eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
16.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
66 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام پیام یه خانمی رو خوندم که نوشته بودن جلو ایشون مادرو پدرشون باهم دعوا میکردن و....خواستم بگم تمام خاطرات بچگیم که همش همین دعواهایه پدر و مادرم هستش اومد جلو چشمام و به معنایه واقعی حرفاشون رو درک میکنم منتها دعواهایه پدر و مادرمن هنوز ادامه داره و منو قاطی دعواهاشون میکنن همش استرس دارم الان زنگ بزنم یا برم خونشون دعوا کردن و من باید بینشون باشم مادر پدرا اگه میدونستن با این کارشون چه بلایی سر روح و روان بچه میارن هیچ وقت این کارو نمیکنن بعد ۱۷ سال هنوزم خواب دعواهاشون رو میبینم😔 توروخدا خواهش میکنم اونایی که بچه دارن جلو بچه شون دعوا و کتک کاری نکنن ممنون از شما بابت این بحث شیرین و خوب و مفید http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
کودکی منم فراز و نشیب های زیادی داشت . بهترین خاطره کودکی من واسه اون موقع بود که شب از خواب بیدار شدم و به مادرم گفتم تشنمه و مادرم از آبی که بالای سر خودش واسه قرص خوردن میذاشت ، به من داد .چون آب گرم بود ،خیلی بدمزه شده بود ولی همینکه دیدم چیزی که واسه خودش بود رو به من داد ، خیلی برام لذت بخش بود و این کارش رو فداکاری میدونستم . حالا شما عمق کمبود محبت منو درک کنید .البته هنوزم برام شیرینه اون خاطره 😁 انواع مشکلات رو داشتم. پدرومادرم جلوی من دعوا میکردن و حرف رکیک میزدن گاهی . اونجا ما بچه ها بودیم و یادگرفتیم این حرفای زشتو و توی عصبانیت استفاده میکردیم . یادمه اگه کار بدی میکردم ، کتک میخوردم از پدرومادر و گاهی ام حبس در اتاق. ما خیلی فقیر بودیم .پول توجیبی که نداشتیم حتی لباس هامون هم خوب نبود و موقع هایی که مدرسه مون اُردو میبرد حتی پول ثبتنام رو که مبلغ اندکی میشد ، باگریه و زاری میدادن همیشه به جای من تصمیم میگرفتن ، گاهی تحقیرم میکردن ، در جمع منو حساب نمیکردن و مشکلات دیگه .... خلاصه که خاطره ی خوب فقط چندتا دونه یادم میاد از بچگی . بقیش فقط سختی و بی پولی بود . اما این همه سختی باعث نشد که من له بشم . تلاش کردم ، درس خوندم . از ۱۲ سالگی خرجمو خودم درمیاوردم از راههایی که بقیه فکر نمیکردن ، پول درمیاوردم . حلال . خیلی مطالعه کردم و فرهنگ و رفتارم رو بردم بالا ، درکم از زندگی رو عمیق کردم و هدف پیدا کردم . نذاشتم اون رفتارهای بد ، منو سرکوب کنن . نذاشتم عقده بشه رو دلم . نذاشتم اعتماد به نفسم نابود بشه . الان اونقدرا قوی نیستم ولی تظاهر به قوی بودن میکنم تا قوی بشم . نمیخوام بازنده باشم . الان پدرومادرمو دوست دارم . رفتار اونا با من هرچند بد بود ولی بالاخره پدرومادرم هستن . شاید اگه اون رفتار ها نبود ، الان من این نبودم . ارزش نداره بخوام کینه به دل بگیرم چون اول خودم اذیت میشم. برام دعا کنین ، زندگی هر روزش سخته ولی منم یک مبارزم . هرچند تعداد باخت هام کم نیست ولی بُرد هامم زیاده😊 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
سلام پیام یه خانمی رو خوندم که نوشته بودن جلو ایشون مادرو پدرشون باهم دعوا میکردن و....خواستم بگم تمام خاطرات بچگیم که همش همین دعواهایه پدر و مادرم هستش اومد جلو چشمام و به معنایه واقعی حرفاشون رو درک میکنم منتها دعواهایه پدر و مادرمن هنوز ادامه داره و منو قاطی دعواهاشون میکنن همش استرس دارم الان زنگ بزنم یا برم خونشون دعوا کردن و من باید بینشون باشم مادر پدرا اگه میدونستن با این کارشون چه بلایی سر روح و روان بچه میارن هیچ وقت این کارو نمیکنن بعد ۱۷ سال هنوزم خواب دعواهاشون رو میبینم😔 توروخدا خواهش میکنم اونایی که بچه دارن جلو بچه شون دعوا و کتک کاری نکنن ممنون از شما بابت این بحث شیرین و خوب و مفید http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
کودکی منم فراز و نشیب های زیادی داشت . بهترین خاطره کودکی من واسه اون موقع بود که شب از خواب بیدار شدم و به مادرم گفتم تشنمه و مادرم از آبی که بالای سر خودش واسه قرص خوردن میذاشت ، به من داد .چون آب گرم بود ،خیلی بدمزه شده بود ولی همینکه دیدم چیزی که واسه خودش بود رو به من داد ، خیلی برام لذت بخش بود و این کارش رو فداکاری میدونستم . حالا شما عمق کمبود محبت منو درک کنید .البته هنوزم برام شیرینه اون خاطره 😁 انواع مشکلات رو داشتم. پدرومادرم جلوی من دعوا میکردن و حرف رکیک میزدن گاهی . اونجا ما بچه ها بودیم و یادگرفتیم این حرفای زشتو و توی عصبانیت استفاده میکردیم . یادمه اگه کار بدی میکردم ، کتک میخوردم از پدرومادر و گاهی ام حبس در اتاق. ما خیلی فقیر بودیم .پول توجیبی که نداشتیم حتی لباس هامون هم خوب نبود و موقع هایی که مدرسه مون اُردو میبرد حتی پول ثبتنام رو که مبلغ اندکی میشد ، باگریه و زاری میدادن همیشه به جای من تصمیم میگرفتن ، گاهی تحقیرم میکردن ، در جمع منو حساب نمیکردن و مشکلات دیگه .... خلاصه که خاطره ی خوب فقط چندتا دونه یادم میاد از بچگی . بقیش فقط سختی و بی پولی بود . اما این همه سختی باعث نشد که من له بشم . تلاش کردم ، درس خوندم . از ۱۲ سالگی خرجمو خودم درمیاوردم از راههایی که بقیه فکر نمیکردن ، پول درمیاوردم . حلال . خیلی مطالعه کردم و فرهنگ و رفتارم رو بردم بالا ، درکم از زندگی رو عمیق کردم و هدف پیدا کردم . نذاشتم اون رفتارهای بد ، منو سرکوب کنن . نذاشتم عقده بشه رو دلم . نذاشتم اعتماد به نفسم نابود بشه . الان اونقدرا قوی نیستم ولی تظاهر به قوی بودن میکنم تا قوی بشم . نمیخوام بازنده باشم . الان پدرومادرمو دوست دارم . رفتار اونا با من هرچند بد بود ولی بالاخره پدرومادرم هستن . شاید اگه اون رفتار ها نبود ، الان من این نبودم . ارزش نداره بخوام کینه به دل بگیرم چون اول خودم اذیت میشم. برام دعا کنین ، زندگی هر روزش سخته ولی منم یک مبارزم . هرچند تعداد باخت هام کم نیست ولی بُرد هامم زیاده😊 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•