eitaa logo
فرصت زندگی
199 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
886 ویدیو
12 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_76 -آره؟ -آزااااد! دیگه می‌خوای بری به همه بگ
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 -به نظرم مورد دوم بهتره اما به چه بهونه‌ای بیاریمش بیرون و بهش بگیم کلا به روی خودت نیار چی‌شده و کار به هیچی نداشته باش؟ بالاخره که میفهمه یه‌جریانی هست! -بفهمه! قرار نیست توضیح اضافه بدیم؛ فقط باید بدونه که به کسی نباید بگه، که می‌دونم پیشش راز بزاری، بی اجازه به مادرشم نمیگه! -با تیمت درمیون گذاشتی؟ -سید می‌دونه اما بچه‌ها جریان تسنیمو نمیدونن! -برو بهشون بگو و باهاشون مشورت کن؛ بالاخره که می‌فهمن! حداقل اینطوری همفکری می‌کنید و ان‌شاءالله درست‌ترین تصمیمو می‌گیرید. صورت ارمیا را غم پوشاند؛ خیلی برایش سخت بود که ماجرای تسنیم را بگوید. درست است که از نسبت بینشان حرفی نمیزد ولی بالاخره بو می‌بردند؛ اما چاره‌ای نبود، بچه‌ها باید می‌فهمیدند! ریحانه غم ارمیا را فهمید اما چیزی برای گفتن نداشت. به پشتی مبل تکیه داده و دستانش را روی سینه به‌هم گره زد. ناگهان نکته‌ای به ذهنش آمد: -راستی ارمیا حواست باشه که نباید تسنیمو تنها بزاریم! بالاخره جریان سختیو از سر گذرونده. ارمیا سری به تأیید تکان داد و زمزمه کرد: -حواسم هست. چیزی نگذشت که لب پایینش را کمی در دهان فرو برد و اخم کمرنگی روی پیشانی‌اش نشست. بعداز آنکه کمی در آن حالت ماند، زل‌زده به میز شیشه‌ای روبه‌رویش لب باز کرد: -یه‌چیزی بگم ریحانه؟ ریحانه آرام پلک‌هایش را روی هم گذاشت و "بگو"یی را زمزمه کرد. -میشه لطف کنی و یکم دیگه مخفی بمونی؟ گره کمرنگی بین ابروان ریحانه افتاد. ارمیا ادامه داد: -اگه میشه همچنان وجودتو به خانواده اعلام نکنیم؛ چون می‌خوام اگه تسنیم وارد شد درخواست بدم بیای تو تیم اگه هم که وارد نشد، میشه اعلام کرد؛ اما می‌تونی بیشتر کنار تسنیم باشی؟ ✍م.خوانساری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازگشت به پارت اول👇 https://eitaa.com/forsatezendegi/4821 🦋 🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_77 -به نظرم مورد دوم بهتره اما به چه بهونه‌ای ب
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 -آره چرا که نه؟! حالا نظر خودت چیه درباره ورودش به پرونده؟ -نمی‌دونم باید ببینم شرایط چه‌طوریه؛ اگه بیاد که خیلی خوبه، دستمون بازتر میشه از اون‌طرفم نمی‌خوام براش دردسری درست شه... باید ببینم چی پیش میاد حتی اگه بنا به ورودش باشه باید خودشم بپذیره. اگه شد فردا تا یه‌جا با من میای؟ -آره! کجا؟ لبخندی به ریحانه زد و جواب داد: -فردا صبح آماده باش که به امکان زیاد یه‌مهمون داریم، بعدازظهرم ما میریم خونه اون‌مهمون. زنده بودنتو دونفر باید بفهمن... *** امیر دستانش را روی میز و تکیه‌گاه چانه‌اش کرده‌بود، حسین دست‌به‌سینه به صندلی تکیه داده و به دیوار روبه‌رویش خیره بود، جواد انگشت سبابه و شستش را روی دهان گذاشته و نگاهش به مانیتور بود، علی‌هم به میز زل زده و منتظر بود. چیزی نگذشت که امیر انتظار او را برآورده کرد و سکوت را شکست: -اگه واقعا مورد اعتماده بمونه؛ اگه اجازه بدن چه اشکالی داره؟! به نظرم کارمون راحت‌تر میشه! -اما با وجود بردیا اونقدر حضورش واجب نیست که دردسر موندنشو به جون بخریم، خیلی مسئولیت داره! علی به حسین که این حرف را زد، نگاه کرد و سری تکان داد. جواد نگاه از مانیتور گرفت و به بچه‌ها داد: -اما حضورش بی‌تأثیرهم نیست. الان اگه خارج بشه ممکنه آناهید بره سراغ یه‌نفر دیگه، اما اینطوری با تسنیم مشغوله؛ البته اگه تسنیم کارشو بلد باشه و مشغول نگهش داره! از اونطرفم دونیروی نفوذی بهتراز یکیه، مخصوصا اینکه از بچه‌های سازمان و حرفه‌ای نیستن و نیروی عادین. -به نظرم با خودش صحبت کن، اصلا شاید نخواست بیاد و همه‌مونو راحت کرد! حسین‌هم به دنبال حرف امیر لب باز کرد: -و برعکس شاید اصرار به اومدن داشت و همه‌مونو ناراحت کرد! -حسین! وجود تسنیم می‌تونه یه‌کمکی خوب برای بردیا و همینطور ما باشه! الان همه فکر می‌کنن این‌دونفر باهم دوستند و اینطوری کمتر روشون زوم میشن و راحت‌تر کار می‌کنند. الان تسنیم بره خودش یه زلزله‌ست که چی‌شد رفت اونم درست زمانی که تازه داشت به رنگ جمعیت در میومد و دقیقا وقتی که با بردیا ارتباط گرفت! همه زوم میشن رو بردیا، بردیایی که به گفته علی‌آقا چندماهه که کم‌پیداست اونجا! ✍م.خوانساری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازگشت به پارت اول👇 https://eitaa.com/forsatezendegi/4821 🦋 🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 منتظر نقد و نظرات با ارزشتون هستم👇 https://6w9.ir/Harf_10582246
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢برای پیروزی جبهه، و شکست دشمنانمون و همینطور تعجیل در ظهور آقا صاحب‌الزمان(عج) دعا یادمون نره🤲 ۱.سوره نصر ۲.سوره فتح ۳.دعای چهاردهم صحیفه سجادیه ۴.سوره فیل ۵.حدیث شریف کساء ۶.دعای توسل ۷.صلوات ۸.دعای جوشن صغیر ۹. ...
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقایسه کنید... شیر زن ایرانی در صدا و سیما و یک وطن‌فروش در اینترنشنال 🔴 👇 @bidariymelat
3.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯پاسخ تند یک آمریکایی به درخواست کمک اسرائیلی‌ها: چرا از آمریکا کمک می‌خواید؟ شما فقط بلدید مردم رو بمباران کنید! 📎 📎 📎 📎 @banketolidat