هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی
✅ باید مقاومت کنیم.
📌 گاهی وقتها به پدر میگوید: میدانی دختر یا پسرت چنین و چنان است، میگوید: بله شنیدم و به او تذکر دادم، دیگر اختیار با خودشان است، خواستند گوش بدهند و نخواستند گوش ندهند. یعنی میگوید: چون یکبار گفتم دیگر وظیفه پدریام را انجام دادم.
📌 شما در دارو و درمان اینقدر ... تکرار میکنید تا بچه خوب شود. نباید بگویی: من یک قرص دادم خوب نشد ... دیگر میخواهد بمیرد، بمیرد. اینطور نیست. ما یک جاهایی باید مقاومت کنیم.
🔹 درسهایی از قرآن ۹۹/۷/۱۰
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی
📌تعجب می کنم....
همهاش به زندگی مادی رسیدن؛ لباس بچه را اتو کردیم اما حساب نکردیم این بچه اهل نماز هست یا نه، اهل تقوا هست یا نه، رفیق هایش چه کسانی هستند؟
به شکمش رسیدیم، به فکرش نرسیدیم کفش خوب برایش خریدیم، کتاب خوب برایش نخریدیم. برای مسکنش دقت کردیم ۴۰ بنگاه معاملاتی رفتیم اما برای معلمش یک بنگاه معاملاتی هم نرفتیم که آقا معلم خوب در کشور کیه؟
من در تعجبم برای مادرهایی که برای خواستگاری دختر یا پسرشان ۱۰۰ تا خانه میروند اما برای خرید یک کتاب خوب، ۵ مغازه نمیروند!! اینها همه مهم است.
✨امام حسن علیه السّلام:
عَجِبْتُ لِمَنْ يُفَكِّرُ في مَأكُولِهِ كَيْفَ لايُفَكِّرُ في مَعْقُولِهِ، فَيَجْنِبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ، وَيُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما يُرْديهِ؛
"تعجّب مي كنم از كسي كه در فكر خوراك و تغذيه جسم و بدن هست ولي درباره تغذيه معنوي روحي خود نمي انديشد، پس از غذاهاي فاسد شده و خراب دوري مي كند. و عقل و قلب و روح خود را كاري ندارد ـ هر چه و هر مطلب و برنامه اي به هر شكل و نوعي باشد استفاده مي كند."
📚بحارالأنوار، ج ١، ص ٢١٨
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۰۸
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#رزاقیت_خداوند
#تربیت_فرزند
من متولد ۷۵ هستم. الان ۳ فرزند دارم و بین اینها، یه بارداری ناموفق هم داشتم و خدا نخواست که بمونه.
زندگی مون رو با شرایط سخت مالی شروع کردیم. اوایل همسر رضایت قلبی برای داشتن بچه های پشت سر هم نداشت اما وقتی با اصرار من با فاصله ی کم دوتا بچه آوردیم، انگار خیلی راضی بود و همه رو تشویق میکرد پشت سر هم بیارن😀.
سال ۹۱ در سن ۱۶ سالگی عقد کردم👰🤵 و یک سال بعد رفتم خونه خودم.
از همون اوایل ازدواج با وجود نداشتن بچه شروع کردم به خوندن کتاب های تربیت فرزند چون میدونستم باید تربیت رو بلد باشم تا بتونم بچه بیارم✅.
خلاصه در سن ۱۹ سالگی دخترم و ۲۰ سالگی با اختیار خودم، پسرم رو به دنیا آوردم👨👩👧👦. و به همه میگفتم خودمون میخواستیم. کاری ندارم که کلی حرف شنیدیم 😄.
پسرم سه سالش ک هشد تصمیم گرفتم بعدی رو بیارم😎. خدا نخواست که بمونه. با شرایط سخت تو خونه، سقط شد🙂. و قسمت جالب اینجاست به جای اینکه بقیه بهم دلداری بدن انقدر انرژی داشتم و شاکر خدا بودم که من حال بقیه رو خوب میکردم، از عجایب خلقته ها😄😄.
از اول کرونا که سه سال میگذره من چهارتا خونه عوض کردم و از شهر قم به یزد کوچ کردیم😊.
الحمدلله مجدد باردار شدم و خدا یه دختر ناز دیگه بهمون هدیه داد🤱. جالب اینه که سونوگرافی سه بار گفته بود پسره و موقع زایمان روز وفات حضرت زینب زایمان کردم و دختر شد😳. اسمشم با خودش آورد 😍 زینب خانم❤️
الحمدلله با وجود سه تا بچه هم میتونم به کارهای خونه برسم و دست تنها مهمونی بدم، هم مهمونی میرم، کلاس های مختلف میرم ولی بعضا مادرایی که یه بچه دارن میگن ما وقت نمیکنیم به کارامون برسیم تو چطور میتونی انقد فعال باشی🤔.
بعد ها متوجه شدم که مادر یه بچه بودن یعنی هم خواهر، هم برادر، هم دوست، همبازی و هم مادر. پس اجرا کردن چند نقش انصافا برای یک مادر زمان گیر و سخته. اما بچه های من انگار خودشون هم دوستن، هم خواهر برادر.
بچه های بسیار مستقل و کار درستی هستن، نه از باب اینکه ما اینطوری تربیت کردیم، نه. از باب اینکه برای اثبات خودشون حس رقابتِ کی بهتر عمل میکنه، باعث وجود این استقلال شد🙃.
دخترم ۷سالشه و در پختن غذا خیلی کمک میکنه. سر شستن سرویس ها، جارو کردن حیاط و گردگیری همیشه دعواس😂. نه اینکه بگن ما نمیشوریم بلکه دعوا میکنن که من، من، هر کی میخواد خودش کار رو انجام بده.
خونه ی اقوامم که میریم خود کار پا میشن کمک میکنن. مسئولیت پذیرایی از مهمون ها هم با بچه هاست😉.
راحتی تربیت بچه های زیاد و پشت سرهم اینه که یکی رو تربیت میکنی بعد اون یکی بقیه رو تربیت میکنه😁. زحمتت کم میشه.
ضمنا بچه های پشت سر هم (اگر پدر و مادر در نحوه برخورد آگاهی داشته باشن) به هیچ وجه لجباز و خودخواه نمیشن.
از نظر علمی هم ثابت شده که بچه ها یکی درمیون برون گرا و درون گرا هستن باید در روز ۱۰ بار چه بسا بیشتر در حد مرگ کتک کاری کنن و خودشون آشتی کنن.
دخالت تو دعواشون، اعتماد به نفس بچه ها رو میاره پایین که الحمدلله ما تا الان موفق بودیم درست مدیریت کنیم.
از روزی که بچه هام به دنیا اومدن، رزق و روزیمون زیاد شده و خرج کردن راحت تر.
این لباسش کوچیک میشه، تن اون میکنی واسه اون یکی میخری☺️. سر سفره به جای التماس که تو رو خدا غذاتو بخور باید دعوا کنی مادر کمتر بخورید😁😁.
و یرزقه من حیث لا یحتسب. 💪
خود خدا گفته میده، من چه کارم که بشینم دو دوتا چهار تا کنم؟ مشکل اینجاس که آدما میخوان با حساب کتاب و منطق بچه بیارن بعد به ذهن مبارک نمیرسه که از پسش بر بیان جا میزنن. خب برادر من خواهر من، تو یا مسلمون هستی یا نیستی، یا خدا داری یا نداری. حالا اگه نداری که هیچی. اگه داری تو رو خدا یه نگاه عمیق به آیه های قرآن بنداز ببین چقد قشنگ دلتو آروم میکنه، میگه بنده ی من غصه نخور، رزقتو میدم😍
از پارک و بازی و حس خوب خانواده که نگم براتون😍. بچه ی بیشتر = شادی و جوانی و عشق بیشتر
من یه مادر ۲۶ ساله با ۳ فرزند هستم، دعا میکنم محبت خدا باز هم شامل حال ما بشه و دوباره و چند باره بتونم مادر بشم👶.
لطفی که خدا به ما کرده، آرزوی خیلی هاست. (ان شاء الله همهی کسانی که آرزوی فرزند دارند، دامن شون سبز بشه.)
یادمون باشه همیشه شکر گزار باشیم🤲 چون ممکنه هر نعمتی در زندگی ما، آرزوی آدم های زیادی باشه.
من و همسرم بی حد و اندازه کنار بچه ها شادیم و حالمون خوبه😍😍.
هرکس به بهونه های الکی، بگه نمیتونم و بچه نیاره، هرگز زمان برنخواهد گشت و اون میمونه و دلی پر از حسرت🥺.
ان شاءالله دعای امام زمان بدرقه راه زندگیمون باشه😍
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۱۰
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#ساده_زیستی
#تربیت_فرزند
#فاصله_سنی_بین_فرزندان
#قسمت_اول
من متولد ۷۲ هستم وقتی ۱۹ سالم بود با همسرم که یکی از دوستای برادرم بود، آشنا شدم و بهار ۹۲ ازدواج کردیم، یه عروسی ساده تو خونه گرفتیم، مهریه هم با هم توافق کردیم و ۱۴ تا سکه مهرم شد.
همسرم بسیار آدم صبور و مهربانی هست، میگن من ۲ سال برای اینکه خدا بهم تو رو بده هر روز دعای توسل خوندم، خودمم همیشه از امام زمانم همسرمو می خواستم، آخرش هم خودش ما رو بهم رسوند.
خلاصه بعد ازدواج تو یه خونه ۴۰ متری واحد بالای خونه پدر همسر زندگیمون شروع شد، تو یه خونه روستایی پر رفت و آمد.
بعد از یک سال از زندگی باردار شدم، قبلش رفتیم جمکران از آقا خواستیم فرزندی صالح قسمتمون کن و یک ماه بعد فهمیدم دخترم رو باردارم، دخترم آبان ۹۴ بدنیا اومد به شدت کولیک داشت و همش گریه میکرد، واقعا سخت بود تا ۶ ماه مدام جیغ و گریه ولی همسرم الحمدلله کمکم میکرد البته از صبح میرفت و ۷ شب میومد ولی با تمام خستگی باز کمکم میکرد.
بعد هم خیلی مریض میشد، تب های مقاوم که به هر روشی که میرفتیم، پایین نمی اومد و تو یک سالگی تشنج کرد، خیلی سخت بود و دوبار هم تو ۲ سالگی و من باید تا ۵ سالگی مواظب می بودم تا خطر تشنج رفع بشه.
با خودم میگفتم تا ۶ سالگیش بچه نمیارم ولی توکل کردم به خدا و گفتم خدا هوامو داره و یه سقط داشتم،خیلی دلم شکست.
همسرم راهی کربلا بود، اربعین بهش گفتم از امام حسین یه محمد حسین بخواه، وقتی برگشت، محمد حسین رو امام حسین بهمون بخشید، دخترم از تنهایی دراومد، خیلی داداشش رو دوست داشت، پسرم به لطف خدا اروم بود ولی بعد از ۶ ماهگی از در و دیوار بالا میرفت، خیلی شیطون بود و البته باهوش.
همسرم کشاورز بود و همش ضرر میکرد، تخمه آفتاب گردون یه سالی کاشته بود، آورد خونه تا قیمتش بهتر بشه، حشره بهش زد و پر از کرم شد، فکر کنید چند تن تخمه!!!
وقتی پسرم ۶ ماهه شد، کرونا اومد و ورودی های روستا رو بستن تا ماشین میوه فروشی داخل نیاد بخاطر کرونا، شوهرم تصمیم گرفت بره و از میدون تره بار شهر نزدیک، میوه بیاره بخاطر مردم تا کرونا شیوع نکنه و این شد که دیگه این شغل همسرم شد و میوه فروشی زد و از جهت مالی فرزندان روزی خودشون رو آوردن و خیلی وضع اقتصادی مون بهتر شد. ولی در کل زیاد اهل ریخت و پاش نبودیم، و ساده زندگی میکردیم.
من عاشق روستامون هستم چون الحمدلله مردم اینجا بسیار معنوی و ساده زیست هستن و زندگی رو به کام بقیه تلخ نمیکنن و آدم تو زحمت تجملات و چشم وهم چشمی نمیفته این خیلی مهمه.
گذشت و با اینکه پسرم واقعا شیطون بود ما به عشق آقا، پسرم رو که از شیر گرفتم، تصمیم به فرزندآوری گرفتیم و باردار شدم، ویار وحشتناک داشتم با دوتا بچه کوچیک، شوهرمم که بلاخره سرکار بود ولی باز وقتی بود، همراه خوبی بود، مادرشوهر و بقیه هم گرفتاری خودشون رو داشتن و مامانم که دور بودن چون ما از دو روستای جدا هستیم، از کسی متوقع نبودم، اینطوری بهتر بود و تنها کمک و نیازم رو از خدا می خواستم، الحق که همیشه حضورش رو حس میکردم و بهترین یاور هست برام.
پسرمم از پوشک گرفته بودم، اما اصلا همکاری نداشت و الان که ۳ سال و ۵ ماهش هست، تازه ۲ ماهه که همکاری می کنه و خیلی سخت بود.
چیزی که این وسط کمکم هست، کتاب صوتی من دیگر ما استاد عباسی ولدی بود که بهم آرامش و انگیزه میداد و راه وچاه نشونم میده.
یکی از نقطه ضعف های من، دعوای بچه هاس ولی کلا بچه هام میدونن زدن در هرحال ممنوعه و به ندرت این کار رو میکنن خیلی جدی ولی بدون خشونت باید به بچها یاد داد. بعضی ها میگن بچه اس چیزی نگید ولی خط قرمز و چارچوب بچه هام، ممنوعیت زدن دیگران، زدن حرف زشت و انجام کار خطرناک هست.
من و همسرم همیشه سعی میکنیم جلو بچه ها، مهربون باشیم، با هم قرار گذاشتیم هر بحثی بود، بریم تو اتاق و مسئله رو حل کنیم و هیچ وقت اجازه نمیدیم کسی تو زندگیمون دخالت کنه و مشکلاتمون رو باهم حل میکنیم محترمانه...
باید خط قرمزهای زندگی مشخص بشه و واقعا آرامش مادر یکی از مهم ترین چیزها تو تربیت هست که اگر شوهر خوبی داشته باشیم که عالی و اگر نبود، با ارتباط خالصانه با خدا آرامش بگیریم تا تربیت همراه با آرامش داشته باشیم.
یه مدتی بخاطر دخالت اطرافیان و نداشتن خونه مستقل، واقعا کم آورده بودم ولی با گفتگو با همسرم که البته خیلی طول کشید تا اثر کنه به نتایجی رسیدیم و الحمدلله با اینکه هنوز تو همون خونه کوچک و شلوغ روستایی هستیم ولی مدیریت زندگی، بدون دلخوری فاحش، دست خودمون هست و آرامش خیلی زیادی نسبت به قبل داریم.
ادامه در پست بعدی...
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۱۰
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#ساده_زیستی
#تربیت_فرزند
#فاصله_سنی_بین_فرزندان
#قسمت_دوم
با دنیا اومدن دخترم تو اسفند ١۴٠٠، زندگی ما با سه فرزند شیرین تر شد، اوایل بخاطر کولیک و از پوشک گرفتن پسرم، تو دلم میگفتم نباید عجله میکردم ولی الان میگم خیلی هم عالی شده، دختر بزرگم میره کلاس اول، پسر سه ساله و نیمه ام هم با خواهر کوچکش بازی میکنن.
دخترم بسیار مسئولیت پذیر شده ، وقتی خونه س خواهرش رو نگه می داره تا به کارهام برسم و پسرمم که خیلی شیطون بود الان عاقل تر شده و این از برکات چند فرزندی است.
یه بحث دیگه من در اطرافیان هستن بچه مثلا ۴ تا دارند ولی با فاصله سنی زیاد، اینجوری بچه ها با هم ارتباط نمیگیرن، و دنیاشون باهم متفاوته، شاید من سخت بود برام فاصله کم ولی بچه ها باهم همبازی میشن و نرمال تر بزرگ میشن، بچه های با فاصله سنی زیاد، انگار تک فرزند هستن، اتفاقا سخت تر هست تربیتشون.
خدای من، مربی من، با دادن این فرشته ها، من رو تربیت میکنه، من آدم زود جوشی بودم، با هر فرزند کامل تر شدم، صبورتر و لطیف تر شدم و چی از این بهتر...
ارامش داشتن مادر در تربیت خیلی مهمه، سعی کنیم با یاد خدا آرام باشیم تا موفق تر باشیم.
بعضی موقعا به مادرایی فکر میکنم که نه از روی اجبار بلکه بخاطر شان اجتماعی به کار بیرون رو میارن و روزهای طلایی بودن با کودکان شون رو با دست خودشون از دست میدن( البته بجز کارهایی که زنان ضرورت داره که حضور پیدا کنن و کسایی که نان آور خانواده هستن) و شان زن رو کار بیرون منزل میدونن و خانه داری و انسان سازی زن رو دون شان😔
با خدای خودم که خلوت دارم، میگم خدایا من میگم به دیگران بچه بیارید، میترسم روزی بچه هام ناصالح بشن و این آدما بگن بیا اینم بچه زیاد، گفتیم بدرد نمیخوره، خدایا شرمندم نکن، تربیت فرزندان من دست خودت و اهل بیت علیهم السلام که من ناآگاه چیزی نیستم که بخوام تربیت کنم.
همیشه توکلم به خودش هست که بهترین یاور انسان فقط خودش هست و بس.
خدا روشکر میکنم اگر لیاقت مادری بنده های بیشتری از خودش رو به من بسپاره و مادر شیعیان بیشتری از آقامون باشم ان شاء الله.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین
✅ نام کودکم را نمی دانم...
سه سال پیش بود. بعد از مدتها چشم انتظاری، منتظر تولدی پسری بودم که نامش علی بود. خوشحال و سرمست از این هدیه الهی بودم که روزیِ طفل از غیب رسید و منزلی بزرگتر با قیمتی مناسب پیدا شد.
از ابتدای دیماه شروع کردیم به اسباب کشی تا شب سیزدهم دی ماه، تا نیمه شب در حال تمیز کردن و کار کردن بودیم. خسته بودیم اما خوشحال از اتمام کارها.
بی اطلاع از وقایع آن شب، به خواب رفتم، لحظهای که با آرامش چشمهایم را بستم، نمیدانستم حاج قاسم شهید شده، در دنیایی از نادانستهها، غرق خواب شدم. غرق خواب...
صبح بود که طبق عادت، اخبار را چک میکردم. خبری سهمگین سیلی محکمی به صورتم زد. غرق در بهت و حیرت بودم. یعنی همه خبرگزاری ها دروغ میگفتند؟ این اتفاق نمیتوانست راست باشد... واقعا حاج قاسم پر کشیده بود؟ نه ممکن نبود. باور نمی کردم...
به یکباره کوهی از غم سراسر وجودم را فرا گرفت، جسمم دیگر تاب نگهداری طفلکم را نداشت. لحظاتی که تمام ایران پای تلویزیون بودند تا شاید بشنوند خبر دروغ بوده، در بیمارستان با چشمانی گریان، پسرم را به دنیا آوردم و در آغوش گرفتم.
لحظهای که پرستار پرسید: «خوشحالی؟» هرگز از ذهنم پاک نمیشود. مگر آن روز میشد خوشحال بود؟! من سراسر غصه بودم.
پرسیدند نام کودک چیست؟ من از سالها قبل طفلم را علی صدا کرده بودم ولی آن روز جواب دادم نمی دانم. من نام کودکم را نمیدانم.
اما ندایی از اعماق وجودم نام قاسم را فریاد میزد. فریاد میزد و اشک میریخت. فرزندم #قاسم نام گرفت تا شاید حاج قاسم دیگری بشود برای وطن، برای رهبر، برای مقاومت
وقتی تمام ایران، شهر به شهر حاج قاسم را بدرقه میکرد، من از شیره جانم به قاسمم مینوشاندم و نفرت و خشم از استکبار و ستمگر را در وجود فرزندم، پرورش می دادم.
حالا امروز سه سال است که نام حاج قاسم در خانه ما پرتکرارترین واژه است. سه سال گذشته، زمانی به اندازه زندگی پسرم قاسم...
و من همچنان در حال تورق هر کتابی هستم که عطر حاج قاسم دارد. شاید راز مادرش را روزی بفهمم. راز قاسم پروری...
#مادران_قاسم_پرور
#فرزندآوری
#تربیت_فرزند
#سلیمانیها_در_راهند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خانواده.mp3
703K
#آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ خودت را خوب کن....
یکی از مسائلی که عموماً میآیند و از من سؤال میکنند، «افسردگی » است.
میگوید در خانه، افسرده هستم. به او میگویم به خاطر این است که تو میخواهی خانمت را عوض کنی، خانمت هم میخواهد تو را عوض کند. نه تو میتوانی او را عوض کنی، نه او میتواند تو را عوض کند!
وقتی احساس میکنی نتوانستی، احساس شکست میکنی؛ احساس شکست که کردی، احساس افسردگی میکنی.
چرا اصلاً چنین ارادهای میکنی؟ به تو چه که او را عوض کنی؟! شما باید وظیفه خودت را انجام بدهی. شما خودت را خوب کن، او خودش خوب میشود؛ او را خوبش نکن.
این [عاملی] که انسان را وادار میکند به دیگران هی گیر بدهد، گیر بدهد را ریشهیابی کنید. همین گیردادنهای زیادی موجب این میشود که بچهات حتی از نماز متنفر بشود. چرا این کار را میکنی؟
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
@haerishirazi
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#امام_خمینی
✅ منزل علما....
🔷 بانوان محترم! مسئولید همه؛ مسئولیم همه. شما مسئول تربیت اولاد هستید؛ شما مسئولید که در دامن های خودتان اولاد متقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم؛ لکن در دامن شما بهتر تربیت میشوند. دامن مادر بهترین مکتب است از برای اولاد...
🔷 مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. و شما میتوانید بچههایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما میتوانید بچههایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند؛ حفاظت از آمال انبیا بکنند. شما هم خود حافظ باید باشید و هم نگهبان درست کنید. نگهبان، اولاد شما هستند؛ آنها را تربیت کنید.
🔷 خانههای شما باید خانه تربیت اولاد باشد. منزل علماست منزل شما؛ و منزل تربیت علمی، تربیت دینی، تهذیب اخلاق. توجه به سرنوشت اینها بر عهده پدران است و بر عهده مادرها. مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تاثیر مادر هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است.
📚 صحیفه امام خمینی - جلد ۷
#فرزندآوری
#مادری
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#آیت_الله_مصباح_یزدی
✅ انتخاب با خود شماست...
فرزند ایشان: بنده در دوران ابتدایی که بودم، میان بچهها رسم بود که کلکسیون تمبر و چیزهای دیگر جمع میکردند. من هم هوس کردم یک کلکسیون تمبر جمع کنم. برای این کار از ایشان تقاضای پول کردم و ایشان آن پول را به من دادند،
سپس فرمودند کسانی هستند که به این پول نیاز دارند، شما میتوانی این پول را صدقه بدهی که خدا راضی باشد و میتوانی در جایی خرج کنی که ممکن است خدا راضی نباشد؛ به هر حال انتخاب با خود شماست، هر کدام را خواستی انجام بده. این نوع برخورد با این که بچه بودم خیلی بر روحیهی من اثر گذاشت و من آن کار را ترک کردم.
📚 فصلنامهی فرهنگ پویا – شماره ۴۵
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ "رفیق اول" فرزندت باش...
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی
📌یکی از حقهایی که بچه بر پدرش دارد این است که پدرش روبروی بچه، مادرش را توهین نکند. یعنی اگر هم ناراحتی دارند عروس و داماد یا زن و شوهر روبروی بچه هیچی نگویند.
📌اگر کلمه زشتی را پدر روبروی بچه به مادر گفت یا کلمه زشتی را مادر روبروی بچه به پدر گفت، اینها حق را انجام ندادهاند. حق فرزند بر پدر و مادرش این است که اگر ناراحتی دارند ناراحتیشان را روبروی بچه اظهار نکنند.
#تربیت_فرزند
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی
✅ از خدا خیر بخواه...
🔹زيبایی، كمال است، اما لازم نيست كه بچهات زيباترين باشد. چون زيبایی به همان مقدار كه كمال است، به همان دليل فتنه هم هست. شما از خدا خير بخواه. به خدا نگو چه ميخواهم، چه نميخواهم. خير بخواه، هرچه خير است برای شما ميرسد...
🔹بگو: خدايا هرچه خير است. به خدا واگذار كن. خدا خوب خدایی است. ميگويد: بر من توكل كنيد، من برای شما درست ميكنم. من بلد هستم خدایی كنم.
🔹اصرار نكنيد حتماً پسر، حتماً دختر، حتماً زيبا، حتماً تيزهوش. خيلی از تيزهوشانمان آمريكا رفتند، بازوی آمريكا هستند. خيلی آدمهای متوسط اينجا كار ميكنند، خيلی از تيزهوشها خودشان را به دلار ميفروشند. از كجا اين تيزهوشی به نفع من باشد.
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
#جنسیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری
✅ مادری....
شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را - که از نخهای ابریشم ظریفتر است - با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است.
۱۳۹۰/۱۰/۱
#فرزندآوری
#مادری
#تربیت_فرزند
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
##حجت_الاسلام_انصاریان
پدری را من شاهدش بودم که وقتی فرزندانش را صدا میزد، کلمهی «آقا» را دو بار به کار میگرفت. مثلاً اسم فرزندش «محمد» بود، وقتی میخواست او را صدا بزند، با لحن نرم و صدای پایین میگفت: «آقای محمد آقا! محبت کنید تشریف بیاورید، من کار مختصری با شما دارم».
پسر نیز دست به سینه میگرفت و جلو میرفت و میگفت: جانم بابا! بفرمایید. میگفت: اگر وقت دارید، به درس و مشق شما لطمه نمیخورد، چند نان بگیرید و بیاورید. این برخورد او با این فرزندانش بود.
البته آن بچهها الان بزرگ هستند و همه با ادب، با وقار، اهل خیر، بزرگوار، مسجدی و جلسهگردان، محسن و دارای شخصیت که تمام اینها محصول برخورد مناسب و گفتارهای مثبت آن پدر بزرگوار بود که خود من نیز از آن برخورد اثر میگرفتم.
📚 حلال و حرام مالی
#تربیت_فرزند
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#آیت_الله_مصباح_یزدی
📌 اگر پدر و مادر به فرزند محبت افراطى داشته باشند، نتيجهاش آن است كه درست تربيت نمىشود و لوس و بىهنر بار مىآيد و هويت و شخصيت مستقل پيدا نمىكند و هميشه وابسته به ديگران و سربار آنها خواهد بود.
✅ ... بنابراين از يك سو اصل محبت پدر و مادر به فرزند امرى است لازم و اگر نباشد موجب عقدهاى شدن فرزند و شكلگيرى شخصيتى نابههنجار در وى مىشود.
📌 اما از سوى ديگر نيز محبت افراطى و بيش از اندازه پدر و مادر به او نيز باعث مىشود فردى لوس، پرتوقع، زودرنج و وابسته بار بيايد و نتواند در كشاكشهاى اجتماعى، شخصيتى استوار و بههنجار از خود نشان دهد.
📚 رستگاران - ص ۳۴۸
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_تراشیون
✅ برای تربیت کم نگذاریم...
برخی ما پدر و مادرها به واسطه فرزندانمان اهل بهشت میشویم! لذا باید سرمایه گذاری بر این موضوع بکنیم...
مخصوصا در این زمان که سلطه و نظام جهانی میخواهند تربیت را از دست ما بگیرند و با مدل آنها تربیت پیدا کنند و اینقدر جری شده اند که برای نسل ما نام گذاری میکنند مثل نسل z و ... یعنی اون طور رفتار کنند که ما میخواهیم و انگار نسل ما در حال بر باد رفتن است...
لذا ما باید فعال عمل کنیم و همه دغدغه ما پوشاک و تغذیه نباشد فقط! برای تربیت کم نگذاریم! خدایی یک سوال کنم! کتاب فروشی ها شلوغ است یا آرایشگاه ها؟!
بنده آب پاکی رو بریزم که مسئول تربیت، ما پدر و مادرها هستیم!
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a607
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#حجت_الاسلام_زیبایی_نژاد
✅ ترس از تربیت صحیح فرزندان، نباید مانع فرزندآوری شود.
🔹برخی از اینکه فرزندشان ممکن است به انحراف کشیده و در محیطهای آلوده بزرگ شود، از فرزندآوری میترسند، در حالی که پاسخ بزرگان به ما این است که تو باید وظیفهات را انجام بدهی.
🔹پس اگر کسی میخواهد این بهانه را بیاورد که من نمیدانم این فرزند من شقی میشود یا سعید، پس بچه نمیآورم، پاسخش این است که خدا از شما میخواهد که وظیفهات را انجام بدهی.
🔹کسی که بچه میآورد، ثواب فرزندآوری را میبرد. اگر هم شما زحمت کشیدی و او راه را بد رفت، خدا که زحمات ما را بیپاسخ نمیگذارد. اگر خوب تربیت کردی و بچه هم خوب تربیت شد، ارزش مضاعف دارد، اما اگر هم نشد، شما کار خودت را انجام دادی و به اندازه وسع خودت، زحمت کشیدی.
#فرزندآوری
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#آیت_الله_حائری_شیرازی
📌اینقدر با بچههایتان وَر نروید....
تربیت یعنی کاری کنید که فطرت طرف آزاد شود. برای شکوفایی طبیعی انسان، باید مانع را برداشت. اینکه شما یک سری مطالب را به طرف تلقین کنید یا به او القاء کنید یا به او تحمیل کنید، این شکفتن نیست.
اگر شما گلی را به زور شکفته کنید، خودتان هم حاضر نیستید نگاهش کنید؛ خجالت میکشید؛ میگویید: حرامش کردم. این را باور کنید که بچۀ شما یا شاگرد شما از آن گل هم لطیفتر است. ما خیلی به این گلها ور میرویم و آخرش هم شکفتهشان نمیکنیم. شما گاهی تمرین کردهاید که گلی را زودتر از باز شدنش، باز کنید و میدانید چه به روز این گل میآید!
بسیاری از افراد که بچههایشان ضایع میشوند، به خاطر این است که خیلی به آنها ور میروند. خیلی به بچههایتان ور نروید. خیلی بچههایتان را نصیحت نکنید. خیلی در کار بچههایتان دقت نکنید و اگر هم دقت میکنید، سعی کنید نفهمند که در کارشان دقت میکنید؛ دورادور بپاییدشان. اگر عیب کم یا زیادی دارند، خیلی وسواس نداشته باشید که همان موقع ترکَش کنند. اینقدر فشار نیاورید که بچههایتان خیلی مؤدب شوند؛ چون بچههایتان منافق میشوند، دروغگو میشوند، متظاهر میشوند.
@haerishirazi
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
✅ تمام عبادات من...
امام به دخترم که از شیطنت بچه خود گله می کرد، می گفتند: "من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین می بری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم."
«فرزند امام خمینی(ره)»
📚 مهر و قهر
#فرزندآوری
#مادری
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین
✅ آیینه ی ما...
من ۴ فرزند دارم. اتفاقا امروز ظهر، صدای دوتا از بچه ها که راجع به یه مسئله ی خیلی ساده چند دقیقه داشتن بحث میکردن، منو عصبانی کرد، خواستم بیام واکنش نشون بدم که یادم اومد مربی تربیت اسلامی مدرسه ی دخترم بهم گفته بود، اصلا من نباید وارد ارتباط شون بشم و باید خود بچه ها بتونن خودشون رو مدیریت کنند. به خودم مسلط شدم و فقط گوش دادم ببینم چی میگن...
لحن کلام، کلماتی که به کار میبردن و استدلال هاشون حین جر و بحث، دقیقا همون هایی بود که خودم در رفتار های ریز و درشت بچه ی اول، بهش هی تذکر میدادم و سعی میکردم هر چیزی رو با تذکر و نصیحت و توضیح دادن های فراوان بهش بفهمونم!!!
اون دقیقا عین خودم شده بود!
برای بچه های بعدی چون حساسیت هایی که به غلط روی اولی داشتم، دیگه وجود نداشتن، بشدت بچه های بعدی بیخیال تر، صبورتر و غیر درگیر تر شدن!
راحت گذشت میکنن، راحت با هم میتونن کنار بیان و خیلی خوب همدیگه رو میتونن مدیریت کنن و سریع اختلاف شون به همکاری و محبت تبدیل میشه.
به شما مادر عزیز و زحمت کش توصیه میکنم اصلا نگران تربیت فرزند تون نباشید.
بچه ها آیینه ی ما هستن ...
میگن در ۷ سال اول باید مربی، خودش رو تربیت کنه، نه بچه رو!
آرام باشید، صبور، بی حاشیه و کم حرف!
همیشه لبخند بزنید بشدت شاد باشید و با بچه ها بازی کنید...
می بینید که بهترین بچه ها رو خواهید داشت.
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#محمد_جعفر_غفرانی
بچهها حتماً باید از همدیگر پذیرایی کنند، با دست خودشان به هم خوراکی بدهند، این دادن خوراکی به دیگران را بچه باید تمرین کند. این کار او را به آن کوثریت، رحمت للعالمین بودن نزدیک میکند، سخاوت میبخشد.
دوره سیادت(هفت سال اول) دورهای است که نباید بچه در آن حریص بشود. چه کار کنیم که این بچه حریص نشود؟ اولین توصیه به مادری که زایمان کرده است این است که شیر و آب بچه را به موقع بدهد. زمان داشته باشد... اگر سر ساعت بچه را بیدار کردید و شیرش را دادید، این بچه یاد میگیرد که هیچوقت برای شکمش نباید گریه کند. میفهمد دلیل ندارد من برای شکمم زار بزنم. خواب هم باشم، سهمم را میدهند. من کوچه هم که باشم، وقتی برگردم، سهم بستنیام در یخچال هست.
در خانه به بچهها همیشه بگویید: این سهم برادرت، این سهم پدرت. خراب هم که شد دست نزنید. نیازمند هم شدیم، برویم بخریم ولی این چیز را که سهم کسی است دست نزنیم.
📚از سیادت تا وزارت
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۶۸
#فرزندآوری
#مادری
#تربیت_فرزند
#سختیها
#قسمت_دوم
یک ماه از شروع زندگی ما میگذشت که متوجه شدم خداخواسته باردارم. خیلی ناراحت شدم تا صبح گریه کردم و از خدا خواستم جواب آزمایش منفی باشه و بیبی چک اشتباه بوده باشه.
صبح رفتیم آزمایشگاه، متوجه شدم جواب درسته، اصلا خوشحال نبودم، هنوز خیلی از فامیل منتظر فرصت برای پاگشای عروس بودن، بعد من باردار بودم.
بارداری اول بود، در ناز و نعمت گذشت، پسر اولم تو سن ۲۰ سالگی من به دنیا اومد، خیلی دوست داشتنی بود، اما برای من مثل فرزند نبود، مثل برادر بود، بیشتر منزل مادر بودم. طاقت شب بیداری و گریه و تعویض پوشک و شیر دادن نداشتم و همه به همت و زحمت مادرم گذشت.
اولین چالش رو تو ۸ ماهگی بچه داشتم، برای کنجکاوی هاش به وسایل خونه، مثل یه انسان فهمیده باهاش حرف میزدم که اینارو دست نزن 😂
یا وقتی میخواستیم بریم بیرون خیلی گریه میکرد، منم کلافه میشدم و هر روز با گریه به همسرم زنگ میزدم که این بچه با من لج میکنه، عمدا لج منو در میاره، الکی گریه میکنه، فلان وسیله رو شکسته و ...
یه روز همسرم اومدن منزل بهم گفتن یه کلاس ثبت نامم کردن، منم در کمال بی میلی قبول کردم به رفتن.
کلاس مربوط بود به کودک، جلسه اول تا اومدم صحبت کنم، زدم زیر گریه و با گریه گفتم که بچه ی من میخواد منو دیوونه کنه، استاد کلی خندید و منو بغل کرد و آروم.
اون یک جلسه برای من شد هفته ایی دو سه بار و خیلی احساس خوبی داشتم. نگرشم به دنیای کودک باز شده بود و تازه زبون کودکو یاد گرفته بودم و میتونستم از ارتباط با فرزندم لذت ببرم.
همسرم بچه رو ساعتها نگه میداشت تا من بتونم از کلاسها و کارگاه ها استفاده کنم و این ارتباط برای من اینقدر موثر و قوی بود که مسیر تحصیلی و اون انگیزه قوی برای سرکار رفتن رو تغییر داد و مسیر جدید من و هدفم بعد از اتمام درس شده بود آشنایی مادران با دنیای کودکان
کم کم کارامو از محل زندگیم شروع کردم، رفتم با مدیریت مجتمع صحبت کردم و کلاس های آموزشی رو شروع کردم، خلاف تصورم خیلی استقبال عالی بود، روز اول نزدیک ۴۰ نفر اومدن، دهن به دهن چرخید و مجتمع های اطراف هم خواستار کلاس شدن و خلاصه این استقبال باعث شد منم با تلاش بیشتری در راه کسب علم قدم بردارم و این میان پسرم رو از شیر گرفتم و بلافاصله بعدی رو حامله شدم.
اختلاف سنیشون ۲سال و ۷ ماه بود، یکم سخت بود اما قبل از تولد بچه، پسرم رو با مسئولیت هاش آشنا کرده بودم و از اون مهمتر اینکه خیلی از کارها و ارتباطش رو به سمت پدرش هدایت کردم، هم درس، هم کار رو هم جلو میبردم.
وقتی سونوی آخر بارداری رو دادم بهم گفتن کلیه بچه مشکل داره، فرزندم به دنیا اومد، دکتر گفت هیچ مشکلی نداره، چند ماهی گذشت، بچه مریض شد و تبهای طولانی و بالا داشت، بعد از کلی این دکتر اون دکتر متوجه شدیم مشکل همون کلیه است، دفع سموم بدن رو انجام نمیداد، خیلی حالش بده بود.
بردیم تهران بستری شد، یک ماهی من تو بیمارستان بودم، خونش رو کامل عوض کردن، شیمی درمانی شد و نمونه خونش رو فرستادن آلمان، چه ها که بر ما نگذشت، دوری از پسر اولم، بی خبری از اوضاع پسر دومم و تقریبا ناامید از زنده موندنش.
دکتر که اوضاع داغون منو متوجه بود، گفت مرخص میکنم اما به یه شرط، هیچ رفت و آمدی منزل نشه و مراقبت ها رو به ما آموزش داد، همسرم از سرکار میومد خونه با لباسهاش سریع میرفت تو حموم، فضای خونه باید تماما استریل میبود، سخت بود اما خیلی بهتر از بیمارستان بود، حداقل فرزندم و همسرم کنارم بودن.
یکسالی درمان بچه طول کشید که البته درمان نشد لطف خدا و شفاعت حضرت عباس ع شامل حالش شد. برای پابوس و تشکر رفتیم کربلا.
تفاوت سنی بچه ها کم بود و سختیهاش زیاد و این باعث میشد دلسوزی های اطرافیان، رنگ دیگه ایی بگیره، شبیه به دخالت یا اظهارنظر راجع به کافی بودن بچه یا فعلا نیار میخوایی چی کار؟
تصمیمم برای سومین بچه، جایی بود که موسسه ایی دعوت شدم برای سخنرانی و همکاری، که خواستن سبک زندگی بنا بر سخنان رهبری رو آموزش بدم
برای تاثیرگذاری باید اهل عمل باشی، همش هم یاد قصه خرما خوردن پیامبر مهربانی میوفتادم، میخواستم به یه جماعتی بگم باید بچه بیارید و چه طور تربیت کنید، باید اول از خودم شروع میکردم، یک ماهی بود باردار بودم، فروردین بود و طبق روال چند ساله زندگی مون همسرم نبود.
به علت مشغله های کاری، خونه تکونی قبل سال جدید نکرده بودم، البته کلا یه اعتقاد دارم، خونه مسلمون همیشه باید تمیز باشه، لذا ۲ ماه یه بار خونه رو به طور کلی تمیز میکردم و بقیه نظافت های روزانه رو هم داشتم، خلاصه داشتم کارها رو میکردم خیلی خسته شدم، ولو شدم تو اتاقم، چشام رو از شدت گیج رفتن بسته بودم، پسر کوچیکم داشت روی رختخواب ها بپر بپر بازی میکرد، یهو تصمیم اش عوض شد، پرید روی دل من😓😓
ادامه دارد.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ قبل از همه...
ائمه ما هم فرمودند برای اطفالتان برنامه ریزی کنید «قَبلَ أَن تَسبِقَكُم إِلَيهِمُ المُرجِئَةِ»... قبل از این که این منحرفین پیش دستی کنند و آنها را بگیرند، شما سعی کنید اینها را داشته باشید. تربیتشان بکنید. آگاهشان بکنید. آنها را بسازید. وقتی آنها را ساختید، هر منحرفی بخواهد بیاید نزدیک آنها، خودشان می فهمند که این منحرف است.
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۷۲
#خانواده_مستحکم
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
#پدر
#قسمت_اول
من دختری درس خون پر جنب و جوش بودم با پدری روحانی-نظامی، مقید، خوش اخلاق و با روحیه و بسیار خوش مسافرت با دوتا خواهر و یه برادر زندگی میکردم. عاشق درس عربی بودم و همیشه نمره هام تو این درس نخونده ۲۰ بود و بشدت در تب و تاب کنکور با رقابت بالا با همکلاسیهام بودم.
پدرم تابستونا در طرح اوقات فراغت همیشه بچه هارو دور خودش جمع میکرد و خاطره و معما میگفت. پدر ایام نوجوانی از روستا بخاطر تحصیل به شهر اومد و دبیرستان رو رشته ی انسانی رفت و دیپلمش رو گرفت و در کنار دروس دبیرستان درس حوزه رو هم شروع کرد. وقتی دیپلمش رو گرفت، کنکور داد و وارد دانشگاه شد با وجود ۴ بچه، ماموریت های نظامی، قبول کردن امام جماعتی مسجد، آقاجون عزیزم لیسانس و فوق لیسانس رو در دانشگاه فردوسی گرفت و در کنار درس در رشته ی کاراته به کمربند مشکی و در یادگیری زبان انگلیسی سطح تافل رو بدست آورد.
در اردوهای تفریحی تابستون، برای بچه ها جک و مطالب زیبا میگفت نمونش :
روز و شب گر به حسین بن علی گریه کنی
شرط اول که دهد سود نماز است نماز
و جالب اینجا بود که تمام شعرها و مطالب رو خودشون مطالعه میکردن و یادداشت میکردن و میگفتن.
هر سال تابستون مرخصی میگرفتن و مارو به مسافرت در شهرهای ایران میبردن، تو مسیر هر جا آب می دیدیم، میزدن کنار با مانتو و شلوار و مقنعه میپریدیم تو آب چقدر حال میداد و مامانم غر میزد لباساشون خیس شده، وسایلای تو ماشین خیس میشه و خلاصه، هر طور بود ما دوهفته ی کامل دور میزدیم.
تو چادر میخوابیدیم، مامانم از خونه همه چی حتی ادویه و برنج و روغن و رب و ماکارونی برمیداشت و غذاهای ساده و خوشمزه حتی اشکنه تو مسافرت درست میکرد و چقدر در عین سادگی همه چیز، خوش میگذشت و تابستونا هم هر شب با شام ساده میرفتیم پارکهای شهرمون و شامو اونجا میخوردیم با دوستان و ما کلی بازی میکردیم.
یادمه وقتی پیش دانشگاهی بودم هر روز صبح ساعت یک ربع به ۵ میرفتیم کوههای اطراف شهر و کوهنوردی میکردیم، چایی میخوردیم و بعد خودشون مارو تک تک به مدرسه میرسوندن چون گاها به سرویس نمیرسیدیم ما تو شهر بزرگ زندگی میکردیم ولی بخاطر شغل پدرم به شهر کوچیک رفتیم.
درضمن از لحاظ دروس حوزوی در سطح اجتهاد بودن، پست و مقام های مهم مثل قضاوت و ریاست در تهران بهشون پیشنهاد شده بود ولی پدرم میگفتن قضاوت مسئولیت داره و ریاست رو دوست نداشتن آخر به یک پست کوچیک در یک شهرستان کوچیک راضی شدن...
منو داداشم رو که دوسال باهم اختلاف سنی داشتیم از سن راهنمایی با حفظ قرآن آشنا کردن و تو این مسیر قرار دادن من با داداشم دونفری حفظ کردیم تا مقطع پیش دانشگاهی، من تا آخر جزء ۵ پیش رفتیم هر روز به ما برنامه داده بودن.
من از همون اول راهنمایی در مسابقات حفظ دانش آموزی شرکت میکردم و همیشه مقام میآوردم چقدر اردوهای کشوری شیرین بود با بچه های قرآنی، شهرهای مختلف مثل زنجان و اردبیل آستارا کرمان و بم رو با این اردوها دیدم و آشنا شدم آخر ماه از من و داداشم امتحان میگرفتن و اگر فقط تا نیم یا ۲۵ صدم اشکال داشتیم، اون موقع دوهزار تومن تشویقی هدیه میدادن و اگر غلطمون بیشتر میشد جایزه رو از دست میدادیم.
روی درسامون نظارت داشتن و حتی در نوشتن کلمات زبان در دفتر زبان به تمیزی و فاصله ی بین کلمات تاکید میکردن...
سال سوم راهنمایی من در حفظ قرآن نفر اول کشور شدم، برام جشن کوچیکی تو خونه مون گرفتن و فامیلامونو دعوت کردن و با دست خودشون روی یک مقوا پیام تبریک برام نوشتن. همه برام کادو آورده بودن. رابطه ی من با پدرم مثل دو دوست و همراه بود نه صرفا پدر و دختری...
از ایشون خیلی چیزها یاد گرفتم ولی دست تقدیر این پدر مهربان رو در سال ۸۱ از ما گرفت. ایشون با روحیه ی عالی، ورزش و تفریح، یکدفعه دچار سکته ی مغزی شدند و بعد مرگ مغزی ایشون تایید شد. تیم پزشکی حاذق از تهران اومدن با ما که اصلا تا حالا همچین مریضی ای ندیده بودیم، بسیار مهربانانه صحبت کردن و تفهیم مون کردن برای بحث پیوند اعضا که در نهایت با رضایت خانواده ام و پدربزرگ عزیزم ما دوتا کلیه ها رو اهدا کردیم به دو خانم ۲۵ و ۳۵ ساله ی روستایی بسیار محروم که دیالیز میشدن، بماند که چقدر از طرف فامیل بما حرف زدن که جسد رو تکه تکه کردین و...
بعد از اون چون این کار برای اولین بار از یک روحانی نظامی اتفاق افتاد از طرف شبکه ی تهران فیلمی ساختن و بنام ایثار در تلویزیون پخش شد بعد از اون فیلم دیگه کارتهای پیوند رو همه میتونستن پر کنن.
خوش به حال پدرم که هم حیاتش هم مماتش باقیات الصالحات هست و همه به نیکی از ایشون یاد میکنن.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین
✅ اهمیت تصویر ذهنی فرزندان از پدر و مادر...
👈 قسمت اول تجربه ی ۶٧٢ واقعا زیبا و عبرت آموز بود. نسل امروز، بیشتر از هر امکاناتی، به پدر و مادری نیاز داره که بهترین دوست برای فرزندان شون باشند.
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
#تجربه_من ۶۷۲
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075