eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
2.7هزار دنبال‌کننده
31 عکس
28 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
خداحافظ....😭 خداحافظ ای سَید پاک و مظلوم خداحافظ ای هرنفس یارِ محروم خداحافظ ای جمعه‌ها فارغ از خواب برای غم خلق ، همواره بی‌تاب خداحافظ ای فارغ از شیشه دودی تویی که اسیر تکبر نبودی خداحافظ ای فارغ از مکر و تزویر سه سالی شدن قدر سی ساله‌ای پیر خداحافظ ای جلوه‌ی صدق و پاکی عبا و قبا و سر و رویِ خاکی خدا حافظ ای بر لبت اِتقوا الله برای خدا مانده مردانه در راه خداحافظ ای مرد همراهِ مردم خداحافظ ای محرمِ آهِ مردم خداحافظ ای زخمی از تیر تخریب خداحافظ ای هر نفس فکر تقریب خداحافظ ای خادمِ بی‌گلایه جفادیده از طعنه ، تهمت، کنایه خداحافظ ای در ره حق فدایی خداحافظ ای از تبارِ رجایی خداحافظ ای مردِ دلسوزِ کشور برای تو تحسین و تمجید رهبر خداحافظ ای یار و غم‌خوار رهبر غمِ تو به چشمان خون‌بارِ رهبر خداحافظ ای در ره حق مقاوم به پیشانی‌ات بوسه‌ی حاج قاسم خداحافظ ای داغ بر دل نشسته شده خستگی از تلاش تو خسته خداحافظ ای هر نفس در سفرها خبر دار از غصه‌ی بی‌خبرها خداحافظ ای مرد ده کوره گردی به پای پیاده دهستان نوردی خداحافظ ای مرد بگذشته از جان دعاگوی تو بی‌کسان، دردمندان خداحافظ ای شادیِ کارگرها خداحافظ ای شیر مردِ خطرها خداحافظ ای مردِ احیایِ صنعت محقق ز تو هرچه رویایِ صنعت تو ای مردِ از میزها دل بریده خداحافظ ای تا خدا پر کشیده خداحافظ ای هرنفس با شهیدان تو ای همچو قاسم شده مرد میدان خداحافظ ای آرزویت شهادت فداکارِ جان داده در راهِ خدمت خداحافظ ای خادمِ ساحتِ عشق قدم‌های تو یک‌به‌یک در خط عشق خداحافظ ای در ره حق مهاجر به هر جا غمی بود در لحظه حاضر خداحافظ ای دردمند از یتیمی خداحافظ ای با یتیمان صمیمی خداحافظ ای جلوه‌ی بی‌ریایی به کار و کلامت شمیمی خدایی خداحافظ ای عاشق رسته از بند تلاشت برایِ رضایِ خداوند خداحافظ ای آسمانی خصالت به یاد همه لفظِ رایِ حلالت خداحافظ ای چاره‌ی درد مردم همیشه به لب‌های پاکت تبسم خداحافظ ای وقف خدمت‌گزاری جدا بودن از حرف‌های شعاری نخندیدن از غصه‌ی جان مردم خداحافظ ای هستی‌ات آنِ مردم خداحافظ ای هر نفس یار محروم پیِ چاره بر مشکل و کارِ محروم خداحافظ ای مایه‌ی فخر ایران گرفته شهادت ز شاهِ خراسان خداحافظ ای هر نفس با شهادت به درد و غمت شد مداوا شهادت خداحافظ ای دوست، مسئول محبوب بدر کن کمی خستگی اینک ای خوب نرفتی در این سال‌ها خواب راحت بیاسا که شد موقعِ استراحت 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
هدایت شده از منبرک فاطمی
✔️شهید و _شهادت https://eitaa.com/fatemi222/4587 ✔️ده شاخص شهید سید ابراهیم https://eitaa.com/fatemi222/13817 ✔️تا پای جان برای ایران https://eitaa.com/fatemi222/13821 ✔️عملیات محتوایی https://eitaa.com/fatemi222/13829 ✔️ابراهیم قرآنی، قرآن ابراهیمی https://eitaa.com/fatemi222/13832 ✔️«سیدِ شهیدانِ خدمت» https://eitaa.com/fatemi222/13826 ✔️بخشی از خدمات https://eitaa.com/fatemi222/13837 ✔️ده برش از زندگی او https://eitaa.com/fatemi222/13845 ✔️پنج گام سلوک ابراهيمي https://eitaa.com/fatemi222/13867 ✔️نگاه توحیدی درگذشت آقای رئیسی https://eitaa.com/fatemi222/13868 ✔️خطر عبور از مکتب خدمتگذاري https://eitaa.com/fatemi222/13869 ✔️فهرست مباحث منبرک. https://eitaa.com/fatemi222/6606
🔹 راه رجا بسته نیست، گرچه رئیسی برفت 🔸 ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
هدایت شده از منبرک فاطمی
مراسم تشییع سیدالشهدای خدمت در مشهد مقدس👇 https://eitaa.com/fatemi222/13878
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عمق چشم‌های زلالت به ما بگو از آن دو رود تا به ابد بی ریا بگو ای ماه با تبسم باران وضو بگیر هم ناله با نسیم بخوان ربنا بگو حالا که مقتدای هزاران ستاره‌ای در گوش آسمان و زمین از خدا بگو پرواز کن نفس به نفس با فرشته‌ها لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو در سینه‌های ما نفسی تازه‌تر بکش ای نبض ما دوباره بزن یا رضا بگو ای حس با شکوه غریبانه پر زده پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو :: با بند بند پیکر آتش گرفته‌ات از خیمه‌های سوخته‌ی کربلا بگو گودال را ورق بزن و روضه‌ای بخوان حالا برای فاطمه از بوریا بگو ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
در آرزوی مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن آنان که دویدند، رسیدند به مقصود مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن بازار غریبی است، ضرر کرده‌ام ای عشق از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن شمعی است شهادت که به سوسو زدن افتاد از پیله خوشا! لحظه‌ی پروانه پریدن زنده است شهادت که پیاپی شده کارش در کالبد مُرده‌ی ما روح دمیدن پرواز، تو را می‌طلبد! فرصت خوبی است از لانه نیفتادن و از شاخه پریدن از شمع و گل و ناله‌ی پروانه بیاموز «افروختن و سوختن و جامه دریدن» آزادگیِ بی تنِ بر نیزه چگونه است؟! برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نفتاده است ای سرو! خوشا پا شدن و قد نخمیدن مائیم و قراری که قرار است بیاید مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن بگذار بمیریم و بسوزیم و برآییم از آتشِ خاکسترِ ققنوس شنیدن ✍ https://eitaa.com/fatemi8
ای با خلائق روز و شب هم‌درد سیّد آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد داغت عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران تو باری گران بر شانۀ ماست تلفیق کردی خادمی را با ریاست یعنی دیانت داشتی عین سیاست استان به استان رفته‌ای با سخت‌کوشی دیگر به پایان آمده خانه‌به‌دوشی ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی اما تو مردم‌داری‌ و بیداری امروز چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز.. گفتی که زیر سایۀ شمس‌الشموسم گفتی به عالم خادم سلطان طوسم این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق تقدیم امام هشتم ما اینان که هم‌تعداد درهای بهشتند با خون شهادت‌نامۀ خود را نوشتند این هشت تن از نور تقوا جامه دارند مهر رضا را در شهادت‌نامه دارند وقت سفر دیدند امامان را یکایک «قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک این هشت گل دلدادگان هشت و چارند نیمی از اینان سیّد والاتبارند اینان که درس از مکتب‌الزهرا گرفتند سرمشق از منشور عاشورا گرفتند وقتی حساب کار با «رب الکریم» است فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است یک‌سو قلوب مردم از دنبال آمد یک‌سو امام هشتم استقبال آمد راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست هم اول و هم آخر این راه اینجاست این افتخار این عزت دائم مبارک فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند گفتی که این مردم عزیزان خدایند در عین مردم‌داری‌ات، دشمن‌ستیزی در چشم آقایت، رئیسی عزیزی در راه خدمت خستگی نشناختی تو با مردمت دل بردی و دل باختی تو با مؤمنین عمری برادروار بودی اما «اشداء علی الکفار» بودی کشتی‌ات از طوفان کنار ساحل آمد در جنت اوقات فراغت حاصل آمد اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است اجر جهاد فی سبیل الله این است تو رنج‌ها از جور نااهلان کشیدی زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی این غربت و مظلومی‌ات در راه دین بود اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود با شادی ملت فقط مسرور بودی تو در حقیقت خادم جمهور بودی عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران بی‌وقفه کوشیدی به آبادی ایران گفتی امید اهل‌بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته‌ست در ابجد این نام، اسراری نهفته‌ست نهج‌البلاغه این زمان لب باز کرده از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده این حکمت از نور امیرالمؤمنین است اینجا سخن از مؤمنان راستین است هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آن‌هاست هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آن‌هاست صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم در روز سوم، ماه سوم، سال سوم ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز وقتی تبر در دست ابراهیم باقی‌ست یعنی به قلب بت‌پرستان، بیم باقی‌ست اکنون که اشک ما روانه از دو عین است در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر اجساد این گل‌ها شناسایی شد آخر باید به جای اشک، خون دل فشانیم قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم یارب «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» یارب «به هر گل می‌رسم می‌بویم او را» ✍️ https://eitaa.com/fatemi8
نوشته‌اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی‌شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی‌دهد ثمری دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست توسل سحری و عنایت سحری هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری :: برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می‌شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می‌رسد به همه اگر چه نام مرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد (دعای من به خودم هم نمی‌کند اثری) ✍️ https://eitaa.com/fatemi8
رحلت امام.mp3
2.04M
خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن . خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه ی فریاد کردن . خوشا از نی خوشا از سر سرودن خوشا نی نامه ای دیگر سرودن . نوای نی نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد ، دلنشین است . نوای نی نوای بی نوایی است هوای ناله هایش ، نینوایی است . نوای نی دوای هر دل تنگ شفای خواب گُل ، بیماری سنگ . قلم ، تصویر جانکاهی است از نی علم ، تمثیل کوتاهی است از نی . خدا چون دست بر لوح و قلم زد سر او را به خط نی رقم زد . دل نی ناله ها دارد از آن روز از آن روز است نی را ناله پرسوز . چه رفت آن روز در اندیشه ی نی که اینسان شد پریشان بیشه ی نی ؟ . سری سر مست شور و بی قراری چو مجنون در هوای نی سواری . پر از عشق نیستان سینه ی او غم غربت ، غم دیرینه او . غم نی بند بند پیکر اوست هوای آن نیستان در سر اوست . دلش را با غریبی ، آشنایی است به هم اعضای او وصل از جدایی است . سرش بر نی ، تنش در قعر گودال ادب را گه الف گردید ، گه دال . ره نی پیچ و خم بسیار دارد نوایش زیر و بم بسیار دارد . سری بر نیزه ای منزل به منزل به همراهش هزاران کاروان دل . چگونه پا ز گل بردارد اشتر که با خود باری از سر دارد اشتر ؟ . گران باری به محمل بود بر نی نه از سر ، باری از دل بود بر نی . چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی ، نوای عشق سر داد . به روی نیزه و شیرین زبانی ! عجب نبود ز نی شکر فشانی . اگر نی پرده ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می کشاند . سزد گر چشم ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند . (قیصر امین پور) 🏴🏴 سالروز رحلت ملکوتی حضرت امام روح الله (ره) تسلیت باد کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی (ره) 📽 بانگ نسل سومِ این انقلاب...🍃🌸 🎙 با صدای حاج مهدی رسولی 🌷بسیار زیبا
؛ ؛ باز هم گر غمی به دل داریم سالگرد غروب خورشید است آفتابی که پرتو مهرش چل‌چراغی زنور توحید است باغبانی که در جماران بود باغبان تمامی گل‌ها برگ برگ بهشت باور او زد به سوی خدا بسی پل‌ها آن ابرمرد عرصۀ تاریخ باصلابت اگر قدم زد و رفت باحضور همیشه روشن خویش انقلابی دگر رقم زد و رفت آمد و با چراغ توحیدش رهنمای ره سعادت شد مثل جدش حسین، باایمان رهگشای ره شهادت شد بعد چندین بهار، از گلزار گرچه او رفته، عطر نابش هست یاد او زنده است در دل‌ها بهر این بوستان گلابش هست چه گلابی که این شمیم ناب عطر آزادی و شفابخش است نام او در بهار آزادی در فراسوی این جهان پخش است سیدی از تبار پاک علی پای در جای پای او دارد جان خود را به کف گرفته و باز روی دوشش لوای او دارد او همان سید خراسانی است عزت از ثامن الحجج دارد به‌خداوندی خدا عمریست چشم بر پرچم فرج دارد نفس پاک این مسیحا دم دیگران را به غیرت آورده بهر گلزار آرزومندان عطر پاک بصیرت آورده زور گویان عالم هستی هرچه قدرت فراهم آوردند باز دیدند روی این میدان پیش عزمش همه کم آوردند به علی و به فاطمه سوگند ماهمه رهرو همین مردیم راه او راه جد اطهر اوست مرگمان باد اگر که برگردیم گوش بر امر رهبری بیدار همه جا با امام باید بود عمرِ ما گر «وفائی» از کف رفت عمر او مستدام باید بود ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است ناله ی العطش من نرسیده ب کسی چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس در زمین خوردن ما دست دگر در کار است علتش چیست که بالاسر من میرقصند پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟! نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است جای این اذیت وآزار فقط بازار است به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت از روی اسب بیفتی ب زمین دشوار است جان به قربان تنی که همه اش غارت شد بیش از پیرهنش پیکر پاکش.... شاعر: https://eitaa.com/fatemi222/7609
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است https://eitaa.com/fatemi8/313 سوزانده تب زهر، تمام گلویش را https://eitaa.com/fatemi8/314 دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده https://eitaa.com/fatemi8/315 با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا می‌شود https://eitaa.com/fatemi8/316 آن روز کاظمین چو بازار شام شد https://eitaa.com/fatemi8/317 بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام https://eitaa.com/fatemi8/318 حجره شلوغ است و کسی هم در نمی آید https://eitaa.com/fatemi8/319 بسم آن وجه خدا، باب مراد https://eitaa.com/fatemi8/320 ای گل بوستان اهل البیت https://eitaa.com/fatemi8/321 زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود https://eitaa.com/fatemi8/322 دست کریم، روزی من را زیاد داد https://eitaa.com/fatemi8/323 دست کریم، روزی من را زیاد داد https://eitaa.com/fatemi8/324 حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است https://eitaa.com/fatemi8/325 لب تشنه بود ، تشنة یك جرعه آب بود https://eitaa.com/fatemi8/326 به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را https://eitaa.com/fatemi8/327 بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود https://eitaa.com/fatemi8/328 رسیده جان به لب اطهرت، اَبَالهادی https://eitaa.com/fatemi8/329
هدایت شده از منبرک فاطمی
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* ✍🏼 بهترینی از کانال های ایتا تقدیم به شما ═══✼🌷🍃🌷🍃✼═══ ♻️راهکار ترویج نماز در خانه و جامعه https://eitaa.com/namaz_gonabad/922 ♻️مهارت آموزی جهت زندگی موفق https://eitaa.com/fatemi24/13766 ♻️احکام شرعی و ساده جهت بانوان و آقایون https://eitaa.com/ahkam31/910 ♻️مهدویت و آخر الزمان https://eitaa.com/fatemi311/5 ♻️معارف قرآن و روایات همراه با داستانهای زیبا https://eitaa.com/fatemi222/6618۸ ♻️جمعیت و فرزند آوری خوبه یا نه؟ https://eitaa.com/qom1400qom/226 ♻️جهاد تببین و تشخیص صحیح https://eitaa.com/Tebyangonabad2/408 ♻️عفاف و حجاب و مسولیت من https://eitaa.com/Chastity/750 ♻️اشعار جالب جهت مرثبه و مداحی اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100 ♻️داستانهای جذاب از شهدا برای روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/281 ♻️شصت نکته در باره تکلیف بزرگ(امربه معروف ) https://eitaa.com/fatemi5/2772 ♻️واسطه گری ازدواج https://eitaa.com/HamYary_Hamsan/9653 ♻️حکمت و خطبه‌‌های نهج‌البلاغه https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ┅┄✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ ✍ در آستانه شهادت امام جواد علیه السلام مطالبی جهت مطالعه👇 https://eitaa.com/fatemi222/7609
میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می‌زد... صدای نالۀ وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد از او بپرس که زخم زبان چرا می‌زد ✍ 📝 اشعار امام جواد علیه السلام| عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/fatemi8/1273
در کنج حجره بی‌کس و بی یار و مونس دور از وطن افتاده و خونین جگر بود https://eitaa.com/fatemi222/3632 میان حجره در بسته دست و پا زدی و بریده شد نفس آخرت ابا الهادی https://eitaa.com/fatemi222/3633
🩸 پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان برایش گریه می‌کنند... وقتی‌که امام جواد علیه‌السلام به دنیا آمد، امام رضا علیه‌السلام به اصحاب خود فرمودند: 🔖 در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدّس است و پاک و پاکیزه خلق شد. سپس امام رضا علیه‌السلام فرمودند: 📋 بِأَبِي وَ أُمِّي شَهِيدٌ يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلِ السَّمَاءِ، يُقْتَلُ غَیظاً ▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او می‌گریند که از روی خشم کشته می‌شود. 📋 وَ یَغضَبُ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَى قَاتِلِيهِ فَلَا يَلْبَثْ إلّا يَسيرا حَتَّى يُعَجِّلُ اللَّهُ بِهِ إِلَى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابَهُ الشَّدِيدِ. ▪️ و خداوند بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی‌ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‌فرستد. 📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰ 📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸ ✍ ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه ز لب های تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رُخی پاک خورد موی به هم ریخته‌ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای دست‌ْزنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی … بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می فروشد زِرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمه توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایه  هم.فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبه  یکدست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشه عشّاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رایحه گُل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریه او بود که باران آمد نفَس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه «یا فاطمةالزهرا» شد مثنوی نام تو را برده، تلاطم دارد چادرت را بتکان، قصد تیمّم دارد می رود قصه  ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
294.6K
💞سرودولادت سبک:ای صفای قلب زارم هرچه دارم ازتودارم 🌸🌸🌸🌸 دل مشتاقان ز شادی ، بی قرار ِ بی قرار است گل بریزید گل بریزید ، جشن پیوند دو یار است۲ نبی چون ذات حق ، به شوقی منجلی بگوید تهنیت ، به زهرا و علی 🌷یا زهرا یاعلی۴  وصل دو یار عزیز و ، دلبرا بادا مبارک ازدواج دو نگار ، هل اتی بادا مبارک۲ الهی که شویم ، ز عزت ما همه فداییّ رَه ِ ، علی و فاطمه 🌷یا زهرا یاعلی۴ ما که مِهر اهل بیت ِ ، مصطفی در سینه داریم در ره ِ عشق علی و ، فاطمه جان می سپاریم۲ تمام ِ فخر ِ ما ، ثنای اهل بیت الهی که شویم ، فدای اهل بیت 🌷یا زهرا یاعلی۴ امیر عباسی 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
عشق لبخند است لبخندی بدون واهمه قطره‌ی اشک است آرام و بدون زمزمه در تمامی جهان از ابتدا تا خاتمه عشق تصویری ندارد جز علی و فاطمه لحظه لحظه دم به دم از یکدگر دل می‌برند گر ببینی‌شان نمی‌فهمی کدام عاشق‌ترند گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقی کار هرکس نیست در دنیا طواف عاشقی دست پروانه‌ست همواره کلاف عاشقی مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر است مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است فاطمه دنبال رفع بی‌قراریِ علی‌ست در نگاهش افضل الاعمال، یاریِ علی‌ست لذتش در زندگانی خانه‌داریِ علی‌ست بهترین لحظه برایش خواستگاریِ علی‌ست می‌رسد دستت به دامان علی با فاطمه سخت دلتنگ نجف هستی بگو یا فاطمه 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
هدایت شده از تبیان گناباد
چند سوال از آقای جلیلی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/6617
برای ؛ ؛ اى راهيان شهر نور، اين جا بقيع است اين خاك عنبر بوى مُشك آسا، بقيع است اين جا هزاران داستان، ناگفته دارد اين جا دو صد سرّ نهان، بنهفته دارد سوز جگرها بس در اين خاك بقيع است بيرون ز حدّ عقل ادراك بقيع است آيينهٔ آيين حق را قبر، اين‌جاست خاكش عجين با زهر تلخ و صبر، اين‌جاست اين خاك تا عرش خدا ره توشه دارد ركن و حطيم و كعبه در هر گوشه دارد بيمار عشق سرمدى را تربت اين‌جاست يك شهر نى، يك دهر حزن و غربت اين‌جاست اين‌جا به «كَرَّمْنا بَنِى آدم» طراز است از اين زمين تا عرشِ رحمان راه، باز است ايمان و عشق و سرِّ حق را جوهر اين‌جاست انهار نور و چشمه‌سار كوثر اين‌جاست روح عروج «اِرجعى» پوياست اين‌جا خاكش قرين با تربت زهراست اين‌جا عطرى ز بوى بقعه‌ی زهرا در اين‌جاست حزنى ز اندوه شب مولا در اين‌جاست داناى اسرار نهانِ اين جهان كو؟ فرزند زهرا، مهدى صاحب زمان كو؟ كو آن كه از هر بى نشان، دارد نشانه؟ كو آن كه باشد آگه از دفن شبانه؟ كو آن كه ريزد اشك و از سيلى بگويد با سوز دل از صورت نيلى بگويد تا از مزار مخفى مادر بگويد تا از جفاى خصم بد گوهر بگويد اى دست حق! وى حجّت خلاّق دادار! زنجير و غُل از گردن بيمار بردار ✍️ «واصل» 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
برای ؛ ؛ ؛ مدینه، صفا بخش جان و دلم فراق تو مشکل‌ترین مشکلم دریغا که همچون نسیم سحر مرا زود بگذشت عمر سفر خداحافظ ای یک جهان باغ گل خداحافظ ای شهر ختم رسل خداحافظ ای غرق انجم شده خداحافظ ای تربت گمشده خداحافظ ای قبله‌گاه همه خداحافظ ای خانه‌ی فاطمه خداحافظ ای شهر خیر البشر خداحافظ ای زخم گل میخ در خداحافظ ای ناله‌ی بی جواب خداحافظ ای چار قبر خراب خداحافظ ای شهر سوز و محن خداحافظ ای زادگاه حسن خداحافظ ای مسجد قبلتین خداحافظ ای جای پای حسین خداحافظ ای بهترین سرزمین خداحافظ ای قبر ام البنین خداحافظ ای بیت رب جلیل خداحافظ ای مهبط جبرئیل خداحافظ ای ناله‌ی آه آه خداحافظ ای محسن بی گناه خداحافظ ای درّ نایافته که نورت به هر سینه‌ای تافته خداحافظ ای اشک‌ها بر تو خون خداحافظ ای کوثر نیلگون الا ای خدا شاهد پاکی‌ات خداحافظِ ای چادر خاکی‌ات سلام خدا بر تن و روح تو به دست و به بازوی مجروح تو به قبر تو بس چشم انداختم در آغوش من بود و نشناختم محمّد! به لب‌های خندان تو به زخم سر و خون دندان تو زکوی تو من با چه حالی روم مبادا که با دست خالی روم به خون حسین و به اشک حسن دم مرگ بازآ به دیدار من چو عطشانِ بارانِ ابرِ توأم به هر جا روم، گرد قبر توأم ✍️ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
؛ ؛ آنقدر خسته‌ام، قدمم پا نمی‌دهد گاهی مسیر از من عابر کلافه است وقتی پیاده راهی این جاده می‌‌شوم حتی برای من چمدان هم اضافه است سنگینی سفر به بلندای جاده‌هاست امّا سفر به سادگی یک اشاره است کافی‌ست رو به قبله سرت را تکان دهی بال خیال وا کنی و نیمه‌‌های شب پشت دری که بسته خودت را نشان دهی اصلاً به شُرطهٔ دم در اعتنا نکن! حس می‌‌کنم که پنجرۀ رو به روی من دارد به عمق خاطره‌ها باز می‌‌شود بی آنکه شرطه ترس به جانم بیاورد تاریخ عقده‌‌های من آغاز می‌‌شود من، جایی‌ام که زهر، دل کوزه را شکست آنجایی‌ام که مادر این چفیه سرخ‌ها با شرطه‌‌های فتنه‌گر و ظالم آمده‌ست با اینکه نقطه نقطه بدن تیرخورده، باز تابوت روی دوش بنی هاشم آمده است دارم برای قبر حسن شمع می‌‌برم! این درد از مدینه مرا برد کربلا از کربلا کنار امامی مرا به شام پر می‌‌کشم به بوی سم از شام تا بقیع جایی که دیر می‌‌رسم و زهر را امام... از این بلا، پناه به سجّاده می‌‌برم اینجا کمی به حال خودم فکر می‌‌کنم جایی که فتنه دست فشرده‌ست در گلوم راه نجات از خفگی، شیعه بودن است رو می‌‌کنم به مدرسۀ باقرالعلوم آب و هوا عوض نکنم دیر می‌‌شود! شب مانده است و هرچه که هی سعی می‌‌کنم از لابلای پنجره‌ها تو نمی‌روم هر قدر هم که راه مرا سد کنند، باز تا صبح می‌‌نشینم و از رو نمی‌روم حتی شده تمام تنم شمع می‌‌شود! می‌گریم و به کوچه می‌آیم، هنوز هم این کوچه جای آمد و رفت و شتاب‌هاست تاریخ از زمانِ علی باز مانده است ما دست بسته‌ایم اگر، از طناب‌هاست! لعنت به شرطه‌ای که سبب ساز فتنه شد این بار هم به آخر تشییع می‌‌رسم تابوت روی شانۀ اهل تشیّع است شاید به یاد مادر بی قبر این امام این گوشه از بقیع، چنین کم توقع است بی گنبد و رواق، حرم دیدنی‌تر است ✍️ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620