eitaa logo
فلسفه نظری
2.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
84 ویدیو
142 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
جدایی دین از فلسفه . . مکتب تفکیک(مکتب خراسان)به نگرش خاصی در علوم مذهبی اطلاق میشود،که پیروانش بر تفکیک آموزه‌های فلسفی از روش‌های دین‌شناسی تأکید می ورزند.این مکتب فکری، باالهام از آموزه‌های میرزا مهدی اصفهانی در مشهد شکل گرفت. گرچه اهل تفکیک با کلیت روش فلسفی وعرفانی در معرفت دینی مخالف میباشند اما در عمل تنها به روش معرفتی ملاصدرای شیرازی می‌تازند و روش او را موجب انحراف در تفسیر متون دینی میدانند. ازجمله انتقادات اصلی به شاگردان میرزای اصفهانی (نگاه سیرخطی)آنان به فلسفه اسلامی میباشد. توضیح آنکه این گروه برای فلسفه اسلامی خط سیر تاریخی ترسیم میکنند که از وضعیت ساده و ابتدایی به وضعیت تکامل وپیچیدگی رسیده ودرانتها حکمت متعالیه ملاصدرا به مثابه حرف نهایی فیلسوفان مسلمان میباشد به نحوی که هرکس هرآنچه پیش از ایشان گفته بالضروره باطل میباشد.بنابراین میتوان با تاختن به مکتبِ صدرالمتالهین شیرازی تمام عمارت فلسفه اسلامی رابرسرِ اهلش خراب کرد و کیانِ اسلامی وملتِ ابراهیمی را از لوثِ وجود این ساکنین منحرف وزندیق پاک گردانید!!!! گرچه با ملاصدرا نظریه وحدت وجود به ثبوت استدلالی ومتقن رسید، وهستی شناسی عقلی اسلامی برهانی گشت،اما در حوزه معرفت شناسی و حتی برخی از سطوح وجود شناسی سخن صدرابه مثابه فصل الخطاب وخاتمیت فلسفه نمیباشد.اینطور نیست که بعداز صدرا همه حکما جبرا تابع قول نهایی آخوند پیرامون وحدت شخصی وجود بوده باشند.حتی شارحین بزرگ حکمت متعالیه مثل حاجی سبزواری از قول نهایی ملاصدرا پیروی نکرده اند،پس گمان اینکه با تاختن بر وحدت شخصی میتوان اقوال همه فلاسفه راباطل کرد، سخنی است گزاف وبی ربط. گرچه شعار اصلی مکتب فکری این است که(بین حقایق دینی که از طریق وحی الهی نازل می‌شود با آنچه محصول اندیشه بشری به‌شمار می‌آیدباید تفاوت و تفکیک قائل شویم) اما ظاهرا مراد این گروه از اندیشه بشری،تنها آراء ملاصدرا میباشد.چه اینکه در مباحث معرفت شناسی سعی دارند باتکرار سخنان مشائیونی نظیر بهمنیار و ابوالعباس لوکری، به مصاف حکمت متعالیه رفته وبا استفاده از ادله فلاسفه ای نظیر سهروردی وقطب الدین شیرازی وخواجه نصیرالدین طوسی تیرخلاص رابه اصالت وجود ملاصدرا بزنند. اما اوج این ماجرا آنجاست که تابعین میرزای اصفهانی گمان میکنندبا کلامی غیراز کلام بشر وسخنی غیراز سخن فلاسفه، زمین فلسفه راشخم زده اند!!حال آنکه در واقعیت امر آنها با تکرار کلمات وعبارات فیلسوفانی دیگر، به سراغ نقدو رد ملاصدرا ونظریات او رفته اند!! ➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
. پدرِ تفکیک . . بدون شک مکتب تفکیک حاصلِ اندیشه های میرزا مهدی اصفهانی است.به اعتقادایشان فلسفه و عرفان و سایر معارف بشری از پایه با معارف قرآن و ائمه تغایر و تضاد دارند، و از این رو همواره تلاش در جداسازی و تفکیک معارف الهی وحیانی از سایر مکاتب (فلسفه و عرفان و تصوف و..) داشت. برخی از علمای معاصر،علت مخالفت میرزای اصفهانی با فلسفه وعرفان را ناشی از انگیزشهای روانی ایشان میدانستند. علامه طهرانی معتقداست که: رد عرفان و فلسفه از طرف میرزا مهدی، در اثر وازدگی نفس و به‌واسطهٔ عدم تحمل و عدم وصول در سلوک و از سر کینه بود.(۱) ایشان به‌نقل از سید جمال‌الدین گلپایگانی که استاد سلوک میرزا مهدی بودنقل میکند که میرزای اصفهانی دارای ظرفیت سلوک نبود ودرنهایت به‌دلیل وخامت اوضاع جسمی،روانه ایران شد. آیه الله سیدجلال الدین آشتیانی بر این باور بود که تلاش‌ها و ریاضتهای فراوان برای فهم مسائل غامض فلسفه و عرفان،آسیبهای جدی بر میرزای اصفهانی وارد کرد و تحملش را نسبت به فلسفه و عرفان از دست داد و به مخالفت با فلسفه برخاست.آشتیانی به نقل از سید هادی میلانی می‌گوید: ایشان در عرفان سر خورد و به جان فلسفه افتاد(۲) به اعتقاد مرحوم آشتیانی: پریشان حالی میرزا بر پریشان فکری او تأثیر گذاشته بود.(۳) سیدجلال الدین آشتیانی در تبیین انگیزه میرزای اصفهانی درتاسیس مکتب تفکیک می‌گوید: مخالفت با فلسفه در مشهد برمی‌گردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی. او در ابتدا می‌رود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی و‌آقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری را انتخاب می‌کند.روزه زیاد می‌گیرد.نماز زیاد می‌خواند.اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام می‌دهد.مدتی این کار را می‌کندآقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی بود میگفت:مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجه‌اش کن.ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم.پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد می‌رود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی (از شاگردان میرزای نائینی) و مهمان وی میشود.بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش بسیار دشوار بود.[میرزای اصفهانی]در ابتدا چنین عقایدی نداشت.اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد.(۴) . منابع ۱_علامه طهرانی، تشابه آراء میرزا مهدی اصفهانی و شیخ احمد احسائی، مکتوبات خطی ص۸۲ ۲_آشتیانی، نقدی بر تهافت، ص۴۲ ۳_جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص۱۱۹ ۴_کیهان اندیشه، ش ۱، پیرامون تفکر عقلی و فلسفی در اسلام، ص۲۴-۲۵ ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
✅ توبه صدرا به شخصه معتقدم دعوای فلسفه ومخالفان فلسفه یک دعوای صرفاطلبگی است وآنچنان جدی نمی‌باشدکه بخواهیم یک گروه راباعنوان مکتبی مجزا ازسایرین معرفی‌کنیم.فضلا که طرح این دعاوی بیرون ازظرف علمی خویش‌وبه نحوناقص ودربین غیراهل فن، چیزی جز احداث خصم وتداوم جدل نخواهد بود.اگرمعارف الهی به دقت مطالعه شود،خواهیم فهمیدکه معارف دینی‌حاوی روش ومنش استدلالی_فلسفی وذوقی_عرفانی می‌باشد.وهمچنین هیچ فیلسوف مسلمانی درطرح وبحث مباحث خویش بی‌توجه وبی‌تفاوت به معارف وحیانی نمیباشد. رحمت خداوندبر روح پاک استاد که آثار ایشان درطرح وبسط معارف شیعی تاثیرگذار بوده است.قویا معتقدم آثارایشان،مهم و قابل استفاده می‌باشد،امامنزلت استادنباید مانع از طرح انتقادات علمی به ایشان شود.از جمله نکات مهم،نحوه مواجهه ایشان بافلسفه وعرفان بوده است.گویا ایشان ارتکازا فلسفه رانقیض دین میدانستند،که جماعت فیلسوف،سعی درچسباندن آن به دین داشته‌اند. تاآنجا که دراین التقاط موفق شده‌اندموجبات فسادوخسران معارف دینی رارقم زده وآنجاکه پیش نرفته‌اند حسب الطاف الهی مرزهای شریعت ازخرق وهدم درامان مانده است.لذا گاها برخی از اهل فلسفه مستبصرشده وبه جفای خویش اذعان کرده وطلب استغفار از گناه خویش کرده‌اند. دراین راستامطلبی ازایشان در سایت فرداودیگرسایتهاوخبرگزاری‌ها منتشرشده بودکه جناب حکیمی درباره گفته بودند: «خود ملاصدرا اواخرعمرکتاب کوچکی داردبه نام«الحکمه العرشیه»که آن راپس ازاسفار نوشته است.اودرآن از اسفارنام برده وازاین اثرفوق‌العاده وستودنی خویش استغفارمی‌کندومی‌گوید: خدایادرکتاب مطالبی است که به دین وسنت پیامبرضررمی‌رساند. جمله اوخبریه است نه شرطیه.نمی گویداگردرکتاب مشکلی بودمن استغفارمی‌کنم،می‌گویدچنین چیزی هست واستغفارمی‌کنم.» اما اصل عبارت ملاصدراچنین است: 🔻«يقول هذا العبد الذليل إني أستعيذ بالله ربي الجليل في جميع أقوالي وأفعالي ومعتقداتي ومصنفاتي من كل مايقدح في صحة متابعة الشريعة التي أتانا بهاسيدالمرسلين وخاتم النبيين عليه وآله أفضل صلوات المصلين أويشعربوهن بالعزيمة و الدين أوضعف في التمسك بحبل المتين لأني أعلم يقيناأنه لايمكن لأحد أن يعبدالله كماهوأهله و مستحقه إلابتوسط من له الاسم الأعظم وهو الإنسان الكامل المكمل خليفة الله بالخلافة الكبرى في عالمي الملك والملكوت الأسفل والأعلى ونشأتي الأخرى والأولى‏» 🔻حاصل معنی آنکه: (من به خداوند پناه می‌برم از اینکه درهمه گفتارها، کردارها،پندارها ونوشتارهایم چیزی وجودداشته باشدکه درصحت پیروی شریعت ختم المرسلین اشکال وایرادی واردکند یا حتی به صورت ضمنی بخواهد احکام قطعی الهی  و در یک کلام دین خدا راسست نموده ودر تمسک به حبل المتین( ولایت انسان کامل) ایجادضعف کند،چون به طور قطعی و یقینی می‌دانم: عبادت خداوند آن گونه که او سزاوار آن است برای احدی ممکن نیست مگر به واسطه صاحب اسم اعظم که همان انسان کامل مکمل و خلیفه الله در دو عالم ملک وملکوت و دو نشأه دنیا وآخرت است.) چنانچه در متن فوق آمده سعی درمعرفی شخصیت خود و زدودن هرگونه اتهام بی‌اعتنایی به دین و ولایت انسان کامل معصوم ازخود است. اما این مطلبی که میگوید کجا!! وآن مطلب آقای (مبنی بر اینکه مقدمه کتاب حاوی توبه نامه واستغفار از است) کجا؟! حقیقتا چرا ایشان «استعیذ» را «استغفر» خوانده است؟!! پاسخی که بنده به آن رسیدم این است که ایشان تحت تاثیر ذهنیتی که نسبت به فلسفه وعرفان داشته اینگونه عبارتهای صریح و روشن را آن‌طور که خودشان می‌خواستند معنا کرده وچنین نسبتی به داده ومی‌گوید: ایشان از کتاب اسفار خود استغفار کرده و اقرار نموده که مطالبی که در آن آورده بر خلاف دین خداست!!! شاگردان ودوستداران مرحوم در ترویج کتابها ومطالب ایشان باید بدین جنبه‌های کلام ایشان التفات داشته باشند تا ناخواسته موجبات ترویج کلام غیرحقیقی نشوند. رحمت خداوند بر تمام دغدغه‌مندان معارف اهل بیت(ع)... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari