هدایت شده از بدون مرز
💢مگر قرار بود سیدحسن نصرالله به شکل دیگری از دنیا برود؟
هدایت شده از بدون مرز
💢مگر قرار بود سیدحسن نصرالله به شکل دیگری از دنیا برود؟
🔹حجتالاسلام علی شیرازی (نماینده مقام معظم رهبری در سپاه قدس و همرزم حاج قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله) : سیدحسن در خانوادهای فقیر در جنوب لبنان به دنیا آمد. پدر و مادرش از ساعت ۵ صبح تا ۱۲ شب در یک بقالی کوچک کار میکردند تا شکم بچههایشان را سیر کنند. سید حسن ۸ ساله بود که با کتاب مأنوس شد و بعد با تفسیر قرآن آشنا شد و کتابهای متعددی را خواند. او میگفت خانوادهاش یک خانواده معمولی بودند و به نماز و روزه مشغول بودند ولی ویژگی خاصی نداشتند و خدا به او لطف کرد که از ۸ سالگی به خدا وصل شد و با اسلام آشنا شد. سیدحسن نصرالله تلاش میکرد مردم جهان را با اسلام ناب آشنا کند. سؤالی که سیدحسن نصرالله در ذهن داشت این بود که چطور میتوان حکومت اسلامی را در لبنان شکل داد. وی در لبنان با امام موسی صدر آشنا شد. در آن زمان ارتباط با سیدمحمد صدر دشوار بود و حکمش در عراق زندان بود ولی سیدحسن نصرالله بدون توجه به این مباحث با سیدمحمدباقر صدر ارتباط گرفت و وی هم سیدحسن نصرالله را با سیدعباس موسوی آشنا کرد تا از او مراقبت کند و شرایطی فراهم کند که سیدحسن نصرالله به بهترین وجه درس بخواند و مشکلاتش رفع شود. سیدحسن نصرالله مدتی در عراق بود و بعد به ایران آمد و در حوزه علمیه قم درس خارج خواند. به خواست سیدعباس موسوی به لبنان رفت و بعد شهادت وی دبیرکل حزبالله شد. اوایل که سیدحسن به لبنان رفته بود تشکیلات حزبالله در لبنان تشکیلات مخفی بود و بعدها آشکارتر شد.
🔹ناصر فیض: در بیمارستان بقیهالله به عیادت مجروحان حادثه پیجر لبنان رفتیم. سخت اجاره عیادت میدادند و شاید این سختگیری برای این باشد که از آنچه که ما در دنیای خودمان تعریف کردهایم، متفاوت هستند. به قدری خودساخته هستند که از تحسین خوششان نمیآید. تعریف میکردند که وقتی خبر شهادت سیدحسن نصرالله آمد همه مشکلات و دردها را فراموش کردند و کف زمین نشستند، این بین بچهها هم متاثر شده بودند و وقتی کودک چنین صحنهای را میبیند میگوید مگر قرار بود سیدحسن نصرالله به شکل دیگری از دنیا برود؟ در عیادت از مجروحان دیدم نام ائمه و امام زمان از زبان مجروحان نمیافتاد و کودک ۸ ساله از دست دادن چشم و دست خود را فدا کردن در راه ائمه میدانست و میگفت فدای حضرت عباس (ع) چشمانم. اینکه بچهای که سر و دو دستش باندپیچی شده است، چند انگشت و دو چشم خود را از دست داده به مادرش میگوید «چرا گریه میکنی؟ مگر قرار بود غیر از این اتفاق بیفتد، برای شهید که گریه نمیکنند» واقعا حیرتآور است. کودکان حادثهدیده چنان با باور صحبت میکردند که مشخص بود این جملات را از کسی نیاموخته است. تبلیغات دشمن قوی است و ممکن است بعضی زمانها ضعیف عمل کرده باشیم ولی اگر چنین چیزها را نشان دهند از سالها تبلیغات بیشتر تاثیر خواهد داشت.
🔹بانوی لبنانی : در زمان شهادت سیدحسن نصرالله هم در حال بازگشت از منزل یکی از دوستانم به خانه بودم که دیدم انفجاری در ضایحه رخ داد و این اولین بار بود که اسرائیل چنین شلیکی کرد. همان لحظه به ذهنم آمد که هفته پیش فرماندهان شهید شدند و شروع به گریه کردم. همسرم گفت چرا گریه میکنی؟ کسی را آنجا میشناسی؟ گفتم نه ولی دلم گرفته حتما آدم مهمی است که اینجور اسرائیل بمباران کرده است خدا کند سیدحسن نباشد. همراه با خواهرانم شروع به خواندن زیارت عاشورا شدم. ما هر روز صبح برای سیدحسن نصرالله هم صدقه میدادیم و هم دعایی میخواندیم، به خود گفتم امکانش نیست با این دعا سیدحسن نصرالله شهید شده باشد. فکرها مدام در سرم میچرخید و میگفتم با انفجار هفته گذشته سیدحسن نصرالله هرگز در ضایحه نمیماند. بعد به ذهنم رسید که سیدحسن نصرالله هیچوقت ما را تنها نگذاشت، او به شهر امن نمیرود در حالیکه مردمش در خطر باشند. با یادآوری این نکات قلبم مدام آتش میگرفت. روز بعد سراغ پدرم رفتم و او گفت نگران نباش خدا با ماست و من فکر کردم حتما پدرم خبری دارد. همین باعث شد کمی آرام بگیریم تا اینکه فردای آن روز ساعت ۳ عصر خبر شهادت اعلام شد. بعد از شنیدن خبر شهادت گفتم سیدحسن چرا در ضاحیه ماندید مگر شما نمیدانید که ما بدون شما خیلی سختی متحمل میشویم ولی بعد یادم آمد که سیدحسن نصرالله میگفت این خط مقاومت با حزبالله و روی یک نفر نیست، این خط امام حسین (ع) است و حتی اگر تمام ما بمیریم و شهید شویم این خط ادامه دارد.
🟢متن بالا برشیست از ۳۶۲امین شب خاطره با یاد سیدحسن نصرالله و روایتی از انفجار پیجرها در لبنان و عیادت از مجروحان این واقعه، در تالار سوره حوزه هنری
📎لینک مطلب:
http://news.hozehonari.ir/xrtn
#بدون_مرز
#سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله
#مقاومت
#لبنان
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
دست نوشته «آرمان عزیز» در نوجوانی چند سال قبل از «شهادت»
موضوع: هدف
تاریخ نگارش : ۴ آبان
تاریخ دستیابی به هدف: روز ۴ آبان ۱۴۰۱
برداشت از نوشته شهید:
۱_ تلاش برای تبدیل شدن به انسان جامع علمی فرهنگی سیاسی مذهبی....
۲_پیش برد اهداف اسلام و انقلاب بر طبق نظرات رهبر
۳_ تلاش برای نابودی اسرائیل با راهکار اراده و همت و پشتکار ما جوانان
۴_ تلاش شیعیان برای گسترش اسلام بدون مرز
۵_ دستیابی به توانایی در جهت نجات افراد ضد انقلاب
۶_ گسترش شیعه واقعی
۷-عاقبت بخیری خود در دنیا و آخرت
یا علی !!
----------
هدیه به روح شهیدان، صلوات💐
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار خانوادههای شهدای امنیت: شرارت دو شب پیش رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچکانگاری. باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند. ۱۴۰۳/۸/۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩 رهبر انقلاب: در مورد حرکت شرورانه دوشب پیش رژیم صهیونیستی، هم بزرگنمایی غلط است هم کوچکانگاری/ باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد / قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران را باید به آنها بفهمانیم
🔹️ رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار خانوادههای شهدای امنیت:
✏️ مطلب دوم مربوط به این حرکت شرورانهای است که دو شب پیش اینجا انجام دادند. خب، یک غلطی کرد، خودشان هم البته بزرگنمایی میکنند. بزرگنمایی آنها غلط است اما توجه داشته باشید کوچکانگاری آن هم غلط است. اینکه ما بگوییم: «نه؛ چیزی نبود، اهمیتی نداشت» این هم غلط است.
✏️ بایستی خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. اینها دچار خطای محاسباتیاند نسبت به ایران. اینها ایران را نمیشناسند، جوانان ایران را نمیشناسند، ملت ایران را نمیشناسند، قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران را هنوز درست نتوانستهاند بفهمند؛ این را ما باید به اینها بفهمانیم.
✏️ کیفیت کار را مسئولین ما باید تشخیص بدهند و درست بفهمند آنچه که صلاح این کشور و این ملت هست آن را انجام بدهند. [صهیونیستها] باید بدانند ملت ایران کیست، جوانان ایران چگونهاند، این فکر، این انگیزه، این رشادت، این آمادگی که امروز در ملت ایران وجود دارد، خود این امنیتساز است. این را بایستی حفظ کنیم. ۱۴۰۳/۸/۶
🖼 #بسته_خبری | #خط_دیدار
💻 Farsi.Khamenei.ir
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#خاطرات_زنان #زنان_مقاومت #خرمشهر 🌷شهیده بی بی جان دماوندی 🦋🦋🦋🦋 از آن روز من توی جنتآباد بودم.
#خاطرات_زنان
#زنان_مقاومت
#خرمشهر
🌷شهیده بی بی جان دماوندی
🦋🦋🦋🦋
مادرم در این ماجرا قویتر خودش را نشان داد.
فقط من که نزدیکترین فرد به مادرم بودم میدانستم از درون خُرد شده.
جلوی دیگران خودش را مقاوم و محکم نشان میداد در حالی که از درون در حال فرو ریختن و خالی شدن بود.
من خیلی به او وابسته بودم.
گاه پشت سرش که راه میرفتم احساس میکردم دارد میآید به زمین.
دست میگرفت به دیوار و راه میرفت. قشنگ لرزش را توی زانوانش احساس میکردم
روز چهارم بود که مادرم گفت برو لباسهایت را جمع کن برو.
مثل همیشه هیچ تحکمی نکرد.
از آن آدمهایی بود که دستور نمیداد.
هیچ یاد ندارم که با صدای بلند با من حرف زده باشد.
طوری مرا بار آورده بود که از کسی حتی اگر نیازمند بودیم چیزی درخواست نکنم. حتی از خودش پول تو جیبی نخواهم.
صبحها از خواب که بیدار میشدم میدیدم زیر بالشتم پول گذاشته.
اجازه نمیداد من نیازم را به زبان بیاورم. قبل از گفتنم آماده کرده بود.
به خاطر همین من اخلاقش را میدانستم. حالتش را میفهمیدم خواستهاش را از چهرهاش میخواندم.
وقتی گفت برو لباسهایت را جمع کن. فهمیدم این خواستهاش قلبی است که به زبان آورده.
رو حرفش حرف نزدم.
آمدم خانه، ولی لباسی جمع نکردم.
رفتم پشتبام، پشت بشکههای آبی که ذخیره کرده بودیم پنهان شدم.
کمی بعد دیدم دایی محمد آمد دنبالم، پیدایم نکرد.
رفت با مادرم برگشت.
مادرم میدانست من کجا پنهان میشوم. آمدند روی پشتبام.
نزدیک بشکهها شد.
طوری ایستاد که انگار من تو را نمیبینم و با خودم حرف میزنم.
اینطور گفت:
خدایا اگر دخترم اینجا بود و صدای منو میشنید خوب بود.
خودت میدونی من نمیتونم همراهش برم.
یه عمر دلم پرپر میزد به داشتن یه پسر.
الآن که این همه جوون داره از بین میره، اینا پسرای مناند.
ای کاش دخترم میدونست حال منو، عذابم نمیداد و میرفت.
@fatholfotooh
از انتشار اولین تصاویر اختصاصی از محل احتمالی آماده شده برای تدفین سید، تا تصاویری از ساختمانهای فرهنگی و رسانهای ب.م.ب.اران شده در روزهای اخیر در ضاحیه؛
در
قسمت هفدهم #طهران_بیروت
همراه با سید کمیل باقرزاده
رایزن فرهنگی ایران در لبنان
امشب دوشنبه ۷ آبان
حوالی ساعت ۱۹:۱۵
از شبکه سه سیما
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#خاطرات_زنان #زنان_مقاومت #خرمشهر 🌷شهیده بی بی جان دماوندی 🦋🦋🦋🦋 مادرم در این ماجرا قویتر خودش ر
#خاطرات_زنان
#زنان_مقاومت
#خرمشهر
🌷شهیده بی بی جان دماوندی
🦋🦋🦋🦋
حرفهایش را میشنیدم، گریه میکردم اما راضی نمیشدم از پیشش بروم.
وقتی دید بلند نمیشوم،
گفت: ای خدا صدای منو به دخترم برسون. خیلی دوستش دارم. بهش قول میدهم برم پیشش.
وقتی این را گفت دیدم اشکهایش میریزد.
طاقت نیاوردم.
بلند شدم.
آمدم صورتش را بوسیدم.
گفتم: باشه، اگه خواسته تو اینه من میرم، ولی قول دادی به من.
خدا رو گواه گرفتی که برگردی. خب؟
گفت: بهت قول دادم برمیگردم پیشت.
با هم آمدیم پایین.
خودش برایم لباس جمع کرد.
من دست نزدم.
وقتی رفت توی حیاط به دایی سفارش کند چه کارهایی انجام بدهد، من آنقدر دستپاچه بودم که اشتباها چمدان مادرم را به جای چمدان خودم که شبیه بودند برداشتم و آوردم.
با ماشین پیکان مادرم که با آن میرفت سر کار و حالا جلوی در خانه پارک بود راه افتادیم.
دایی تا آن موقع لب مرز بود ولی چون خبرهای ناجوری از برخورد کثیف بعثیها با زنان مرزنشین به گوشمان میرسید مادرم حساس شد و خبر داد دایی بیاید.
دایی هم من و زندایی را برد کرمان. خواهر بزرگترم و خالهام آنجا بودند.
خودش چند روز بعد، برگشت آبادان.
@fatholfotooh
28.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 موشن گرافیک | انتشار برای نخستین بار
🎙 صوتی کوتاه از سخنان شهید مدافع امنیت آرمان علیوردی به مناسبت دومین سالگرد شهادت ایشان
⭕️ با موضوع نسل نوجوان و انحرافات این نسل
#آرمان_عزیز
#نحن_ابناء_المقاومه
#شهید_آرمان_علی_وردی
--------------
📣 کانال رسمی شهید آرمان علیوردی
@shahid_armanaliverdy
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری
✅ بخش کوتاه از آنچه که در دادگاه جمشید شارمهد سرکرده گروهک تروریستی تندر اتفاق افتاد.
#محاکمه_شارمهد
#شهدای_ترور
#شهدای_رهپویان_وصال
🍃🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد
#شما_هم_دعوتید به برنامه
🌷گرامیداشت سالگرد بسیجی مجاهد
حاج اکبر صباغیان🌷
راوی: کربلایی سیدایمان یاراحمدی
زیارت عاشورا و مداحی: حاج حنیف طاهری
شاعر آئینی: کربلایی محمد رسولی
🌐 پخت آش نذری (برای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف و پیروزی جبهه مقاومت)🌐
🗓 جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۰ الی ۱۱:۴۵
📌 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران، نزدیک شهدای گمنام قطعه ۴۰ و ۴۴
مزار حاج اکبر صباغیان: قطعه ۴۵، ردیف ۱۰، شماره ۱۶
منتظر حضور شما هستیم💐
@fatholfotooh
#شما_هم_دعوتید به برنامه
🌷گرامیداشت سالگرد بسیجی مجاهد
حاج اکبر صباغیان🌷
راوی: کربلایی سیدایمان یاراحمدی
زیارت عاشورا و مداحی: حاج حنیف طاهری
شاعر آئینی: کربلایی محمد رسولی
🌐 پخت آش نذری (برای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف و پیروزی جبهه مقاومت)🌐
🗓 جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۰ الی ۱۱:۴۵
📌 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران، نزدیک شهدای گمنام قطعه ۴۰ و ۴۴
مزار حاج اکبر صباغیان: قطعه ۴۵، ردیف ۱۰، شماره ۱۶
منتظر حضور شما هستیم💐
@fatholfotooh
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Dua-Tawassul-al-Halawaji.mp3
17.96M
#هیئت_مجازی
حسینیه منتظران شهادت
سه شنبه ها
#دعای_توسل
هدیه به روح شهدا، امام و درگذشتگان ، صلوات
@fatholfotooh
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#خاطرات_زنان #زنان_مقاومت #خرمشهر 🌷شهیده بی بی جان دماوندی 🦋🦋🦋🦋 حرفهایش را میشنیدم، گریه میکر
#خاطرات_زنان
#زنان_مقاومت
#خرمشهر
🌷 شهیده بی بی جان دماوندی
🦋🦋🦋🦋
ما چند روز منتظر شدیم. دلشوره رهایم نمیکرد. اوضاع خرمشهر را وخیم اعلام میکردند. طاقت نیاوردم. آمدم اهواز، کمپ جنگزدهها. منتظر آمدن مادرم بودم که دایی آمد. گفت: روزی که شما را گذاشتم کرمان و برگشتم توی خرمشهر، عراقیها بیشتر شهر را گرفته بودند. من با هزار بدبختی خودم را رساندم فلکه آتشنشانی سر خیابان نقدی. روز 24 مهر بود.
آنقدر گلوله به شهر میریختند که نمیشد سر بالا اورد. یک جاهایی سینهخیز میرفتم. دنبال کسی میگشتم از مادرت خبری داشته باشد. جنتآباد و پادگان دژ، صد دستگاه و شلمچه دست عراقیها بود. یک جایی همانطور که سینهخیز بودم صدایی از دور شنیدم. کسی پشت دیوار پنهان شده بود. به من میگفت: محمد اگر دنبال خواهرت میگردی با آمبولانس رفت سید عباس. به همان حالت برگشتم پل قدیم. و با یک ماشین رفتم سید عباس، ایستگاه دوازده آبادان.
آنجا دیدم مادرت زینب پشت یک نیسان در حال رانندگی به سمت خرمشهر است. دست بلند کردم متوجهام شد. نگه داشت و گفت: برو فیروزآباد آبادان قایم شو، من میام طرفت. رفتم جایی که گفته بود. هر چه نشستم نیامد. دوباره برگشتم، ولی پل خرمشهر را زده بودند. اجازه نمیدادند رد شویم.
@fatholfotooh
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجز خوانی کوبنده همسر شهید حمزه جهاندیده
همسر شهید حمزه جهاندیده:
🔹اگر رهبرم امر کند طفل ۳ ماهه و کودک ۷ ساله ام را برای حراست از اسلام و مرز و بوم ایران خوراک موشکهای اسرائیل میکنم
🔹به امید اقامه نماز به امامت نائب بر حقش در مسجد الاقصی. نتانیاهو بداند من انتظار بازگشت پیکر همسرم را هم نداشتم چرا که چشم به هدیهای که در راه امامم دادم نداشتم.
🌹اینجامعراجشهداست 👇
@tafahoseshohada