eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.7هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
66 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات
🔻تا کی میخوای شاهد رشد بقیه باشی😮 🔻وقتشه کانال خودتو راه بندازی و کسب درآمد کنی😎💰 🔅 صفر تا صد طراحی و ادیت با گوشی رو یادت میدم😉 🔆 صفر تا صد کانال داری هم بهت یاد میدم که درآمدتو استارت بزنی🤓 🔻همین الآن بیا داخل کانال و پیام سنجاق رو ببین کلی آموزش رایگان گذاشتم برات 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3404726525Cbbee6a7c22 .
۷۸۲ من پارسال قسمتم شد رفتم اربعين كربلا، قبل از اينكه روزي ما بشه بريم كربلا، مامانم به همسرم گفتن شما اگه ميخوان برين، اربعين برين. فاطمه و سيدعلي رو من مراقبشون هستم. همسرم هم از مرز شلمچه قبل از اينكه ما قصد رفتن به كربلا كنيم، رفتن كربلا... ما قبلش براي سيدعلي گذر موقت گرفته بوديم و اجازه خروج از كشورم همسرم به من تو محضر دادن چون خيلي دلمون ميخواست بريم كربلا اما به همسرم گفته بودم شما برو من وايميستم إن شاء الله سال بعد باهم ميريم. همسرم كه رفت، من دلم طاقت نياورد برادرم و خانومش و فرزندش و خواهرم و همسرشون و پدرم قرار گذاشتن با ماشين برن و من و مامانم و سيدعلي بمونیم.😒 داداشم و خانوادشون يكبار درخواست گذرنامه كرده بودن، ٢٠ روز گذشته بود ديدن نمياد درخواست گذر موقت كردن منم گذرنامم مهلتش تمام شده بود تو اخبار گفته بودن مهر ميزنند😇 همون روزي كه خانم داداشم داشتن ميرفتن گذر موقت بگيرن، قرار بود بعد از ظهرش راه بيوفتن و ما را با خودشون نبرن... منم همراهشون رفتم اداره گذرنامه با خودم گفتم من تلاشم ميكنم، حالا ميرم گذرم رو مهر ميزنم، شايد آقا من و سيد علي هم طلبيدن كربلا... ساعت ١١ ظهر بود كه از اداره گذرنامه اومديم، بابام مرخصي ساعتي گرفته بودن زود اومده بودن خونه كه وسايل جمع كنند برن... وقتي فهميدن من اداره گذرنامه بودم، باورشون نميشد من بچه ٣ماهه رو بر داشتم با زندادشم و سيدامير علي  اسنپ گرفتيم و رفتيم جايی به اون شلوغي(وحشتناك شلوغ بود و صف گذرنامه تا خيابان پيروزي اومده بود) و موفقم شديم و دسته پر برگشتيم😁 ديگه هر جوري بود دلشون رحم اومد و راضي شدن ماهم بيايم. سيدعلي ٣ماه ١٥روزش بود و همراه ماهم برادرم هم بودن كه فرزندشون ٣سال نيمش بود به اسم سيداميرعلي، البته پدر و مادر و خواهرم و همسرشونم و خانوم دادشم هم بودن ولي بچه فقط اين دوتا بودن به خاطر بچه ها كه گرما زده نشن از مرز باشماق رفتيم. ساعت ٣شب بود كه از مرز رد شديم و اونجا به شدت سرد بود كه  كاپشن تن بچه ها كرديم. اين درحالي بود كه مرز مهران از شدت گرما آب پاشي ميكردن و مرز ٣روز بسته بودن كه از ازدحام كم بشه فاصله از مرز باشماق تا كربلا خيلي زياده ما ساعت حدودا ٦صبح بود سوار وَن شديم به سمت سليمانيه و از اونجا دوباره ون گرفتيم به سمت كاظمين و از كاظمين تا كربلا يك ون ديگه گرفتيم. از مرز باشماق، هيچ ماشيني مستقيم به كربلا نمياد و هزينشم تقريبا ٤ برابر مرز مهران هست ولي اين خوبي داره كه هم خنكه و هم خلوت كه باعث شده بود بچه ها گرما زده نشن. ما ساعت ٦ كه از مرز راه افتاديم تقريبا ٨ رسيديم سليمانيه و ٨ام به سمت كاظمين حركت كرديم كه ٦بعداز ظهر رسيديم كاظمين، هوا به شدت گرم بود و من تن بچم يك ركابي و شورت كرده بودم كه از حال نره و دائم پاهاش ميشستم. نماز مغرب و عشا رو كاظمين خونديم و زيارت مختصري كرديم و ساعت حدودا ١٠ شب از كاظمين به سمت كربلا راه افتاديم خود عراقي ها ميگفتن دو ساعت بيشتر راه نيست ولي يك ترافيكي به شدت سنگين و بي سابقه اي بود كه ما ٦ صبح رسيديم كربلا اونم تو ترافيك و دود... ترافيك انقدر زياد بود كه تقريبا ماشين ها ميلي متري حركت ميكردن... تو اين مسير ماشيني كه ما سوار شديم بعد ٢ساعت خراب شد، مجبور شديم تو دود و ترافيك كنار جاده پياده بشيم و كرايه مون پس داد😒 پليسي كه تو جاده بود چون ديد ما نوزاد همراهمون هست، يه ماشين مجبور كرد كه ما رو سوار كنه، چون هيچ ماشيني تقريبا خالي رد نميشد. راننده اين ماشينم يك فرد به شدت بد اخلاق و بي اعصاب و از اونايي كه اصلا رحم  و مورت حاليشون نميشه بود تا ساعت ٣صبح تو ترافيك و دود گرما بوديم و بچه من از شدت گرما بي تاب شده بود ولي اصلا حاضر نشد كولر روشن كنه، تازه وسط جاده كه آب ميدادن براي خودش و كنار دستيش برميداشت ولي به ما نميداد. همه داشتيم از تشنگي هلاك ميشديم، يك وانت كه كنار ما همزمان رد ميشد، چند تا پسر نوجوان بودن. من چون يكم عربي بلدم، بهشون گفتم خيلي تشنه مونه و يكم آب بدين كه ٣تا از آب هاي خودشون دادن به ما 😍 اين آقا راننده بي اعصاب حتي براي سرويس بهداشتي هم نگه نداشت، كه تو اين اوضاع من دستشويي داشتم. پدرم بهش گفتن نگه داره، اونم در جواب گفت اگر پياده شدين و ترافيك باز شد من منتظر نمي مونم و ميرم و منم با اميد به اينكه ترافيك هست، پياده شدم و رفتم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۸۲ بعد حدود ٣ دقيقه، ماشين حدود ١٠ متر رفته بود جلو، دوباره سوار شديم ولي برادرم نبود تو ماشين، بقيه گفتن نديديش گفتم نه گفتن پشت سر شما پياده شد كه آب بياره و در همين حين جاده اي كه از ١٠شب تا ساعت٣صبح قفل بود يه دفعه باز شد و ماشین راه افتاد، هرچي به اين راننده گفتيم نگه داره، يكي جامونده، اما كو گوش شنوا... ١٥ كيلومتر رفت جلو و دوباره جاده قفل شد، ما كه طاقتمون طاق شده بود از ماشين پياده شديم و نگران برادرم كه نه موبايل همراهش بود و نه پول و نه مقصد ميدونست كدوم موكب هست. رفتيم نماز صبح رو تو موكب عراقي ها خونديم و شروع كرديم به پياده روي حدود ٢٠ دقيقه پياده روي كرديم. ديديم جاده باز شده، سوار اتوبوس هاي عراقي شديم و يك مسير با اتوبوس رفتيم. چون هوا گرم بود ما شرايط پياده روي با بچه نوزاد نداشتيم. جلوی ايست بازرسي، اتوبوس ایستاد. گفتن از اينجا به بعد اتوبوس حق نداره رد بشه، اون طرف ايست بازرسي سوار موتور هايي كه پشتش قفسه دارن شديم، ٦نفر آدم بزرگ بوديم با دوتا بچه و دوتاكالسكه و٧تا كوله  و غصه برادرم كه جامونده😔😔 بين ما فقط سيدامير علي غصه نميخورد و به مامانش ميگفت باباعلي به حرف حاج آقا گوش نكرده جامونده و گم شده... به هربدبختي بود رو همديگه سوار شديم و ايست بازرسي بعدي پليس ها نزاشتن رد بشيم چون ايراني بودم و تو اون جاده تقريبا يكم با ايراني ها مشكل داشتن... دوباره پياده شديم و بعد ايست بازرسي موتور ديگه كرايه كرديم و ورودي شهر كربلا پياده شديم... 😍 چون دو روز به اربعين بود شهر بسته بودن و نميذاشتن ماشين داخل شهر بشه و بقيه مسير كه حدود ٣ساعت طول كشيد، پياده رفتيم. هوا به شدت گرم بود. براي جلوگيري از گرما من پارچه طوري سفيد همراهم آورده بودم و اون خيس ميكردم مينداختم رو كالسكه سيدعلي تا گرما زده نشه، انقدر هوا گرم بود كه هر ٥ دقيقه اينكار ميكردم😢 عنايتي كه امام حسين تو اين سفر به من كردن اين بود كه بچه من تو اين ترافيك وحشتناك از كاظمين و تا خود ورودي كربلا خواب بود و اصلا بيدار نشد، من بچم از اونايي كه شب تا صبح نميشه دستش بزني بيدار ميشه و هر ١ ساعت شير ميخوره و... 😶 به هر بدبختي بود همسرم تو كربلا پيدا كرديم و ماجرا رو تعريف كرديم... برادرم با موبايل يكي از عراقي ها به واتساب خانومش پيام داده بود و مكان رو پرسيده بود. دو ساعت بعدم به خط عراقي همسرم زنگ زدن و قرار گذاشتن كه بيان جاي ما و ساعت ٣ونيم ظهر بود كه رسيدن... برادرم چون پول نداشتن سوار ماشين هاي حشدالشعبي عراق شده بودن كه رايگان مسافر حمل ميكردن.😅 سفر به شدت پر ماجرايي بود كه من خلاصه كردمش و اين فقط يك قسمت از سفرمون بود. ان شاء الله اگر روزيمون بشه، اربعين امسالم ميخوايم بريم اگر آقا بطلبمون♥️😇😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات
🎥 ❌کلیپ مصاحبه با خانمی متأهل که به علت پوشش نامناسب در دام روابط اشتباه افتاد!⭕️ برای مشاهده این کلیپ در کانال زیر عضوشوید:👈🏻 https://eitaa.com/joinchat/61079892Cc1eb9f7957 👤 من یک مددکار هستم که در زمینه آسیب‌های اجتماعی فعالیت میکنم.مطالبی که در کانال بنده مشاهده می‌کنید بدون واسطه و دسته اول هستند. https://eitaa.com/joinchat/61079892Cc1eb9f7957 ⛔️ مطالب کانال در مورد تجربیات مصرف مشروبات الکلی،مواد مخدر،خیانت،طلاق و... می‌باشد که دانستن این تجربیات و آگاهی از این آسیب‌ها میتونه به خیلی از افرادی که در این زمینه ها آسیب دیده اند و یا اطرافیانشون گرفتار این جور آسیب‌ها هستند کمک کنه. ❗️اگر تو هم دوست داری این روایت های جالب رو ببینی و بدونی توی این جامعه چیا میگذره توی کانالم عضو شو:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/61079892Cc1eb9f7957
۷۸۳ من سه تا فرزند دارم، ۱۹ساله، ۹ ساله و حدودا ۶ ساله، سه سال پیش، بعد از کلی انتظار و مقدمه چینی که برای زیارت اربعین داشتم به جاده زدیم و راهی این سفر رویایی شدیم. حالا اینکه اسباب سفر چطور آماده شد اینکه خود آقا مدد ویژه ای کرد بماند. ما از همدان حرکت کردیم و مستقیم رفتیم پایانه مرزی مهران، خیلی دورتر از مرز ما رو پیاده کردن و حدودا یازده کیلومتری پیاده روی کردیم. اون سال تو مهران طوفان شن اومد و دقیقا اون ساعت ما داشتیم ماشین می گرفتیم برای نجف یا کربلا..... که اتوبوس نجف گیرمون اومد، همین که دیگه می خواستیم سوار اتوبوس بشیم دچار اون طوفان وحشتناک شدیم. چون بچه های ما کوچیک بود، ما با خودمون کالسکه برده بودیم و خواهرم که با ما همسفر بودن اونا هم یه کالسکه دو قلو برای بچه های دو و سه سالشون آورده بودند، وقتی طوفان شن شروع شد و همه داد و بیداد می کردند ما هم شوهر و بچه هامونو نمی دیدیم، داد میزدیم هر جا هستین همونجا بمانید و تکون نخورید. این وضعیت حدود یکساعتی طول کشید تا اینکه بعد از طوفان همه همدیگرو پیدا کردیم و سوار اتوبوس شدیم. تو اتوبوس اگه تکون می خوردیم از سرو رومون خاک میریخت. به هرحال حرکت کردیم به سمت نجف تو مسیر بخاطر طوفان راننده مسیر و گم کرد و ما مسیر رو با سختی پشت سر گذاشتیم تا به نجف رسیدیم. گرما و خستگی راه یه طرف و شوق وصال و اینکه چشممان به گنبد با سر سعادت مولا علی افتاده بود از طرف دیگر... اذان صبح بود، هیچ وقت اون لحظه رو فراموش نمیکنم. بعد از زیارت و استراحت فردا راهی کربلا شدیم اونجا هم کلی مسیر پیاده روی داشت، البته ما چون کالسکه داشتیم یکی از بچه ها رو من به عهده داشتم، یکی رو شوهرم، تو مسیر سراسر درس و عبرت و از خود گذشتگی و عشق بود. هر چه به حرم آقا نزدیکتر میشدیم، شور و شوقمان بیشتر میشد. توی کربلا یه موکب پیدا کردیم و کمی استراحت کردیم و بعد رفتیم زیارت، اون روز ها از عمرمان حساب نمیشد. تو کربلا یه شب پسرم از گوش درد به خودش میپیچید، دخترم رو گذاشتیم پیش یکی از همشهریا و رفتیم طرف موکب اصفهانیها، جلوی موکب یه مردمیانسالی که حال مضطر ما رو دیده بود، جلو اومد گفت چی شده؟ همین که شنید مشکل پسرم چیه، گفت تشریف بیارید داخل این موکب، خودم متخصص گوش و حلق و بینی هستم. پسرم رو معاینه کردن و دارو هاش رو دادن و من این امداد رو از طرف خود امام حسین میدیدم. مسیر پیاده روی اربعین سختی فراوان داره اما وقتی از مسیر برمی گردی، برای هر کی تعریف کنی فقط زیبایی هست و زیبایی و زیبایی و این دقیقا مصداق سختی هایی است که حضرت زینب توی مسیر کربلا کشید و در پایان وقتی ازش پرسیدن کربلا چطور بود فرمودند ما رایت والا جمیلا... در پایان توصیه من به اونایی که قصد سفر اربعین دارن این که حتما تنهایی نرن، کوله بارشونو سنگین نکنند، برای بچه‌ها لباس نخی و خنک همراه داشته باشند؛ ماسک برای بچه ها و خودشون بردارند و راهی بشن... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات
من مریم هدایتی با چندسال سابقه آشپزی و فعالیت در زمینه فینگرفود🫔🍕🥞 میخوام کمکت کنم، بدون هزینه های عجیب غریب 😱 و زیاد 😢 مهمونی ها رو خاص تر برگزار کنی😍💪 🔥 فکر کن با یادگرفتن چندتا فوت کوزه گری😉 میتونی با غذاهات همه رو شگفت زده کنی https://eitaa.com/joinchat/64225629C4d5b8ece20
هدایت شده از دوتا کافی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پياده روی اربعین امام حسین (ع) توی این مسیر پسرانم، از امام حسین (ع ) خواستن که بهشون خواهر بده.ان شاءالله کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
من مادر چهارتا بچه قد و نیم قد هستم. ۶ ساله، ۴ ساله، ۲ ساله و شش ماهه.... سه سال پیش، خدا قسمت کرد و با سه تا دخترام که پنج و سه و یک ساله بودن و بچه ی چهامم رو باردار بودم رفتیم زیارت اربعین...چه سفری بود...بهترین و پر خاطره ترین سفر عمرم😍 همه مخالفت میکردن که دخترات کوچیکن، خودت بارداری، تازه وارد چهار ماهگی شده بودم... اما یه نیروی عجیب منو مثل بادی سبک میکشوند جلو که اصلا تو این سفر برا خودم و بچه هام احساس خطر نکنم. گفتم استخاره بگیریم هر چه استخاره میگرفتیم خیلی خوب میومد میگفت حتما برید این سفر مقدر شماست. کسانی بهتون کمک میکنن.😊 ما هم دل و زدیم به دریا و شش روز مونده به اربعین وقتی دیگه همه خانواده رفته بودن و باید من و همسرم تنها میرفتیم.. بار سفر بستیم. همسرم خیلی تشویقم میکرد و میگفت باید مثل امام حسین ع و خانوادش خانوادگی بری تا بفهمی سختی کربلا رو 😭 اما خدایا کو سختی... چهار روز و نصف پیاده رفتیم از نجف تا کربلا اما انگار تو بهشت راه میرفتیم😌 شبا انگار وقتی تو موکب ها میخوابیدیم حس میکردم کسی مواظب بچه هامه... برنامه دستشویی رفتن بچه ها، خود بخود منظم شده بود تو هر بار توقف همه باهم میرفتن دستشویی... اینقدر هم تو راه به بچه ها خوش گذشت... خدا خیر بده بعضی زوار بهشون گیره سر روسری اسباب بازی و... میدادن... خلاصه خود روز اربعین ظهر رسیدیم کربلا ... درسته نتونستیم ضریح امام رو بببنیم اما تو لحظه لحظه های پیاده روی، حضور معنویشون و نگاهشون رو حس میکردیم😭 سرتون رو بدرد نیارم کل وسایلی که بردم یک کوله پشتی بود که برا هر بچه سه دست لباس بود با دو بسته پوشک برا دختر یکساله ام و من و همسرم هم نفری یک دست لباس اضافه... بجای کالسکه هم ویلچر بردیم، خدا از نوع آلومینیومی و سبکشو برامون فرستاد که هر سه تا دخترم توش جا شدن.... خدا رو شاکرم که بهم توفیق این سفر معنوی رو داد..و سختیاش برام سهل و آسون شدن❤️ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از تبلیغات
🏴 مدرسه مهارتی فراخط✅🔻1⃣ مدرک 😍 ✅🔻2⃣ بعد دوره‌ها‌😍 ⭕️👈 در کانال زیر: 👇👇👇👇👇😍😍👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1482555655Cba3643e10d اگه دنبال درآمدی، دوره ای که بهش علاقه داری رو بین دوره هامون پیدا کن و با اشتغالت اونو یاد بگیر😍 ___________________ ☆آموزش☆ | مدرسه مهارتی فراخط |☆بازار کار☆
خانم دکتر فرحناز عسگری سزارین_پنجم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات
✴️ کانال مهندس در ایتا کانالی که در عرصه پیشتاز است👌 دقیق مسائل روز و پاسخ به با وجود این کانال دیگه نیازی به چند کانال ندارین👌برای عضویت بزنید روی لینک زیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1494352023C916597ef88 از کانالهای پیشتاز در 👌👆
رفقا سلام، واقعا حیفمون اومد این کانال رو معرفی نکنیم، اگه قراره توی ایتا فقط ۳تا کانال رو دنبال کنید، یکیش باید این کانال باشه👇 https://eitaa.com/joinchat/1494352023C916597ef88 مطالبشو ببینید متوجه منظورمون میشین👌
۷۸۵ به لطف خدا در خانواده ای مذهبی بزرگ شدم. از وقتی که سفر اربعین به صورت تجمع عظیم کلید خورد، تقریبا هر ساله پدر و مادرم عازم سفر بودند. میل به زیارت کربلا داشتم اما زمان های تحصیلم که حسابی مشغول درس بودم، وقتی هم که ازدواج کردم هم زمان که دانشجو بودم، دلم شور وشوق بچه داشت طوری که در سال دوم دانشگاه فرزند اولم به دنیا آمد و در سال آخر تحصیل فرزند دومم... هر سال هم به پدر و مادرم که معمولا با گروهی از آشنایان و دوستان راهی کربلا میشدند، اصرار میکردم که من هم با فرزندان و همسرم با شما راهی بشویم ولی هربار مادرم وپدرم بهانه تراشی میکردن که تو بچه کوچک داری... دانشجو هستی ... شرایط سفر اربعین دشوار هست و هزاران دلیل که خودم هم سریع متقاعد میشدم که بله حق با آن ها هست و .... فرزند سوم در سن ۲۸ سالگیم بدنیا آمد و باز روز از نو و روزی از نو، مادرم همیشه می‌گفت بذار فرزندانت بزرگ بشوند و بعد فکر سفر اربعین باش. می‌گفت وقت برای سفر زیاد هست اما من در ذهنم میگفتم من که که قرار نیست به سه فرزند راضی باشم از خدا تقاضا دارم تا وقتی قدرت بارداری دارم لطفش رو شامل حالم کند و فرزندان سالم وصالح و فراوانی به من عطا کند. اربعین پارسال که فرزند سومم ۱ سال و ۹ ماهه بود، ابتدای محرم تصمیم به سفر اربعین گرفتم و با همسرم مطرح کردم، تقریبا چند روز طول کشید که راضی شدند ایشون هم از سختی های که از این و اون شنیده بودند، حسابی به خاطر من و بچه ها نگران بودن و میگفتن اجازه بده بعد از ماه محرم و صفر که خلوت تر هست با کاروان راهی بشیم ولی من گفتم نمیتونم دیگه، باید برم کربلا و دوست دارم این اربعین حتما برم. همسرم مقداری راضی شده بودند که با پدر و مادرم مطرح کردم، ولی اونا حسابی گارد گرفتن که چی فکر کردی؟!؟ فکر کردی سفر شوخیه؟ نرفتی و نمیدونی که چقدر سخته!!! با سه بچه اصلا نمیتونی و دیگه حرفشو نزن و بی خیال شو... خلاصه که در مقابل جبهه گیری همه، حتی دوستانی که پیششون مطرح میکردم که دوست دارم برم اربعین مواجه شدم😞 البته از اونجایی که من وقتی اراده ام رو قوی کنم به جز خدا هیچ کس جلو دارم نیست🙅‍♀💪 حدود یک ماه مونده به اربعین دو کوله پشتی درمنزل داشتیم رفتم آوردمشان و برای خودم و همسرم هرکدام یک دست لباس مشکی و برای فرزندانم هرکدام دو دست و برای فرزند کوچکم سه دست لباس و پوشک گذاشتم. این دفعه دیگه هیچ کس طرف حسابم نبود. خیلی ناراحت بودم که هر ساله به خلق خدا رو میزنم و بهم میگن نمیشه و مناسب تو نیست و... با خودم گفتم اگه من بخوام تا ۴۵ سالگی بچه بیارم که خدا بخواد همین کارو هم میکنم😂😂 حداقل تا ۱۵ سال دیگه نباید به این سفر معنوی برم و با خودم گفتم کسی دلش به حال معنویت دل من نسوخته و همه راحت میگن نمیخواد و تو نیا و نمیشه و... به امام حسین گفتم نگاه کن من کوله بار خودم و خانوادم رو یک ماه زودتر از اربعینت بستم و آماده ی آماده هستم و هیچ کس مثل من این همه زودتر از سفر کوله بارشو نبسته و اگر اجازه ندی امسال بیام، خیلی ناراحت میشم و... دوسه هفته قبل اربعین به صورت جدی به پدرو مادرم گفتم که به اونایی که با شما راهی میشن( معمولا هرساله یه سری دوست و آشنا با پدرو مادرم راهی سفر میشن چون پدرومادرم رو امین و مطمئن می‌دونن و خودشون تقاضا میکنن که همراهشون بیان و پدرم هم معمولا به کسی نه نمیگه و معتقد هست که کمک کنیم در این راه و کسی بتونه به وسیله ما به زیارت برسه ) بگید که بچه کوچک همراهمونه و اگر سختشون هست بگید با یه نفر دیگه برن و نیان. حوصله ندارم غر بزنن که با بچه اذیت میشیم😁😁😁و کاملا حق به جانب بودم. پدرو مادرم که حسابی😳😳😳 اینجوری شده بودن.... پدرم گفت ما تو رو نمیبریم😔 بلکه اینجوری من سرد بشم. خیلی دلم شکست ولی به روی خودم نیاوردم و همچنان خیلی قاطع و پر رو گفتم نبرید با همسرم و بچه هام میریم مثل خیلی ها که خانوادگی تنها رفتن .... مادرم که دیدن انگاری جدی جدی من عزم سفر کردم و اصلا کوتاه بیا نیستم، به پدرم گفتن اگه میخواد بره پس باید با خودمون بیاد، من دلم طاقت نداره با سه تا بچه تنها برن، منم یه حالی که یعنی منت گذاشتم که میخوام بیام با شما، خیلی جدی دوباره گفتم پس به همسفر هاتون بگید بچه کوچک باهامونه تو سفر هی غرنزنن چون که حوصله ندارم 😁😁😁 خلاصه که هرکس زنگ میزد به پدرم و مادرم بیچاره اونا هم میگفتن دخترم و همسر و نوه هام باهامون هستند، اطلاع دادیم که اگر با بچه سختتون هست در جریان باشید😉😁 و حسابی حرف من به لطف خدا و امام حسین به کرسی نشست. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات
نمیدونی چی بپزی؟ من ، مریم مولایی با چندسال سابقه آشپزی و فعالیت در زمینه آشپزی 🫔🍕🥞 میخوام کمکت کنم ، بدون هزینه های عجیب غریب 😱 و زیاد 😢 مهمونی ها رو خاص تر برگزار کنی😍💪 انواع سالاد🥗🥬🥦 انواع دسر 🍧🍡 انواع نوشیدنی🍻🥃🥤 انواع خورشت 🍛🍜 پخت انواع شیرینی و کیک 🍩🎂 انواع غذاهای محلی 🍲🥘 انواع فست فود 🍕🌭🍔 و..... و کلی آموزش تزئین و سفره آرایی 🍹🥙🍱 🥇🥈🥉تعدادمون که زیاد بشه هم برگزار میکنیم 🤩 https://eitaa.com/joinchat/2552824299C21c238b42f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مغز کودک افعال منفي را نميفهمد. به جاي "داد نزن! " بگوييد: "آرام باش! " به جاي "ندو! " بگوييد: "آرامتر راه برو! " به جاي "جيغ نزن!" بگوييد :"آرامتر حرف بزن ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 💖@sahele_aramesh313💍
هدایت شده از تبلیغات
🥰خبری خوش برای دیابتی ها🥰 ❌❌دیابت درمان شد❌❌ 💊دیگه نیازی به قرص وانسولین نیست💊 برای درمان دیابت به دایرکت مراجعه کنید یا با شماره زیر تماس‌بگیرید.👇👇👇 ❌برای رزرو نوبت مشاوره فرم زیر را پر کنید❌ https://formafzar.com/form/gfu71 https://formafzar.com/form/gfu71 حکیم بهشتی 📲 09382492835 حکیم بهشتی 📲 09382492835 آیدی کانال 👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2803237210C1e86539977 😊 آیدی مستقیم حکیم بهشتی @dr_sanabeheshti @dr_sanabeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرقی نمی‌کند کجای جهان هستید؛ نسل‌تان را پیش از تولد، نذر امام حسین علیه‌السلام کنید. ⭕️ علیه‌السلام مرز نمی‌شناسد، سینه‌زنی مُحرم در میان نسل جدید آفریقا را ببینید. ‌‌ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبلیغات
جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود😐 خیلی جاها این جمله رو دیدیم ولی اینجا همه چیز فرق میکنه😊ضمانت مرجوع بی قید و شرط محصول چون به کار خودمون اطمینان داریم اسپرسو ساز خانگی تولید داخل👏 اولین وتنها تولید کننده موکاپات مسی به صورت عمده و تکی🇮🇷 لینک زیر رو لمس کنید https://eitaa.com/joinchat/1931936165Cba787c9fa1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 الهی خدا چندتا از این سینه‌زن‌ها قسمت‌تون کنه 😍❤️ ‌ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano