافی است که زمین را احاطه کرده و ماه چون میخ درآن فرو رفته وبراثر گردش فلک، ماه نیز اطراف زمین میچرخد. لذا اولین فلک احاطه کننده زمین است سپس قرار دارد که قضیه آن نیز مانند ماه است یعنی چون فلک میچرخد سیاره عطارد که چون میخ در آن فرو رفته هم‌میچرخد. پس فلک است که سبب گردش وحرکت سیارات وکواکب است. افلاکی هستند که به ترتیب چون مدارهای مشخصی زمین را فراگرفته‌اند سپس است که مدار حرکت تمام ستارگان آسمان است ودرنهایت که تمام عالم جسمانی را احاطه کرده وبراثر حرکت آن همه چیز حرکت میکند. براین اساس عالم تحت فلک قمر را عالم عناصر، عالم کون وفساد، و عالم فراتر از فلک قمر را عالم افلاک وفلکیات میخواندند. افلاکی که حامل سیاره هستند(به جز فلک ثوابت وفلک اطلس) هفت فلک میباشند که به معروف هستند. به اعتقاد قدماء حرکات افلاک سبعه وستارگان وکرات دیگر تاثیر مستقیمی بر عناصر وموجودات زمینی دارد. از این رو به افلاک که تاثیر گذار هستند، آباء سبعه و به عناصر اربعه که تاثیرپذیر هستند، اُمهات اربعه میگفتند. اماحاصل این تاثیر و تاثر افلاکی و زمینی موالید ثلاث یا عناصر مرکبه است.یعنی بر اثر این فرآیند آسمانی و زمینی عناصر اربعه بسیط با یکدیگر ترکیب میشوند و سه موجود معدنیات(سنگ وکوهها) نباتات(گیاهان) حیوانات(موجود متحرک الاراده و حساس که مصداقش انسان و سایر حیوانات است) پدید می‌آیند. لازم به ذکر است که مفهوم نظریه افلاک اشاره به این دارد که همه سیارات و ستارگان آسمان براساس نظم و قاعده‌ای حرکت میکنند که این نظم براساس حرکت یک جسم شفاف به نام فلک است، البته در نجوم جدید به جای افلاک، نظریه مدارها وجود دارد یعنی هر جسم آسمانی براساس مداری غیرجسمانی حرکت میکند. لذا فرق نجوم قدیم وجدید در آن است که نجوم قدیم یک جسم شفاف به نام فلک را عامل نظم سیارات وسنارگان در حرکات خود میدانستند ولی علم جدید عامل نظم وحرکت را امری غیر جسمانی به نام مدار میداند بلکه از سنخ انرژی‌ ویا نیروی مغناطیسی ویا نیروی گریز از مرکز هستند. با این حساب اصل نظریه افلاک باپیدایش علم جدید باطل نشده بلکه مصداق نظریه افلاک که جسم شفاف است باطل شده. براساس آنچه پیشتر گفته شد تصویری که از زمین و افلاک، آسمان و فرش ترسیم شد همه آنها مانند یک پیکر واحد هستند که در ارتباط با یکدیگر خود را بسط داده و حیات وبقاء را ادامه میدهند. در کتاب رسالة العشق میگوید در تمام اجزاء عناصر بسیط ومرکب ودر تمام ابعاد افلاک وآسمانها، از سنگ گرفته تا زحل ومشتری، از قمر تا فلک محیط و جریان دارد. از فرش تا عرش همه عاشق وجوینده عشق می‌باشند. این طلب کمال و شوقِ عشق در ارکان تمام موجودات عالم درجریان است. با عشق زنده میشوند باعشق باقی میمانند و با عشق به سمت کمال حرکت میکنند. شور عشق است که سبب چرخش افلاک و ستارگان و ترکیب عناصر و تولید و توالد گیاهان و حیوانات میشود. برخلاف نگاه و عصر که آسمان وزمین را حاصل اجتماع سنگها و گازها و عناصر شیمیایی میدانند که در ارتباطی انضمامی یک کل مکانیکی را تشکیل داده اند وفاقد هرگونه بُعد مجرد روحانی میباشند، در نگاه شرقی و حکمی عالم به مثابه کل واحد زنده‌ای است که در حرکت حُبّی وشوق نیل به کمالات و رسیدن به خیر مطلق در حرکت وصیرورت است. 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🔻 حکمتی ذوقی و عرفانی است که آن را به طور روشمند در آثار خود مطرح کرده است. خود را همچون نقطه کانونی میدانسته که دو میراث حکمی(شرقی_غربی) که از شاخه واحد نخستین (هرمس) پیدا شده بود دوباره در آن به هم رسیده و یکی شده است. به نظر او تمام مراتب هستی و درجات معرفت جزء تطورات است. سهروردی مکتب فلسفی خود را بر اساس نور و  استوار کرده و معتقد است نور چیزی جز ظهور نیست و ظهور نیز چیزی جز واقعیت نور نیست. مفهوم نور یک مفهوم بدیهی عقلی است؛ نور ظاهر بالذات و مظهر للغیر است. به نظر وی حیات نیز ظهور و نورانیت است یعنی چیزی که نزد خود ظاهر و عالم به ذات خود باشد حی موجود است و از این رو نور, ذاتا مدرک خویش و فیاض و فعال است. هر چیزی در جهان یا نور است یا ظلمت و هر یک از این دو به دو گونه جوهر و عرض هستند. نور بر دو قسم است؛ نور مجرد و نور عارض, که هر یک اقسام و انواعی دارد. ظلمت به عنوان آنچه حقیقتش نور نیست نیز بر دو گونه است؛ جوهر غاسق و هیات ظلمانی. 📖مقاله: نور در فلسفه سهروردی نصراله حکمت_محبوبه حاجی زاده ⌜@falsafeh_nazari
🔻در باب عشق_۴ (نگاهی به کتاب مونس العشاق سهروردی) (مونس العشاق) یا (رساله فی حقیقه العشق) اثری است گرانبها به قلم شیخ شهاب الدین که در آن با زبانی تمثیلی به تشریح مفهوم و بیان مراحل و مراتب مختلف آن میپردازد. در این حکایت، هم به فلسفه نظر دارد و هم به اندیشهٔ نظر دارد و هم از اشارات و لطائف قرآنی بهره می‌گیرد. در بیان معنا و وجه تسمیه عشق میگوید: «عشق را از عَشَقه گرفته اند و عشقه آن گیاهی است که در باغ پدید آید. در بُن درخت. اول، بیخ در زمینی سخت کند، پس سر برآورد و خود را در درخت می پیچد و همچنان می رود تا جمله درخت را فرا گیرد و چنانش در شکنجه کند که نم در میان رگ درخت نماند و هر غذا که بواسطه آب و هوا بدرخت می رسد بتاراج می برد تا آنگاه که درخت خشک شود. همچنان در عالم انسانیت که خلاصه موجودات است، درختی است مُنتَصفُ القامه(ایستاده_استعاره از انسان) که آن بِحبةُ القلب پیوسته است و حُبةُ القلب در زمین روید.... و چون این شجره طیبه(انسان) بالیدن آغاز کند و نزدیک کمال رسد، عشق از گوشه‌ای سر بردارد و خود را در او پیچید تا بجایی برسد که هیچ نم بشریت در او نگذارد و چندانکه پیچِ عشق بر تن شجره زیادتر می شود، آن شجره مُنتَصِف القامه، زردتر و ضعیف‌تر می‌شود تا به یکبارگی علاقه منقطع گردد. پس آن شجره روان، مطلق گردد و شایسته آن شود که در باغ الهی جای گیرد. رسالة فی حقیقة العشق ص ۱۳» وی در ادامه میگوید: « چون بغایت رسد آنرا خوانند و گویند که "العشق محبة ُمُفرَطه" و عشق خاص‌تر از محبت است زیرا که همه‌ی عشق محبت باشد اما همه‌ی محبت عشق نباشد و محبت خاص‌تر از معرفت است زیرا که همه‌ی محبت معرفت است. اما همه‌ی معرفت محبت نباشد. از دو چیزِ متقابل، تَولد کند که آن را و خوانند. زیرا که معرفت : ۱_یا به چیزی خواهد بودن،مناسب و ملایم جسمانی یا روحانی که آن را ویا خوانند و نفسِ انسان، طالبِ آن است و خواهد که خود را بدانجا رساند و کمالْ حاصل کند. ۲_یا به چیزی خواهد بود که نه ملایم بود و نه مناسب، خواه جسمانی و خواه روحانی که آن را و خوانند. و نفسِ انسانی دائما از آنجا می گریزد و از آنجاش نفرتی طبیعی به حاصل می شود. پس اول پایه، معرفت است و دوم پایه، محبت و سوم پایه، عشق. و به عالمِ عشق که بالای همه است نتوان رمیدن تا از معرفت و محبت، دو پایه ی نردبان نسازد. همان ص۱۳_۱۴» 🔸نکته قابل توجه در سخنان شیخ اشراق آن است که ایشان بین عقل و عشق تفاوتی قائل نیست بلکه اولین پایه عشق و محبت را معرفت وعقل میداند. آموزه‌ای که از ویژگیهای مهم و است مبنی بر وحدت نفس در کل قوا و عدم تباین بین حالات نفس از جمله عقل وعشق میباشد. این مساله در وعرفانهای شرقی کاملا برعکس است، در آموزه این معارف تباینی اصلی بین عقل وعشق برقرار است به نحوی که سالک یا باید جانب عقل را بگیرد ویا جانب عشق را. اما حکمای مسلمان سالک را عاقلِ عاشق توصیف میکردند. متاسفانه آموزه عرفانهای شرقی در برخی از فرق تصوف نفوذ کرده و آنها نیز پای استدلالیان را چوبین تر و سست‌تر از آن میدانستند که یارای ایستادگی یا همراهی در برابر عشق را داشته باشد. @falsafeh_nazari
🔻 را زائر شرق نامیده‌اند. او هرچند پیش از سفرش به شرق در مکتب پدیدارشناسی پرورش یافته بود و را درک کرد و البته از جمله شاگردان بزرگانی چون ، ، ، ، و… بود، اما بعدها حکمت حقیقی را نه در که در دید. کربن پس از آشنایی و ورودش به ایران دیگر خود را شرقی و ایرانی می‌دانست. او در گفت‌وگوهای خود از ، ، و… به عنوان «فلاسفه خودمان» نام می‌برد و صحبت جالبی دارد تحت این عنوان که «مشرقیان جهان متحد شوید.» خاطره‌ای از کربن را به این شرح بیان کرده است: «هنگامی که با کربن به مناسبت انعقاد اولین کنفرانس راجع به تشیع به استراسبورگ رفته بودیم، روزی با هم بر قله تپه زیبایی که فرانسه و آلمان را از هم جدا می‌کند، سفر کردیم. او نگاهی به جنگل‌های انبوه در آن سوی مرز افکند و گفت: «هنگامی که جوان بودم، از همین راه عبور کردم و وارد آلمان شدم تا با هایدگر ملاقات کنم، لکن پس از کشف سهروردی و ملاصدرا و سایر حکمای الهی ایران، دیگر مرا حاجتی به سفر به آن سوی این مرز نیست» ╰๛---๛---๛------------ @falsafeh_nazari
🔻 پرسش: سلام آقاى دکتر، آيا ابن سینا به فیلسوفان خسروانی نظر داشته یا به افلوطین در شرح اثولوجیا؟ و آيا فیلسوفان خسروانی گرایش درونی و اشراقی داشتند؟ پاسخ: سلام بر شما اساسا شخصی به نام را نمی‌شناسد. کتاب «اثولوجیا» ماجرائی دور و دراز دارد و البته دربارهٔ آن، مطالعات و تحقیقات داخلی نداریم. بنده دربارهٔ «اثولوجیا» مباحثی دارم که بخشی از آن‌ها در کتاب «گزارشی کوتاه از فرصت مطالعاتی» آمده و مباحث بیش‌تری را در کتابِ «درآمدی به تاریخ فلسفهٔ اسلامی» آورده‌ام. چکیدهٔ سخنم در بارهٔ «اثولوجیا» این است که این اثر، گرچه در اصل خود - که اینک موجود نیست- برگرفته از تاسوعات افلوطین است اما این اثر موجود، ساختاری کاملا متفاوت از ساختار فلسفهٔ افلوطین دارد و شاهدش این است که نه خدای آن (باری تعالی)، احد افلوطین است ؛ نه عقل آن، عقل افلوطین؛ و نه نفس آن، نفس افلوطین. به گمان این بنده، «اثولوجیا» ساخته و پرداختهٔ فیلسوف گرانقدر است. در پهنهٔ تفکر فلسفی‌اش، علاوه بر منابع دیگر، تحت تأثیر اندیشه‌های اشراقی و به تعبیر «خمیرهٔ ازلی» است و ضرورت عبور از عقل محض فلسفی یا حکمت بحثی، به ساحت عقلانیت عرفانی و حکمت رمزی را در متن آثار او می‌توان به تأمل نشست. از دین زرتشت، سه طریقت عرفانی و اشراقی نشأت و جریان یافته است که عبارتند از: تفکر زروانی - تفکر مزدکی - تفکر میترائی 👤دکتر نصرالله حکمت ╰๛---๛---๛----------------- @falsafeh_nazari
N.pdf
حجم: 3.4M
📚 نور در حکمت سهروردی 👤 سیما نوربخش 🔻زبان فلسفی زبان نمادها و استعاره‌های اشراقی است. در این میان واژه‌ نور از ویژگی خاصی برخوردار است. نور در فلسفه دارای دو نقش اساسی از جهت وجودشناختی و معرفت شناختی است. از لحاظ وجود شناختی، سهروردی کل هستی را به نور و ظلمت تقسیم می‌کند، و براین عقیده است که نور و ظلمت عناصر اصلی مقوم جهان هستند. او ضمن تاکید براینکه نور واقعیتی بدیهی و تعریف ناپذیر است، که مفهوم ظلمت نیز از عدم آن فهمیده می‌شود؛ هریک از نور و ظلمت را به دوگروه جوهر و عرض تقسیم می‌کند. در اینجا، دو نوع نور وجود دارد: انوار مجرد، موجوداتی‌اند که در هستی خود مستقل‌اند و انوار عارض، که در وجودشان وابسته به دیگری هستند. موجودات ظلمانی نیز دو قسم‌اند که عبارتند از جوهر تاریک، که بی نیاز از محل است و دیگری عرض‌های ظلمانی، که وابسته به موجودات دیگری‌اند. نکته مهم در تقسیم‌بندی سهروردی از نور و ظلمت، درنظر گرفتن رابطه تشکیکی بهره‌مندی همه موجودات از حقیقت نور است، یعنی هراندازه که موجودی مجرد‌تر باشد از نور بیشتری بهره‌مند است واستقلال دارد. @falsafeh_nazari
🔻 دست‌نوشته و امضای بر کتاب مصنفات برای تقدیم به استاد هانری کُربَن فیلسوف، ایران‌شناس، اسلام‌شناس، و شیعه‌شناس فرانسوی بوده‌است. او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد. هانری کُربَن، نخستین برگردان آثار مارتین هایدگر به زبان فرانسه و همچنین معرفی‌کنندهٔ فلسفهٔ اشراق سهروردی به اروپاییان بوده است. ╰๛---๛---๛------------------ ⌜@falsafeh_nazari
🔻 ، معتقد است: حکمت و عرفان ایران باستان (که شیخ، آن را "خمیرةالخسروانیین" یا حکمت خسروانی می خواند) بعد از اسلام، همچنان در وجود برخی اعاظم ایرانی تداوم یافته است؛ از آن جمله: حلاج، ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، وشیخ ابوالعباس قصاب. 📚 اسرارالتوحید، جلد دوم 👤محمدرضا شفیعی کدکنی ╰๛---๛---๛------------------ ⌜@falsafeh_nazari
▫️یادبود علمی ▫️ 🔸به همت مجمع عالی حکمت اسلامی دفتر کرمانشاه، انجمن فلسفه و کلام دانشگاه رازی، موسسه آموزش عالی حوزوی علامه طباطبایی ره و موسسه آموزشی_فرهنگی زمام 🔺دوشنبه ۶ مردادماه، ساعت ۱۸ 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر 🔹سهروردی و فلسفه اشراق در پژوهش‌های غربیان 🔺سه شنبه ۷ مردادماه، ساعت ۱۸ 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر 🔹 تبیین ساده نظام نوری شیخ اشراق 🔺چهارشنبه ۸ مردادماه، ساعت ۱۷ 🎙 دکتر 🔹حکیم سهروردی و شجاعت اندیشیدن 🔺چهارشنبه ۸ مردادماه، ساعت ۱۸ 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد 🔹شهود در فلسفه؛ تناقض یا سازگاری؟!؟ 🔺پنجشنبه ۹مردادماه، ساعت ۱۱ صبح 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد 🔹نوآوری‌های شیخ اشراق در نفس شناسی 🔺پنجشنبه ۹مردادماه، ساعت ۱۸ 🎙 دکتر 🔹ارتباط حکمت اشراقی و حکمت ایران باستان 🔺جمعه ۱۰مردادماه، ساعت ۱۸ 🎙 دکتر 🔹بررسی مضامین فلسفی در داستان‌های شیخ اشراق 🔺 یکشنبه ۱۲ مردادماه، ساعت ۱۷ 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر 🔹گذری بر زندگی و آثار شیخ اشراق 🖥 آدرس نشست‌ها https://skyroom.online/ch/aq2aq2/Sohrevardi ✅ اعطای در نشست 📝 برای از طریق لینک زیر اقدام نمایید: https://survey.porsline.ir/s/vJQgPDF ▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸 📚مجمع عالی حکمت اسلامی 🔹دفتر کرمانشاه🔹 https://eitaa.com/hekmateislami_kermanshah