eitaa logo
فرصت زندگی
204 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
878 ویدیو
12 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 رهبر انقلاب، صبح امروز: رژیم صهیونی، به حکم قاطع الهی، در حال فروپاشی ا‌ست و ان‌شاءالله دیری نخواهد پایید. ۱۴۰۴/۳/۱۴ https://eitaa.com/forsatezendegi
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به ملت بزرگ ایران در پی جنایت سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی در پی جنایت سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی علیه کشور عزیزمان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به ملت بزرگ ایران پیامی صادر کردند. متن پیام به شرح زیر است: بسم‌الله الرحمن الرحیم ملت بزرگ ایران! رژیم صهیونی در سحرگاه امروز، دست پلید و خون‌آلود خود را به جنایتی در کشور عزیزمان گشود و ذات خبیث خود را با زدن مراکز مسکونی بیش از گذشته آشکار کرد. رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد. دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد باذن‌الله. در حملات دشمن، تنی چند از فرماندهان و دانشمندان به شهادت رسیدند. جانشینان و همکاران آنان بی‌درنگ وظائف خود را پی خواهند گرفت انشاء‌الله. رژیم صهیونی با این جنایت، برای خود سرنوشت تلخ و دردناکی تدارک دید و آن را قطعاً دریافت خواهد کرد. ✍سید علی خامنه‌ای ۱۴۰۴/۳/۲۳
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️این رفــتن ها آمدنی هم دارد به امید آمدن حضرت مهدی علیه السلام
هرچه سختی‌ها بیش‌تر، به قله نزدیک‌تر! اللهم عجل لولیک الفرج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سید محمدرضا نوشه ورنماهنگ فوق بشر.mp3
زمان: حجم: 3.09M
من حیدرم و جنگاورم و مریم نداره شأنیت مادرمو شمس و قمرم فوق بشرم مومن شده از اول بعثت پدرم ♥️ 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_74 -قربونت برم باباجون! ماهم خیلی دلمون برات تن
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 لبخندی به مهربانیشان زدم و پیام دوم را که متعلق به بردیا بود باز کردم. آدرسی فرستاده و گفته بود ساعت چهار بعدازظهر فردا آن‌جا باشم. جوابش را با باشه‌ای داده و سرجایم نشستم. پیام شادی باعث شده‌بود که گرسنگی را حس کنم. خواستم بلند شوم که نگاهم به تخت آناهید افتاد، پر بود. چقدر راحت و بی عذاب‌وجدان سرش را روی بالشت گذاشته و هفت پادشاه را خواب می‌دید. و من چقدر دلم می‌خواست تا می‌خورد، بزنمش! از خودم تعجب کردم، قبلا از این روحیه‌ها نداشتم؛ شاید چون در موقعیتش قرار نگرفته بودم. به هر زوری بود چشم از او برداشتم تا یه‌وقت خفه‌اش نکنم! به طرف یخچال رفتم؛ چقدر با سلیقه و خوشگل لقمه کرده‌بود. حصار امن 3 به‌وسیله میکروفون مخفی که به بردیا داده‌بود، مکالمه بینشان را گوش کرد. نمی‌دانست بخندد یا گریه کند؟! از آن‌طرف از روانی، و نوع صحبت بردیا رضایت داشت و همین‌طور خوش‌حال بود که تسنیم واقعیت را فهمیده و پذیرفته؛ اما از طرف دیگر دلش برای تسنیم و امثال او می‌سوخت، خیلی‌هم می‌سوخت! دستش را بالا آورد تا زنگ خانه‌اش را بزند. از پله‌ها بالا رفت و مثل همیشه با استقبال گرم ریحانه روبه‌رو شد. -سلام بر آقای خودم! منت بر سر، و قدم بر چشم ما گذاشته‌اید! لبخندش عمق بیش‌تری گرفت. جواب داد: -و علیکم‌السلام بانو! اختیار دارید در اصل به دیدار درّی گران‌بها آمده‌ایم! -توهم مثل من فیلم تاریخی زیاد می‌دیدی؟ -خیر! از هم‌جواری با بانو این‌گونه ذوقمان گل می‌کند. ریحانه خنده‌اش شدیدتر شد. همان‌طور که به آشپزخانه می‌رفت تا چای و بیسکوییت بیاورد گفت: -خبر دارم خبر، آقا ارمیا! البته بعد از خبرای شما! ارمیا با تعجب پرسید: -چه خبری؟ -گفتم بعداز خبرای شما! -لوس نشو ریحانه! تو چه خبری می‌تونی برای من داشته باشی جز اینکه... لبخندش پهن شد و چشمانش برق زد: ✍م.خوانساری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازگشت به پارت اول👇 https://eitaa.com/forsatezendegi/4821 🦋 🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_75 لبخندی به مهربانیشان زدم و پیام دوم را که مت
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 -آره؟ -آزااااد! دیگه می‌خوای بری به همه بگی زنت نمرده، برو بگو! و با لحنی ادیبانه ادامه داد: -به پایان رسید این‌پرونده اما... پرونده‌های دیگر همچنان باقیست! بردیا سینی چای را از دستش گرفت و روی میز گذاشت: -خداروشکر! برو آماده شو تا به شکرانه این نعمت یه شام مهمونت کنم. -واقعا؟! چه دست‌ودلباز! آماده میشم اما بعداز اینکه خبراتو شنیدم. ارمیا نفس عمیقی کشید و لبخند نصفه‌نیمه‌ای تحویل ریحانه داد: -بردیا امروز همه‌چیو به تسنیم گفت. -خب؟ عکس‌العمل تسنیم چی بود؟ -خیلی حالش خراب شد، یه جوری گفت که با آناهید چه کار کنم؟ که گفتم الان میره یه‌کاری دستش میده! ریحانه خودش را کمی جلو داد و با لحنی مضطرب پرسید: -بردیا که توجیهش کرد نباید کاری کنه، درسته؟ ارمیا سری به تأیید تکان داد و در جواب گفت: -کارشو خیلی خوب انجام داد. گاهی اونقدر ساکت می‌شد که مامان بنده‌خدا فکر می‌کرد که اصلا بلد نیست حرف بزنه. باید میومد می‌شنید که به موقعش پسرش سخنران میشه! -خداروشکر! حالا میخوای چی‌کار کنی؟ -بردیا بهش گفت که اگه در برابر آناهید عکس‌العملی داشته باشه، همه چی خراب میشه؛ الانم تسنیم منتظره ببینه اون همه‌چی، چیه؟ -یعنی میخوای... -نمیدونم! نظر تو چیه؟ به نظرت میتونه باهامون همکاری کنه یا بکشیمش بیرون، یه‌جوری که نفهمن این بیرون رفتن کار بردیا بوده؟ ✍م.خوانساری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازگشت به پارت اول👇 https://eitaa.com/forsatezendegi/4821 🦋 🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 منتظر نقد و نظرات با ارزشتون هستم👇 https://6w9.ir/Harf_10582246