eitaa logo
استاد محمدحسین فرج‌نژاد
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
70 فایل
👈مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد با موضوعات: دشمن شناسی - جنگ رسانه‌ای - جنگ شناختی - نقد فیلم و انیمیشن مدیر کانال: @admin_eeita معاونت آموزش: @Amoozesh_resaneh فروش کتاب: @tabib_14 شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/farajnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️دوستان، اساتید، پژوهشگران و همه‌ی عزیزانی که از استاد محمد حسین فرج‌نژاد، ، ، ، و... داشته‌اند برای آیدی زیر جهت استفاده‌های رسانه‌ای ارسال بفرمایید. @MRN691 @danial_basir @farajnezhad110
🔹دیروز یکی از تلخ‌ترین روزهای زندگیم بود. وقتی که حوالی ظهر ناگهان متوجه خبر درگذشت استاد عزیزم شدم. دکتر محمدحسین فرج‌نژاد به همراه تمامی اعضای خانواده‌اش در شب عید قربان، پرپر شد. خبر بسیار تلخ و تکان‌دهنده بود. گریه امانم را بریده بود. این داغ، حالا حالاها، خاموش نمی‌شود. 🔹دیشب وقتی از مراسم استاد به منزل برگشتیم، به این امید بودم که دکتر را در خواب ببینم. با یک دنیا غم و حسرت خوابیدم. برای نماز صبح بیدار شدم درحالی که هنوز خواب محمدحسین رو ندیده بودم. بعد نماز با آه و حسرت، دوباره به خواب رفتم. این بار خواب دکتر رو دیدم. خواب دیدم که ایشان از دنیا رفته است و مراسم نکوداشت او برقرار است. حال خوشی در خواب نداشتم و ناراحت بودم. ناگهان محمدحسین رو دیدم. سرحال و سرزنده و شاداب. دستش رو محکم گرفتم و بوسیدم. گفتم مگه تو نرفتی؟! مثل همیشه شروع کرد به خندیدن. یقین کردم که تمام ماجرای درگذشت محمدحسین، خواب و خیال بوده. انگار دنیا رو به من داده بودن. خیلی خیلی خوشحال شدم و حسابی در آغوش گرفتمش و خیالم راحت شد که محمد حسین زنده است و بالاسر بچه‌ها. 🔹هنوز چند لحظه از شهد شیرین آغوش محمدحسین نگذشته بود که نم نم بیدار شدم و متوجه شدم آنچه دیدم، همه خواب بوده! بعد از این خواب یاد جمله حضرت آقا افتادم که در تجلیل از مرحوم آیت الله خشوقت گفته بود: «دست اولیای خدا بعد از مرگ، بازتر میشه» فهمیدم استاد عزیزم، مثل همیشه بالاسر کارهاست و بچه‌ها رو رها نمی‌کنه؛ بلکه با قدرت و نورانیت بیشتری، سرپرستی امور رو در دست می‌گیره. هرچند یقینا هدایت باطنی محمدحسین بالاسر بچه‌هاست، اما دکتر جان، بچه‌ها با دوری تو چه کنند؟! غم ندیدن چهره خندانت را با چه چیزی می‌شود جبران کرد؟! عزیز دلم، سلام ما را به مادر سادات، حضرت زهرا سلام الله علیها برسان و خودت از حضرت ایشان برای ما صبر و ثبات بخواه. 🔸وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏ یکی از شاگردان و داغدارانِ طلبه مبارز، مجاهد مظلوم، مرحوم دکتر محمدحسین فرج نژاد. @farajnezhad110
بسم نافذ الامر قلم زدن در توصیف استاد انقلابی عزیز، دکتر محمد حسین فرج‌نژاد، «حال» می‌خواهد که واقعه‌ی نبودنش آن را سلب کرده. پس بماند برای فرصت مقتضی، ان‌شاءالله. اما کلامی با خودت آقا محمد حسین! اگر می‌دانستم آن لحظه که آخرین حرف‌ها و نگاه‌ها میان‌مان گذشت، فقط ۲۰ ساعت تا حضور در مراسم تشییع پیکر تو و خانواده‌ی عزیزت فاصله باقی است؛ دستت را می‌گرفتم و هیچ ناگفته‌ای را به جلسه‌ی آتی موکول نمی‌کردم. اگر می‌دانستم باز کردن قفل آن موتور سیکلت مستهلک، باز کردن پر پروازتان است؛ محال بود به این جمله‌ات راضی شوم که «امشب باید با موتور بروم حرم دنبال بچه‌ها و ببرمشان تفریح تا خلأ نبودن چند روزه‌ام را جبران کنم» و بگذارم بروی... چه نسبتی بود بین تو، خدا و نیت‌ات در تمام امور که نهایتاً در عصر روز عرفه و شب عید قربان، با تمام خانواده به دیدار حضرت حق نائل شدی...؟؟! آقا محمد حسین! ظاهراً آخرین فردی که با تو بوده، من بوده‌ام... امید که تکلیف الهی را بدون کاستی انجام دهم و اگر مقدر باشد، «اولین» ملاقات‌کننده‌ات هم من باشم. دعا کن برای ما که تا آخرین نفس، در راه ولایت و جهاد علمی باقی باشیم. اللهم لانعلم منه الا خیرا... عید قربان ۱۴۰۰ محمدعلی شکوهیان‌راد @farajnezhad110
یادبودی در رثای علیرضا فرج‌نژاد فرزند 12 ساله‌ی استاد: پسر من با آقازاده حجت الاسلام فرج نژاد دوست بود و به شدت از حادثه ای که برای این خانواده افتاده ناراحت است چند خط شعر در مورد از دست دادن دوستش گفته پاک باش دوست من دیروز پر زده است او تا هفت آسمان سر زده است از دعای عرفه بر می‌گشتند اوپاک ،از این دنیا پر زده است آن شب دوباره به خانه بر نمی گردند او دوباره به خانم قم سر زده است دوست من دیگر بر نمی گردد مرگ همیشه ی زمان سرزده است می میری یک روز از دوران مرگ همیشه ی زمان سرزده است پاک باش همیشه ای انسان مرگ همیشه ی زمان سرزده است زندگی بعد غم ، خوش خواهد بود روزی می بینی غم پر زده است شعری برای دوستم💔 محمد علی بازرگان ۱۲ ساله ‌ ۱۴۰۰/۴/۳۱ @farajnezhad110
▪️این اواخر وقتی جلسه ای با موضوع ارتش های سایبری با حضور گرم و سبز ایشان بصورت مجازی برگزار شد در وهله اول یک فرد بسیار ساده ولی با عناوین سنگین را از پس قاب دوربین نظاره گر بودیم، با خودم گفتم با این سادگی آیا حرفی هم برای گفتن دارد؟ ▪️اما وقتی سر صحبت باز شد چنان گهر افشانی کرد و چنان به‌صورت ریاضی و منطقی از فضای رسانه و دشمن شناسی سخن به میان آورد که ما مطلب و مطالبه اصلی خودمان را فراموش کردیم و همه وقت خودمان را به ایشان اختصاص دادیم تا بیشتر بشنویم و بیشتر بیاموزیم ▪️جلسه در عین صمیمیت و سادگی دریایی از معلومات کاربردی و معارف ارزشمند برگزار شد. ▪️لبخند بر لبانش و متانت در چهر ه اش شاخصه بارز آن مرحوم بود. ▪️خلق و خوی پسندیده، خلاقیت و نو آوریش نشان از پیروی علی ع داشت و حرارت انقلابیش با حلاوتِ لهجه و بیانش، درخشش مدالی از سربازی امامین انقلاب بر سینه ی پر از دانش و آگاهیش به نمایش می گذاشت. اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا... ✍️محمدحسین کارگر شورکی @farajnezhad110
انالله و انا الیه راجعون ☑️پیام تسلیت شهردار قم در پی درگذشت طلبه جهادی و خانواده 🔸خبر جانسوز درگذشت محقق و استاد گرانمایه مرحوم آقای دکتر محمدحسین فرج نژاد مایه غم و اندوه فراوان برای ما و همشهریان و نخبگان این دیار آسمانی گردید. ایشان طی عمر بابرکت خود خدمات ارزشمندی در حوزه سواد رسانه ای ، فضای مجازی و ساماندهی این بستر حساس و موثر داشت. 🔸اقدامات شایسته و مجاهدتهای مرحوم فرج نژاد در زمینه صهیونیست شناسی و تحقیقات گسترده با رویکرد ضد صهیونیستی چراغ راهی خواهد بود برای تشنگان حق و حقیقت. 🔸اینجانب این ضایعه دردناک که فقدان یکی از شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام و خانواده عزیزش را به همراه داشت ،محضر دوستان و آشنایان و جوانان تشنه معارف الهی تسلیت عرض نموده و از درگاه حضرت باریتعالی برای ایشان عفو و رحمت و برای بازماندگان صبر مسالت دارم. سید مرتضی سقائیان نژاد 30 تیرماه 1400 @farajnezhad110
این پیام یکی مستبصرینی سیستانی که استاد فرج‌نژاد سالیان سال با ایشون ارتباط داشتند و هم از لحاظ فکری و مادی آنان را تامین می‌کردند @farajnezhad110
📚لینک دانلود 15 مقاله از مرحوم فرج نژاد در پرتال جامع علوم انسانی ensani.ir/fa/article/author/84449 لینک مقالات در سایت مگ ایران www.magiran.com/author/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D9%81%D8%B1%D8%AC%20%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF ✅لینک خرید الکترونیک برخی کتاب‌های ایشان: bookroom.ir/people/3909 www.gisoom.com/book/11382245/ ✅لینک کانال اقتصادی استاد فرج‌نژاد eitaa.com/SchoolofEconomics ✅لینک وبلاگ قدیمی استاد فرج‌نژاد zionism.blogfa.com/ @farajnezhad110
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون خبر درگذشت ناگوار و ناگهانی فاضل فرهیخته و پژوهشگر مجاهد جناب آقای دکتر محمد حسین فرج‌نژاد و خانواده گرانقدرش، موجب تأثر و تأسف جمع زیادی از دوستان، بسیجیان ، شاگردان و نیروهای انقلابی شد عمر با برکت این مجاهد انقلابی صرف آموزش، پژوهش و تربیت شاگرد شد و تا آخرین ساعات عمرش در مسیر مجاهدت و روشنگری و مبارزه ثابت قدم بود و مرد خستگی ناپذیر عرصه مجاهدت علمی و میدانی بود و در همین حال به دیدار معبود شتافت. جامع اخلاق فاضله و علم نافع بود که از تکبر و غرور پاک و مبرا بود و حاصل تفکر و پژوهش خودش را بی منت ارائه میکرد. فقدان این استاد انقلابی و پژوهشگر مخلص و مجاهد برای جبهه فکری-فرهنگی انقلاب و همه بسیجیانی که از کلاس درس ایشان مستفیض شده بودند ضایعهٔ تلخ و ناگواری است. دکتر فرج نژاد از اساتید توانمند و مجرب سواد رسانه و عضو هیئت اندیشه ورز مرکز فضای مجازی بسیج استان قم بودند که فقدان این گرامی برای بسیجیان و دانش‌پژوهان بسیار سخت و ناگوار خواهد بود. از خداوند متعال برای ایشان رحمت و مغفرت و برای خانواده و بازماندگاش به خصوص اخوان بزرگوار فرج‌نژاد صبر جزیل مسئلت میکنیم سازمان فضای مجازی بسیج استان قم
یادم هست یک سخنرانی از آیت الله مجتهدی گوش کرده بودم که ایشان می فرمودند "استغفار" روزی رو زیاد میکنه و توضیح می دادند که روزی فقط پول نیست بلکه خیلی چیز ها روزی هست و یکی از مثال هایی که میزدند، "همسفر خوب" بود. چند روز بعد در قطار یزد به قم نشسته بودم و به نیت پیدا شدن همسفر خوب، شروع کردم به استغفار چند دقیقه بعد استاد فرج نژاد از کنار بنده گذشتند و به طرف رستوران قطار رفتند بنده هم فرصت را مغتنم شمردم و نزد ایشان رفتم و بیش از شش ساعت در معیت ایشان بودم و از هر دری با هم سخن گفتیم شیرینی اون سفر رو هنوز که هنوزه با تمام وجودم حس میکنم خدایش رحمت کند @farajnezhad110
بخش یک 🔹 به نام خدا محمد حسین فرج نژاد، آنگونه که من شناختم سال 1380 آشنا شدیم، 20 سال پیش، وقتی تازه طلبه ای بودم در مدرسه علمیه معصومیه قم مشغول درس و بحث مرسوم طلبگی بودم و دنیایم همین بود نمی دانم ناگهان از کجا پیدایش شد و دنیای ما را به هم ریخت معنای دیگری از طلبگی علم و دانشجویی برایم گشود و ما را به وادی دیگری برد همانگونه که صدها شاگرد دیگر در جاهای دیگر تربیت کرد و شوری خاموش ناشدنی در وجودشان گذاشت ما در پی علم و دانش و آگاهی بودیم اما محمدحسین معنای دیگری از این مفاهیم بر ما گشود و عرصه ای تازه بر ما نمایاند و به اینها دغدغه مندی و مجاهدت افزود اولین کار مشترک ما در سال های 1380 و 1381 در حلقه ای 15 نفره حول موضوع جنبش نرم افزاری و سپس حلقه مطالعاتی فلسفه علم بود، و از آن سال تا اکنون دو دهه رفیق بودیم و با هم کار کردیم. 🔹 ثمره این شناخت بیست ساله را در چهار عنوان ویژگی های شخصیتی، علمی، انقلابی و تشکیلاتی خلاصه می کنم و به ارزش و شرافت قلم به آنچه می نگارم شهادت می دهم: 🔻ویژگی های شخصیتی 🔹 محمد حسین فرج نژاد ساده زیست بود، تلاشگر و پر کار و جهادی بود، سر بزیر بود و بسیار متواضع. 🔹 اخلاق خوب داشت و چهره ای همیشه خندان، در اولین برخورد بر هر کسی که انقلابی و با دغدغه بود چنان بود گویی سالهاست رفیقند. 🔹 گمنام و بی سر و صدا می رفت و می آمد و بدون پول و بودجه و... کار می کرد. 🔹 مخلص و بی ادعا بود و با عزت نفس زندگی می کرد. 🔹 فرصتهای مادی فراوان داشت اما زاهدانه زیست، هر چند پول در آوردن برایش کاری نداشت و خیلی ها او را می خواستند وقتش را برای پول نمیگذاشت و معطل آن نمیشد. 🔹 به درخواست های جلسه و ارائه و مشورت و... نه نمی‌گفت مگر در توان و وقتش نبود. همیشه می‌توانستی او را ببینی و حجاب و حصاری نداشت. 🔻ویژگی های علمی 🔹 بسیار پر مطالعه و جامع بود. خواندن بسیار و نوشتن فراوان جزء ذاتش بود و زندگیش شامل این دو بود. در علم جویی بسیار حریص و خستگی ناپذیر بود. اتاق و خانه اش پر بود از کتاب های مختلف و هزاران برگ نوشته. تا سقف خانه اش کتاب و جزوه و دست نوشته هایش بود. 🔹 کارهای او عمیق و دقیق و محققانه و راهگشا بود. هر جا که بچه های انقلابی اهل علم کم می آوردند و در موضوعی مشورت یا استاد می خواستند محمدحسین فرج نژاد جزء اولین گزینه‌ها بود. 🔹 محقق عرصه های ناگشوده بود و به محض آن که مساله ای طرح می شد و برای انقلاب موضوعیت پیدا می کرد می دیدی که او به آن ورود کرد و اول و آخر آن را به دست آورده است. 🔹 قوت علمی و جامعیت و عمیق بودن و دغدغه مندی و نوع شخصیت علمی او باعث می شد که اطرافیان و شاگردان و همکاران علمی و همه کسانی که او را می دیدند به علم و دانش و تحقیق علاقمند شوند. طوری بود که به علم و دانش علاقه مندت می کرد و این خدمتی بزرگ و در خور ستایش و تقدیر است که او به علم و پژوهش و نهاد علم در کشور کرده است. 🔹 همیشه وقتی او را برای جایی معرفی می کردم توصیفم این بود که ایشان 20 سال از خودش بزرگتر است و سوادی که دارد سواد یک انسانی است که بیست سال بیش از این عمر کرده. 🔹 تفکر راهبردی داشت و در مطالعات و بحث هایش عقبه و آینده و ارتباطات مسائل را می دید و در آن ها خلاقیت و نگاه موشکافانه و حلال مسائل داشت. 🔹 در تمام جلسات کاغذ و قلم داشت و تمام حرفهایی که افراد می زدند و احساس می کرد مطلب خوبی است می نوشت. به حرف تازه اهمیت میداد و آن را از هر جا و زبان هر کس می یافت ثبت می کرد. 🔹 از همه مهم تر جامعیتش در اشراف بر موضوعات بود. فلسفه علم، غرب شناسی، سینما، نقد فیلم، فضای مجازی، رسانه، صهیونیزم پژوهی، دشمن شناسی، جنگ شناختی، فلسفه غرب، ادیان و فرق، عرفان یهود، عرفان های کاذب، سلبریتیسم و فرهنگ شهرت، اقتصاد، مهدویت، فقه و طب و پزشکی، جنگ رسانه ای، سبک زندگی، هنر، علوم غریبه و امور ماورایی، سازمان های مخفی و سرویس های جاسوسی و بسیاری از موارد دیگر را تخصص عمیق داشت و استاد این عناوین بود و در موضوعات فراوان دیگری نیز مطالعات گسترده داشت. 🔹 رجوع و اشراف به منابع دسته اول داشت و معمولاً از کسانی که مثل خودش در فضای یک موضوع مطالعه داشتند پیش تر و عمیق تر بود. 🔹 محمد حسین بنیانگذار یک جریان علمی انتقادی صحیح و عمیق بود و یک عمر برای نشر حقایق و روشگنری و آگاهی بخشی تلاش هدفمند و موثر کرد. @farajnezhad110
بخش دوم 🔻ویژگی های انقلابی 🔹 مرحوم فرج نژاد یک انقلابی واقعی و به تمام معنا بود. اگر از من بپرسند یک معیار و تراز و الگو برای انقلابی بودن بگو می گویم محمد حسین فرج نژاد. 🔹 شناخت میدان های اصلی انقلاب و حضور علمی و محققانه در آنها ویژگی شاخص او بود. 🔹 در خط مقدم نیازهای انقلاب بود و همیشه هم لبه درگیری و هم عمق آن را می شناخت و در هر دو فعال بود. 🔹 دلسوز عمیق انقلاب و دین بود، شور و حرارت همیشگی برای کارهای انقلاب داشت و در کارها با غیرت و جدی بود. 🔹 دغدغه های دینی و انقلابی او تقدم دائم و کامل داشت بر مظاهر و منافع دنیایش و مگر انقلابی بودن غیر از اینها چه چیز دیگری نیاز دارد؟ 🔻 ویژگی های تشکیلاتی 🔹 یکی از دغدغه های جدی او تربیت شاگرد بود و بسیار قوی و موثر عامل به این اصل و دغدغه بود. بسیار علاقه داشت که طلاب و دانشجویان و دانش آموزان و اطرافیانش را از آنچه می داند و به دست آورده برخوردار کند. یا دست آنها را در دست اساتید و کتاب ها و منابعی که حاصلش ارتقای علمی و افزایش آگاهی و روشنگری است بگذارد. 🔹 کار جمعی خصوصیت ثابت او بود و دوستان را دور هم جمع می کرد تا کار به اتفاق پیش رود و هم قوی تر به نتیجه برسد و هم در این میان رشد و هم افزایی اتفاق بیفتد. تیم درست می کرد، طرح بحث می کرد، تقسیم کار علمی می کرد و حلقه مطالعاتی می گذاشت. به هر کسی ارائه جلسه بعد را می سپرد، موقع ارائه کمک می کرد و بحث ها را عمیق تر می کرد. ده ها رفرنس و منبع معرفی می کرد و تشویق به رجوع به آنها و تقویت مطالب می کرد. مرتبا انگیزه های روحی و علمی را تقویت می کرد. بعد از ارائه ها بحث ها را منظم می کرد و جمع بندی می کرد و مباحث را با جمع تبدیل به جزوه میکرد و با هم منتشر و توزیع می کردند و... 🔹 دوستان و شاگردان و اساتید فراوان انقلابی داشت و ارتباطات بسیار گسترده ای با ایشان و مجموعه های انقلابی و فعال داشت. خودش هم در این میانه همیشه منشاء اثر بود و سازنده. 🔹 این چنین بود که یکی از ویژگی های متمایز او تربیت صدها شاگرد بود. یک مربی واقعی بود و نیروهای اندیشمند و خوشفکر و انقلابی بسیاری را پرورش داد. 🔹 هم اخلاقش تشکیلاتی بود و هم شخصیتش انگیزه بخش اطرافیان و حلقه وصل جمع بود و هم روش و مدل کارش تشکیلات ساز بود. هر جا که می رفت حلقات متعدد علمی ایجاد می کرد. 🔹 یک نفر خودش را تکثیر می کرد در ده نفر و پانزده نفر و سپس دستاورد جمع را در نشست و همایش و جزوه و کتاب و... به صدها و هزاران نفر عرضه می کرد. 🔶 محمد حسین فرج نژاد عالَمی بود نه بنشسته که ایستاده در میدان ها، در جریان بود و فعال، در خط مقدم نبرد. بدون تعارف بگویم، رفتنش یک شکست است برای حوزه و انقلاب. روشن است که راهش ادامه دارد و فعالیت هایش و شاگردانش خیرات جاریه او در دنیا هستند اما نمی توان کتمان کرد که فرصتی بسیار بزرگ و شگرف بود که از دست رفت و صدها برابر می شد از او بهره گرفت. خیلی لازمش داشتیم، خیلی... 🙏 رحلتش را به تمام دوستان و بستگان، پدر و مادر ایشان و همسرش و خصوصا دوست و برادر عزیزم؛ محمدحسن فرج نژاد تسلیت می گویم. 🌹 راهش پر رهرو باد و یادش همیشه جاری پنج شنبه، 31 تیر 1400، محمد بهرامی @farajnezhad110
لینک ثبت نذرهای معنوی صلوات، قران و ... ویژه استاد محمد حسین فرج‌نژاد و خانواده محترم ایشان iporse.ir/6132534
حسین فرج‌نژاد در متن خانواده ⚫️ هر کار کردم از دیروز (روز عید قربان) ساعت 9:30 صبح (اولین لحظه اطلاعم) چند خطی برای بنویسم، نتونستم و نشد. این خانواده (حسین، همسرش، دو پسر، دختر ته‌تقاری و احتمالا...) حتما الان وضعشون خوبه. شک ندارم. دعا می‌کنم که بهتر باشه جایگاهشون. دیروز و امروز، درباره حسین چیزهایی نوشتند، اما مردی که توصیف شد، آقای فرج‌نژاد در صحنه کار جهادی، تلاش علمی، فعالیت خستگی‌ناپذیر فرهنگی و تربیتی، پژوهش، تألیف و... بود. هر وقت بتونم، روایت خودم از اندیشه و سیره عملی این مرد رو بیان خواهم کرد. الان حال و توانش رو ندارم. اینجا خیلی مختصر به حسین، وسط خونواده‌ی 5نفری‌شون اشاره می‌کنم: این زن و شوهر، نمونه خونواده‌ای بودن که با هم می‌ساختن. همسر حسین (خانم بابایی) خیلی علاقه‌مند بود به هنر و کار فرهنگی. حسین برای هر دو علاقه‌ی همسرش کاملا شرایط رو آماده می‌کرد. تعریف می‌کرد که چه هزینه‌هایی کرده تا همسرش کلاس‌های هنری مورد علاقه‌ش رو شرکت کنه یا لوازم این کار رو بخره، بااینکه درآمد خیلی بالایی نداشت. البته همسرش هم هنرجوی صرفا مصرف‌کننده نبود. با فروش تولیدات هنری‌ش یه مبلغ اندکی به دخل و خرج خونه کمک می‌رسوند. کمی بعدتر، علائق همسرش در تربیت و آموزش نونهالان شدت گرفت و دوست داشت مربی مهد یا دبستان باشه. حسین در این مقطع، برخلاف تصویر رایج از یک مرد جهادی در ایران، نصف روز در خونه می‌موند، مطهره‌ی کم‌سن‌وسال رو با دو تا داداشای شیطونش نگه می‌داشت تا مامانِ خونه بتونه دوره‌های آموزشی و آزمایشی مربی مهد و معلم دبستان رو بگذرونه. این برش‌ها از زندگی حسین رو دیگران نگفتن و لذا وادار شدم اشاره کنم. این زن‌وشوهر نمونه جالبی برای یه خونواده ساده و بی‌دنگ‌وفنگ ایرانی بودن. بالاخره مثل همه زن‌وشوهرا سر یه مسائلی بحثشون می‌شد، اما با هم می‌ساختن. تحمل کردنِ شرایطِ مردی با گستردگی فعالیت حسین فرج‌نژاد کار آسونی نیست، اما خانم بابایی شرایط رو کاملا فراهم می‌کرد. اگه این همکاری زنانه و مادرانه نبود، امکان نداشت حسین بتونه حسین فعلی باشه و متقابلا، حسین کاملا در خدمت خونواده بود. علاوه بر همراهی کامل در راستای اشتغال خانم بابایی، برای بچه‌ها بابا بود، نه یه فعال جهادی که نمی‌شناسنش. تمام طول هفته شاید تا نصفه شب جلسه رسمی و خونگی برای کار انقلاب داشت، اما همیشه بهم می‌گفت عصر جمعه‌ها رو هیچ کاری قبول نمی‌کنم تا جایی که بتونم. این چند ساعت مال بچه‌هاست. ساده‌ترین کاری هم که می‌کردن این بود: با این موتورِ علیه‌ماعلیه می‌رفتن تو بیابونای پردیسان و جاده کهک و اینجاها، آتیش «بزرگ» درست می‌کردن. تأکیدم داشت که آتیششون خیلی بزرگه، چون بچه‌ها بیشتر کیف می‌کنن. الان که می‌نویسم حالم دگرگون شده، بیشتر نمی‌تونم ادامه بدم. اما گفتن از «حسین فرج‌نژاد در متن خونواده» رو یه ضرورت می‌دونم،‌ درحالی‌که دختر و پسر انقلابیِ ما خوب نمیتونه خونواده‌داری کنه، از زندگی مشترک به خدا برسه و بهشت بخره. در شرایطی که آمار طلاق و تنش بین خونواده‌های مذهبی نگران‌کننده داره میشه، باید این جنبه‌ها رو هم گفت. اونایی که قلم شیوا و صدای رسا دارید و می‌خواید از حسین فرج‌نژاد یه الگو در جبهه‌ی انقلاب بسازید، این جنبه‌ها هم ضرورته. فعل‌ ماضی چقدر بده، وقتی داری به عزیزانت نسبت میدی: بود، می‌گفت، می‌رفت... این افعال ماضی بر حسب احوال ماست که خودمون رو زنده و اونا رو درگذشته و ناپیدا فرض می‌کنیم، در حالی‌که برعکسه. به قول آوینی، حقیقت اینه که زمان ما رو برده و اونا با ابدیت ماندگار شدن. ما از اون لحظه‌ی ابدیت درگذشتیم و به سوی اجل خودمون در حرکتیم. اونا هستن. بیشتر از ما هستن.‌ در سکوت و بهت فرو رفتم. گفتنی زیاده. هر وقت بتونم، خواهم گفت؛ از باقیات صالحات او، شیوه تفکرش، افقی که برای آینده حزب‌اللهی‌های امروز گشوده و رسم انقلابی زیستن . ✍️ محمد محمدی‌نیا @farajnezhad110
بسم الله رب الشهداء نوبت شهادت اهل علوم انسانی اسلامی، خانوادگی می‌رسد! پنجشنبه گذشته پس از آن که یکی دو هفته قبل هم قم مشرف شده بودم، به اتفاق دکتر شهرستانی دوباره آنجا رفتم. این آخرین دیدارم با آن شهید بزرگ بود که در فاصله کمتر از یک هفته تا شنیدن خبر بهت‌آور شهادتش اتفاق افتاد. در آن جلسه یادآوری کرد که نخستین دیدارمان در دانشگاه امام صادق ع بوده، و من آن جلسه شیرین و پربار را هم به یاد آوردم. در این جلسه هم فرصت گپ و گفتی بسیار شیرین با عالم بزرگی دست داد که با هنرمندی می‌توانست نقش دانشجویان پرسشگر را بازی کند تا تو را به حرف آورد. قدری با هم از امکان اسلامی کردن ادبیات عملیات روانی گفتیم و سپس در انتها به موضوع جایگاه زن در چارچوب یک نگاه عرفانی در تمدن نوین اسلامی پرداختیم. از من پرسید آیا تا کنون این ایده را در جایی نوشته‌ای؟! و من شاید طمع داشتم که آن را با هم بنویسیم. آنقدر از آن گفتگو به وجد آمده بودم که بی‌اختیار در پایان گفتم دوباره هم ما را دعوت کنید. چه می‌دانستم که آن نقش زن را اینقدر در زندگی خودش - که سراسر دغدغه و تلاش بود- جدی گرفته، و آن قدر مفهوم محوری خانواده را در صحنه عمل پرورانده که تا چند روز دیگر فرصت پیدا می‌کند با همه آنها به شهادت برسد. خدا را شکر که نوبت شهادت علوم انسانی‌ها هم رسید. چه ساده بظاهر و چه پر نشیب و فراز در حقیقت! اولین شهید ما خانوادگی به رزق رب رسید. محمدهادی همایون دانشگاه امام صادق ع @farajnezhad110
پای کار اسلام ♦️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد قسمت اول: شروع رفاقت 🔻 شهریور ۸۵ بود که اومدم قم، مدرسه علمیه معصومیه و آغاز زندگی طلبگی. 🔻مدرسه ای بزرگ با بیش از ۱۰۰۰ نفر طلبه. 🔻من هم تازه از یزد اومده بودم و بین اون همه استاد و طلبه و جریانها و گروههای مختلف مونده بودم که چیکار کنم و به کدوم سمت برم. 💢 روزهای اول خیلی برام سخت بود، به یه راهنما نیاز داشتم، سراغ هر کی که مطرح بود رفتم، از آقای خسروپناه و پارسانیا گرفته تا طلبه های پایه بالاتر. ♨️ در این بین اسم «حسین فرج نژاد» را زیاد میشنیدم. میدونستم از طلبه های یزد هست و با دغدغه. ♦️ به هر ترتیبی بود شماره منزلشو گیر آوردم، اون زمان هنوز موبایل به این شکل فراگیر نبود، هرچند بعدها که همه موبایل دار هم شدن، حسین آقا هیچ موقع برای خودش یه گوشی نگرفت. 🔻 با تلفن کارتی به منزلش زنگ زدم، گوشی رو خودش برداشت: -سلام، منزل آقای فرج نژاد؟ -بله، بفرمائید (یه صدای جدی و رسا) -مومنی هستم، از طلبه های یزد، تازه اومدم قم، میخواستم شما رو ببینم، فرصت دارید؟ -بله بیایید منزل باهم صحبت کنیم. ◀️ آدرس منزل رو بهم داد. 🔻اون موقع توی خیابان صفاشهر مستاجر بود. 🔰 عصر حوالی ساعت ۵و۶ بود که رفتم منزلش، زنگ خونه رو که زدم، اومد در رو باز کرد. 🔴 سلام و احوال پرسی گرمی باهام کرد و مرا دعوت کرد داخل، کسی خونشون نبود، خودش بود با کلی کتاب! 💠 این بود شروع آشناییمون، از همون اول دست منو گذاشت تو دست کتاب📚 @farajnezhad110